فرمانده آمریکایی: تهدیدات ایران برای بستن تنگه هرمز را جدی بگیرید
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از فرارو؛ جیمز استارویدیس، فرمانده سابق آمریکایی و ستوننویس کنونی بلومبرگ، طی یادداشتی که در این وبگاه منتشر کرده، نوشت: در تابستان داغ ۱۹۸۷، افسر نیروی دریایی جوانی بودم که با ناو کروزر والی فورژ، که جدید و شدیداً مسلح بود، از طریق تنگه هرمز به خلیج فارس رفتم. ماموریت ما با اسم رمز ارنست ویل، اسکورت کشتیهای تجاری به داخل و خارج از خلیج فارس و محافظت از آنها در برابر تهدید موشکهای کروز و حملات هوایی ایرانیها بود.
آن زمان، در میانۀ جنگ ایران و عراق بودم که هشت سال طول کشیده بود و جان بیش از نیم میلیون نفر را گرفته بود و وظیفۀ ما این بود که خطوط جهانی کشتیرانی را در حالی که ایران سعی داشت تنگه هرمز را کنترل کند، باز نگاه داریم. در مورد تنگهای حرف میزنیم که ۳۵ درصد از حمل و نقل دریایی نفت از طریق آن صورت میگیرد.
این کاری هیجانانگیز و خطرناک بود. در سال بعد از آن، نهایتاً نیروی دریایی ایالات متحده، به نیروی دریایی ایران حمله کرد تا انتقام یکی از فریگیتهای آمریکایی را که نزدیک بود به خاطر مین دریایی ایرانیها غرق شود را بگیرد. در نهایت، ایران و عراق بر اختلافاتشان فائق آمدند و صلحی ناآرام میان ایرانیان و اعراب در آبهای آرام، گرم و کم عمق خلیج فارس شکل گرفت، هر چند در سه دهۀ پس از آن هر از گاهی جرقههایی اتفاق میافتاد.
تا امروز. کشمکش در خلیج فارس، به خصوص در تنگۀ هرمز، دوباره در حال افزایش است و صداهای یادآور درگیریهای سی سال پیش بلندتر شدهاند. روسای جمهور ایران و ایالات متحده، این هفته جنگ لفظی شدیدی با هم داشتند و بازارهای نفت با نگاهی نگران، در حال رصد اوضاع هستند. اسراییل دوباره مقداری اسناد دزدیده شده را منتشر کرده و مدعی شده که ایران همچنان به دنبال تولید سلاح هستهای است.
اما درگیریای که مرکز آن در تنگۀ هرمز باشد، چه شکلی خواهد بود؟ چقدر طول خواهد کشید؟ و مهمتر از همه، بهترین استراتژیای که آمریکا میتواند در قبال ایران در پیش بگیرد چیست؟ ابردرگیری منطقه همچنان درگیری مذهبی و ژئوپلتیک میان عربستان سعودی و ایران است، که از دیرباز نسبت به هم دشمنی تاریخی داشتهاند.
عربستان سعودی که از سوی محمد بن سلمان اداره میشود، مصمم شده تا مانع از حضور بیشتر ایرانیان در جهان عرب شود. دو کشور ساحلهای طولانیای با خلیج فارس دارند و قرنها در آن منازعه داشتهاند. کلید ورود به این خلیج بزرگ، یک ورودی دریایی باریک است: تنگه هرمز که حدود پنجاه کیلومتر عرض آن است.
میدانیم که ایران، نقشهای باجزییات برای بستن این تنگه دارد. این کشور از ابزارهای گوناگونی نظیر مین گذاری گسترده، قایقهای تندرو، موشکهای کروز زمین به دریا، جنگندهها و زیردریاییهای دیزلی استفاده خواهد کرد. ایران میتواند یک "تهاجم لایهای" را در پیش گیرد و زیردریاییهایش را در آنسوی تنگه مستقر کند تا برای کشتیهای تجاری ورودی مزاحمت ایجاد کنند؛ کشتیهای جنگی آمریکا و متحدانش را در محدودۀ باریک تنگه مورد تهاجم گسترده قرار دهد و بخشهایی از خطوط کشتیرانی را مینگذاری کند.
