انتقادات خبرگزاری دولت به مستند سیما علیه مدیر آمدنیوز
به گزارش اقتصادنیوز در بخشهایی از این گزارش آمده است: طی روزهای شنبه و یکشنبه مستندی در مورد یکی از عوامل معاند نظام جمهوری اسلامی و از عوامل گرداننده یک کانال تلگرامی از تلویزیون پخش شد. مستندی که با نمونههای مشابهی که طی سالهای اخیر از تلویزیون پخش میشد، تفاوت های قابلتوجهی داشت.ریتم و ضربآهنگ بالا، خوشساخت بودن و از همه مهمتر درجه بالای باورپذیری آن، «ایستگاه پایانی دروغ» را از نمونههای مشابه مستندهای امنیتی که در گذشته از صفحه تلویزیون به نمایش درآمده، با فاصله زیاد متمایز میکند. یکی از دستاوردها و نکات مثبت انتشار این مستند، نشان دادن قدرت پوشالی نیروهای مخالف انقلاب و حامیان اطلاعاتی – امنیتی آنهاست. انتشار این مستند سبب کاهش جدی سطح اعتماد جامعه به اخباری میشود که این کانالهای خبری در قالب «افشاگری» به جامعه القا میکنند.با این وجود، نمایش این مستند در فضای عمومی جامعه، بهمعنای در معرض نقد قرار دادن محتوای این مستند از سوی مخاطبان هم هست؛ اتفاقی که بهانه نوشتن یادداشت حاضر است. در چنین شرایطی، فارغ از هر چه که بیرون از این مستند وجود دارد، برخی ابهامات و سؤالات در «ایستگاه پایانی دروغ» پاسخی نمییابد.
یکم: شاهمهره کیست؟
تمام مستند یکساعته، نمایش ارتباط تصویری شخصی به نام «حاج علی» با «نیما زم» است، که سطح بالای اعتماد «نیما زم» به وی کاملاً مشهود است. این فرد از ابتدا عامل و مأمور نیروهای امنیتی داخل نبوده و طی یک عملیات اطلاعاتی، در تور امنیتی قرار گرفته و پس از آن، عامل شده است. نوع ارتباط «شاهمهره» با زم نشان میدهد که وی توانسته سطح بالایی از اعتماد وی را جلب کند، و حتی نوعی ارتباط عاطفی – رفاقتی با وی برقرار نماید. جلب اعتماد شخصی مثل «نیما زم»، قاعدتاً با ارائه برخی اطلاعات متقن صورت گرفته است. پرسش اول این است که این اطلاعات کدامند؟ آیا پروندهها و اسناد جنجالی آمدنیوز که طی دو سه سال اخیر منتشر شد و به شکل گستردهای جامعه را تحت تاثیر قرار داد – مثل پرونده اتهام معلم صوت و لحن و برخی پروندههای اقتصادی–از معبر همین عامل بوده است؟ پرسش دیگر این که چگونه این اطلاعات نشت یافته است؟
دوم: این ارتباط در چه بازه زمانی بوده است؟
بدون تردید «نیما زم»، یکی از عوامل مؤثر در شعلهور کردن اعتراضات دیماه 96 است؛ اعتراضاتی که از سوی نخبگان سیاسی، مقامات کشور و بدنه جامعه، اصل آن به رسمیت شناخته شد، اما جامعه از دورهای که آن را پروژه امنیتی سرویسهای جاسوسی با کمک عوامل دستنشاندهای همچون زم شناختند، با آن مرزبندی کردند تا نهایتاً پروژه خیابانی کردن مطالبات مردم، با شکست مواجه شود.
