دونالد ترامپ و ایران در جست و جوی یک گنج
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از انتخاب؛ در ادامه این مطلب آمده است: با وجود این شرایط که نه آتش بس است و نه تنش، همه تلاش های دیپلماتیک با هدف دوری از تنش و بازگشت برای مذاکره بر اساس مدل آمریکایی-ایرانی است. امری که به نظر میرسد آمریکا تمایل بیشتری به آن دارد.
در این مقاله به بررسی گنجی مهمی می پردازیم که بازیکنان مختلفی در بحبوحه بحران میان آمریکا و ایران در پوشش دولت ترامپ خواهان دستیابی به آن هستند.
در طول چهار هفته گذشته گمانه زنی ها در مورد عملیات محدود نظامی یا جنگ تمام عیار نقل هرمحفلی بوده. اما میتوان گفت این سخنان در سایه اظهارات طرفین به حاشیه رانده شد.
اظهاراتی از قبیل تمایل به مذاکره و اینکه آمریکا خواهان تغییر نظام در ایران نیست، و اینکه ایران دارای ملت بزرگی است و امکاناتی دارد که میتواند به کمک آنها در شرایطی بهتر از آنچه که در آن قرار دارد وارد شود. همه این ها درحکم آب روی آتش هستند؛ ولی گاهی اوقات آب به شعله ای که زیر خاکستر است نمیرسد.
این احساسات و نگرانی های ناشی از این مسئله، طرف های بین المللی را بر آن داشته تا به طور جدی به سمت مذاکرات مستقیم پیش بروند. امری که به گفته سخنگوی وزارت خارجه روسیه، قابل دستیابی است و نیازی به میانجی ندارد. این درحالیست که ایران و آمریکا دارای تجربه کافی برای مذاکره مستقیم بایکدیگر نیستند.
ایران و آمریکا در شرایط مناسبی برای مذاکره قرار ندارند، چراکه آمریکا معافیت هشت کشور خریدار نفت ایران(ژاپن، کره جنوبی، چین، هند، تایوان، ترکیه، ایتالیا و یونان) در خرید نفت را به حالت تعلیق درآورد و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را در فهرست سازمان های تروریستی قرار داد و تحریم هایی را علیه بخش معدنی ایران وضع کرد. تحریم های آمریکا به این موارد محدود نمیشود؛ چراکه آمریکا هر شرکت بزرگی را که با ایران تعامل داشته باشد به محرومیت از استفاده از سیستم مالی آمریکا و محرومیت از هرگونه فعالیت اقتصادی با شرکت ها و موسسات امریکایی تهدید کرده.
در مقابل ایران اعلام کرد موقتا دوشرط از شروط توافق هسته ای سال 2015 یعنی غنی سازی و عدم صادرات مازاد اورانیوم غنی شده به کشور سوم را اجرایی میکند. آنها به طرف های اروپایی و غیر اروپایی اطلاع دادند که میزان غنی سازی را به بیش از3.5% یعنی مقداری که برای به دست آوردن کیک زرد کافی است، میرسانند.
این اقدامات ایران و آمریکا طرف های منطقهای و بین المللی مانند قطر، عمان و عراق را شوکه کرد. ایران در پی این اقدامات با روش های دیپلماتیک از پیامد های ناآرامی در آسیا که ژاپن، چین، روسیه و اتحادیه اروپا را درگیر میکند نیز هشدار داد. این واکنش ها با سفر نخست وزیر ژاپن شینزوآبه و وزیر خارجه آلمان هایکوماس به تهران برای همفکری در مورد همان گنجی که منجر به آتش بس طولانی مدت میشود نیز ادامه پیدا کرد.
جست و جو درباره دستاوردی که تمامی طرف ها خواهان آن هستند، انگیزه تمام این تحرکات است.دستاوردی که شعله تنش را کم کرده و دست برخی دولت های منطقه را که خواهان تنش و درگیری هستند را قطع میکند. اما مسئله با کاهش تنش ها تمام نمیشود، چراکه طرف های میانجی خواهان وضع اصولی مستحکم تر درمورد قضیه هسته ای ایران و بخصوص درمورد روابط ایران و آمریکا هستند، بطوریکه روابط این دو کشور به دور از هرگونه تنش و ناآرامی شکل گیرد.