همۀ اینها پیامدهای مدنظر ایران را که به چالش کشیدن آمریکا و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس و بالا بردن شدید قیمت نفت است را تامین میکند. (ایران قادر است بخشی از نفت خود را از ساحل جنوبی خود صادر کند و تنگه را دور بزند، درنتیجه اقتصاد آنها کمتر از اعراب ضربه خواهد خورد.)
وقتی که ایران از بستن تنگه صحبت میکنند، حرفشان را باید جدی گرفت. آنها میتوانند تنها در مدت ۴۸ یا ۷۲ ساعت این کار را انجام دهند، چرا که کشتیرانی تجاری به خاطر ترس و تحت فشار شرکتهای بیمهای مجبورند که بیخیال گذشتن از این آبها شوند.
واکنش ایالات متحده و شرکای ائتلافیاش شدید خواهد بود. نیروی دریایی آمریکا به کشتیهای ایرانی که سعی در مینگذاری داشته باشند، حمله خواهد کرد و سایتهای موشکی و هوایی ایران در حوضه تنگۀ هرمز را هدف قرار خواهد داد و زیردریاییهای ایران را غرق خواهد کرد؛ همچنین احتمالا حملات تلافیجویانهای را علیه اهدافی داخل ایران ترتیب خواهد داد (اگرچه اهداف اولیه سلاحها و سیستمهای استفاده شده در محدودۀ تنگه خواهد بود تا قواعد جنگ در مورد رعایت تناسب مدنظر قرار گیرند.)
به عبارت دیگر، همچنان که ایران نقشهای با جزییات برای بستن تنگه دارد، ایالات متحده نقشههایی برای پاسخگویی و بازگشایی آن دارد. این فرآیند، اما از آنچه که خیلیها فکر میکنند بیشتر به طول خواهد انجامید، به خصوص اگر ایران فرصت گذاشتن مینهای بسیاری را در آب داشته باشد. پاکسازی مینهای پروسهای زمانبر و طاقتفرساست که میتواند اگر ماهها، هفتهها طول بکشد.
دونالد ترامپ که از دیرباز مواضعی ضدایرانی داشته و از توافق هستهای دولت اوباما متنفر است، زمانی که ایران اشارهای کوچک به استفاده از کارت تنگۀ هرمز در مقابل افزایش تحریمها کرد، واکنش شدیدی از خود بروز داد. او سعی دارد آنچه را که در مورد کرۀ شمالی اجرا کرد درمورد ایران تکرار کند و تصور میکند که محافظهکاران در تهران کوتاه خواهند آمد و به جای جنگ، گزینۀ دیپلماتیک را انتخاب خواهند کرد.
ایرانیها بسیار ایدیولوژیکتر از کیم جونگ اون هستند. کیم یک رهبر گانگستری است که به مشوقهای مالی روی خوش نشان میدهد؛ نظام ایران، اما ترجیح میدهد که نباشد، ولی به آمریکا باج ندهد.
گزینهای که برای ترامپ باقی میماند، این است که به جای توییتهای عصبانی، استراتژیای منطقی در مقابل ایران در پیش بگیرد. مولفههای اصلی آن نظارت شدیدتر و همکاری اطلاعاتی با کشورهای منطقه و نصب سیستمهای ضدموشکی قویتر در پایگاههای منطقهای آمریکا (نظیر پایگاه دریایی بحرین و پایگاه هوایی العدید در قطر) است. مهمتر از اینها، اما راضی کردن متحدان اروپایی آمریکا به تحریمهای سختتر است.
این مسئله، پس از توهینهای ترامپ به متحدانش در اجلاس جی-۷ و نشست ناتو بسیار سختتر شده است. شاید در زمان جنگ ایران و عراق، باز نگهداشتن تنگه هرمز برای آمریکا بسیار آسانتر بود، اما امروز مقابله با تهدید جدی ایران، نیازمند استراتژی منسجم آمریکا و مخلوطی از قدرت نرم و سخت است.