محسن غرویان: مردم از عناوین اصلاحطلب، اصولگرا و شعارهایشان خسته شدهاند و عمل میخواهند
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از روزنامه آرمان، متن گفتگوی محسن غرویان به شرح زیر است:
اخیرا شاهد موضعگیریهایی از سوی آقای واعظی نسبت به اصلاحطلبان بودیم. این موضعگیریها نشأتگرفته از چه موضوعاتی است؟
مفهوم اصلاحطلبی و اصلاحطلبان مقداری لغزنده و مبهم شده است و همین موضوع باعث شده تا اینگونه اظهارنظرهای ضد و نقیض از سوی برخی افراد ابراز شود. یک مفهوم اصلاحطلبی و یک مفهوم برای اصلاحطلبان وجود دارد، مانند اسلام و مسلمان که هر کدام معنای جداگانهای از دیگری دارند. گاهی گفته میشود فلسفه اسلامی و گاهی هم میگویند فلسفه مسلمانان در مورد موضوع اصلاحطلبی و اصلاحطلبان هم با چنین موضوعی روبهرو هستیم و اصلاحطلبی دچار این وضعیت شده است.
در این موضوع که آقای روحانی از طرفداران گرایش اصلاحطلبی است هیچ شکی وجود ندارد و بر همگان روشن و واضح است. در اینجا باید به این موضوع اشاره کرد که یاد کردن از اصلاحطلبان تنها بر یکسری شخصیتها خاصی هستند که به عنوان اصلاحطلبان در ایران معروف هستند. برخی ممکن است که بگویند افکار و ایدههای آقای روحانی با فلان شخصیت اصلاحطلب اختلاف دارد یا آرای او به فلان اصلاحطلب نزدیک است. به عنوان مثال رئیس دولت اصلاحات که به پدر اصلاحات نامیده شد دارای افکار و اندیشههایی است.
او هشت سال رئیسجمهور این کشور هم بوده و پیامهایی که در انتخابات خبرگان، مجلس و ریاست جمهوری مطرح کردند بسیار موثر بود. رئیس دولت اصلاحات پیامها و سخنانی هم درباره انتخاب آقای روحانی مطرح کردند که این موضوع هم قابل انکار نیست. تاثیرگذاری پیامهای رئیس دولت اصلاحات و دعوت و درخواست از مردم برای حضور در صحنه انتخابات قطعا در انتخاب آقای دکتر روحانی در انتخاب تاثیر بسزایی داشته است.
به نظر میآید آقای واعظی اگر این مطلب را مطرح کردند نظرشان به برخی از افراد تندرو در جناح اصلاحات بوده است. شاید از این منظر که افکار آقای روحانی با برخی از از اشخاص تندرو در جریان اصلاحات هماهنگ نیست این موضوع درست باشد اما جریان اصلاحطلبی تاثیر خود را در انتخاب آقای روحانی در انتخابات 92 و 96 داشته و دارد. آقای واعظی باید قیدی را مطرح کنند و مشخصا اعلام کنند که جریان اصلاحطلب از آقای روحانی حمایت کردند، چرا که این موضوع به صورت کامل روشن و شفاف است و همچنین جریان اصلاحطلبی حامی جریان اعتدالگرایی آقای روحانی بوده و هست.
در آخرین جلسهای که آقای روحانی با اصلاحطلبان طی دو ماه گذشته داشتند ایشان یاد کردند که اصلاحطلبان یار دولت یازدهم و دوازدهم بوده است، در مقابل هم سخنان آقای واعظی را شنیدیم. با توجه به اینکه آقای واعظی رئیس دفتر آقای رئیسجمهور هستند تا چه اندازه میتوان سخنان آقای واعظی را همراستا با فکر و اندیشه آقای روحانی بدانیم؟
نمیتوان سخنان آقای واعظی را به جای سخنان آقای رئیسجمهور تلقی کرد، چرا که هر دو بزرگوار دارای یکسری آرا، افکار و نظراتی هستند که نباید سخنان هر کدام را به حساب دیگری نوشت. تصور میکنم که مطرح کردن این بحثها با توجه به آنکه نزدیک به انتخابات مجلس 98 هستیم ادامه خواهد داشت. با توجه به اینکه انتخابات ریاست جمهوری در 1400 هم وجود دارد طرح اینگونه مباحث خوب است. قطعا آقای واعظی نظر مثبتی دارند و به نظر باید در مصاحبهها، بحثها و سخنان آیندهشان توضیحاتی را اضافه کنند که منظورشان از مطرح کردن این گونه مباحث چه بوده است و آیا عنایتشان به یک طیف خاصی از اصلاحطلبان است یا خیر منظورشان به جریان اصلاحطلبی است.
