بیلبوردها در تصرف استارتاپ ها!
به گزارش اقتصاد نیوز و به نقل از کلیک،حکمرانی بی تاج و تخت استارتاپ ها را زمانی می توان دید که در تمام مسیرها چشمتان به نام استارتاپ هایی می خورد که برای تبلیغات و بحث برندینگ خود، به بیلبوردها روی آورده اند. این نکته در پس پرده خود پیامی خاص دارد و ثابت می کند استارتاپ ها در جامعه نقش مهمی بازی می کنند. اما در کنار این نکته، هزینه های بالا و قابل توجهی در پس پرده دارد.
«بیلبوردی شدن چقدر برای استارتاپ ها منفعت دارد و به صرفه است؟» این سوالی است که پیش روی «امین توکلی» یکی از کارشناسان حوزه استارتاپ ها قرار می دهیم و توکلی با تیزبینی این بحث را آنالیز می کند.
مثبت و منفی در دل بیلبوردها
امین توکلی صحبت هایش را با ارزیابی کلی استارت می زند و می گوید: «این روزها استارتاپ ها حرف اول را در بیلبوردهای شهری می زنند. این موضوع نکات زیادی در دل خود جای داده است؛ نکاتی که هم منفی اند و هم مثبت. در نگاه کلی اگر بخواهیم به ارزیابی این مورد بپردازیم، بهتر است از نکات مثبت شروع کنیم تا به نکات منفی و اصلی برسیم!»
اعتمادسازی با بحث برندینگ
توکلی در رابطه با نکات مثبت بیلبوردهای استارتاپی می گوید: «بیلبوردها از طرفی باعث دیده شدن استارتاپ ها می شوند و از طرفی برای عده ای انگیزه کارآفرینی ایجاد می کند. مهم تر از آن باعث می شود دولت دیدگاه مثبتی به حوزه استارتاپ ها داشته باشد و از سخت گیری های معمول بکاهد. از یک سو این بیلبوردها زمینه های آشنایی مردم با استارتاپ ها را ایجاد می کند.»
توکلی با اشاره به مبحث برندینگ با بیلبوردها ادامه می دهد: «بحث بیلبورد بیشتر از مارکتینگ، در زمره مباحث برندینگ جای می گیرد. این تکرار در دیدن نام استارتاپ ها در جای جای شهر، باعث می شود سقف اعتماد مردم بالاتر رفته و تایید بیشتری در پس خود برای استارتاپ ها به ارمغان بیاورد. ازسویی دیگر همین تکرار نام ها باعث شکلگیری نوعی تایید می شود. اعتماد مردم نسبت به کسب و کارهای استارتاپی بالاتر رفته و با آن اخت می شوند. همین سبب می شود دولتی ها نیز به شکلی از تایید استارتاپی رسیده و در مقابل پیشرفت های استارتاپی گارد نگیرند.»
توکلی با اشاره به این نکته که بیلبوردهای استارتاپی حتی در مواردی باعث می شود که مردم به فکر کارآفرینی و ایده دهی بیفتند، تصریح می کند: «شاید یکی از نکات مثبت دیگر این موضوع این است که مردم را به چالش می کشد. طرز تفکر افراد را تحت تاثیر قرار داده و مردم تلاش می کنند با تفکری متفاوت خودشان ایده آفرین شده و به فکر کار آفرینی بیفتند. از طرفی مردم به آرامی با مباحث استارتاپی بیشتر آشنا شده، وارد این مسیر شده و مفاهیم را کاملا درک می کنند.»
نکات منفی بیلبوردهای شهری!
توکلی با مطرح کردن این نکته مهم که استارتاپ هایی که بیلبورد می زنند، اصطلاحا لقب استارتاپ های بیلبوردی را بخشیده اند؛ وارد جزییات منفی بیلیوردها می شود و می گوید: «در وهله اول استارتاپ های بیلبوردی که توان پرداخت هزینه های بالای بیلبورد را دارند در اصل تبدیل به شرکت شده اند؛ یعنی انقدر پیشرفت کرده و بزرگ شده اند که از پس پرداخت هزینه های بیلبورد بر می آیند. ما از روی عادت هنوز هم به آنها می گوییم استارتاپ! حالا با افزودن پسوند بیلبوردی سعی کرده ایم آنها را متمایز کنیم. به نظر من مارکت اصلی استارتاپ ها از طریق شبکه های اجتماعی تامین می شود؛ در حالی که خیلی از استارتاپ ها فکر می کنند مارکتینگ قوی یعنی بیلبورد!»
