ایران مذاکره با «تروریستهای اقتصادی» را مانند مذاکره با «القاعده» میداند/ ترامپ برای مذاکره سیاست «فشار حداکثری» را رها کند
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از ایرنا؛ رضا نصری در این یادداشت نوشت: «دولت ترامپ از سال گذشته با خروج از برجام یک سری تحریم های شدید اقتصادی را علیه ایران اعمال و هدف از آنها را بازگرداندن ایران پای میز مذاکره برای توافقی «بهتر» اعلام کرده است. اما این کمپین به چند دلیل شکست خورده و نمی تواند ایران را به گفت و گو ترغیب کند...
دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا به جای احترام به تعهدات این کشور تحت برجام، تصمیم گرفت تا اقتصاد ایران را نابود کند تا آن را به ورود به مذاکرات جدیدی بر سر شرایط مد نظر خود وا دارد. دولت او این استراتژی را «سیاست اعمال فشار حداکثری» نامیده است. این سیاست اساسا به مخاطره انداختن معیشت عموم مردم، ایمنی، بهداشت و حتی زندگی آنها را با هدف وادار کردن دولت ایران به دادن امتیازات سیاسی شامل می شود. مایک پومپئو این استراتژی را به صورتی دقیق تعریف کرده است: «رهبران ایران اگر می خواهند که مردم این کشور توانایی تامین خوراک خود را داشته باشند، باید به ایالات متحده گوش فرا دهند!»
با این حال، از نظر رهبری ایران «سیاست اعمال فشار حداکثری» همه ویژگی ها و مولفه هایی را داراست که در تعریف «تروریسم» می گنجد. در اکثر سیستم های حقوقی تروریسم به طور عمده به صورت استفاده غیرقانونی از خشونت علیه جمعیت غیرنظامی به منظور ارعاب یا تحت فشار گذاشتن دستگاه دولتی با اهداف سیاسی تعریف شده است. بر مبنای همین تعریف در اکثر موارد مقامات ایرانی از جمله محمد جواد ظریف وزیر خارجه این کشور به تحریم های ایالات متحده تحت عنوان «تروریسم اقتصادی» اشاره می کنند.
اینکه ایران تحریم های ایالات متحده را یک اقدام تروریستی می داند، صرفا یک مساله سیاسی و یا مربوط به روابط عمومی نیست. این مساله نتیجه واقعی در بر دارد. در حقیقت، همانطور که سیاستمداران غربی در رابطه با مذاکره با تروریست ها ملاحظاتی دارند، رهبران ایران هم نمی توانند آزادانه درباره نشستن پای میز مذاکره با افرادی تصمیم بگیرند که به شهروندان عادی کشور آنها آسیب رسانده اند. به عبارت دیگر، همان منطقی که باعث می شود دیگر کشور هرگز با سازمان های تروریستی مذاکره نکنند، درباره ایران نیز صدق می کند و مانع از گفت و گو این کشور با دولت ترامپ می شود. این مساله ای است که آنهایی که سعی دارند از «سیاست اعمال فشار حداکثری» به عنوان یک اهرم فشار برای کشاندن ایران پای میز مذاکره استفاده کنند، موفق به درک آن نشده اند.
اول اینکه آنها درک نکرده اند که ایران هم همانند بسیاری از دیگر کشورها پیامدهای بلند مدت تسلیم شدن در برابر تهدیدهای تروریستی را در نظر می گیرد. از نظر ایران، مذاکره با «تروریست های اقتصادی» همانند مذاکره با سازمانی مانند القاعده است که نه تنها هزینه های سیاسی سنگینی برای دولت این کشور در برابر جبهه های مخالف داخلی خواهد داشت، بلکه در جبهه خارجی هم تاثیر بدی خواهد داشت و به مثابه ترغیب دولت های آتی ایالات متحده و نهایتا سایر کشورها به اتخاذ سیاست های مشابه خواهد بود. بنابراین ایران باور دارد که از دیدگاه استراتژیک و امنیتی مذاکرات اینچنینی در حقیقت آسیب پذیری آن را افزایش خواهد داد و نه کاهش.
دوم اینکه آنها نمی توانند ببینند که از دیدگاه ایران، عمل «مذاکره» با دولت ترامپ به مثابه مشروعیت بخشیدن و به رسمیت شناختن سیاستی غیر متعارف است که همه هنجارهای پذیرفته شده بین المللی را نقض می کند. ایران باور دارد که موافقت با مذاکره با تروریست های اقتصادی، نه تنها به خواسته های غیرمنطقی دولت ترامپ مشروعیت می بخشد، بلکه همچنین به معنای مشروعیت بخشی به ابزارهای غیرقانونی مورد استفاده دولت ترامپ است.
اگرچه ایران تحریم های بین المللی اعمال شده علیه برنامه هسته ای خود را هیچگاه به رسمیت نشناخت، اما واقعیت این است که تحریم های پیش از برجام تحریم های چندجانبه و مورد تایید شورای امنیت سازمان ملل متحد بودند. اما تحریم های کنونی که به صورت یک جانبه از سوی ایالات متحده علیه ایران اعمال شده اند دست کم یک توافقنامه بین المللی (برجام)، یک قطعنامه شورای امنیت (2231) و یک دستور موقت صادر شده در ماه اکتبر گذشته توسط دادگاه بین المللی لاهه را نقض می کنند.
سوم اینکه آنها درک نمی کنند که از دیدگاه ایران، مذاکره با دولتی که عمدا شهروندان غیرنظامی را هدف گرفته، توانایی ایران را در جلب حمایت داخلی و بین المللی لازم برای خنثی کردن تاثیرات «کمپین اعمال فشار حداکثری» کاهش می دهد. رهبری ایران باور دارد که بازگشایی درها به روی مذاکره دیگر قادر نخواهد بود که حوزه انتخابیه خود یا دولت های خارجی را برای مقاومت در برابر فشارهای ایالات متحده قانع کند. و مقاومت و بسیج نیروها برای مقابله با فشار بر آمریکا مساله ایست که برای آیت الله علی خامنه ای رهبر معظم ایران اهمیت زیادی دارد.
چهارم اینکه آنها این واقعیت را درک نمی کنند که از دیدگاه یک ایرانی، بازیگری که خارج از چارچوب قوانین بین المللی عمل می کند، طبیعتا یک شریک مذاکره غیر قابل اعتماد است. در حقیقت، همانطور که ایالات متحده با یک سازمان تروریستی که به قانون یا نظم اخلاقی پایبند نیست مذاکره نمی کند، ایران هم نمی تواند با دولتی که مطابق قوانین بازی نمی کند و به تعاملات بین المللی خود بی اعتناست، مذاکره کند.
به طور خلاصه، اگر حقیقتا هدف از «سیاست اعمال فشار حداکثری» وادار کردن ایران به مذاکره مجدد برجام بوده باشد، به وضوح شکست خورده است. ترامپ برای بازگرداندن ایران پای میز مذاکره باید خط مشی شکست خورده «اعمال فشار حداکثری» را رها کند، به نشانه حسن نیت مجددا به برجام بپیوندد و گروه سیاست خارجی خود را از عناصری که می توانند هر گونه گفت وگو احتمالی را خراب کنند، پاکسازی کند. در غیر این صورت، همانطور که اخیرا رهبر معظم ایران هم بیان کرده اند، ایران به مذاکرات به چشم مساله ای «مضر» نگاه خواهد کرد.»