چگونه گداها از تبریز رفتند؟
در این زمینه روزنامه شهروند گزارشی تهیه کرده است. در بخشی از این گزارش آمده است:« کسی پشت خط تلفن میگوید جلوی میدان ساعت، یک گدای خیابانی دیده. مامور، ماشین را میاندازد توی خط تندرو و خودش را میرساند به میدان ساعت تا معلوم شود آدمی که پیدا شده، مستمند واقعی است، گدای حرفهای است یا متکدی وارداتی. تلفن مامور جمعآوری متکدیها روزی ١٢-١٠بار به صدا درمیآید؛ ١٠ تایش برای گزارش حضور دستفروشهاست و شاید دو تا از آنها برای گزارش حضور یک گدا در شهری که نباید گدا داشته باشد.هنوز هم سخت میشود گدایی سر گذرهای تبریز پیدا کرد؛ سالهاست که به اینجا میگویند شهر بیگدا، به عکس دیگر شهرهای شلوغ مثل تهران و مشهد یا سیستانوبلوچستان. مسئولان پیشگیری و جمعآوری متکدیان تبریز، در شهر میچرخند و چشمهایشان میان خلوتی و شلوغی شهر دنبال مستمندانی میگردد که دستشان را بلند کرده و کمک میخواهند.
دلیل کم بودن تعداد متکدیان تبریز را شاید بشود گره زد به طرحهای مختلف خیریهها. مثل آنها که مردم را دعوت میکنند به تهیه مایحتاج نیازمندان و جهیزیه برای نوعروسان به جای فرستادن دستهگل برای مراسم سوگواری. این کار اتفاقا یکی از مواردی بود که میان فعالیتهای مختلف خیریههای تبریز، خوب گل کرد و هنوز برجاست. گفتوگوها با مردم شهر تبریز اما معلوم میکنند، آنها کار را سپردهاند به خیریهای مخصوص مستمندان. دلیل محکمتر را حتی میتوان در این تابلوی قدیمی جست: «مسافران محترم، به شهر «بدون گدای تبریز» خوش آمدید. اگر ندرتا گدایی به چشم خورد، لطفا با تلفنهای ٢٣٣٠٨٠٨ یا ١١٠ معرفی کنید.» زیر این تابلو نوشته «موسسه خیریه حمایت از مستمندان تبریز».
در همه تحقیقاتی که به تکدیگری پرداختهاند، به بیکاری، اعتیاد، بزهکاری، فقر، مهاجرت، ضعف ارزشهای دینی و فرهنگی، نبود نگاه منفی به تکدیگری در جامعه و رواج فرهنگ صدقه بهعنوان دلایل گدایی اشاره شده، اما در پژوهشی با عنوان «تبریز، شهر بدون گدا» که به مطالعه جامعهشناختی مواجهه شهروندان با پدیده تکدیگری پرداخته، پای طرح موضوعات ملموستری به میان آمده است؛ مثل فرهنگ کمکرسانی میان مردم، ارزش کار در جامعه و فعالبودن چرخه اقتصادی، نگرش منفی به گدایان و البته وجود نظامهای حمایتی مردمنهاد و اعتماد مردم به آنها.
این پژوهش که در شماره اول نشریه مسائل اجتماعی ایران در بهار و تابستان ١٣٩٦ منتشر شده، در مصاحبه با مردم، بستر مناسب اقتصادی با توجه به فعالبودن چرخه اقتصادی در شهر تبریز، اهمیت شأن اجتماعی در میان مردم، روحیه قومگرایانه و حس مسئولیتپذیری را در بیگدا بودن این شهر موثر دانسته است. علاوهبر این گفته شده که مردم تبریز کنشی مقابلهای در مواجهه با گدایان دارند. آنها اغلب به گداها کمک نمیکنند، چراکه معتقدند کمک مستقیم چارهساز نیست و تنها باعث میشود آنها به این کار خو بگیرند و تعدادشان هر روز
بیشتر شود.
