چگونه تماشای سریال چرنوبیل به ما درباره دونالد ترامپ می آموزد؟
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از انتخاب، استفنز در مقاله خود برای نیویورک تایمز می نویسد؛ "چرنوبیل" فقط یک فاجعه زیست محیطی نیست و قرار نیست از طریق قهرمانان افسانه ای حل شود، این سریال نشان می دهد که برای جوامعی که دروغ را نهادینه و اعتماد را تخریب کرده اند چه اتفاقاتی رخ خواهد داد.
این داستان واقعی چرنوبیل است، که حقایق اساسی محیط زیست، شیمی و فیزیک اتمی را با حقایق ایدئولوژیک اتحاد جماهیر شوروی آمیخته است. در صحنه اولیه بعد از انفجار هسته ای، مقامات حزبی شوروی سابق تاکید می کنند که حادثه چندان جدی و بد نیست یا میزان بروز تشعشعات آن شدید نیست. آنها به غرب دروغ می گویند، آنها به مردم خود دروغ می گویند، آنها زنجیره کنترل شرایط را آگاهانه از دست می دهند اما چرا مرتکب این اشتباه می شوند؟
آناتولی دیاتلوف مهندس ارشد نیروگاه هسته ای چرنوبیل که به اجرای تست ایمنی نیروگاه پرداخت و یک فاجعه بزرگ را رقم زد، در صحنه ای سرنوشت ساز دیالوگی جالب می گوید. وقتی از او در بیمارستان خواسته می شود در مورد حقایق شب حادثه سخن بگوید، می گوید: "حقیقت وجود ندارد همه چیز بر اساس تصمیم سران شوروی تعیین می شود و من فردی خواهم بود که گلوله خواهم خورد."
این اظهار نظر جوهره یک نظام را نشان می دهد که در آن هر دروغ رسمی نجیب تر از حقیقت است و برای خدمت به حزب، باید دروغ ها را به جای آنچه واقعا اتفاق می افتد مطرح کرد. والری لگاسوف قهرمان اصلی این سریال درست پیش از خودکشی می گوید: "هر دروغی که می گوییم یک بدهی به حقیقت ایجاد می کنیم و دیر یا زود این بدهی پرداخت می شود."
واشنگتن پست در تاریخ 7 ژوئن 10،996 ادعای نادرست یا گمراه کننده را از دونالد ترامپ منتشر کرد که در بیش از 869 روزاز سوی رئیس جمهور آمریکا مطرخ شده بود. با توجه به این که گاهی توییت های ترامپ به علت ماهیت مجازی به اشتباه ادراک می شوند، سعی می کنیم منصفانه ارزیابی کنیم و در نتیجه عدد را به تقریبا نصف کاهش دهیم. اما باز هم با رکوردی خیره کننده از 5.398 ادعای دروغین یا گمراه کننده رو به رو می شویم و این یعنی ترامپ تقریبا هر روز بین دو تا شش ادعای گمراه کننده مطرح می کند و به عبارتی دقیق تر هر سه ساعت یک بار چنین کاری می کند.
آلیسون استنگر، نویسنده کتاب چالش برانگیز«شفاف سازی: صداقت در آمریکا از واشنگتن تا ترامپ»، در مورد تاثیر احتماعی این طرز برخورد می گوید: "اگر همه همیشه به شما دروغ می گویند، نتیجه همیشگی این نخواهد بود که شما دروغ را باور نکنید، بلکه نتیجه بدتری نیز وجود خواهد داشت؛ شما دیگر به هیچکس اعتماد نخواهید داشت."
نتیجه نهایی تر این است که مردم ظرفیت خود را برای فکر کردن و قضاوت کردن از دست داده و به نوعی تبدیل به افرادی ضعیف به لحاظ تصمیم گیری عقلانی می شوند. اگرچه رفتارهای دونالد ترامپ کل کشور را تحت تاثیر قرار نمی دهد اما به هر حال بخشی از جامعه را مسموم می کند و این موضوع بسیار مهم است.
مهمترین مسئله در مورد شمارش دروغ ها یا ادعاهای واهی ترامپ این نیست که تعداد این دروغ ها چقدر است، بلکه موضوع این است که چگونه تعداد این ادعاها رشد می کند. به نظر می رسد دونالد ترامپ رئیس جمهوری است که در مورد هر چه می بیند واکنشهای بی پایه نشان می دهد و این می تواند بسیار خطرناک باشد. برای مثال چه اتفاقی می افتد اگر رخدادی مشابه با چرنوبیل یا عملیات 11 سپتامبر یا چیزی بدتر از این ها در ایالات متحده رخ دهد؟ آیا ترامپ با صداقت در برابر مردم قرار می گیرد؟ آیا می توان به سخنان ترامپ در چنین شرایطی اعتماد کرد؟
تماشای "چرنوبیل" یک نکته واقعی داشت: در کل اتحاد جماهیر شوروی همه مدیران سعی داشتند دروغ های امیدوار کننده را حفظ کنند اما در اوج بحران میخائیل گورباچف صداقت غریزی داشت و در نهایت نسبت به فاجعه واکنش نسبتا مناسبی نشان داد. این همان موضوعی است که می تواند برای دونالد ترامپ در حکم یک درس بزرگ باشد.