پس از آغاز فعالیت دولت دوم آقای روحانی و مشکلات اقتصادی مردم و همچنین تحمیل تحریمها بر کشور، مردم نسبت به دولت دلسرد شدهاند. دولت برای سرو سامان دادن وضعیت کشور و دلگرمی مردم نسبت به خود باید چه اقدامی انجام دهد؟
طی دو روز گذشته در قم یک راننده تاکسی من را دید و به همین مباحث پرداخت و از من درخواست کرد تا پیغام او را به آقای روحانی برسانم. بنابراین من هم از طریق همین مصاحبه میخواهم بگویم که آقای روحانی، این مردم به شما علاقهمند هستند اما یکسری گلایهها هم دارند که دولت دارای قدرت است. البته این آقای راننده تاکسی میگفت که ما میدانیم تمام امور در دست رئیسجمهور نیست و تمام قدرت در اختیار او نیست ولی مردم به او رأی دادند و توقع دارند.
بنابراین دولت تا آنجا که میتواند در جهت مصالح، رفاه مردم و ارزانی کالاها و راحت شدن زندگی برای مردم تلاش کند. ما هم از زبان مردم خدمت ریاست جمهوری عرض میکنیم که این توقع و سوال فراگیر شده که دولت یا توضیح دهد که مانع چیست و چه کسانی جلوی او ایستادهاند که اجازه نمیدهند سیاستهای دولت اجرایی شود و عینیت خارجی پیدا کند و یا سیاستها و قوانین را به گونهای تغییر دهند تا مردم در آرامش و آسایش زندگی کنند. من از زبان مردم به دولت میگویم که درخواست اکثریت مردم و عموم علاقهمندان دولت به آقای روحانی همین است که حداکثر تسهیلات زندگی برای آنها فراهم شود.
با توجه به اینکه انتخابات مجلس در پیش روست و مردم هم از احزاب دلسرد شدهاند. تا آنجا که شعار «اصلاحطلب اصولگرا دیگه تمومه ماجرا» را در دی ماه سال گذشته سر دادند. اصلاحطلبان باید چه کاری در مقابل مردم انجام دهند تا رأی مردم را در انتخاباتهای پیش رو از جمله مجلس و ریاست جمهوری به همراه داشته باشند؟
روی همین نکته باید تاکید کرد که اصلاحطلبان باید چه کاری در مقابل مردم انجام دهند؟ مردم به دنبال کار و عمل هستند. در حال حاضر مردم از عناوین اصلاحطلب، اصولگرا و شعارهایشان واقعا خسته شدهاند و میگویند آن چیزی که میخواهیم ببینیم باید در صحنه عمل ببینیم. در نتیجه این احزاب چه اصلاحطلب، چه اصولگرا و چه اعتداگرا باید در عمل و عینیت خارجی خود را نشان دهند لذا به عقیده من مردم از حال به دنبال عملگرایان هستند نه شعارگرایان. یعنی عملگرایی با توجه به شرایط موجود جواب میدهد.
