کی روش در آستانه پایان همکاری با ایران
«بنده باید اذعان کنم با توجه به شرایطی که به من پیشنهاد شده بود، فکر نمیکنم رسیدن به یک توافق مقدور باشد». شاید این روایتی تکراری باشد از آنچه در این سالها با آن مواجه شدهایم. این صحبتهای مردی است که در این سالها جزو مربیان تأثیرگذار فوتبال ایران بوده است. بهنظر کمکم باید قابهایی را که با تصویر او روی دیوار فدراسیون و کمپ تیمهای ملی مزین شده، پایین آورد. روایت، روایتِ کارلوس کیروش است. شاید این صحبتها تکراری شده باشد و کیروش هر بار صحبت از رفتن و به توافق نرسیدن کرد، اما این بار روایتهای او با همیشه فرق دارد.
پس از روزهای سخت تیم ملی با امیر قلعهنویی فوتبال ایران حضور یک مربی بزرگ خارجی را فریاد میزد. هواداران همه روزهای خوش با برانکو ایوانکوویچ را بهیاد داشتند که ایران در جام ملتها سوم شد، اما پیش از هر زمان دیگری به قهرمانی نزدیک بود و البته صعودی راحت به جام جهانی 2006 را رقم زد. در همین کشوقوس فدراسیون مذاکراتش را با گزینههای خارجی آغاز کرد. آن روزی که خاویر کلمنته از روی پله برقی فرودگاه امام خمینی(ره) در حال سقوط بود، همه فکر میکردند کار با مربی اسپانیایی به پایان رسیده است، با این حال فدراسیون فوتبال با کلمنته به توافق نرسید، چون این مربی پروازی بود.
کلمنته رفت و انتخابهای فدراسیون فوتبال برای نیمکت تیم ملی حداقل روی کاغذ سقوط از روی پله برقی فوتبال دنیا را بهتصویر میکشید. پس از انتخاب موقت منصور ابراهیمزاده، افشین قطبی برای نیمکت تیم ملی انتخاب شد. او سرمربی پرسپولیس بود و در حافظیه شیراز و زادگاهش دور افتخار زد، اما در نهایت علی دایی سرمربی تیم ملی شد. باخت 2 بر یک به عربستان در ورزشگاه آزادی و مقابل چشمان رئیس جمهور وقت کافی بود تا حکم برکناری دایی امضا شود، مایلیکهن حکم بگیرد، اما با جنجالها خیلی زود کنار برود. فدراسیون باز هم سراغ گزینه خودش رفت. افشین قطبی که در لحظههای آخر از صعود با تیم ملی به جام جهانی 2010 بازماند و در جام ملتهای 2011 که خیلی از بازیکنان بهنشانه قهر از تیم ملی خداحافظی کرده بودند نتوانست موفقیتی رقم بزند.
پس از دو ناکامی بزرگ تیم ملی در راه صعود به جام جهانی و سپس جام ملتها، شاید کمتر کسی از فوتبال صحبت میکرد. حتی بازی دوستانه با تیم ملی روسیه که علیرضا منصوریان روی نیمکت نشست و کارلوس کیروش بهعنوان گزینه فدراسیون فوتبال در جایگاه ویژه نظارهگر بازی بود، هواداران فوتبال را بهوجد نیاورد. انگار همه با فوتبال قهر کرده بودند. در همین روزهای تاریک بود که فدراسیون فوتبال با کارلوس کیروش به توافق رسید تا سرمربی تیم ملی پرتغال پس از هدایت تیم ملی کشورش به ایران سفر کند. شهرت کیروش البته بیشتر بهخاطر دستیاری الکس فرگوسن در منچستریونایتد بود و شاید دوران حضورش روی نیمکت تیم پرستاره رئال مادرید هم بهدلیل ناکامی در این تیم، کمتر مدنظر کسی بود، با این حال کیروش با هزار امید به ایران آمد تا به هواداران تیم ملی هم امید بدهد، روزهایی که در آزمون و خطا بازیکنان زیادی را زیر نظر میگرفت و انگار کمکم هواداران میخواستند با حضور این مربی بزرگ با فوتبال آشتی کنند.
این روایتها برای روزهایی بود که کیروش هنوز با فضای ایران آشنا نشده بود، اما پس از برخورد با مشکلات مدیریتی فراوان در فوتبال ایران کمکم با اعتراضهای او روبهرو میشدیم؛ یک روز از زمین، یک روز از دستمزد عقبافتادهاش، روز دیگر نداشتن حریف تدارکاتی و اردوی مناسب خارجی؛ هر روز یک موضوع بود برای اعتراض. او حتی پا را از حیطه مسائل فنی فراتر گذاشت و از افراد مافوقش هم انتقاد کرد. شرایط طوری شده بود که گاهی اوقات جای کارگر و کارفرما عوض میشد. کیروش که در مسائل فنی تحول خوبی در تیم ملی ایجاد کرده بود، خود را محق میدانست که درباره همه چیز حرف و همه کس حرف بزند حتی اگر آن فرد یا افراد بالای دست او باشند.
