معمای فلسطین؛ از جمال عبدالناصر تا یاسر عرفات
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از ایرناپلاس؛ در یکی از مصاحبههای تلویزیونی «عرفات»، یکی از خبرنگاران از او میپرسد آیا پیشبینی میکنید کشور مستقل فلسطینی در دوره حیات شما تشکیل شود؟ او پاسخ میدهد: بله مطمئنم، اما طولی نکشید که شارون برای ترور عرفات تصمیم جدی گرفت.
معمای فلسطین؛ از جمال عبدالناصر تا یاسر عرفات
ناسیونالیسم – سوسیالیسم جهان عرب در دهه 1940 -1950 حل موضوع فلسطین را به یک چالش ایدئولوژیک در میان اعراب تبدیل کرده بود. در مقابل، گرایش جمال عبدالناصر به «ناسیونالیسم عربی» و حل بحران فلسطین از طریق «اتحاد جهان عرب»، عدهای از مبارزان فلسطینی با این شعار که فلسطینیان باید خودشان امر آزادسازی سرزمینهای فلسطینینشین را به دست گیرند، اقدام به تأسیس سازمانی جدید با گرایش سوسیالیستی و سکولار کردند. بنیانگذاران و شکلدهندگان اولیه سازمان، یاسر عرفات، رئیس «اتحادیه فراگیر دانشجویان فلسطینی» در دانشگاه قاهره (از 1952 تا1956 )، خالد یشروطی، رئیس شعبه همین اتحادیه در بیروت (از 1958 تا 1962)، صلاح خلف و خلیل الوزیر بودند. «فتح» با نام کامل جنبش آزادیبخش میهنی فلسطین (به عربی: حرکة التحریر الوطنی الفلسطینی) مهمترین سازمان سیاسی و نظامی فلسطینی بود که در 1959 به رهبری یاسر عرفات با هدف آزادی فلسطین از سیطره رژیم اشغالگر اسرائیل از طریق مبارزات چریکی بنیانگذاری شد. در مقابل گرایشات ملی و سکولاریستی فتح، تفکر جنبش اخوان المسلمین قرار میگرفت که با طرح بحث خلافت و مفهوم جهاد در اسلام به مسأله فلسطین مینگریست. این اختلاف دیدگاه از سال 1960 رقابت فتح و جنبش اخوانالمسلمین اردن را (کرانه باختری رود اردن نیز در آن زمان در تصرف اردن بود) در پی داشت که هر یک برای جذب جوانان فلسطینی بهسوی سازمان خود میکوشیدند.
نبرد کرامه، فراموشی خاطره تلخ جنگ 6 روزه
جنبش فتح در سال 1963 یک ساختار تکاوری منظم را در کرانه باختری رود اردن ایجاد کرد و در دسامبر 1964 نخستین عملیات نظامی خود را با انفجار یک کارخانه تصفیه آب در اسرائیل به انجام رساند. چریکهای فتح مهمترین هدف نیروهای اسرائیلی در تهاجم 21 مارس 1968 به روستای کرامه در اردن بودند. در این نبرد حدود 30 سرباز اسرائیلی، 100 تا 200 چریک عضو سازمان آزادیبخش فلسطین و 40 تا 80 سرباز اردنی کشته شدند و درگیری با عقبنشینی سریع نیروهای اسرائیلی خاتمه یافت. به همین دلیل از این نبرد در جهان عرب بهعنوان یک پیروزی درخشان یاد میشود که پس از شکست سنگین اعراب در جنگ 6 روزه ارزشی مضاعف پیدا کرد. درواقع با وجود تلفات بیشتر نیروهای فتح، عقبنشینی اسرائیل سبب تثبیت جایگاه چریکهای فلسطینی شد. این نبرد برخلاف انتظار رژیم اسرائیل نهتنها فتح را تضعیف نکرد، بلکه قدرت مضاعفی به آن بخشید و توجه بینالمللی را به مسأله فلسطین برانگیخت.
سپتامبر سیاه؛ آغاز یک پایان
نبرد کرامه در ابتدا موجب اتحاد اردن و فلسطینیان شد، اما خیلی زود با قدرت گرفتن فتح در اردن به درگیری خونین دولت اردن و فتح در سپتامبر 1970 انجامید.
نبرد سپتامبر 1970 از سرفصلهای مهم در تاریخ حیات جنبش فتح است. اردن در 24 سپتامبر نیروهای خود را در مواضع حساس کشور مستقر کرد، پستهای کلیدی را به تصرف خود درآورد و پادشاه اردن در کشور حکومت نظامی برقرار کرد. درگیری فتح و نظامیان اردنی پس از دو روز با توافق پادشاه اردن و عرفات بر سر آتشبس پایان یافت تا ژوئیه 1971 که پادشاه اردن دستور اخراج تمام اعضای فتح و سازمان آزادیبخش فلسطین را از اردن صادر و ارتش اردن فلسطینیان را با زور به سوریه آواره کرد. در جریان این حادثه تلفات و خسارات بسیاری به فلسطینیان وارد شد و حدود 3500 فلسطینی کشته شدند که بسیاری از آنان غیرنظامی بودند.
این واقعه بین فلسطینیان به سپتامبر سیاه معروف و موجب شد نوامبر 1971 'گروه سپتامبر سیاه' در فتح تشکیل شود و حادثه گروگانگیری ورزشکاران صهیونیستی در المپیک مونیخ را رقم بزند.
