استراتژی بولتون برای تحریک جنگی ایران
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از انتخاب، پال آر پیلار در لوبلاگ نوشت: مشاور امنیت ملی جان بولتون با همراهی همسنگرش مایک پومپئو به هر دری میزند تا جنگی علیه ایران به راه بیندازد. صرف خصومت ورزی برای تحریک چنین جنگی حتی برای کسی مثل بولتون بیش از حد خام است بنابراین راهبرد آنها این است که به قدری به ایران فشار بیاورند که دست به عمل نامتعارفی بزند. برخلاف میل بولتون، تهران تاکنون رفتاری مدبرانه در برابر خصومت ورزی دولت ترامپ داشته است. حتی باوجود خروج آمریکا از برجام، ایران همچنان به مفاد این توافق پایبند است. اما بولتون بازهم به دنبال یافتن راههایی برای اعمال فشار بیشتر و تحریک ایران است.
یکی از این راهها افزودن بر گستره تحریمهای اقتصادی است که تنها دستاورد آن تاکنون دشوار کردن شرایط معیشتی برای مردم عادی ایران و تخریب روابط آمریکا با متحدانش بوده است. تخطی دیگر از برجام و تصمیم شورای امنیت سازمان ملل، وضع تحریم علیه طرفهایی بود که طبق توافق هسته ای مجاز بودند ذخایر اورانیوم غنی شده و آب سنگین ایران را خریداری کنند تا میزان ذخایر ایران طبق برجام پایین بماند. این اقدام نشان میدهد که کمپین فشار بر ایران حتی از مفاد برجام که تلاش داشت برنامه هسته ای ایران را به شدت کنترل کرده و مانع نظامی شدن آن شود، فراتر رفته است.
آخرین اقدام تنش زای آمریکا نیز اعزام ناوگان نظامی و بمب افکن های ارتش به خلیج فارس بوده است تا به ایران هشدار داده شود که هر گونه اقدام ایران علیه نیروهای آمریکایی یا متحدان آن عواقب وخیمی در پی خواهد داشت. بیانیه مربوطه توسط خود بولتون منتشر شد تا منشأ آن معلوم باشد. البته خبری مبنی بر تمایل ایران به اتخاذ تدابیر نظامی علیه آمریکا یا متحدانش به گوش نرسیده است. کاربرد عبارات مبهمی مانند رفتار مخرب و شرورانه ایران در منطقه هرگز با جزییات تبیین نشده است.
این مسأله نشان میدهد که این تصمیم بولتون در پاسخ به اقدام خاصی از سوی ایران اتخاذ نشده است. برخی منابع خبر داده اند که این تصمیم براساس اطلاعات منابع اسراییلی اتخاذ شده اما مقامات این دولت نیز مدعی هستند که هنوز هیچ اطلاعی از تصمیمات احتمالی ایران در منطقه ندارند. رویترز در گزارشی به نقل از یک مقام آمریکایی میگوید اقدام اخیر آمریکا در افزودن بر حضور نظامی خود در منطقه با وجود بالا رفتن تنشها میان ایران و آمریکا به منظور پیشگیری از حملات تلافی جویانه ایران انجام پذیرفته است. وی گفت که آمریکا انتظار ندارد عملیات تهاجمی خاصی از سوی ایران صورت بپذیرد و ایران نیز اقدام خاصی که موجب نگرانی شود انجام نداده است. با وجود تمام تهدیدهای آمریکا، اگر ایرانیها نیز برای عملیات جنگی آماده شوند، این اقدامی احتیاطی از جانب آنها تلقی خواهد شد.
گفتمان ضد ایرانی دولت ترامپ در داخل کاخ سفید بسیار نامنسجم بوده است. پومپئو و ترامپ در حالی مدعی هستند تحریمهای آنها موفقیت آمیز بوده که نشانه ای از تمایل ایران به بازگشت به میز مذاکره دیده نمیشود. اما آنها باز هم مدعی هستند که تدابیرشان موجب محدود شدن فعالیتهای ایران در منطقه شده است. باوجود تمایل بولتون به کوبیدن بر طبل جنگ، به نظر نمیرسد رفتار ایران از قبل بدتر شده باشد. در واقع ماهیت و اهداف رفتار ایران در خاورمیانه هیچ تغییری نکرده است. اعمال ایران در منطقه ناشی از نگرانی های آنها و منافع ملی خودشان است و این رفتار نسبت به تغییر اوضاع اقتصادی این کشور هیچ تغییری نکرده است. رفتار امروز ایران با رفتار سالهای گذشته فرقی ندارد.
