چرا صدام بعد از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ دوباره به ایران حمله کرد؟

کدخبر: ۲۹۵۶۲۷
اقتصادنیوز: صدام پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ مجدد به کشورمان حمله کرد و ناقض صلح شد تا برگ‌های برنده ایران در مذاکرات را بسوزاند و در فرصت برابر قرار بگیرد.
چرا صدام بعد از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ دوباره به ایران حمله کرد؟

به گزارش اقتصادنیوز به نقل از تسنیم، روزهای میانی تابستان سال 67 یکی از مهمترین روزهای تاریخ سیاسی و نظامی جمهوری اسلامی ایران است. ایران در 27 تیر ماه قطعنامه 598 را یک سال پس از صدور آن پذیرفت؛ قطعنامه‌ای که عراق چند روز پس از صدور و یک سال زودتر از ایران پذیرفته بود. 

اما ارتش بعث عراق 4 روز پس از پذیرش قطعنامه توسط ایران، مجدد به ایران حمله کرد و آغازگر تهاجم وسیعی در جنوب شد. نیروهای عراقی در دشت‌های جنوب و غرب اهواز خود را به جاده اهواز - خرمشهر رساندند و خرمشهر را مورد تهدید دوباره قرار دادند. حمله مجدد عراق که از روز 31 تیر آغاز شد و تا دوم مرداد به طول انجامید، منجر به پیشروی 30 کیلومتری ارتش عراق در خاک ایران شد.

معدود نیروهای ایرانی که در جبهه جنوب باقی مانده بودند، بلافاصله به اجرای عملیات‌های دفاع سراسری و الغدیر پرداختند که طی این دو عملیات ضمن متوقف ساختن پیشروی دشمن پس از سه روز تجاوز، نیروهای ارتش بعث عراق را به پشت مرزهای بین‌المللی بازگرداندند. به گفته فرماندهان عملیات دفاع سراسری، این عملیات مجموعه‌ای از چند عملیات بود که بدون طراحی و برنامه قبلی اجرا شد.

ارتش بعث عراق در روز سوم مرداد 67 هم با نقض مجدد قطعنامه به مرزهای غربی کشور حمله کرد؛ اما این بار با هدف همراهی مجاهدین خلق (منافقین) به خاک ایران تجاوز کرد. نیروهای ارتش بعث عراق تا گردنه پاتاق(پس از شهر سرپل ذهاب) مجاهدین خلق را همراهی کردند که البته مجاهدین پس از چند کیلومتر پیشروی به دلیل ازدیاد خودروهای مردم در جاده اسلام‌آباد غرب، در تنگه چهارزبر به سد نیروهای نظامی برخورد کردند که با اجرای عملیات مرصاد از سوی نیروهای نظامی ایران، منافقین مجبور به فرار و عقب‌نشینی شدند.

با اجرای عملیات مرصاد در پنجم مرداد ماه 67، نیروهای ارتش بعث عراق که تا گردنه پاتاق پیش آمده بودند و از شهر سرپل ذهاب گذشته بودند، پیش از عقب‌نشینی منافقین به مواضع قبلی خود بازگشتند.


نیروهای ارتش بعث عراق، مجاهدین خلق (منافقین) را تا گردنه پاتاق (نزدیکی سرپل ذهاب) همراهی کردند. برخی معتقدند صدام آنان را بدرقه کرد تا در نبرد با ایران حذف شوند و برخی هم تحلیل می‌کنند که صدام چون می‌دانست سقوط نظام جمهوری اسلامی ایران غیرممکن است، با آنان همراه نشد.

تجاوز دوباره برای برتری در مذاکرات

در مورد انگیزه‌های صدام برای حمله مجدد به ایران تحلیل‌های بسیار و متفاوتی ارائه شده است. برخی معتقدند که صدام همچون روزهای اول جنگ به دنبال این بود که تا تهران پیشروی کند و نظام جمهوری اسلامی ایران را به سقوط بکشاند. در رد این تحلیل عنوان می‌شود که اگر صدام قصد حرکت به سوی تهران را داشت با مجاهدین خلق (منافقین) همراه می‌شد و پشت گردنه پاتاق موضع نمی‌گرفت.

