از باطن احمدی نژاد خبر نداشتیم
این است که اغلب سکوت را ترجیح میدهند. محمدعلی امانی، دبیر اجرایی حزب موتلفه میگوید: «احمدینژاد را عددی نمیبینم که بخواهم درباره او صحبت کنم». یحی آلاسحاق، نصرالله پژمانفر و مهدی چمران هم با یک جمله از مصاحبه با «اعتماد» طفره میروند؛ «درباره احمدینژاد صحبت نمیکنم». گروه دیگری از اصولگرایان نیز اگرچه رفتارهای امروز احمدینژاد را محکوم میکنند اما هنوز هم اصرار دارند که او با سحر مشایی از راه خود منحرف شده است. مثلا امیررضا واعظ آشتیانی تاکید دارد که احمدینژاد میتوانست بعد از ریاستجمهوری خود عاقلانه رفتار کند و تبدیل به یک جریان اثرگذار شود اما نخواست و خودش موجب ریزش بدنه مردمیاش شد.
اصولگرایان اما گروه سومی نیز دارند؛ گروهی که به جای تاکید بر قصه تکراری انحراف از عدم شناخت دقیق خود سخن میگویند. نماینده این گروه سرلشکر فیروزآبادی، رییس سابق ستاد کل نیروهای مسلح است. او در گفتوگویی با خبرگزاری فارس به صراحت میگوید که «میگویند مهندس موسوی گفته بود که من از باطن احمدینژاد خبر داشتم اما ما از باطنش خبر نداشتیم». این گروه میدانند که احمدینژاد قصد سوءاستفاده از اعتراضات موجود را دارد. از همین رو احمد سالک، نماینده اصولگرای مجلس میگوید: «احمدینژاد تصور میکند که میتواند لیدر اعتراضات اخیر مردم شود». علیرضا زاکانی، دبیرکل جمعیت رهپویان نیز در همین گروه جای میگیرد اما ترجیح میدهد که به جای مصاحبه با «اعتماد»، دست به قلم شده و در نامهای سرگشاده انتقادات خود نسبت به احمدینژاد را مطرح کند. حال باید دید که تغییر دیدگاه اصولگرایان نسبت به احمدینژاد چه تاثیری در نوع برخورد با وی دارد. باید منتظر ماند و دید که اصولگرایان در میانه بررسی سیاستهای اقتصادی و مواضع سیاسی احمدینژاد به نقش و تقصیر او در حوادث بعد از انتخابات 88 نیز میپردازند یا خیر.
اشتباهات احمدینژاد
حالا که احمدینژاد پا را فراتر از گلیم برده و در مقام توصیههای شاذ به رهبری برمیآید؛ خواستار عزل رییس قوه قضاییه و برگزاری زودهنگام انتخابات است، حالا که حرف از انتخابات مهندسی شده و انتخابات آزاد میزند زمان خوبی است تا به حافظه نه چندان دور خود اتکا کرده و رفتارها و اقدامات او در بهار و تابستان 88 را نیز بررسی کنیم. حرفها و اقداماتی که از تاریخ معاصر این کشور پاک نمیشود. آن مناظرههای به یاد ماندنی که رییسجمهور وقت از هیچ بیاخلاقی در آن دریغ نکرد. آن تجمع میدان ولیعصر که به صورت زنده از آنتن تلویزیون پخش میشد و اظهاراتی که هیزم بر آتش دل معترضان ریخت. اتفاقا سرلشکر فیروزآبادی نیز در گفتوگوی اخیر خود در همین باره سخن گفته است. او با تاکید بر اینکه «باید در مورد احمدینژاد حقیقت را گفت»، گفته است: «اشتباه احمدینژاد این بود که اجتماع میدان ولیعصر را ایجاد کرد. مردم را جمع کرد و خودش هم رفت و شال سبز به گردن انداخت. حرفهایی زد که توهینآمیز بود. به کسانی که به موسوی رای دادند گفت خس و خاشاک. اینها التهاب شدیدی ایجاد کرد.»