اصلاحطلبان، اصولگرایان و اعتدالگرایان و تمام احزاب و گروهها باید بیایند و در صحنه عمل دست به حرکاتی زنند تا واقعا مردم حس کنند در عمل نتیجه و حاصلی برای آنها اتفاق میافتد. حال این موضوع با هر عنوانی باشد جایگاه خود را در میان مردم پیدا میکند. به عنوان مثال سلبریتیها در زلزله دست به حرکتی زدند و یک شماره حساب اعلام کردند و به تشکیل یک کمپین دست زدند و همین موضوع منجر به یک حرکت خودجوش شد که در ادامه مردم به آنها اعتماد کردند و کمکهایی را در اختیار آنها قرار دهند.
این نوع حرکات خودجوش مردمی در عینیت باید صورت گیرد تا در انتخابات مردم به سمت افرادی بروند که واقعا احساس کنند که اینها قابل اعتماد، اهل کار، اهل فکر، ایده و بینش هستند و میتوانند در جهت رشد و توسعه کشور فکر ارائه کنند، طرح دهند، عمل کنند و آن را اجرا کنند. به هر حال در مجموع عقیدهام آن است که مردم به دنبال عملگرایان خواهند بود و منتظر اقدامات عملی و عینی هستند.
پس از گذشت دو سال از رحلت آیتا... هاشمیرفسنجانی همچنان برخی به دنبال تخریب چهره ایشان و خانوادهشان هستند. ایشان یکی از چهرههای نزدیک و مورد تایید امام راحل بودند چرا برخی برعکس این موضوع که مدعی انقلابی بودن هستند همچنان به دنبال تخریب شخصیت ایشان هستند؟
ابتدا باید نکتهای که بزرگان علم، ادب و فرهنگ مطرح کردهاند و آن است که اگر کسی انکار نور خورشید کند و انکار آفتاب کند میگویند این موضوع کوری خود را میرساند یعنی دارد اقرار و افشا میکند که کور است چرا که نورانی بودن خورشید ذاتی است، فردی که نور آفتاب یا خورشید را انکار کند، کور بودن و نابینا بودن خود را مطرح میکند. افرادی که مقام و شخصیت آیتا... هاشمیرفسنجانی را انکار میکنند و زیر سوال میبرند درواقع موقعیت خود را تضعیف میکنند یعنی به خود ضربه میزنند و کورباطن بودن خودشان را نشان میدهند و نمیدانند که دارند شخصیت خودشان را خورد میکنند.
شخصیت آیتا... هاشمیرفسنجانی را در پیام مقام معظم رهبری به مناسبت رحلت ایشان باید دید که حدود 30 عنوان و وصف بسیار ارزشمند و مثبت برای ایشان ذکر کرده بودند و تمام آن اوصاف در عنوان یار دیرین مقام معظم رهبری گنجانده شده است. اوصاف دیگری که ارجاع میدهم این افراد را به روند پیام مقام معظم رهبری را بخوانند و یک بار دیگر دقت کنند در آن جمله حضرت امام (ره) که فرمودند «هاشمی زنده است، چون نهضت زنده است» این کلمه «چون» دارای معنای بسیار زیادی است یعنی این کلمه را میرساند علت اینکه هاشمی زنده است این است که نهضت است یعنی نشان میدهد زنده بودن هاشمیرفسنجانی همان زنده بودن انقلاب و نهضت است. با توجه به فرموده امام راحل باید گفت که هاشمی نرفته است، چرا که نهضت نرفته و زنده است و هاشمی هم زنده است.
این موضوع نشان میدهد که آن دقت و بلندای نظر حضرت امام و مقام معظم رهبری را نسبت به آیتا... هاشمیرفسنجانی و با وجود این کلمات و اوصافی که حضرت امام راحل و مقام معظم رهبری درمورد آقای هاشمی فرمودند دیگر انسان نباید وقت خود را تلف کند به گوش دادن سخنان دیگران.
اخیرا بحث افزایش و یا حذف یارانهها بسیار شنیده میشود که هر کدام از کارشناسان به نوعی به آن میپردازند.