از بین تمامی تحلیل‌هایی که ارائه می‌شود، یک تحلیل بیش از همه توسط پژوهشگران تاریخ جنگ پذیرفته‌تر است و آن اینکه عراق با حمله مجدد به مرزهای ایران در جنوب و غرب کشور به دنبال تصرف اراضی ایران و اسیرگیری از نیروهای ایرانی بود. هدف از انجام این دو کار این بود که عراق در مذاکرات پس از جنگ، دست برتری نسبت به ایران داشته باشد و مجبور نباشد که امتیازاتی به ایران بدهد.

عراق گرچه با اجرای عملیات‌های مرصاد، دفاع سراسری و الغدیر توسط نیروهای ایرانی، اراضی اشغال‌شده را از دست داد، اما توانست تعداد اسرای ایرانی را با تعداد اسرای عراقی برابر سازد. پیش از پذیرش قطعنامه 598 تعداد اسرای عراقی حدود 20 هزار نفر بیشتر از تعداد اسرای ایرانی بود که عراق با حمله به جنوب کشور توانست تعداد اسرا را برابر سازد.


قطعنامه 598 سازمان ملل، دو طرف جنگ ایران و عراق را متعهد به اجرای بندهای قطعنامه کرد؛ اما سازمان ملل نتوانست یا اینکه نخواست عراق را ملزم به اجرای بندهای قطعنامه کند.

از آرزوی فاو تا نظاره‌گری سازمان‌های بین‌المللی

عراق طبق قطعنامه 598 متجاوز شناخته شده بود و باید خسارت‌های جنگ تحمیلی را به ایران پرداخت می‌کرد، اما چون ایران منطقه‌ای از خاک عراق را در دست نداشت و تعداد اسرای عراقی هم با ایرانی برابر بود، نتوانست در مذاکرات راه به جایی ببرد.

کمال خرازی وزیر اسبق امور خارجه معتقد است که با متن به تصویب رسیده در قطعنامه 598 امکان گرفتن غرامت از عراق وجود نداشت و برای اخذ غرامت می‌بایست قطعنامهٔ دیگری به تصویب می‌رسید که این کار هیچگاه عملی نشد. پژوهشگران تاریخ جنگ دلیل تصویب نشدن قطعنامه‌ای دیگر را هم کارشکنی آمریکا می‌دانند.

سردار رشید عضو نظامی تیم مذاکره‌کننده ایرانی می‌گوید: "وقتی می‌خواستیم برای مذاکرات قطعنامه برویم، در همین فرودگاه، آقای ولایتی به آقای روحانی می‌گفتند: ای کاش حالا فاو در دست ما بود. وقتی رفتیم ژنو، در حین مذاکره فهمیدم که عجب! اگر چیزی دست ما باشد، در مذاکره مقابل عراقی‌ها، چه‌قدر محکم می‌توانیم بایستیم. من در فرودگاه تهران نفهمیدم که اینها چه می‌گویند. وقتی در فضای مذاکره قرار گرفتیم، طارق عزیز را نگاه می‌کردم و اینها را که این‌جوری حرف می‌زدند، گفتم: عجب! ای کاش یک جای دیگر در دست ما بود."

رژیم بعث عراق گرچه زودتر از ایران قعطنامه 598 را پذیرفته بود و باید به آن متعهد می‌ماند، اما بلافاصله چند روز پس از پذیرش قطعنامه توسط ایران، نقض عهد کرد و مجدد به مرزهای کشورمان تجاوز کرد تا بتواند برگ‌های برنده ایران در مذاکرات را بسوزاند و فرصت‌های ایران را از بین ببرد.

اما بالاخره صدام به دلیل کمبود بودجه، سرخوردگی از شکست در تحقق اهدافش در جنگ با ایران و احتمال کودتا در ارتش بزرگ عراق آغازگر جنگ دیگری در منطقه شد که جنگ عراق با کویت موجب شد تا ایران به برخی از حقوقش دست یابد. حقوقی که سازمان‌های بین‌المللی نتوانستند یا نخواستند آن را احیا کنند.

اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    کارگزاری مفید