اعلام اقدامات متقابل ایران در برابر عهدشکنی ترامپ
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از سازندگی، سرانجام کاسهی صبر ایران لبریز شد و یک سال پس از خروج دونالد ترامپ از برجام امروز به دستور حسن روحانی رئیسجمهوری اسلامی اقدامات متقابل ایران کلید میخورد. اقدام ایران اما به شیوهی اقدام آمریکا خلاف عرف حقوق بینالملل و بهطور مشخص قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد نیست. این قطعنامه در واقع مبنای حقوقی توافق ایران و گروه ۱+۵ (شامل ۵ عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد: آمریکا، روسیه، فرانسه، بریتانیا و چین به همراه جمهوری فدرال آلمان) است که برجام نام دارد و در مقابل تعلیق غنیسازی انرژی هستهای در ایران همه قطعنامههای سازمان ملل متحد علیه جمهوری اسلامی را معلق میسازد و ایران را از قرار گرفتن ذیل فصل ۷ منشور ملل متحد – که دربارهی کشورهایی است که برای نظم و امنیت بینالمللی تهدید محسوب میشود – دور میسازد.
جمهوری اسلامی ایران اما روز چهارشنبه با دستور رئیسجمهور روحانی بر مبنای بندهای ۲۶ و ۳۶ برجام در جهت حقوق هستهای خود به اقداماتی متقابل علیه ناقضین برجام دست میزند که قطعنامه ۲۲۳۱ داوری دربارهی آنها را به شورای امنیت سپرده است. در بند ۲۶ برجام حق داده شده است که درصورت عدم انجام تعهدات هر یک از طرفین، طرف دیگر حق دارد اجرای تعهدات خود را به شکلی کلی یا جزئی متوقف کند و اکنون ایران از این حق خود استفاده میکند.
یک منبع آگاه به سازندگی گفته است رئیسجمهور شب گذشته پنج نامه جداگانه به سران فرانسه، روسیه، چین، آلمان و بریتانیا ارسال کرده است و نیز محمدجواد ظریف جزئیات اقدام متقابل ایران را به اطلاع فدریکو موگرینی، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا رسانده است. بر این اساس ما پیشبینی میکنیم ۲ ماه آینده برای اروپا یک فرصت مهم خواهد بود. این اقدامات به هیچوجه به معنای خروج از برجام، خروج از توافقنامه الحاقی یا NPT نیست و ایران دستکم در این مرحله علاقهای به این ندارد که مانند آمریکا برجام را نقض کند اما با توجه به اهمال اروپاییها در انجام تعهدات خود برخی محافل سیاسی در تهران معتقدند بقای برجام دیگر ممکن نیست. از سوی دیگر برخلاف انتظار، روسیه و چین هم به وظایف خود تا حدی که ایران انتظار داشته است عمل نکردهاند.
جالب اینجاست که این کشورها همه در یک سال گذشته به ایران توصیه کردهاند در برجام باقی بماند و آنان جای خالی آمریکا را پر میکنند اما در عمل این اتفاق رخ نداده است. بهانه این کشورها جدایی سیاست از تجارت در آنجاست. در واقع دولتهای غربی و شرقی مدعیاند امکان فشار بر بخش خصوصی خود را ندارند و بخش خصوصی آنها نیز کار با آمریکا را به ریسک کار بر ایران ترجیح میدهند. اما این همه ماجرا نیست. برخی محافل سیاسی ایران به شدت به اروپاییها بدبین هستند و رفتار آنها را یک تقسیم کار با آمریکا میدانند. برخی دیگر معتقدند مشکلات داخلی کشورهای اروپایی مانند برگزیت در بریتانیا و جلیقهزردها در فرانسه مانع از تمرکز آنها بر مساله ایران میشود. آلمان نیز به علت نفوذ لابی صهیونیستی در این کشور انگیزهای برای کار با ایران ندارد.
اما این جاده، یکطرفه نیست. ایران نیز میتواند از اهرمهای سیاسی و تجاری خود در روابط با اروپا استفاده کند. چندی پیش وزیر کشور ایران در گفتوگویی با سازندگی از نقش مهم ایران در مبارزه با ترانزیت مواد مخدر به اروپا و نیز جلوگیری از موج مهاجرت به این اتحادیه سخن گفته بود. این همان نقشی است که ترکیه با یادآوری آن به اروپاییها وارد یک پیمان همکاری با این اتحادیه در جریان موج مهاجرت از سوریه به اروپا در جنگ با داعش شد. بنابراین به نظر میرسد که برای اروپا حفظ رابطه با ایران استراتژیک باشد.
