وساطت جهانگیری برای بازگشت مرحوم نوربخش به ریاست سازمان تامین اجتماعی
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از ایسنا، سرزعیم نوشت:
شناخت من از مرحوم نوربخش به یک سال قبل برمیگردد که وارد وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی شدم و قبل از آن آشنایی با ایشان نداشتم. آن چه در این یک سال از ایشان دیدم مرا جزو ارادتمندان ایشان قرار داد. تجربه بالا در زمینه تامین اجتماعی موجب شده بود به رغم این که تحصیلات آکادمیک در حوزه بیمه اجتماعی نداشت اما کاملا به مفاهیم مرتبط مسلط شده بود. هیمنهای که ایشان در امر مدیریت سازمان بزرگ تامین اجتماعی پیدا کرده بود، به نحوی بود که همواره یافتن جایگزین برای ایشان کاری سخت بود. به رغم این که چندین بار آماده جدایی از این سازمان شده بود اما دولت نمیتوانست به راحتی جایگزینی برای ایشان پیدا کند. نوبت آخر بابت بیمهریهایی که دیده بود، سخت آزرده بود و اعلام کرد که دیگر کارش را ادامه نمیدهد و چند روزی نیز به سر کار نرفت اما شاهد بودم که مسئولین کشور از جمله آقای جهانگیری، آقای نهاوندیان، آقای ربیعی و دیگران سعی کردند ایشان را منصرف کنند. ایشان به راستی مدیری لایق بود که واقعا اگر مردم کشور از وجود چنین افرادی در نظام حکمرانی اطلاع داشته باشند، تا این حد مایوس و ناامید از آینده نمیشوند و به راستی اگر نظام حکمرانی تا همین حد نیز کار میکند مرهون کار و تلاش این دسته از افراد خدوم است.
برای من که در ارتباط مستقیم با حل و فصل مسائل صندوقها و سازمانهای زیرمجموعه وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی هستم چند بار پیش آمد که تلفن همراهم حوالی ساعت 11 شب به صدا درآمد و میدیدم از دفتر دکتر نوربخش است. برای من بسیار جالب و رشکبرانگیز بود که ایشان این گونه خستگیناپذیر تا دیروقت به کار و فعالیت مشغول بود. یکی از اقوام اینجانب نیز که متخصص ارتوپد است، ذکر میکرد که مرحوم نوربخش در حوزه جراحی نیز معمولا مریضان سختی را قبول میکرد که دیگر پزشکان به راحتی حاضر به پذیرش آنها نبودند. آن مرحوم جزو کسانی بود که با سختکوشی و پرتلاش بودن تلاش میکردند تا راه را به رغم وجود مشکلات مختلف بازکنند. یک نوبت نیز متوجه شدم ایشان در روزهای آخر هفته و تعطیل به طبابت رایگان برای مردم فقیر حاشیهنشین که هیچ پوشش بیمهای ندارند، میپردازند.
یکی دیگر از ویژگیهای ایشان تعصب و حمیتی بود که در امر سازمان تامین اجتماعی و بیمهشدگان داشتند. یکی از مسائلی که بارها ایشان را آزرده میکرد مساله مطالبات سازمان از صندوق فولاد بود که در نوبت آخر که در این رابطه جلسهای تشکیل شد دیدم دکتر نوربخش چنان سرخ شده و حالت عصبی پیدا کرده بود که نگران ایشان شدم. در آن حالت عصبی به مخاطب خود میگفت به جدم قسم اگر بفهمم این عدم همکاری شما برای چیست، سعی میکنم به شما کمک کنم ولی این عدم همکاری شما را اصلا نمیفهمم! بابت تادیه مطالبات سازمان تامین به هر دری زد تا بتواند آن را در بودجه سال 1397 وارد کند. این در حالی بود که ایشان حقوق ناچیزی از سازمان تامین اجتماعی دریافت میکرد. برای ما واضح بود که ایشان اگر میخواست میتوانست با تخصص بالایی که داشت در عرصه پزشکی درآمد بالایی داشته باشد ولی برای ایشان درآمد اولویت بالایی نداشت و سازمان تامین اجتماعی اهمیت بیشتری داشت.
چندی قبل در کمیسیون اقتصادی دولت بحث بیمه رانندگان پیش آمد و از قضا نماینده سازمان در جلسه برای طرح مساله و دفاع از مدعیات سازمان حاضر نشد. مسئول جلسه سوال کرد که آیا مایلید موضوع را از دستور این هفته خارج کنیم؟ به سرعت شماره موبایل دکتر نوربخش را گرفتم و سوال کردم که آیا در این مسئله حضور ذهن دارید؟ خندهای کرد و گفت معلوم است که دارم و تمام جزئیات را از بر هستم. گفتم پس موبایلم را روی بلندگو میگذارم و کنار میکروفن گذاشتم. ایشان حدود یک ربع تمام سابقه مسئله را به طور کامل تشریح کرد. به هر حال تسلط ایشان بر مسائل سازمان کمنظیر بود.
در کنار همه این مسائل نکته دیگری نیز در ایشان بود که برایم مورد توجه بود و آن این که به رغم گرفتاری شدید همواره در جلسات وزارتخانه، سفرهای وزیر و مناسبتها حاضر میشد و گرفتاریها مانع نمیشد تا در مسائل وزارتخانه حضورش کمرنگ شود. آخرین موضوع بحث شفافیت بود که ایشان اصرار داشت در برنامه وزیر جدید در اولویت قرار گیرد و تاکید داشت که وزیر جدید تعاون، کار و رفاه اجتماعی موضوع شفافیت را ادامه دهد و پیشنهادهایی برای این مسئله نیز داشت. در بحث تحریم نیز پیوسته تاکید میکرد که باید به شکل فعالتری به این موضوع پرداخت و آمادگی خود را برای هرگونه همفکری اعلام کرد.
این جانب به رغم دوره کوتاهی که توفیق داشتم تا با ایشان همکاری کنم اما جزو ارادتمندان ایشان شدم. خدایش رحمتش کند و با اجداد پاکش محشورش گرداند.