سازمانهای رسمی متولی پوششدهی نیازمندان در جلب اعتماد مردم موفق نبودهاند، این را میشود لابهلای حرفهای مردم جست. بسیاری از آنها در گفتوگو با «شهروند» از یکی از خیریههای معروف شهر میگویند و ترجیح میدهند کمکهایشان را به این نهاد برسانند که نزدیک به ٥٠ سالی است در این شهر فعالیت میکند.
مؤسسه حمایت از مستمندان تبریز نزدیک به ٥٠سال است که دست گذاشته روی این هدف: ایستاده مقابل تکدیگری و از خانوارهای نیازمند در سطح شهر حمایت آبرومندانه میکند. مردم هم معتقدند این خیریه نیازمندان واقعی را شناسایی میکند و دنبال چارهای برای دردشان میگردد، پس دلیلی برای گداییکردن و کمککردن به متکدیان در گوشهوکنار شهر نیست.
یک شماره تلفن میان خبرها پخش شده و از قول مسئولان این موسسه نوشته که در صورت مشاهده متکدیان تماس بگیرید. مامور انتظامی که تلفن این خط را جواب میدهد درباره روند جمعآوریها به «شهروند» میگوید: «مثلا اگر بگویند در خیابان آزادی، جلوی بانک گدایی دیده شده، ما که پیشازظهر و بعدازظهر در سطح شهر گشتزنی داریم، از خط ویژه اگر در دسترس باشد، به محل میرویم و مورد را برمیداریم و بررسی میکنیم. اگر حرفهای باشند، تحویل دادستان میدهیم و از او تعهد میگیرند و اگر نیازمند بودند در موسسه برای آنها پرونده تشکیل میدهیم.»
حمید اصمعی، مسئول امور پیشگیری و جمعآوری متکدیان موسسه خیریه حمایت از مستمندان شهر تبریز به «شهروند» میگوید که پس از گذشت سالها از شعار مدیران شهری تبریز، این شهر همچنان شهر بیگداست و این عنوان را باید مدیون فعالیتهای این موسسه خیریه دانست: «ما علاوه بر گزارشهای تلفنی مردم، خودروی گشتزنی داریم و همه روزه نزدیک به ١٠ تا ١٢ ساعت در شهر جستوجو میکنیم و گشت انتظامی هم داریم. همین که به ما اطلاع میدهند، کمتر از ١٠دقیقه طول میکشد تا ماموران به محل تکدی افراد برسند و آنها را جمعآوری کنند.
مردم تبریز در این کار دستگیر ما هستند و همکاری بیش از حد فرمانده نیروی انتظامی تبریز و دادستانی باعث شده ما برای چندمین سال پیاپی طبق آمار وزارت کشور، شهر بدون گدا باشیم.»
آنها که واقعا توانایی تامین مخارجشان را ندارند و به این کار دست زدهاند، بلافاصله در بخش مددجویی پذیرش میشوند، به آنها مستمری و ارزاق میدهیم و دارو درمانی اگر نیاز داشته باشند. در عینحال برای عدهای که از اطراف استان و شهرهای دیگر به تبریز میآیند، بلافاصله بلیت میگیریم، خرج راهشان را میدهیم و از ترمینال به شهرشان میفرستیم. عدهای را هم که متکدی حرفهایاند، پس از یک بار تعهد دادن به مراکز قضائی معرفی میکنیم تا با آنها برخورد قانونی کنند.بعضی از آنها شغلشان را از دست دادهاند که به تکدیگری روی آوردهاند. ما با آنها در حوزه تخصصیشان همکاری میکنیم یا آنها را به کارگاههایی که به شغلشان وابسته است، معرفی و برایشان کاریابی میکنیم. عدهای هم هستند که مبلغ ناچیزی وام میخواهند، از طریق موسسه به آنها وام میدهیم و خودکفا میشوند.