زبانی که بولتون در بیانیه استفاده کرده مانند منافع متحدان آمریکا یا اقدامات ایران از طرف خودش یا گروههای نیابتی، دعوت آشکاری از دشمنان منطقه ای ایران برای انجام اعمالی است که جرقه جنگ را بزنند. چنانکه وزیر دفاع سابق آمریکا، رابرت گیتس دریافته بود، سعودی ها علاقه دارند به قیمت جان تمام سربازان آمریکایی، جنگی علیه ایران به راه بیندازند. بنیامین نتانیاهو نیز خصومتورزی مشابهی علیه ایران دارد. وقوع جنگ میان ایران و آمریکا بهترین پوشش برای اقدامات و اهداف اوست.
فرصتهای رقبای منطقه ای ایران برای راه انداختن جنگ، متعدد و آشکار هستند که شامل ایجاد یک برخورد ساده در خلیج فارس میشود. بولتون به راحتی از چنین حادثه ای بهره برداری خواهد کرد. زمینه سازی برای جنگ حتی نیازمند یک حادثه مهندسی شده نیز نیست بلکه در عوض می تواند با مانور دادن روی عبارات متحد و گروههای نیابتی حاصل شود. مارک دوبوویتز از بنیاد دفاع از دموکراسی ها، که مهمترین متحد بولتون در تحریک اقدامات خصمانه علیه ایران شناخته میشود، از این فرصت استفاده میکند. او مدعی است حملات موشکی اخیر در نوار غزه، راهبرد ایران برای انحراف تمرکز اسراییل بر اهداف این کشور برای حمله به مواضع آمریکا و متحدانش است. اما وقایع نوار غزه کاملا مربوط به تنش میان فلسطینیان و اسراییلیهاست و هیچ ربطی به ایران ندارد.
پیامدهای جنگ
لازم نیست وارد ذهن جنگ طلب بولتون شویم تا انگیزه های او برای فشار و تحریم ایران را بیابیم. همین کافی است بدانیم او هنوز معتقد است حمله به عراق کار درستی بوده است. ممکن است او از جنگ علیه ایران نیز انتظار تغییر نظام را داشته باشد. این هدف به این مسأله توجه ندارد که همانند آنچه در دوره جنگ ویرانگر ایران با عراق شاهدش بودیم، وقوع جنگ موجب اتحاد بیشتر مردم ایران دور یک پرچم میشود. به این نیز توجه ندارد که هر گونه تغییر حکومت میتواند به روی کار آمدن حکومتی متخاصم تر منتهی شود.
سایر پیامدهای مخرب چنین جنگی نیز نادیده گرفته میشوند از جمله هزینه های مستقیم ملموس و مالی آن. همچنین با احتمال وقفه در عرضه نفت از خلیج فارس، پیامدهای اقتصادی آن گسترده تر نیز خواهد بود. به علاوه موجب خواهد شد احساسات ضد آمریکایی در نسلهای آینده ایران نیز باقی بماند.
بولتون در موقعیتی قرار دارد که میتواند بخش بزرگی از این فاجعه را به تنهایی بیافریند. گزارش شده که او بارها اقدام به دور زدن دستگاه سیاستگذاری در آمریکا کرده است. جلسات با شورای امنیت ملی بسیار کم شده است. همانند عراق هیچگونه بررسی از مطلوبیت چنین جنگی به عمل نیامده است.
کسی که باید بیشتر از همه به این وضعیت توجه داشته باشد، دونالد ترامپ است. او که استیو بانون را وقتی فهمید چقدر تلاش داشته او را به بازی بگیرد، اخراج کرد باید بفهمد که بولتون نیز همینگونه است.
جنگی که ممکن است طی ماههای آتی رخ دهد، به سرعت مرحله اتمام عملیات را پشت سر میگذارد و آمریکا را وارد مرحله ای میکند که توأم با آگاهی از هزینه های آن و پشیمانی از ارتکاب آن است. دقیقا همان وضعیتی که ترامپ با انتقاد از آن و سایر دخالتهای نظامی واشنگتن در خاورمیانه در سال ۲۰۱۶ به ریاست جمهوری رسید. البته ترامپ که از وجود فردی باتجربه که راه را به او نشان دهد خرسند نیست، تاکنون دو مشاور امنیت قبلی یعنی مایکل فلین و مک مستر را برکنار کرده است. گفته شده که بی میلی قبلی ترامپ برای استفاده از بولتون در پست مشاور امنیت ملی، دوست نداشتن سیبیل او بوده است. مطمئنا وارد کردن آمریکا به جنگ دیگری در خاورمیانه که پیامدهای ناگواری برای منافع آمریکا و ریاست جمهوری خود ترامپ خواهد داشت، دلیل خوبی است که بولتون نیز از قدرت کنار گذاشته شود.