با افزایش بیکاری خودکشی نیز افزایش می یابد
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از سلامت نیوز، همین آمار نگرانکننده موجب شد موضوع سلامت روان به دغدغهای جدی تبدیل شود. در ادامه گفتوگویی که با رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران داشتیم این بار سراغ سیدکاظم ملکوتی، رئیس سابق جمعیت علمی پیشگیری از خودکشی ایران و عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران رفتیم تا تأثیر اختلالات روانی در افزایش آمار خودکشی را بررسی کنیم.
ملکوتی در این گفتوگو میگوید:« استانهای ایلام، لرستان، آذربایجان غربی و کردستان استانهایی هستند که بیشترین آمار خودکشی در کشور را بهخود اختصاص دادهاند و سن خودکشی در کل کشور به 15تا 25سال رسیده است».
وزارت بهداشت اعلام کرده که یکچهارم مردم ایران دچار یک یا چند نوع از انواع اختلالات روانی هستند. این آمار شما را بهعنوان پژوهشگر آسیبهای ناشی از خودکشی نگران نمیکند؟
این واقعیتی است که اگر به موقع رسیدگی و درمان شود عارضه کمتری برای جامعه خواهد داشت؛ هر چند از بین بیماران یک تا 2درصد دارای اختلالات شدید روانیاند. این تعداد از افراد باید تحت مراقبت اورژانسی و جدیتری قرار بگیرند.
همین یک تا 2درصد چیزی حدود 500هزار نفر از جمعیت ایران را شامل میشود. این هشدار جدی بهحساب میآید.
بله برای همین میگویم باید فکر اساسی برای این تعداد کرد. چون براساس تحقیقاتی که ما انجام دادهایم در بین تمام بیماریهای اعصاب و روان، افسردگی شدید خطر خودکشی را تا 6برابر افزایش میدهد.
با این حساب و کتاب باید در سالهای اخیر آمار خودکشی در کشور افزایش یافته باشد.این درست است. چون مطالعهای که در 10سال اخیر از پزشکی قانونی انجام شده نشان میدهد آمار خودکشی هر چند اندک در ایران افزایش پیدا کرده است. چقدر شده؟
شدتش بالا نیست؛ مثلا از 8/5 نفر در 100هزار نفر (آمار میانگین کشور) به حدودا 5/6 نفر در هر 100هزارنفر رسیده. اما همین هم برای ما یک نشانه است که باید آن را جدی بگیریم و دربارهاش فکر کنیم و تمهیداتی بیندیشیم. هر چند وزارت بهداشت تلاشهایی انجام داده است؛ مثلا برنامه پیگیری تلفنی بهمنظور پیشگیری از خودکشی در استان آذربایجانغربی، ایلام، کرمانشاه و لرستان انجام شده که خوشبختانه در آذربایجان غربی پاسخ خوبی داده و آمار خودکشی را در این استان تا 50درصد کاهش داده است.
در چه سنی بیشترین آمار خودکشی را داریم؟
در کشورهای شرقی و در حال توسعه آمار بین 15تا25سال است. در کشور ما هم همین عدد را اعلام میکنند.
شما برنامه پیشگیری از خودکشی وزارت بهداشت را برنامه مؤثری میدانید. چرا اجرای آن در همه کشور توسعه پیدا نمیکند؟
البته در همه استانها آمارش مثل آذربایجان غربی موفقیتآمیز نبوده است؛ مثلا در استانهایی مانند ایلام، کرمانشاه و... طرح نتوانسته به آن هدفی که داشته برسد. چون برای موفقیتآمیزبودن آن عوامل زیادی دخیل است.
خودکشی یک رفتار اجتماعی است و عوامل زیادی مانند عوامل خانوادگی، فرهنگی، اقتصادی و... در بروز آن مؤثر است و کنترل همه این عوامل نیاز به همکاری دستگاههای مختلف دارد.
اجرای چنین طرحهایی مشارکت خانوادهها را هم نیاز دارد که ما در برخی جاها با مقاومت بسیاری بالایی از سوی خانوادهها روبهرو هستیم. بنابراین در اجرا فقط وزارت بهداشت نیست که مسئول است، همه سازمانها، دستگاهها و حتی رسانهها باید دست بهدست هم بدهند و کمک کنند که به مسئله خودکشی در کشور بهصورت جدی پرداخته شود.
ما متأسفانه گاهی شاهد هستیم که رسانههای ما خودشان مشوق و آموزشدهنده خودکشی در جامعه هستند. وقتی در سایتهای مجوزدار ما هنوز نهنگ آبی پخش میشود یا در روزنامه و مجلات جزئیات را درباره کسی که خودکشی کرده شرح میدهند که چه اتفاقی افتاده است، اینها همه آموزشدهنده است.
خودکشی آسیبی است که مسری است؛ بهخصوص در بین جوانهای مستعد که القاپذیر هستند و تحتتأثیر قرار میگیرند. من گفتم که بیشترین آمار خودکشی ما بین 15تا 25سال است. در بین اینها دختران دانشآموز و زنان متاهل بیشترین تعداد اقدام بهخودکشی را دارند؛ پس باید در این سن از افراد مراقبت شود تا دچار کمترین عارضه شوند.