فیروزآبادی در مورد تغییر رویه احمدینژاد میگوید: «احمدینژاد اول با شعار امام، انقلاب، حزبالله و محرومین وارد شد و حرکتهای مثبت نیز به سمت رهبری تداوم داشت. به نحوی که حتی ما بعد از چهل سال کار سیاسی و شناخت همه گروهکها و جریانهای فکری، نمیتوانستیم به احمدینژاد شک کنیم. اما به مشایی خیلی زود شک کردیم. وزرای دولت اول احمدینژاد نیز خوب، انقلابی و کارآمد بودند. پیشنهاداتی مثل یارانهها و سهام عدالت تقریبا بازگشت ایران از سیاستهای لیبرالی به سوی عدالت بود. اینها کارهای بزرگی بود.»
آنچه امروز فیروزآبادی و همفکران او میگویند را رییس دولت اصلاحات دوازده سال قبل گفته بود. او روز پنجشنبه مورخ 28/05/84 (به گزارش خبرگزاری فارس) در جوار بارگاه ثامنالائمه گفته بود: «جریانی که انقلاب را یک انحراف میخواند و مخالف انقلاب بود، امروز میخواهد با نام امام راه امام را سد کند». وی تاکید کرده بود: «میگویند پس از انقلاب همهچیز غیراسلامی است، دانشگاه، اقتصاد و مدیریت و دیگر ارکان جامعه را فاسد و غیر اسلامی میدانند و به شعور و انتخاب مردم توهین میکنند و اسلام را نیز هدف قرار میدهند و قطعا در مقابل رهبری نظام نیز خواهند ایستاد». آیا آن چند روز خانهنشینی، ورود به عرصه انتخابات با وجود توصیه رهبری و این نامه اخیر مصداق ایستادنهای احمدینژای مقابل رهبری و تحقق همان پیشبینی رییس دولت اصلاحات نیست؟ شاهدش آنکه فیروزآبادی در همین گفتوگوی مورد اشاره گفته است: «احمدینژاد ولایتمدار نیست.»
به هر حال انتخابات 88 همانطور که در یادها ثبت شده است، گذشت و هنوز هم روایتهای بیان نشدهای از روزهای بعد از آن شنیده میشود. مثلا فیروزآبادی گفته است «من در جلسه شورای عالی امنیت ملی به آقای احمدینژاد اعتراض کردم و گفتم شما که رییسجمهور شده بودی چرا مردم را در میدان ولیعصر جمع کرده، توهین کردی و مردم را تحریک کردی؟ میرفتی ریاستجمهوریات را میکردی!»
پاسخ جوانفکر به فیروزآبادی
اهمیت گفتوگوی اخیر فیروزآبادی تنها به بیان نقش احمدینژاد نیست و نگاه او به رویکرد میرحسین موسوی و مهدی کروبی نیز قابل تامل است. او تاکید میکند: «من حقیقتا خبر ندارم و هیچوقت هم دسترسی به اطلاعاتی پیدا نکردم که شخص موسوی، کروبی یا خاتمی از جریان سازماندهی فتنه سبز مطلع بودند. جریان سازماندهی فتنه سبز چیزی غیر از اخلاق و اعتقادات این آقایان بود. همین که آقا فرمودند چرا شما نگفتید اینها با ما نیستند مبتنی بر این است. یکی از آنها نخستوزیر، یکی دیگر رییس مجلس و دیگری رییسجمهور بوده است. اینها قبلا کلی با آقا صحبت کردهاند. در جامعه سخنرانی کردهاند و نمیشود که از اینها مرگ بر اصل ولایت فقیه در بیاید. غربیها، سازمانهای جاسوسی که از قدیم در مسائل داخل کشور کار کرده بودند، رابط و برنامهریزی داشتند وارد قضیه شدند. منافقین نیز وارد شدند. آنهایی را که دشمنان به نفع موسوی جمع کرده بودندو شعارهای ساختارشکنانه میدادند و حرکتهای ساختارشکنانه نیز میکردند؛ به جای خود اما عده دیگری نیز مردم ساده بودند که به خاطر مزایای مهندس موسوی میخواستند به او رای بدهند. فضا ملتهب شد که کاندیدای ما رای آورده و رای او را نمیخوانند. بعد هم که نتیجه آرا را اعلام کردند و احمدینژاد پیروز شد.»
