ترکیب ارزهای رمزنگاریشده و شبکههای اجتماعی
به گزارش اقتصاد نیوز و به نقل از زومیت، در پایان ماه آگوست، غول اپلیکیشنهای پیامرسان یعنی لاین، بلاکچین اختصاصی خود را با نام Link بههمراه ارز دیجیتال این بلاکچین با همین نام معرفی کرد. باوجود اینکه لاین اولین شرکت عمومی است که بلاکچین اختصاصی معرفی میکند، نمیتواند جایگاه اولین شبکهی اجتماعی علاقهمند به ارز رمزنگاریشده را به خود اختصاص دهد. در این میان شرکتهایی همچون Kik، Kakao، تلگرام و فیسبوک پیش از لاین علاقهی خود را نشان دادهاند.
تمام شرکتهای گفتهشده، تمایل لازم را برای پشتیبانی از ارز رمزنگاریشده در شبکهی اختصاصی خود نشان دادهاند. برخی از آنها نیز قدمهای بزرگی در این مسیر برداشتهاند. در اینجا یک سوال اساسی مطرح میشود: باوجود مشکلات پیشآمده برای ارزهای رمزنگاریشده و کاهش ارزش و علاقه به آنها و همچین، نگرش مفی که نسبت به ICO وجود دارد، چرا شرکتهای بزرگ و ثبتشده، به این پدیده علاقه نشان میدهند؟
آنطور که بهنظر میرسد، ارزهای دیجیتال و شبکههای اجتماعی، خصوصیتهایی دارند که میتوانند ضعفهای یکدیگر را بپوشانند. البته در حال حاضر هیچ شرکتی این تکامل را بهدرستی انجام نمیدهد؛ اما بههرحال ترکیب این دو پدیده، محصولی قابل توجه خواهد داشت.
مشکل کمبود کاربر در ارزهای دیجیتال
۱۰ سال پس از معرفی بیتکوین، در حال حاضر هزار ارز رمزنگاریشده در جهان وجود دارد؛ اما هیچکدام نتوانستهاند به روشی اصلی برای پرداخت تبدیل شوند. درواقع ارزهای رمزنگاریشده در حل حاضر یک بازار درحال توسعه هستند و چالشهای بسیاری در مسیر آنها قرار دارد. برخی کارشناسان معتقدند این ارزها هیچگاه به ارز رایج تبدیل نمیشوند و تنها بهعنوان ابزارهایی برای سرمایهگذاری استفاده خواهند شد.
بخش بزرگی از چالشهای این حوزه، فنی هستند. مواردی همچون سرعت یا حجم تراکنشها از چالشهای اصلی این بخش هستند. چالشهایی همچون نوسان شدید در قیمتها و نرخ بالای کارمزد تراکنش نیز بر سر راه این ارزها قرار دارند. از همه مهمتر، چالشهای قانونی هستند که عدم قانونگذاری مناسب و شفاف، بزرگترین آنها است.
البته کاملا صحیح است که بیتکوین، میلیونها و حتی بیش از برخی از ارزهای ملی، کاربر دارد. اما فراموش نکنید که بیت کوین قرار بود یک ارز جهانی و یک سیستم پرداخت بینالمللی بدون محدودیت مرزی باشد که کاربران را به سرویسهای پرداخت بدون محدودیت مجهز کند. در نتیجه، با چنین تعداد کمی در کاربران، ارزهای دیجیتال با مشکلی جدی روبرو هستند.
بله، بیتکوین این امکان را دارد که یک کاربر بهراحتی مقداری از آن را از شرقیترین نقطهی آسیا به غربیترین نقطهی آمریکا بفرستد؛ اما گیرندهی این مقدار بیتکوین، نمیتواند کار زیادی با آن انجام دهد؛ چون افراد کمی از آن پشتیبانی میکنند. در واقع کاربران این ارزها ابتدا باید یک صرافی برای تبدیل آنها به پول سنتی پیدا کنند و سپس این سرمایه را خرج کنند. بهعلاوه، فرآید تبدیل نیز زمانبر، دشوار، نیازمند هزینه و از همه مهمتر هدف محدودیتهای قانونی مختلف در کشورها است. در نهایت، این تجربهی استفاده از ارز دیجیتال برای کاربر دشوار خواهد بود.
