مجید انصاری: اگر قرار بود زور و تحکم را بپذیریم، انقلاب نمیکردیم/ صندوقهای آرا و انتخابات در ایران ناموس سیاسی کشور است
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از ایلنا، حجتالاسلام مجید انصاری که معاونت حقوقی و پارلمانی ریاست جمهوری را در دولت یازدهم بر عهده داشت، از سال ۱۳۸۰ عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام است و چهار دوره به عنوان نماینده مردم در مجلس حضور داشته او همچنین ریاست سازمان زندانهای کشور را در سال ۱۳۶۵ تنها به مدت یک سال برعهده داشت.
انصاری در گفتوگویی با ایلنا به تشریح مباحث مختلف روز کشور اعم از مسائل سیاست خارجی و داخلی پرداخت.
وی معتقد است «تامین منافع ملی» ملاک محاسبات جمهوری اسلامی ایران در کاهش تعهدات برجامی است و اقدامات ما هم از سر معارضه و اقدام تلافیجویانه یا لجبازانه نیست، بلکه اقدامی حقوقی در چارچوب خود سند برجام است.
انصاری درباره برجام و خروج غیرحقوقی آمریکا از این معاهده هم تاکید کرد: با اقدامات یکسویه آمریکا به برجام آسیب وارد شد، اما معنای این آسیب این نیست که راهی که ما رفتیم اشتباه بوده یا هیچ فایدهای برای ما نداشته است. برجام باعث شد اعتبار امضای آمریکا و رئیسجمهور آن کشور در عرصه جهانی مخدوش و بیارزش شود.
وی با اشاره به مسائل سیاست داخلی و توجه جریانات سیاسی به انتخابات گفت: ما نباید بین خود دیوارکشی داشته باشیم و رقابت سیاسی را به عنوان خصومت و دعوا و تقسیم غنایم قدرت تلقی کنیم و بعد هم بگوییم هیچوقت نمیتوانیم زیر یک سقف با هم بنشینیم.
مشروح گفتوگو با مجید انصاری را در ذیل میخوانید:
تامین منافع ملی ملاک محاسبات جمهوری اسلامی ایران در کاهش تعهدات برجامی است
*** شاید یکی از مهمترین اخباری که این روزها توجه جهان را به خود جلب کرده باشد، بحث کاهش تعهدات برجامی ایران است. حال اگر ۱+۴ و آمریکا خواستههای اقتصادی ایران را برآورده نکنند، کاهش تعهدات برجامی ایران تا کجا میتواند ادامه پیدا کند؟
امیدوارم جامعه جهانی بهخصوص اتحادیه اروپا و طرفهای مذاکره ما در برجام به اهمیت و سازنده بودن این معاهده بینالمللی که نوعی تعامل مثبت و الگویی برای موارد مشابه در عرصه دیپلماسی بود، توجه کنند و به تعهدات خود پایبند باشند. برجام یک تجربه تازه و مهم نه صرفا در رابطه ایران و جامعه جهانی بلکه برای کل دنیا بود که نشان داد میتوان در موضوعات پیچیده بر مبنای اعتماد و منافع متقابل به توافق رسید و از چالش در روابط بینالملل پرهیز کرد. این معاهده که میتوانست سرآغازی برای حل مسائل بین ایران و برخی کشورها باشد، با پیمانشکنی و اقدام غیرحقوقی آمریکا دچار چالش شد. برای جمهوری اسلامی ایران منافعی که از رهگذر برجام تعقیب میکرده مهم است. اگر در رعایت برجام هیچگونه منفعتی برای جمهوری اسلامی ایران وجود نداشته باشد، ادامه انجام تعهدات از سوی ایران غیرمنطقی و ناموجه خواهد بود.
اینکه ایران در کاهش تعهدات برجامی تا کجا پیش خواهد رفت، بستگی به محاسبه دقیق صحنه و عملکرد طرفهای مقابل دارد. تامین منافع ملی ملاک محاسبات جمهوری اسلامی ایران است. تا هرجا که منافع ملیمان اقتضا کند، به مفاد برجام عمل میکنیم. گامهایی که جمهوری اسلامی ایران برداشته فعلا به معنای نقض برجام نیست بلکه ما در چارچوب مفاد برجام عقبنشینی کردیم و پابهپای این اقدامات دیپلماسیمان فعال است و تلاش میکنیم برجام را حفظ کنیم. جمهوری اسلامی ایران نهایتا در هر مرحله باید ببیند که طرف مقابل چه میکند، اگر احساس شود هیچگونه تعهدی در طرف مقابل نیست باید تصمیمات دیگری بگیریم و اقدامات دیگری انجام دهیم. اقدامات ما هم از سر معارضه و اقدام تلافیجویانه یا لجبازانه نیست، بلکه اقدامی حقوقی در چارچوب خود سند برجام است.