در این راستا مذاکرات ژاپن و آمریکا در مورد در مورد ملاقات با رئیس جمهور آمریکا دونالد ترامپ موجب ظهور و بروز آرامش نسبی در اظهارات آمریکا درباره ایران شد که سخنان باراک اوباما رئیس جمهور سابق آمریکا را تداعی میکند.
هرآنچه طرفین انجام میدهند میتواند نقطه شروعی برای مرحله جدید مذاکرات بین ایران و آمریکا باشد. اما آیا ممکن است غیر از واشنگتن کشور دیگری در این مذاکرات جای گیرد؟
این مسئله به نوبه خودش مانع بزرگی است. آمریکا از این توافق خارج شده و رئیس جمهور این کشور بدون تردید از تمایلش برای یک توافق جدید که توان موشکی ایران را نیز شامل شود سخن میگوید؛ مسئله ای که در توافق قبلی به آن پرداخته نشد. فرانسه در این مورد با آمریکا به توافق رسیده ولی گوییسایر کشور های امضا کننده برجام، با این موضوع موافق نیستند.
پس این سوال مطرح میشود که آیا توافق هسته ای جدید فقط بین تهران و واشنگتن است؟ یا بین واشنگتن، تهران و پاریس؟
برای بررسی این سوال باید یک پیشرفت مهم در پرونده هسته ای ایران را یاد آور شویم، پیشرفتی که مربوط به ممانعت از هر نتیجه ای در مذاکرات بدون حضور آمریکا بود. داستان از این قرار بود که فرایند مذاکرات در سال 2003میان سه کشور اروپایی(فرانسه، بریتانیا و آلمان)شروع شد؛ این درحالی بود آنها از رسیدن به هر توافقی تا قبل از وساطت عمان میان واشنگتن و تهران و گسترش دایره مذاکره تا حضور آمریکا، روسیه و چین در این مذاکرات نیز ناتوان بودند.
با وجود این، ماهیت فرایند مذاکرات بر ملاقات وزیر خارحه ایران محمد جواد ظریف و وزیر خارجه آمریکا جان کری متمرکز بود؛ ملاقات هایی که غالبا منجر به پیشبرد مذاکرات میشد. بنا بر آنچه که ایران ارائه داده، این کشور نیز فرایند مذاکرات با آمریکا را آغاز کرده، اما لزوما نباید به آنچه که آمریکا میخواهد منجر شود.
اما سخن در مورد معادله برد - بردی که رضایت طرفین را در بر داشته باشد یعنی همان دستاورد مهمی که از آن صحبت کردیم باقی میماند. دستاوردی که هر یک از طرفین به دنبال آن هستند و آن لزوما چیزی نیست که طرف مقابل برای دیگری میخواهد.
برای ایالات متحده، گنج ممکن است ورود دولت دونالد ترامپ به پروسه مذاکره در سایه دولت فعلی باشد تا بتواند دوره دوم ریاست جمهوری را تضمین کند. این برای دموکرات ها یک چالش خواهد بود. اگر آنها برنده شوند، توافق قبلی مکفی و بازگشت به آن، بر صحت استراتژی آنان تاکید خواهد کرد.و اگر شکست بخورند ترامپ را وارد فرایند مذاکرات جدید کرده.
از طرف دیگر ایران معتقد است که اکنون بیش از هر زمان دیگر بازیگر تاثیرگذار در مذاکرات در مورد برنامه هستهای این کشور، واشنگتن است؛ چرا که همانطور که دیدیم در سال های بین 2003 و 2015 توافقنامه درحالی به امضا رسید که آمریکا در آن حضور داشت.اکنون ممکن است فرصتی بهتر برای ایجاد و بهبود توافقنامه ای بهتر از آنچه در سال 2015 امضا شده وجود داشته باشد تا ایران به زعم خودش عیب هایی را که در توافقنامه وجود دارد را اصلاح کند.
ایران معتقد است که معامله با واشنگتن میتواند امتیازهایی را برای ایران به ارمغان بیاورد که کشور های منطقه حتی روسیه و چین قادر به انجام آن نیستند. دروازه بازگشت میتواند واشنگتن باشد دروازه ای که عبور از آن با وجود موانع، غیر ممکن نیست.
* انتشار مطالب و تحلیل های رسانه های غربی و عربی تنها با هدف اطلاع رسانی و آگاهی نسبت به مواضع رسانه های خارجی انجام می شود و به منزله ی تایید محتوای آن نیست.