علاوهبر تمامی موارد گفتهشده، تجربیات گذشته در کلاهبرداری با ارزهای رمزنگاریشده، حس بیاعتمادی زیادی را در جامعه ایجاد کرده؛ این مورد نیز در کاهش سرعت بهکارگیری این ارزها تاثیرگذار بوده است. نتیجهی نهایی این است که تا زمانی که عموم مردم چگونگی کار با این ارزها را ندانند، شانس توسعه از بازارهای محدود خود را نخواهند داشت. در واقع با این روند، آنها در همین حوزههای محدود و در دعواهای بین دولتها، موسسات مالی و درگیری با چالشهای فنی و اخلاقی باقی خواهند ماند.
حل چالش ارزهای رمزنگاریشده به کمک شبکههای اجتماعی
شبکههای بزرگ اجتماعی، مهمترین نیاز ارزهای رمزنگاریشده یعنی کاربر را برطرف میکنند. بهعنوان مثال، فیسبوک، مسنجر و واتساپ هرکدام ماهانه بیش از یک میلیارد کاربر فعال دارند. تلگرام و لاین هرکدام ماهانه بیش از ۲۰۰ میلیون کاربر فعال دارند. لینکدین، بزرگترین شبکهی اجتماعی کسبوکار، بیش از ۲۰۰ میلیون کابر فعال ماهانه دارد. در واقع، در بسیاری از مناطق جهان، رسانههای اجتماعی و اپلیکیشنهای پیامرسان به ابزارهای اصلی فرآیندهای کسبوکار تبدیل شدهاند.
اضافه کردن پشتیبانی از پرداخت ارزهای رمزنگاریشده به اپلیکیشنهای پیامرسان و شبکههای اجتماعی، مشکل تعداد کاربران این ارزها را حل خواهد کرد. در یک سناریوی فرضی، اگر حتی ۱۰ درصد از کاربران فعال ماهانهی فیسبوک تصمیم بگیرند از سکهی فرضی این شرکت با نام FaceCoin استفاده کنند، این ارز به پرطرفدارترین ارز رمزنگاریشده تبدیل خواهد شد.
نکتهی مهم دیگر این است که رسانههای اجتماعی و اپلیکیشنهای پیامرسان درحالحاضر زیرساختهای لازم برای ارتباطات و شبکه برای کاربران فراهم میکنند. این بدان معنی است که کاربران برای فرآیندهای پرداخت به اپلیکیشنهای جدید نیاز نخواهند داشت. از طرفی توسعهدهندهها نیز میتوانند اپلیکیشنهای متعدد را در پلتفرم همین شبکههای اجتماعی توسعه دهند و از ارز رمزنگاریشدهی آنها نیز برای توسعهی مدل درآمدی خود استفاده کنند.
فراموش نکنید که پیادهسازی این ابزارها، نیازی به غیرمتمرکز کردن کل اپلیکیشنها ندارد. اپلیکیشنهای پیامرسان و شبکههای اجتماعی، میتوانند در فرم کنونی و متمرکز خود باقی بمانند. تنها سیستم پرداخت بر بستر بلاکچین و ارزهای رمزنگاریشده فعالیت خواهد کرد.
حل چالش شبکههای اجتماعی بهکمک ارزهای دیجیتال
شبکهی پرداخت در رسانههای اجتماعی، پدیدهی جدیدی نیست. بهعنوان مثال فیسبوک بیش از ۸۰ روش پرداخت را پشتیبانی میکند. چالش اصلی این است که با پایگاه کاربرانی به وسعت کل جهان، نمیتوان نیازهای تمامی آنها را در این زمینه تامین کرد. کاربران بسیاری به سرویسهای فیسبوک دسترسی دارند، اما دسترسی به سیستمهای پرداختی این شبکهی اجتماعی برای آنها ممکن نیست. بهعلاوه، انجام تراکنش مالی بین ارزهای مختلف نیز مشکلات خاص خود را در این شبکه دارد.