شاید خیلی روزها کیروش از رفتن صحبت کرد و نماندن؛ ادامه کار ندادن و وقتی او به پایان قراردادش نزدیک میشد، روایتهای او بیشتر رنگ واقعیت میگرفت. صعود ایران به جام جهانی 2014 برزیل در اولسان کرهجنوبی هواداران فوتبال ایران را به موفقیت امیدوار کرده بود و آنها پس از جام جهانی سودای قهرمانی در آسیا را در سر میپروراندند، با این حال هر طور که بود با فشار افکار عمومی کیروش در تیم ملی ماندنی شد، ایران در جام ملتها ناکام ماند و در همان مرحله یکچهارم نهایی که با قطبی و قلعهنویی از مسابقات خداحافظی کرده بود، حذف شد. در آستانه بازیهای انتخابی جام جهانی 2018 روسیه او بار دیگر صحبت از رفتن کرد. این بار کمتر کسی رفتن کیروش را جدی میگرفت و همینطور هم بود و سرمربی پرتغالی ماندنی شد تا تیم ملی را به جام جهانی ببرد و در روسیه روی نیمکت بنشیند.
حالا که کیروش با استعدادهای فوتبال ایران و جوانهایی که در فوتبال اروپا میدرخشند نسل خوبی در تیم ملی ساخته، همه حرف از قهرمانی در آسیا میزنند اما این بار هم کیروش صحبت از نماندن کرده و با وجود دریافت پیشنهاد تمدید قرارداد، گفته مشخص نیست در جام ملتهای 2019 سرمربی تیم ملی باشد یا نه. «بنده باید اذعان میکنم با توجه به شرایطی که به من پیشنهاد شده بود، فکر نمیکنم رسیدن به یک توافق مقدور باشد». شاید این روایت تکراری باشد از آنچه در این سالها با آن مواجه شدهایم، اما این بار روایت فرق دارد. رفتن کیروش جدیتر از هر زمان دیگری شده است و او قصد ماندن ندارد. پیشنهاد فدراسیون برای تمدید قرارداد چیست که کیروش رسیدن به توافق را مقدور نمیبیند؟
فدراسیون فوتبال برای تمدید قرارداد با کارلوس کیروش، پیشنهاد ششماهه داده است. مهدی تاج قهرمانی در آسیا را از سرمربی پرتغالی تیم ملی طلب کرده، اما کیروش به قرارداد بلندمدت فکر میکند و نمیخواهد بهاصطلاح مربی موقت باشد. حتی اگر کیروش با پشت سر گذاشتن دو جام جهانی و دو جام ملتها حضورش در فوتبال ایران را 8ساله کند، اما بهنوعی پیشنهاد تمدید قرارداد فدراسیون فوتبال را توهینآمیز میداند.
آنچه باعث شده مهدی تاج قید تمدید قرارداد بلندمدت با کارلوس کیروش را بزند، چند دلیل عمده دارد. شاید دلیل اصلی حواشی پیرامون این مربی است. کیروش حالا بیشتر از هر زمان دیگری در فوتبال ایران منتقد دارد و نوک پیکان انتقادات هم به فدراسیون فوتبال است. تیم ملی هرچقدر از نظر فنی به سطح خوب و مطلوبی رسیده اما رفتارها و صحبتهای بعضاً خارج از عرف کیروش صدای همه را درآورده و در این میان فدراسیون و شخص تاج بیش از بقیه تحت فشار هستند. شاید اگر فاصله کم تا جام ملتهای 2019 نبود، پیشنهاد تمدید قرارداد ششماهه هم مطرح نمیشد، البته شاید!
مهدی تاج دیگر تاب اینهمه انتقاد از سوی اهالی فوتبال و رسانهها را ندارد و شاید بهترین کار رفتن راهی جدید باشد و این راه جدید باید با مربی دیگری طی شود. از سوی دیگر بالا رفتن قیمت ارز باعث شده فدراسیون برای پرداخت دستمزد کیروش که همیشه هم مشکل بوده، بیشتر احساس مشکل کند و بالا بودن این دستمزد بههمراه دستیارانش فشار مالی را به فدراسیون فوتبال بیشتر میکند. در نهایت شاید دلیل آخر که کمترین تأثیر را هم دارد، تکراری شدن قابهایی باشد که روی دیوار فدراسیون فوتبال و کمپ تیمهای ملی قرار گرفته، قابهایی که با تصویر کیروش مزین شده و فدراسیون دنبال چهرهای جدید برای تیم ملی است تا حداقل بتواند رفتارهای او را کنترل کند، چیزی که اکنون در انجام آن عاجز مانده است.
آنطور که پیداست فدراسیون با انتخاب زلاتکو کرانچار برای تیم فوتبال المپیک، راه خود را تا حدود زیادی تعیین کرده است، یکی از منتقدان کیروش که در زمان حضور در سپاهان نیز انتقادهای زیادی به برنامههای سرمربی پرتغالی تیم ملی داشت. اگرچه کرانچار اختلافش با کیروش را داستانسرایی خوانده بود اما چهکسی است که نداند این دو با هم مشکل داشتند و حالا قرار است کنار هم حضور داشته باشند.
فدراسیون فوتبال با این موضوع روبهروست که با انتخاب کرانچار، دیگر تمایلی به ادامه همکاری با کارلوس کیروش ندارد و احتمالاً مربیای همسو با کرانچار را برای تیم ملی انتخاب خواهد کرد تا چالشهای زمان کیروش را با تیم المپیک به حداقل برساند. میتوان لیست بلندبالایی برای جانشینی کیروش تهیه کرد، اما باید دید تصمیم فدراسیون فوتبال این بار چیست. تاج شاید باید سختترین تصمیم را بگیرد؛ اینکه به پیشنهاد تمدید قرارداد ششماهه با کیروش اصرار بورزد تا او قید ماندن را بزند یا با چرخشی نسبت به سیاستهای فعلی بار دیگر فوتبال ایران راهش را با این مربی پرتغالی ادامه دهد.