بیلبورد تنها راه تبلیغ نیست!
توکلی با اشاره به این نکته مهم که بیلبورد بهترین راه تبلیع نیست، ادامه می دهد: «بسیاری از استارتاپ ها از گرد راه نرسیده، به فکر جذب سرمایه گذار برای بحث بیلبورد هستند. در حالی که این طرز فکری کاملا اشتباه است. باید این نکته مهم را سرمشق راه خود کنند: زمانی که به اعداد و ارقام معقول رسیدند، باید وارد این حوزه شوند.»
درآمدهای قطره چکانی
توکلی با اشاره به این نکته مهم که هزینه های آنچنانی برای استارتاپ هایی که در اول راهند و هنوز به درآمد سربه سر نرسیده اند، حکم سم را دارد. توکلی می گوید: «درآمدهای استارتاپ ها خصوصا آنهایی که اول راهند، به صورت قطره چکانی است. آیا استارتاپ هایی که هنوز اعداد و ارقام آنچنانی در پس زمینه خود ندارند، می توانند دو سال بعد، همانند امروز از پس هزینه های تبلیغات بیلیوردی بر بیایند؟ استارتاپ هایی که امروز تمام منابع مالی خود را صرف بیلبورد می کنند، در سال های آتی مبلغی خواهند داشت که در بخش های دیگری هزینه کنند؟»
توکلی معتقد است که هزینه های بیلبورد بی شباهت به بزرگ کردن تیم ها و در ادامه تعدیل نیروهای استارتاپی نیست و در این راستا تاکید می کند: «یکی از بزرگترین اشتباهات استارتاپ ها این است که اول راه به فکر بزرگ کردن تیم و بالا بردن تعداد نفراتند! به یک سال نرسیده متوجه می شوند از پس هزینه ها بر نمی آیند و به راحتی شروع می کنند به تعدیل نیروی انسانی. داستان بیلبوردها بی شباهت به همین موضوع نیست.
امروز در اول راه بیلبورد می زنند و در روزهای آتی از پس هزینه ها بر نمی آیند. این ها تمام بیراهه های مسیر استارتاپی هستند. متاسفانه خیلی از استارتاپ ها وارد این مسیر اشتباه می شوند. در نهایت متوجه می شوند راهشان را بیراهه رفته اند! بیلیورد زدن هرینه های بالایی دارد که باید با دودوتا چهارتای درآمدی شرکت کاملا هم خوانی داشته باشد. از بین استارتاپ هایی که امروز بیلیوردهای شهر را تسخیر کرده اند، چند درصدشان به نقطه سر به سر درآمدی خود رسیده اند؟ کدامشان به این موضوع فکر کرده اند که می توانند در این مورد روی بازگشت سرمایه شان حساب کنند؟»
کانال بزرگی با نام بیلبورد
توکلی در انتها با جمع بندی مهم، پرونده بیلبوردهای استارتاپی را اینگونه می بندد: «به اعتقاد من اشتباه محض است، استارتاپی از روزهای اولیه تولدش سراغ بیلیورد برود. در اکثر موارد استارتاپ ها در رقابت با هم و تحریک های بی منطق تلاش می کنند وارد بیلبوردهای شهری شوند. در این موارد بیلبوردها نه تنها استارتاپ ها را به نقطه سربه سری هدایت نمی کنند، که چندین قدم از اصل موضوع دورشان می کند. به نظرم منطقی فکر کردن در این مورد بهترین گزینه ای است که استارتاپ ها می توانند دست روی آن بگذارند. استارتاپ ها کانال های کوچک تر و به مراتب تاثیر گذارتری دارند که می توانند از آن راه وارد عمل شوند؛ نه از طریق کانال بزرگی به نام بیلبورد»