موارد بالا، برخی از دلایل کارکرد محدود سیستمهای پرداخت در شبکههای اجتماعی هستند. البته فیسبوک هم میتوانست مانند بازیهای ویدیویی همچون world of warcraft ارز مخصوص داخل برنامهای را برای خود توسعه دهد؛ اما این ارزها تنها محدود به شرکتی هستند که سرویس را اجرا میکند و در واقع در دنیای بیرون کارکرد خاصی ندارند.
ارزهای داخل برنامهها و بازیها، قابلیت تبادل در دنیای خارج یا حتی در سرویسهای دیگر را ندارند؛ حتی ارزش داشتن آنها هم کمکی به حل این مانع نمیکند. بههمین دلیل برخی کاربران روشهای غیررسمی خود را برای تبادل این ارزها ایجاد میکنند که البته عموما در معرض مشکلات و چالشهای قانونی قرار میگیرند.
مزیت ارزهای رمزنگاریشده در اینجا آن است که هیچ وابستگی به سرویسی که در آن اجرا میشوند، ندارند. حتی اگر همان شرکت ارائهدهندهی سرویس، این ارزها را توسعه دهد، باز هم سیستمهای پرداخت و تبادل پول مستقل از سرویس اصلی و شبکهی آن خواهند بود. دلیل اصلی این مزیت نیز اتصال ارزها به بلاکچین و عدم وابستگی آنها به شبکههای متمرکز است.
بهعنوان مثال، کاربران میتوانند فیسکوین را در صرافیهای غیرمتمرکزی بخرند که از سیستم پرداخت منطقهای آنها پشتیبانی میکند. بهعلاوه آنها میتوانند این ارز را از طریق تبادل در صرافیهای دیگر، با بیتکوین، اتریوم یا ارزهای دیگر تبادل کنند. در نهایت میتوان فیسکوین را به کیف پول دیجیتالی آن انتقال داد و حتی آن را به ارز شبکههای اجتماعی دیگر یا پول سنتی تبدیل کرد. نکتهی اصلی، قابلیت تعویض و تبادل این ارزها است که آنها را برای کاربران جذاب میکند.
شبکههای اجتماعی و پرداخت با ارز دیجیتال در شبکهی لایتنینگ
نرخ و سرعت تبادل یکی از زمینههایی است که شبکههای اجتماعی و ارزهای رمزنگاریشده میتوانند در آن به یکدیگر کمک کنند. همانطور که گفته شد یکی از چالشهای ارزهای دیجیتال، سرعت پایین و قیمت بالای تراکنشها است. بهعنوان مثال پرداختهای بیتکوین ۱۰ حداقل ۱۰ دقیقه زمان میبرند و در هر ثانیه بهطور میانگین ۷ تراکنش انجام میشود.
ارزهای دیجیتال دیگر همچون لایتکوین و بیتکوین کش این مشکل را با کاهش وقفه یا افزایش ابعاد بلوکهای رمزنگاری تاحدودی حل کردهاند. اگرچه این ارزها تاحدودی چالش را برطرف کردهاند اما هنوز راه زیادی برای تبدیل شدن به ارزش همگانی و جهانی در پیش دارند.
یکی از بهترین فناوریها برای حل مشکل سرعت و نرخ تبادل ارزهای دیچیتال، شبکهی لایتنینگ بیتکوین است. این شبکه بر اساس پروتکل Bitcoin طراحی شده است. شبکهی Lightning بهطور خلاصه، به کاربران امکان میدهد تا پرداختهای متعدد را بدون ثبت همهی آنها در بلاکچین، انجام دهند. درواقع در این شبکه، بلاکچین که عامل اصلی کاهش سرعت بوده، تاحدودی از روند پرداختی حذف شده است.