به طور کل مخالف روحیه یارانهخوری هستم یعنی این سیاست را نمیپسندم که مردم را به نحوی بپرورانیم که منتظر یارانه باشند. این سیاست، سیاست غلطی بود. این روحیه روحیه خوبی در یک ملت نیست که آمادهخور پرورش یابند. ما میتوانستیم و میتوانیم سیاستهایی را اعمال کنیم در مسائل اقتصادی که مردم با رفاه بیشتر زندگی کنند و زندگیشان آسانتر شود و براساس فعالیت تلاش اشتغال درآمدزایی داشته باشند و تاکید میکنم که اصل سیاست پرداخت یارانه یک سیاست نادرستی بوده است.
در شرایط فعلی آیا یارانه باید پرداخت شود یا خیر؟
این موضوع بستگی به موضوع جایگزین یارانه دارد؛ اگر ما سیاستهای دیگری را در حوزه مسائل اقتصادی پیش بگیریم میتوان این موضوع را حل کنیم. به عنوان مثال در کشور تجارت بینالملل را تقویت، صادرات، تولید کشور و اشتغال را افزایش و واردات را هم در حد ضرورت داشته باشیم. دنیای اقتصادی امروز دنیای تجارت، داد و ستد است و هیچ کشوری نیست که تنها صادرات داشته و واردات نداشته باشد و هیچ کشوری هم نیست که فقط واردات داشته و صادرات نداشته باشد. به هر حال اقتصاد کشورمان وابسته به سیاستهای بینالمللی ماست. اگر در ابعاد پایههای اقتصادمان سیاستهای جدیدی را پیش بگیریم و بتوانیم روابط سیاسی و تجاری خود را با دنیا گسترش دهیم به نظر وضعیت درآمد ملی کشور افزایش پیدا میکند و در نهایت نیازی به پرداخت یارانه نیست. اقتصاد کشور هم از اقتصاد تکمحصولی وابسته به نفت خارج میشود. البته عرض کردم که دیگر این موضوعات بحثهای اصول اقتصاد است، زیربنای سیاستگذاری در اقتصاد است. کارشناسان اقتصاد باید به شکل ریز این موضوعات را قانونمند و اجرایی کنند.
اخیرا سازمان صداوسیما با برنامههایی که میسازد درصدد تخریب دولت است. این موضوع را در چه راستایی تبیین میکنید؟
صداوسیما به عنوان رسانه ملی، باید در جهت وحدت آفرینی حرکت کند. دولت برآمده از رأی ملت است و به این دلیل، تضعیف «دولت»، تضعیف «ملت» است و اگر رسانه ملی بخواهد دولت را تضعیف کند، در حقیقت در برابر رأی ملت ایستاده است. البته در رسانه ملی هم افراد و تصمیمگیران مختلفی حضور دارند که برخی موافق و برخی دیگر هم مخالف دولت هستند، اما برخی افراد ذینفوذ در برخی از برنامههای رسانه ملی حرکتهایی را انجام میدهند که با آنکه اکثریتی به این دولت رأی داده، که نشان از عدم توجه کافی است، اما این برنامهها به هرحال تاثیرات منفی خودش را بر برخی اقشار جامعه خواهد گذاشت.
همچنین باید بر اینکه برنامههایی که صداوسیما پخش میکند باید با معیار وحدت و انسجام سنجیده شود. تاکید کنم که باید دید نتیجه این برنامهها آیا موجب ایجاد وحدت و همدلی مردم است یا باعث تفرقه و جدایی بین آحاد جامعه و همچنین دولت و ملت خواهد شد. اگر این چنین باشد اینگونه برنامهها به نفع نظام، مردم و کشور نخواهد بود، ما باید به وحدت و انسجام نزدیک شویم و نقش اساسی را در این زمینه، رسانه ملی باید برعهده بگیرد. ایجاد بیاعتمادی و حضور کمرنگ مردم در عرصه سیاست به عنوان یکی از اصلیترین نتایج مخرب برنامههای صداوسیما است.