چالشهای فتح در لبنان
حادثه سپتامبر در اردن و کشتار فلسطینیان، بسیاری از آنان را آواره لبنان کرد تا جنبش فتح در ادامه در این کشور به فعالیت خود ادامه دهد. فتح در لبنان موقعیت خود را میان گروههای سیاسی پیدا کرد و عمده فعالیت خود را در جنوب لبنان متمرکز کرد. این موضوع بهانهای در دست رژیم صهیونیستی شد تا بهمنظور سرکوب فلسطینیان به کشتار مردم و تخریب اماکن مسکونی در جنوب لبنان بپردازد.
همچنین گسترش فعالیتهای فتح در جنوب لبنان موجب درگیری «فالانژها» با آنان شد. پس از ناکامی حزب مسیحی «کتائب» لبنان در سرکوبی فتح با همکاری جنبش «امل»، فتح مقاومت سرسختانهای را در مقابل فالانژها تشکیل داد. حمله اسرائیل به لبنان در سال 1982 باعث خروج عمده نیروهای فلسطینی و «عرفات» از لبنان شد.
مذاکرات اسلو، شاخه زیتون بهجای سلاح!
درحالیکه عرفات در سخنرانی خود در سازمان ملل از مشروعیت مقاومت فلسطینیان سخن میگفت، در سال 1982 «آریل شارون»، وزیر جنگ وقت رژیم صهیونیستی به جنوب لبنان حمله کرد تا سازمان آزادیبخش فلسطین را از آنجا اخراج کند. این عملیات به اخراج «عرفات» به تونس در شمال آفریقا منجر شد که میان او و سرزمینهای اشغالی فاصله زیادی میانداخت. پس از اخراج عرفات از لبنان وی در سخنرانی خود در مقر سازمان ملل در سال 1998 عملاً موجودیت اسرائیل را بهرسمیت شناخت. در ادامه در جریان جنگ عراق و کویت در سال 1990 از «صدام حسین» حمایت کرد، تا بیش از پیش حمایت اعراب را از دست دهد. پس از این وقایع، در 13 سپتامبر 1993، «عرفات» و «اسحاق رابین»، نخستوزیر وقت رژیم صهیونیستی پس از مذاکرات محرمانه با میانجیگری دیپلماتهای نروژی در محوطه کاخ سفید ظاهر شدند تا پس از آن «اعلامیه اسلو» را امضا کنند که درواقع توافقنامهای بود که به فلسطینیان اجازه خودگردانی در نوارغزه و شهر 'رام الله' در کرانه باختری را میداد و در مقابل سازمان آزادیبخش فلسطین وجود رژیم صهیونیستی را به رسمیت میشناخت. اما مسائل بنیادی همچون شهرکهای صهیونیستی و شهرکنشینان صهیونیست، آینده فلسطینیان و قدس همچنان بلاتکلیف به حال خود رها شده بود.
سازش با اسرائیل، پایان یک اسطوره
توافقنامه طابا، وایریور و کمپ دیوید2 گامهای بعدی عرفات در راستای پروژه سازش با اسرائیل بود که بهواسطه عدم تفاهم طرفین بینتیجه باقی میماند. تنها پیامد این نشستها زوال چهره مبارزی بود که روزی الگوی مبارزان منطقه بود. از این رو، ناامیدی فلسطینیان از تشکیلات خودگردان برای بازگرداندن حقوق پایمال شده آنان و مخالفت آنها با ادامه مذاکرات «عرفات» با رژیم صهیونیستی و نیز هماهنگیهای امنیتی تشکیلات با صهیونیستهاعلیه نیروهای مبارز فلسطینی موجب شکلگیری دور دوم قیام فلسطینیان تحت عنوان «انتفاضه الاقصی» شد. 10 ماه بعد از آغاز انتفاضه الاقصی مقر «عرفات» در رامالله تحت محاصره صهیونیستها قرار گرفت و «عرفات» عملاً در این ساختمان زندانی شد تا آمریکا نیز از ژوئن 2002 «عرفات» را بایکوت و از ارتباط با وی خودداری کند.
مرگ مشکوک ابوعمار؛ نقطه ابهام یک تراژدی
روز 12 اکتبر 2004 بود که رسانهها از بیماری «عرفات» خبر دادند. منابع رسمی فلسطینی در آن زمان، بیماری او را ابتلا به آنفلوانزای شدید اعلام کردند، اما با شدت گرفتن بیماری، عرفات که دچار حالت تهوع، درد شدید در ناحیه شکم، اسهال و کاهش غیرعادی سلولهای قرمز شده بود، برای درمان به بیمارستان نظامی «پرسی» در حومه پاریس انتقال یافت.
«عرفات» مدت کوتاهی پس از ورود به این بیمارستان به کما رفت و در ١١ نوامبر همان سال درگذشت، در حالیکه به گفته منابع رسمی، پزشکان با وجود انجام انواع آزمایشها نتوانسته بودند علت اصلی بیماری او را تشخیص دهند.
با این وجود پس از مرگ عرفات، اجازه کالبدشکافی جنازه وی از سوی خانواده او و تشکیلات خودگردان صادر نشد و این موضوع ابهامات مربوط به مرگ رهبر فتح را بیشتر کرد. «سهی عرفات» همسر یاسر عرفات با ابراز اینکه «در مسمومیت عرفات تردیدی ندار»د، از نبش قبر وی و انجام آزمایشات از سوی تیمهای مختلف و وجود برخی نشانهها مبنی بر مسمومیت عرفات با پولونیوم خبر داد. هر چند معمای مرگ وی، هیچگاه به اندازه تغییر مواضع و تحولات ابوعمار محل سؤال نیست.