از سوی دیگر در آمریکا نیز یک حاکمیت یگانه وجود ندارد. بدنه بوروکراسی آمریکا در وزارت خارجه و وزارت دفاع با اقدامات جناح تندرو در کاخ سفید به سرکردگی جان بولتون، مشاور امنیت ملی رئیسجمهوری آمریکا موافق نیستند حتی مایک پمپئو نیز کاملا با جان بولتون هماهنگ نیست. گفته میشود نفوذ گروه تروریستی مجاهدین خلق بر جان بولتون سبب شده است سلطنتطلبان به پمپئو نزدیک شوند و رقابت میان دوگانه مجاهدین/ سلطنتطلبان شکل بگیرد. در حالی که مجاهدین حتی به جنگ هم فکر میکنند سلطنتطلبان بیشتر به فکر فروپاشی هستند اما در نهایت هر دو جریان به فکر براندازی از طریق دخالت خارجی در ایران هستند. دونالد ترامپ اما بیش از همه به یک معامله با ایران فکر میکند. معاملهای که هر چه باشد برجام نباشد چراکه برجام به نام دموکراتهایی تمام شده است که رقیب ترامپ در انتخابات ۲۰۲۰ هستند. ترامپ در نهایت به یک مذاکره فکر میکند تا جایی که حتی از ولادیمیر پوتین و رئیسجمهور روسیه و امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه درخواست کرد که ایران را به مذاکره دعوت کنند. دعوتنامههایی که با پاسخ منفی ایران مواجه شد.
اکنون اما این امکان وجود دارد که ۱+۴ برای نجات برجام به تکاپو بیفتند و با اتمام حجت روحانی مجبور به تحرکات بیشتری بشوند. افزایش قانونی و حقوقی ذخائر هستهای ایران در میانمدت ممکن است اروپاییها را آنچنان نگران کند که آمریکا را دوباره به میز بازگردانند یا دستکم مانع از تعمیق تحریمهای آمریکا شوند. ایران در موقعیتی کنونی در وضعیتی شبیه بهار ۱۳۸۴ قرار گرفته است که پس از بدعهدی غربیها دولت سیدمحمد خاتمی با وجود مذاکرات سعدآباد به ریاست حسن روحانی به فعالیتهای هستهای بازگشت. آن زمان نیز اروپاییها نتوانستند از تعمیق دشمنی آمریکاییها جلوگیری کنند و به گفته حسن روحانی، دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی در کتاب خاطراتش، وزیر امور خارجه انگلیس بهطور خصوصی به روحانی گفت تا آمریکا وارد بازی نشود بازی را به هم خواهد زد. ظاهرا غرب دهکدهای است که کدخدایی آمریکایی دارد.
در سال ۱۳۹۱ حسن روحانی در گفتوگویی اختصاصی با مجله مهرنامه از نامه جورج دبلیو بوش به ایران خبر داد که خواستار مذاکرات جامع با ایران شده بود تا نه فقط مساله هستهای که همه مسائل با ایران را در یک گفتوگو حل کند.
مشابه این درخواست را در سال ۱۳۹۴ باراک اوباما پس از برجام از ایران داشت که آن نیز با پاسخ منفی ایران مواجه شده بود.
دولت روحانی از آغاز دولت ترامپ اما در معرض این اتهام قرار گرفته است که مایل به مذاکره با دموکراتهاست و از این رو ترامپ را جدی نمیگیرد و وقتکشی میکند تا در سال ۲۰۲۰ با جانشینی ترامپ مذاکره کند. اتهامی که جواد ظریف آن را تکذیب کرده و گفته است برای ایران مهم نیست کدام حزب در آمریکا بر سر کار باشد مهم این است که دولت آمریکا به برجام بازگردد و در واقع هر مذاکرهای «در برجام» ممکن است نه «بر برجام».
هر چند که ظریف اخیرا باب گفتوگو بر سر زندانیان دو کشور را باز کرد اما به نظر میرسد هنوز جمهوری اسلامی چه در کل حاکمیت، چه در دولت روحانی اعتمادی به دونالد ترامپ ندارند بهخصوص آنکه مرز ترامپ / بولتون هنوز روشن نیست. به نظر میرسد که ترامپ به شدت نیازمند نومحافظهکاران در انتخابات ۲۰۲۰ است اما معلوم نیست پس از انتخابات همچنان مدیون آنان باقی بماند. ترامپ در آغاز دولت خود نیز برای پذیرش بولتون به شدت مقاومت کرد و حتی شرط همکاری با او را تراشیدن سبیل آقای بولتون اعلام کرده بود اما در نهایت ترامپ پناهگاهی حزبی جز نومحافظهکاران نداشت تا بتواند در برابر دموکراتها مقاومت کند.
اقدام اخیر ایران یک زنگ هشدار به اروپا است. اما مهمتر از آن حفظ انسجام سیاسی در داخل ایران است. با وجود آنکه هم برجام و هم اقدام امروز ایران با اجماع نظام رخ داده است اما این خطر وجود دارد که اصولگرایان تندرو در ایران گمان کنند تضعیف برجام تضعیف دولت روحانی و در نتیجه تقویت اصولگرایی است. گرچه در این هدفگذاری انحلالطلبان خارج از ایران از مجاهدین تا سلطنتطلبان با اصولگرایان تندرو اختلاف دارند اما در تضعیف دولت روحانی همداستان هستند.در چنین شرایطی ترویج خط عبور از برجام برای عبور از دولت یک خطر امنیتی برای ایران است. برجام نام مستعار دولت روحانی نیست. برجام ابزار عبور ایران از بحرانی است که دشمنان ایران از منافقین تا سلطنتطلبان و از سعودیها تا صهیونیستها پشت صحنه آن قرار دارند. هنوز تا گامهای بعدی در برجام فرصت هست. نباید هیجانزده شد و باید گام به گام با برجام پیش رفت تا آنچه از دست رفت دوباره به دست آید. ۲ ماه آینده برای اروپا سرنوشتساز است.