سؤال سوم این است که ارتباط «حاج علی» با زم قبل از دی 96 است یا بعد از آن؟ اگر این ارتباط پیش از این تاریخ آغاز شده باشد، چرا نهادهای داخلی نتوانستند تأثیر آمدنیوز در شعلهور کردن اعتراضات را کاهش دهند؟ چرا اساساً این مستند هیچ اشارهای به اعتراضات دیماه 96 نمیکند؟ اگر این ارتباط مربوط به وقایع بعد از دیماه است، چه عواملی سبب شده تا این ارتباط زودتر برقرار نشود تا از شعله اعتراضات و خسارات آن بکاهد؟
سوم: آیا «شاهمهره» سوخته بود؟
از قرائن مستند اینگونه برمیآید که این ارتباط حداقل تا بهمن 97 برقرار بوده است. سؤال چهارم این است که آیا «حاج علی» در جریان این ارتباط سوخته بود که این مستند منتشر شده یا خیر؟ اگر پاسخ مثبت است، چگونه این اتفاق افتاده است؟ اگر پاسخ منفی است به چه علت این رابط سوزانده شد؟
چهارم: ضرورت پخش مستند در زمان کنونی چیست؟
با توجه به شکستهای پیاپی اپوزیسیون طی یک سال اخیر در تحریک و ایجاد آشوب و عدم توانایی در ارائه اسناد و اطلاعات به سبک پیش از دی 96، چه ضرورتی داشت که این مستند در این موقعیت زمانی منتشر شود؟ با رصد اعضا و انتشار اخبار کانال «آمدنیوز» روند نزولی مخاطبان و بازنشر اخبار آن در فضای مجازی امری کاملاً مشهود بود. وضعیت بهگونهای بود که بسیاری از اخبار دروغی که این کانال تحت عنوان «افشاگری» اقدام به انتشار میکند، مدتهاست سوژه خنده و طنز در میان بدنه فعال جامعه شده است. در چنین شرایطی آیا پخش این مستند نمیتواند زمینه «ضد تبلیغ» را فراهم آورد؟ خصوصاً آنکه حتماً نهادهای امنیتی و اطلاعاتی کشور از پایین بودن ضریب نفوذ «صداوسیما» و فقدان اعتماد جامعه به این سازمان آگاهی دارند. بنابراین سؤال پنجم این است که ضرورت پخش این مستند آن هم در شرایط کنونی چه بود؟ آیا این وضعیت سبب افزایش اقبال مردم به این کانال – ولو از روی کنجکاوی – نمیشود؟
پنجم: بدنامی بهتر از گمنامی
پرواضح است که پرداختن به افرادی چون «نیما زم» که مطابق فیلم، بدنامی را بهتر از گمنامی میپندارند، این زمینه را فراهم میکند که با انتشار اخبار آوانگارد از این زمینه به نفع خود سوءاستفاده کنند و جنازه رو به احتضار خود را جانی تازه ببخشند. در چنین شرایطی اهمیت دادن به چنین افرادی، آن هم در این سطح میتواند آنها را بیش از پیش در معرض توجه عموم قرار دهد. خصوصاً آنکه موضوعات امنیتی برای بسیاری از بدنه فعال جامعه، سوژه جذابی است. این اتفاق باعث میشود مهرههای سوخته، امکان بازی جدید پیدا کنند. بنابراین سؤال این است که پرداختن به چنین اشخاصی که شهوت دیده شدن به هر قیمت در آنان موج میزند، با چه تحلیلی انجام گرفته است؟
ششم: زدن زم به نفع چه کسانی است؟
یکی از ویژگیهای جریان اپوزیسیون طی چهار دهه اخیر «ائتلاف ناپذیری» آنها بوده است. موضوعی که علاوه بر ویژگیهای جمهوری اسلامی شاید بهنوعی برنامه سرویسهای امنیتی خارجی است و هرچند وابستگی و سرسپردگی «پول تو جیبی بگیران» را بیش از پیش آشکار میکند، اما یک تاکتیک برای ایجاد نوعی تقسیم کار نیز هست. در چنین شرایطی انتشار این مستند، بدون تردید سبب افت شدید اعتبار فردی مثل «نیما زم» در میان اربابان خارجی است. اما آیا لزوماً این اتفاق سبب کاهش قدرت اپوزیسیون میشود؟ آیا این اتفاق باعث تقویت دیگر افراد اپوزیسیون نمیشود؟ آیا ساحت این مستند به معنای تأیید جایگاه ویژهتر گرداننده آمدنیوز نسبت به سایر خارجنشینان باید تلقی شود؟
هفتم: برخی ابهامات!
در قسمت دوم این مستند، شاهمهره با القای خبری تحت عنوان طرح «کوروش2»، زم را تحریک میکند تا این خبر جعلی را در شبکههای مجازی منتشر کند، که فردی از سران اپوزیسیون قرار است بهزودی به اسرائیل سفر کند و پروژه براندازی را کلید بزند. خبری که باعث میشود نهاد اطلاعاتی کشور، این نیروها را به بازی بگیرد. نکته دیگر اینکه در فیلم مرتب بیان میشود زم در خدمت سرویسهای غربی و موساد است. در چنین موقعیتی چرا سرویسهای خارجی، در خصوص طرح کوروش2 وی را آگاه نکردهاند که در حال فریب و بازی خوردن به این شکل است؟ موضوعی که کمی عجیب به نظر میرسد.