مهمتر از خروج امریکا از برجام، خارج نشدن نخبگان و جوانان از قطار نظام است
به گزارش اقتصادنیوز اهم مطالب این گفتوگو به این شرح است.
*همه اصلاحطلبان کم و بیش باتجربهتر شدهاند. ادراکمان نسبت به ساختار، واقعیتها و حوادث و موضوعات مختلف کشور سیر تکوینی پیدا کرده است. یقینا اهداف ما همان اهدافی است که جنبش دوم خرداد ۷۶ را ساخت اما راهبردها و روشها بر اساس قدرت و ضعف خود ما و رقبای ما و اوضاع اجتماعی و جهانی تغییر کرده و میکند. هویت و هیبت اصلاحطلبی در عصر جاری همان هویت اصلاحطلبی دوم خردادی است، فقط در فن سیاست تبحر بیشتری به وجود آمده است. اصلاحطلبان قریب به ۸ سال از حضور در قدرت به انحای مختلف منع شدند و همین محدودیتها بود که باعث شد با واقعنگری بیشتری به تغییر تاکتیک دست بزنند و حمایت از روحانی با رای دادن به لیست امید هم در همین جهتگیری بود. البته در این فرآیند ریزشهایی هم از نظر عدول برخی افراد از معیارهای اصیل اصلاحطلبی داشتهایم.
*نباید بگذاریم تلاش برای حضور در قدرت برای رسیدن به آرمانهای اصلاحطلبی، ما را به سمت و سوی محافظهکاری و ایجاد خدشه به هویت اصلاحطلبی یا لغزشها و پدیدههایی چون عوامگرایی، رانتخواری، آقازادگی و بیتفاوتی و سکوت نسبت به درد و رنج مردم و خواستههای حق آنها سوق دهد.
*آنهایی که مدام از مرگ اصلاحات یا پایان کار اصلاحطلبان دم میزنند خودشان کجا هستند، چه عملکردی داشتهاند و مسوولیت اجتماعی آنها چه بوده است؟ اصلاحطلبی که ابداع یک شخص یا گروه یا متعلق به آقای خاتمی و من یا حجاریان و امثالهم نیست. اصلاحطلبی مبنا دارد. مبانی آن در فرهنگ دینی و ملی و تاریخ حداقل یکصد و پنجاه سال گذشته ما ریشه دارد، دارای مبنای علمی، اخلاقی و سیاسی است. بدون تردید این فرآیند دموکراتیک با تلاش و آینده نگری جامعه جوان ایرانی همچنان ادامه خواهد داشت.
*درباره اپوزیسیون خارج نشین به این نکته اشاره میکنم که اصلاحات و اصلاحطلبان جدیترین مانع برای براندازی و فروپاشی نظام منتخب مردم هستند. با وجود گفتمان اصلاحطلبی، برنامههای اپوزیسیون برانداز نقش برآب شده است و بوقهای خبری بیگانهای چون بیبی سی یا رادیو فردا و فضای مجازی هم نتوانسته است کمک چندانی به آنها بکند. عناصر فعال این جریان میدانند که تا وقتی امید به اصلاحات در ایران و بین مردم وجود دارد آنها به هیچکدام از اهدافشان نخواهند رسید.
*یکی از بدشانسیهای آقای روحانی این بود که در عرصه بینالمللی ارایش سیاسی در امریکا تغییر کرد. پیروزی ترامپ در امریکا هزینههای زیادی را نه فقط برای دولت روحانی که به جمهوری اسلامی تحمیل کرد. آقای روحانی و تیم مذاکرهکننده در جریان مذاکرات هستهای تلاش کردند تا از حقوق و شرافت ملی ما در برابر ۶ قدرت جهانی دفاع کنند. شما فکر کنید که اگر هیچ مذاکرهای انجام نمیشد و اصلا برجامی در کار نبود آیا امریکا و قدرتهای غربی با توجه به قطعنامههایی که در شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران به تصویب رسانده بودند بیکار مینشستند؟ همین که ترامپ و کادر اصلی کاخ سفید بارها اعلام کردند برجام یک آبروریزی برای امریکاست نشاندهنده موفقیت و پیروزی دیپلماتهای ایرانی بود. هرچند امریکا با بهانههای بنیاسراییلی از برجام خارج شد اما همین برجام پنج سال سایه تهدید و جنگ و تحریم جدید را از روی سر مردم و این کشور برداشت. نکته دیگری هم که باید به آن توجه داشت این است که نظام اقتصادی اروپا همزاد نظام اقتصادی امریکاست. تجارت حدود ٤٠٠ میلیارد دلاری اروپا با امریکا در کنار تجارت کمتر از ٤٠ میلیارد دلاری آنها با ایران خود مشخصکننده این است که با وجود بازار جذاب ایران برای اروپا، آنها نخواهند توانست تجارت خود با امریکاییها را رها کنند و در نتیجه شرایط پیچیده و سختی را باید برای کشور پیشبینی کرد. البته معتقدم عدم اقدام متقابل و خارج شدن از برجام از سوی ایران یک نوع هوشمندی مقامات ارشد کشور و دولت در این زمینه بود که باعث شد اروپاییها برای حفظ حیثیت دیپلماتیک و حرکت به سمت اهداف اقتصادی خود تلاشهایی را انجام دهند. از همین رو آقای روحانی با وجود اینکه اختیار همه تصمیمات سیاست خارجی کشور را بر عهده ندارد میتواند با احیای پروژههایی چون گفتوگوی تمدنهای آقای خاتمی شرایط را برای دور کردن تهدیدات احتمالی از ایران مهیا کند. از نظر من ضرورت دارد که تنش زدایی با جهان همچنان راهبرد اصلی سیاست خارجی کشور باشد.
*مشکلات ایران و رفع آنها تنها به دولت روحانی مربوط نمیشود. حل و فصل این مشکلات که در حال زایش تهدیدات امنیتی و اجتماعی است بیتردید از عهده آقای روحانی و دولت او به تنهایی خارج است.
*آقای روحانی باید شفاف و صادقانه نتایج حاصله را به افکار عمومی منتقل کند تا علاوه بر بازخوردهای اصلاحی، تضمینی برای اثربخشی و اجرایی شدن آن راهبردها پیدا شود. هیچ راهبردی بدون همراهی مردم عملیاتی نخواهد شد.
*مهمتر از ورود و خروج امریکا یا اروپا در برجام، خارج نشدن نخبگان، مدیران و جوانان و عموم جامعه از قطار نظام با به رسمیت شناختن حقوق و آزادیهای اساسی و طبیعی آنهاست. باور من این است که اگر مردم احساس کنند نظام و نهادهای قدرت کشور به آنها و حقوق اساسیشان احترام کامل میگذارند حتی اگر همه دنیا هم علیه ایران بسیج شود هیچ اتفاقی برای ایران نخواهد افتاد. اما اگر ما همه لجستیک پیشرفته نظامی و صنعتی دنیا را هم داشته باشیم ولی مردم از سیستم ناراضی باشند، بحران پشت بحران است که میآید. در نتیجه بازگشت مسوولان به مردم و بازگشت حقوق و آزادیهای قانونی مردم به آنان ضامن امنیت ملی و حاکمیت ملی است.