یکی از علتهایی که ممکن است خیلی از ماها هم دچار آن شده باشیم همین است که شفاف و روشن درباره این آسیب با مردم حرف زده نشده است.
مردم ما امروز نیاز دارند که سواد سلامت روانشان روزبهروز افزایش پیدا کند. هنوز هم عدهای از اینکه افسرده هستند خجالت میکشند. ما داشتهایم بیماری را که از بیان فکر خودکشیاش با دیگران خجالت میکشیده و میترسیده مسخرهاش کنند. این افراد باید شناسایی شوند و تحت آموزش قراربگیرند.
آمار میگوید آنها که حتی سابقه اقدام بهخودکشی داشتهاند 9 برابر خطر اقدام مجدد منجر به فوت در بینشان افزایش مییابد. در این مسائل پدر و مادرها نقش بسیار پررنگی دارند. آنها نباید بیماریهای رفتاری و روانی فرزندشان را پنهان کنند. در تمام تریبونهای مهم جامعه مثل نمازجمعه باید درباره سلامت روان افراد صحبت کنند تا احساس ننگ و عاری که خانوادهها در این رابطه میکنند پایین بیاید.
وزارت بهداشت پژوهشی انجام داده که نشان میدهد 60درصد مردم از خدمات سلامت روان استفاده نمیکنند درحالیکه 25درصد کل مردم درگیر مشکلات روانی هستند.
در طرح تحول سلامت 1000روانشناس ارشد در سراسر کشور آماده خدمت هستند که به مردم مشاوره رایگان درباره همین مسائل بدهند اما مردم استفاده نمیکنند. من بهعنوان پژوهشگر این حوزه بهشدت به مردم توصیه میکنم که حتما از این خدمات استفاده کنند. ما برای کاهش آمار خودکشی در کشور راههای متعددی داریم.
یکی پیگیری افراد در معرض خطر است که این از طریق همان برنامه پیشگیری از خودکشی انجام میشود. دیگری شناسایی افراد پرخاشگر و افسرده است که از طریق همین روانشناسیهای عمومی انجام میشود و دیگری رسانهها هستند که باید کمک کنند.
ما در جامعهای هستیم که مردم نگران شغل و آیندهشان هستند. آمار نشان میدهد بیکاری خطر خودکشی را 3تا6 برابر افزایش میدهد و در بین آنهایی که خودکشی میکنند افراد بیکار تا 6برابر نسبت به افراد دیگری که اقدام بهخودکشی کردهاند خودکشی موفق داشتهاند؛ یعنی جدیتر اقدام میکنند و دیگر شانس برگشت ندارند. این اعداد و ارقام باید گفته شود. باید همه موضوع نگرانیهایشان را تغییر دهند.
ظاهرا نگرانی شما درباره این مسئله زیاد است. درحالیکه آمارهای جهانی نشان میدهد ما وضعیت خوبی نسبت به بسیاری از کشورها حتی کشورهای اروپایی داریم.
اگر آمار کلی کشور را با هم جمع ببندیم حرف شما درست است اما ما همین امروز در برخی از استانها بهخصوص استانهای غربی کشور آمار خودکشیمان بسیار بیشتر از اروپاست.
چه عواملی در این آمار بالا دخالت دارد؟
در غرب کشور تحقیقی انجام شده است که نشان میدهد شاخص توسعه انسانی پایین است. در این مورد سابقه طولانی جنگ و درگیری، سابقه بیماری اعصابوروان و اختلالات روانی بسیار مؤثر است. در ایلام حدود 20درصد مردم افسردگی دارند. حتی نیاز به تغییر فرهنگ و نگرش به مسئله خودکشی در مناطق غربی کشور احساس میشود.
فرهنگ مردم در این مناطق باید تغییر کند. انگار قبح خودکشی و صحبت از خودکشی کردن در برخی مناطق غربی ریخته است. باید برای اینها فکری کرد. سیگار هم آن طرف دیگر سکه افسردگی است. تحقیقات میگوید آنهایی که سیگار میکشند 5برابر بیشتر از افراد دیگر در معرض خودکشی قرار دارند.
شیوه خودکشی هم در بین افراد دچار تغییر میشود؟
امروز آن چیزی که در ایران زیادشده خودکشی با قرصهای اعصاب و روان یا سموم گیاهی است. خوشبختانه استفاده از روش خودسوزی بسیار کمتر شده است.
منظورتان از سموم گیاهی، قرص برنج است؟
قرص برنج یک نوع از سموم است. ما با وزارت جهادکشاورزی بسیار صحبت کردهایم که نحوه واردات و توزیع این قرصها را مدیریت کند. من از عدهای شنیدهام که حتی مواد فروشها هم قرص برنج توزیع میکنند. خب جلوی اینها باید گرفته بشود. ما مثلا در شهرستان سلسله لرستان یک دادستان و مسئول بهداشت محیط دلسوز داشتیم که آمد پای کار و بامدیریت درستش تمام قرصهای برنج را از شهر جمع کرد. مسئول دلسوز واقعا در این مواقع کارساز است و میتواند خیلی از موانع را بردارد.