رییس سابق ستاد کل نیروهای مسلح در ادامه اشتباهات موسوی را اعلام برائت نکردن از کسانی که شعار ساختارشکنانه میدادند، اعلام برنده بودن در انتخابات و عدم پیگیری مسیر قانونی میداند و دست به پیشبینی سیاسی میزدند. او گفته است: «برخی میگویند چرا میگویید بیگانگان حمایت کردند؟ همه سران ناتو به اسم از سران فتنه حمایت کردند. آنها امید بسته بودند که انقلاب را تمام کنند. به لحاظ سیاسی حدس میزنم که اگر پیروز میشدند مهندس موسوی هم زنده نمیماند، خاتمی هم زنده نمیماند. کروبی هم نمیماند. این جریانی که شعار میداد و فتنه میکرد؛ از جنس خاتمی، موسوی و کروبی هم نبود. خیلی وقتها وقتی این صحبت را که میکنیم همین سیاسیون میگویند چرا جلوی مردم از براندازی حرف میزنید. خب اگر براندازی نیست چهکار میخواهند بکنند؟»
ناگفته نماند که هواداران احمدینژاد در مقابل اظهارات سرلشکر فیروزآبادی در این گفتوگو ساکت ننشستند. حتما از یاد نبردهاند که تا آخرین روز قبل از برگزاری انتخابات ریاستجمهوری در سال 1384، با استفاده از جایگاه ریاست ستاد فرماندهی کل قوا، همه ابزارها و امکانات در اختیار خود را به کار گرفت و حتی به تهدید نیز متوسل شد تا دکتر احمدینژاد را وادار به کنارهگیری از انتخابات کند... عجیب است که ایشان با وجود آگاهی از منع صریح قانون عدم دخالت نظامیان در سیاست، با لباس یک مقام ارشد نظامی، به بیان تاریخچه دخالتهای خود در سیاست پرداخته و درباره رییسجمهور سابق نیز به اظهارنظر خلاف واقع پرداخته است؟!... باطن امروز دکتر احمدینژاد همان باطن دیروز اوست و دلیل اصلی گرایش و محبت فزاینده مردم به او نیز به همین یکرنگی و صداقت او در دفاع از حقوق ملت بازمیگردد. به نظرم تنها چیزی که تغییر کرده، فرو افتادن نقاب از چهره برخی افراد و آشکار شدن سیمای واقعی آنان برای مردم است.
توافق در مورد تقصیر احمدینژاد
اظهارات فیروزآبادی در مورد تقصیر احمدینژاد در حوادث بعد از انتخابات 88 تنها بهانه پرداختن به این موضوع است وگرنه پیش از این نیز بسیاری از چهرههای همین جریان دراینباره صحبت کرده بودند. بیش از همه و اول از همه علی مطهری بود. او طی این سالها بارها تاکید کرده است که باید طرفین ماجرا یعنی احمدینژاد و موسوی و کروبی را همزمان و به صورت علنی محاکمه کنند. یک موردش مصاحبهای با خبرگزاری فارس در سال 92 است که طی آن میگوید: «من میگویم یک طرف را رها نکنید. هر سه مجرم و لااقل متهم بودند و باید محاکمه میشدند و نظام نباید از یک طرف دعوا جانبداری میکرد، بلکه باید به دوطرف اجازه اظهارنظر میدادند و موضوع را به نظر شورای نگهبان موکول میکردند و سختگیری، بعد از اعلام نظر شورای نگهبان شروع میشد. ولی دیدیم که سختگیریها از چند روز قبل از انتخابات شروع شد. به هر حال شروع فتنه با احمدینژاد بود و او هیزم فتنه را فراهم کرد و موسوی آن را شعلهور کرد.» مطهری در سال 94 نیز نامهای خطاب به رییس دستگاه قضا نوشته و از او خواسته بود که سهم هر شخص و نهادی در فتنه 88 مشخص شود.
