فوتبال؛ سرمایه اجتماعی قرن ۲۱
به گزارش اقتصاد نیوز و به نقل از فرهنگستان فوتبال، پیوند اجتماعی زنجیری ناپیداست که افراد را به هم متعهد، معتمد و علاقمند میسازد و عامل حرکتهای جمعی و غیر انفرادیست. زبان، فرهنگ، گذشته مشترک یا آینده آرمانگرایانه و هنر، از مهمترین شناسههای سنتی سرمایه اجتماعی در دنیای امروز است اما برخی جوامع، دیوانه چیزهای کوچک میشوند و سرمایه اجتماعی خود را در شناسهای نو باز تعریف میکنند تا کمبودهای جمعی خود در شناسههای اصلی که سرمایه اجتماعی در بستر آنها تعریف میشود را جبران کنند؛ ایتالیاییها صادقانه عاشق قهوه شدند، انگلیسیها خود را با «بیتلز» و «پینک فلوید» باز تعریف کردند و جوامعی مانند ایران و برزیل، دیوانه فوتبال ملی شدند.
برای سرمایه اجتماعی، همانند سایر واژگان جدید در حوزه مطالعات اجتماعی تعاریف بسیاری ارائه میشود. برای سادگی بحث، از یکی از سادهترین همین تعاریف برای ارائه کلی بحث استفاده میکنم.
سرمایه اجتماعی را بسیاری بر مبنای شبکههای اجتماعی تعریف کردهاند و روشن است که منظور از شبکههای اجتماعی، مجموعهای از روابط است که بر مبنای نزدیکی جغرافیایی، اقلیم مشترک، زبان و فرهنگ مشترک و احساس نیاز طبیعی انسان به وجود میآید. در طول زمان ارزشهایی مانند اعتماد متقابل، منافع مشترک مادی و اخلاقی و اقدام جمعی شکل میگیرد. در اصل، سرمایه اجتماعی از گسترش تعداد و عمق روابط اجتماعی به وجود میآید و مشخص است که آداب و رسومی که افراد از سر فشار و اجبار اجتماعی و نه از روی اعتماد و علاقه، باعث تعمیق و گسترش سرمایه اجتماعی نمیگردد.
با نگاهی به تعریف ارائه شده و آنچه از فوتبال ملی در ایران طی سالیان اخیر دیدهایم، فوتبال ملی را بستری برای ایجاد اعتماد و علاقه متقابل و مشترک بین تمام سلیقههای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی مییابیم که البته این سرمایه اجتماعی به هیچ وجه مختص ایرانیان نیست. با نگاهی به استقبال همیشگی از بازیهای ملی انگلستان، برزیل، کلمبیا و آرژانتین و غیره میبینیم که اکثر کشورها، فرهنگ فوتبال را تبدیل به راهی میانبُر برای ارتقای سطح کیفی سرمایه اجتماعی اخیر کردهاند.
طی دو دهه اخیر، هرگاه که ایرانیان خود را درگیر مشکلات مشترک یافتهاند، به طناب فوتبال چنگ زدند که یا «باهم» به چاه سقوط در برابر مکزیک و کره در سالهای ۲۰۰۶ و ۲۰۰۷ بیفتند یا با همین طناب مشترک بعد از صعود به جامجهانی از شادی تا آسمان بروند. فوتبال همینقدر ساده ما را به هم پیوند زده است. کافیست وقتی تیم ملی بازی دارد به اتوبان همت تهران نگاهی بیندازید. تفاوتی که فوتبال ملی در زندگیهای روزمره ما ایجاد میکند و حال و هوای مردم ایران را تغییر میدهد، بینظیر است. از واژه کم نظیر استفاده نمیکنم چرا که در این سه دهه زندگی که داشتهام، هیچگاه ملت ایران را یکدل و متکی به یک طناب جمعی ندیدهام. مثال دیگری میزنم؛ اگر تاکنون در بازیهای ملی سری به استادیوم آزادی زده باشید، میبینید که سلایق مختلف فرهنگی از اقشار مختلف جامعه، ۹۰ دقیقه همه چیز را فراموش میکنند و زیر یک پرچم جمع میشوند. این یک حقیقت محض است که درباره عقلایی بودن آن در اینجا بحثی نمیکنیم اما وجود این سرمایه اثبات شده است.
مثالی دیگر از ایجاد سرمایه اجتماعی عمیق توسط فوتبال را میتوان در فوتبال باشگاهی در انگلستان و اسپانیا مشاهده کرد. باشگاههای کوچک انگلیسی نیز میتوانند به سادگی در محیط کوچک اطراف خود، طناب اتحاد اجتماعی ایجاد کنند و هر هفته استادیوم کوچک خود را برای بازیهای به ظاهر بیاهمیت پر کنند. مردم کاتالان با تمسک به بارسلونا، تیم آبیاناری منطقه خود، ماهیتی بالاتر از فوتبال به مستطیل سبز شهر بارسلون، نیوکمپ بخشیدهاند. فعالیتهای سیاسی و اجتماعی مردم منطقه در رقابت با نماد جبهه مقابل، تیم پادشاهی مادریدی تبلور پیدا میکند، یک صدا علیه تیم سفیدپوش فریاد میزنند و جنبش اجتماعی خود را در فوتبال تقویت میکنند.
نکتهای که یگانه در اختیار فوتبال است (در بین ورزشها و حتی شاید فراتر از موسیقی)، ایجاد سرمایه اجتماعی بینالمللی است. گزارشهایی که در طی هفتههای اخیر از مسکو دیدهایم، بیانگر فراموششدگی رنگ، ملت، قومیت، مذهب و تجمع زیر پرچم فوتبال به عنوان نمادی کمنما از صلح جهان و یکتایی جهان در عصر جدید است. بحث فوتبال به مرور خود را از رنگ ملی مبری میسازد و رنگ تیمی را از مکتب فوتبال باشگاهی به فوتبال ملی میرساند. با یک تفاوت که سرمایه اجتماعی پیش از فوتبال، عمده هواداران فوتبال را هوادار تیم ملی کشور خود (محیط و جغرافیای اطراف) میسازد. این نگاه حاصل دو جریان مهم است:
- تغییر وزن اهمیت فنی فوتبال از وزن زیاد فوتبال ملی به وزن زیاد فنی فوتبال باشگاهی
- ادامه روند کمرنگ شدن مرزهای ملل پس از جنگ جهانی دوم (فارغ از استثناهایی که همگی از آن خبر داریم)
با مشاهده مسیری که در این مستطیبل سبز به جریان جهانی آیندهنگر عمق بیشتری بخشیده، در مییابیم که با کمی اصلاح فرهنگ هواداری و مدیریتی در فوتبال، ظرفیتهای جدیدی برای فوتبال و افراد در اطراف آن ایجاد میشود که فوائدی بیشتر از زمین فوتبال برای جامعه ایران دارد؛ جامعهای که زخم کم ندارد و التیاماش گاهی جز تیم ملی، استقلال، پرسپولیس، نساجی، تراکتورسازی و سپاهان نیست.
نویسنده :سیاوش محدث / کارشناس اقتصاد