روند کاری لایتنینگ به این صورت است که کاربران کانالهای اختصاصی را بین خود ایجاد کرده و تنها یک تراکنش را در بلاکچین ثبت میکنند. سپس مقدار مورد نظر از سکه را در شبکه قفل میکنند. آنها سپس میتوانند هر تعداد تراکنش را بدون ثبت در شبکهی Blockchain بین یکدیگر داشته باشند. نکتهی مهم این است که مجموع مقدار تراکنشها نباید از میزان قفلشده در کانال مذکور، بیشتر شود. پس از انجام تراکنشها، میتوان کانال را بسته و مقدار نهایی سکه را به کیف پول شخصی انتقال داد.
نکتهی جالبتوجه در شبکهی لایتنینگ این است که دو کاربر جدید، در صورت اتصال به یک کاربر واسط، نیاز به ثبت کانال جدید بین یکدیگر ندارند. در واقع کانالهای این دو کاربر با کاربر واسط، پیشنیاز سیستم پرداخت را تامین میکند. در این میان، کاربر واسط تنها کارمزدی بسیار پایین را برای انجام تراکنش بین این دو کاربر جدی دریافت میکند.
یکی از چالشهای شبکهی لایتنینگ این است که به کاربران متعدد با کانالهای جانبی نیاز دارد که سرعت انجام تراکنشها را افزایش دهند. در اینجا، مزیت شبکههای اجتماعی بار دیگر به میان میآید. این شبکهها میتوانند شبکهی مخصوص خود را ایجاد کرده و بهعنوان واسط برای پرداختهای بین کاربران عمل کنند.
این فرآیند، پشتیبانی از شبکه را تضمین میکند و کاربران با حداقل واسطهای مورد نیاز، پرداختهای خود را انجام میدهند. کارمزدهای دریافتشده در این بخش نیز میتوانند منبع درآمد جدیدی برای شبکهی اجتماعی باشند. این درآمد جدید به آنها کمک میکند تا تجدیدنظری در روشهای درآمدی چالشبرانگیز خود داشته باشند.
البته برخی نگرانیها نیز در این زمینه وجود دارد. بهعنوان مثال با اجرای شبکههای لایتنینگ توسط شبکههای اجتماعی، این نگرانی وجود دارد که آنها بهعنوان مالک شبکه، توانایی اجرای قوانین مرکزی خود (مانند افزایش خودسرانهی نرخ کارمزد) را داشته باشند. این نگرانی بهجا نیست؛ چرا که کاربران به محض افزایش بیرویهی نرخ کارمزد شرکتها، میتوانند شبکهی اختصاصی خود را با نرخ کارمزد بهینه راهاندازی کنند.
البته شبکههای اجتماعی در اینجا مزیتهای رقابتی همچون زیرساختهای عظیم دیتاسنتر و توانایی اجرای همیشگی پرداختها را دارند؛ اما این مزیتها در دنیای غیرمتمرکز بهقدری نیست که مانع ساخت شبکههای اختصاصی توسط خود کاربران بشود.
آیندهی ارزهای دیجیتال در شبکههای اجتماعی
برای اجرای این بخش، شبکههای اجتماعی مانند فیسبوک باید بتوانند حجم زیادی از کاربران خود را به سیستمهای پرداختی جذب کنند. درصورت اجرای این بخش، میتوان گفت که ارزهای شبکههای اجتماعی رشد سریعتری داشته و نسل اول ارزهای دیجیتال را پشتسر خواهند گذاشت. در نهایت میتوان این ارزها را بهعنوان آیندهی پرداخت دیجیتال متصور شد.
فرضیه دیگر این است که این ارزهای رمزنگاریشده، مسیر را برای استفاده از ارزهای دیجیتال اصلی (بیتکوین، اتریوم، ریپل و غیره) در شبکههای اجتماعی، هموار کنند. با افزایش آشنایی کاربران با ارزهای رمزنگاریشده، تمایل آنها به پشتیبانی اپلیکیشنهای شبکههای اجتماعی از بیتکوین یا حتی اتر بیشتر میشود. در این حالت با اینکه ارز فرضی فیسکوین به کار خود ادامه میدهد، اما اعتبار آن در سایهی ارزهای قدیمیتر باقی خواهد ماند. بههرحال باید منتظر باشیم تا یکی از این فرضیهها یا حتی سناریوهای دیگر برای این ترکیب اجرا شوند.