سردار احمدی مقدم نیز در سال94 افشاگریهایی از نقش احمدینژاد داشت و در گفتوگوهایی با شرق گفت که احمدینژاد راهحل مشکلات نظام را اخراج نخبگان میدانسته یا اینکه به فرمانده نیروی انتظامی دستور میدهد رییسجمهوری پیش از او را دستگیر کند. احمدیمقدم به روز 25 خرداد اشاره کرده و گفته بود «روز اول فتنه 88 (احمدینژاد) با آقای مشایی رفت مسکو و برگشت... از ساعت شش در دفترش جلسه بود. رفتم دیدم هیچکس نیامده است و فقط من بودم. بعد از من، آقای حسین طائب رسید. قبل از آمدن آقای طائب، ایشان گفت: «چه خبر؟» گفتم: «خیابان این جوری بود». گفت: «خیلی خوب شد. دایره را تکان دادیم و اضافات و آشغالها رو آمد. با آنها برخورد کنید و همه را جمع کنید ببرید. بروید خاتمی و بقیه را دستگیر کنید و شر همه را کم کنید و بروید». گفتم: «مرد حسابی! چه میگویی؟ میروی مصاحبه و سخنرانی میکنی و میگویی خسوخاشاک و آتوآشغال. الان همه به خیابانها ریختهاند و بحران است و نمیشود قضیه را به این سادگی جمع کرد و حالا میگویی بگیرید ببرید و تمام؟!»
محمدرضا باهنر دیگر چهره اصولگرا نیز اگرچه تاکید موسوی و کروبی را گناهکار اصلی میداند از نقش احمدینژاد غافل نبوده و همین چند ماه قبل در گفتوگویی با «اعتماد» گفته بود: «احمدینژاد در اتفاقات سال ٨٨ تقصیر دارد، ولی ببینید تقصیر داشتن تا جرم مرتکب شدن دو مقوله است. یکی هست مجرم است یکی هست مقصر است». او عملکرد احمدینژاد در جریان انتخابات 88 را « خیلی بد» دانسته و گفته بود: «من هم قبول دارم، کار مجرمانهاش هم این بود که در مورد دو، سه نفر مثل آقای هاشمی و آقای ناطق حرفهایی را مطرح کرد. اگر زمانی دادگاهی دراینباره تشکیل بشود، احمدینژاد باید آن حرفها را ثابت کند و اگر نتواند، محاکمه میشود.»
پرویز کاظمی یکی از وزرای کنار گذاشتهشده دولت نهم نیز پیشتر روایت خود از انتخابات و بعد از انتخابات 88 را گفته بود. او در گفتوگو با خبرگزای ایسنا گفته بود: «حتی من به آقای میرحسین موسوی قبل از مناظرهها پیغام دادم. بعدا هم من گفتم اگر ایشان 4 سال رییسجمهور بوده و موضوعی را میدانسته چرا آمده و پشت تلویزیون گفته؟ که بعدا هم سازمان بازرسی کشور اعلام کرد این موضوع مطرح شده واقعیت نداشته است. چرا شورای نگهبان با این مساله برخورد نکرد؟... خیزی که آقای احمدینژاد در دور دوم برداشت چیز دیگری بود.»
نگاهی اجمالی به اظهارنظرهای اصولگرایان در نقد احمدینژاد نشان میدهد که چند سالی از آغاز فرآیند رویگردانی اصولگرایان از احمدینژاد میگذارد. کار به جایی رسیده که حلقه نزدیکانش هر روز تنگتر میشود و او نیز هرروز به نحو تازهای شخصیت و باطن خود را به نمایش میگذارد. در این فضا انتظار میرود که مسائل مبهمماندهای همچون علل و عوامل بروز حوادث بعد از انتخابات 88 نیز دقیقتر و منصفانهتر مورد توجه قرار گیرد. شاید حالا وقت آن رسیده که به سهم تقصیر احمدینژاد در بحران و التهاب پس از انتخابات 22 خرداد 88 نیز رسیدگی شود.