زمانی که مردم بیاعتماد شوند و احساس کنند که بین نهادها، سازمانها و مسئولان نظام اختلاف و کشمکش وجود دارد و خود بزرگان به یکدیگر اعتماد نمیکنند، مردم هم انگیزه و رغبتشان را برای حضور در انتخابات از دست میدهند. وقتی رسانه ملی، اختلافافکنی کند، مردم اعتمادشان را به رسانه داخلی از دست میدهند و به رسانههای خارجی روی میآورند و بیشتر از آنها استفاده کرده و به آنها اعتماد میکنند، بنابراین برای جلب اعتماد عمومی، صداوسیما باید اختلاف افکنی را کنار بگذارد.
شرایط نامناسب اقتصادی چه پیامدهای اجتماعی و فرهنگی در جامعه خواهد داشت؟ مشکلات معیشتی مردم چه تغییراتی در ساحتهای مختلف خواهد داشت؟
اخیرا یکی از نمایندگان مجلس عنوان کرده که 50 درصد نمایندگان مجلس به دنبال فروپاشی نظام هستند. به نظر میرسد منظور ایشان از نظام خودشان است. ایشان خودشان را معادل نظام فرض کرده و نمایندگانی که با نظر ایشان مخالف هستند را به عنوان مخالف نظام تلقی کرده است. برخی در کشور خود را معادل نظام میدانند و مخالفت با خود را به منزله مخالفت با نظام تعبیر میکنند. دکتر ظریف به مسأله پولشویی در کشور اشاره کردند و خواستار رسیدگی به این موضوع شدند.
به نظر میرسد سخنان آقای ظریف منافع برخی افراد را در معرض تهدید قرار داده و به همین دلیل سخنان ایشان را به عنوان مخالفت با نظام تعبیر کردهاند. با این وجود در شرایط کنونی سوال این است که چرا میزان اعتیاد و آسیبهای اجتماعی افزایش پیدا کرده است. بدون شک منشأ اصلی آسیبهای اجتماعی نیز به مشکلات اقتصادی و معیشتی باز میگردد. هنگامی که جوان بیکار است و هیچ درآمدی ندارد قادر نخواهد بود مایحتاج خود و خانوادهاش را فراهم کند و به دلیل فشار روانی ناشی از این مسائل به سیگار و مواد مخدر روی میآورد. این وضعیت ممکن است در بین جوانان زیادی وجود داشته باشد.
در نتیجه هنگامی که تقاضا برای مصرف مواد مخدر در جامعه افزایش پیدا کند عرضه آن نیز افزایش پیدا میکند و در نتیجه آسیبهای اجتماعی روزبهروز افزایش پیدا میکند. ریشه بسیاری از نابسامانیهای اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی مشکلات معیشتی است. در روایات اسلامی نیز به این مسأله اشاره شده است. در روایات آمده «فقر ممکن است انسان را به کفر بکشاند». بدون شک یکی از مهمترین دلایل دینگریزی و دینستیزی برخی اقشار مردم را باید در مشکلات اقتصادی آنها جستوجو کرد. اگر دینگریزی و دینستیزی در جامعه افزایش پیدا کند، بهخاطر فشارهای روانی است که با مشکلات معیشتی بر مردم وارد میشود.
این مسائل باید توسط روانشناسان و جامعه شناسان به خوبی مورد تجزیه و تحلیل قرار بگیرد و پیامدهای مشکلات اقتصادی به صورت جدی مورد مطالعه قرار بگیرد. مسئولان باید این نکته را در نظر داشته باشند که هر تصمیمی که آنها برای کشور میگیرند به صورت مستقیم و غیر مستقیم در زندگی مردم تأثیرگذار است. در نتیجه نباید شرایط به شکلی رقم بخورد که مسئولان پیامدهای تصمیمات خود را در نظر نداشته باشند و تصمیماتی اتخاذ کنند که زندگی مردم تحت فشار قرار بگیرد. بدون شک اگر قرار باشد بحرانهای اقتصادی همچنان در جامعه ادامه داشته باشد و راهکار مناسبی برای آنها پیدا نباشد باید منتظر پیامدهای منفی اجتماعی و اخلاقی دردناک آن در جامعه باشیم.