برجام باعث شد اعتبار امضای آمریکا در عرصه جهانی بیارزش شود
*** برخی معتقدند برجام حتی اگر هیچ نفع اقتصادی برای ما نداشته باشد همین که توانست یک اجماع جهانی را علیه ما از بین ببرد خود دستآوردی ارزشمند است، نظر شما چیست؟
فوائد برجام از ابتدا تاکنون بحث جداگانهای است. با اقدامات یکسویه آمریکا به برجام آسیب وارد شد اما معنای این آسیب این نیست که راهی که ما رفتیم اشتباه بوده یا هیچ فایدهای برای ما نداشته است. مهمترین دستاورد برجام این است که ما به هیچ قیمتی نمیتوانستیم حقانیت و صدق گفتار خودمان را اثبات و توطئه ایران هراسی را خنثی کنیم. چهرهای که از ایران ساخته بودند چهره کشوری یاغی و خارج از ضوابط بینالملل و نامتعهد بود درحالی که برجام این موضوع را معکوس کرد. فکر نمیکنم امروز هیچ کشور و ملتی در دنیا باشد که به پیمانشکنی و غیر قابل اعتماد بودن آمریکا اذعان پیدا نکرده باشد. حتی کسانی که به حسب ظاهر از آمریکا حمایت میکنند، پشت صحنه اظهارشان این نگرانی هست که به آمریکا و مخصوصا دولت فعلی آن نمیشود اتکا کرد.
جمهوری اسلامی ایران کشوری است که مقاومت داشته و زمانی هم که مصلحت دانسته پای میز مذاکره آمده و با رعایت تمام میثاقهای بینالمللی ۱۸ ماه مذاکره کرده اما آمریکا که در دولت اوباما در پیشبرد این سند پیشتاز بود امروز در عهدشکنی و در به هم زدن این توافق پیشتاز شده است. برجام باعث شد اعتبار امضای آمریکا و رئیس جمهور آن کشور در عرصه جهانی مخدوش و بی ارزش شود و این دستاورد کمی برای ما نبود ضمن اینکه برجام باعث شد قدرت واقعی اتحادیه اروپا هم تا حدودی شناخته شود، عملکرد آنها نشان داد اتحادیه اروپا قدرتی از خود ندارد و دولتها عملا تحت سلطه آمریکا هستند. به عبارت دیگر حاکمیت ملی در اتحادیه اروپا تا حدود زیادی از طرف آمریکا مخدوش شده است.
این حرف را برخی از روسای کشورهای اتحادیه اروپا در ملاقات با مقامهای ایران گفته بودند که ما احساس حقارت میکنیم از اینکه سندی را امضا و دستوری را صادر میکنیم اما شرکتهای ما گوششان بدهکار این است که از آمریکا چه دستوری میرسد. این در درازمدت برای ما و جامعه جهانی مفید بود تا به فکر بیافتند و به فکر هم افتادهاند تا خود را به تدریج از زیر یوغ سلطه دلار و سیاست خارجی آمریکا خارج کنند.
اینستکس گرچه کامل عملیاتی نشد اما اقدام مقابله گونه اروپا با ترامپ بود
*** شاید آمریکا از همان ابتدا که از برجام خارج شد به دنبال اقدام متقابل ایران بود، اما امروز میبینیم که کمکم سیاست اقدام دربرابر اقدام در حال شکلگیری است که نمونه بارز آن توقیف نفتکش انگلیسی در برابر اقدام آنان بود، چگونه میتوانیم هم اقتدار خود را حفظ کنیم و هم از بروز تنش جلوگیری کنیم؟
آمریکا در ابتدا تصور میکرد با خروجش از برجام، این معاهده بلافاصله متلاشی میشود و همه کشورهای مرتبط با برجام از او پیروی میکنند، اما این سیاست او به شکست انجامید که این نیز از دیگر دستاوردهای برجام برای جمهوری اسلامی ایران است. بالاخره از زمان خروج آمریکا از برجام مدت نسبتا طولانی میگذرد ولی اتحادیه اروپا، چین و روسیه هنوز در مقام ادعا اصرار بر حفظ برجام دارند و برای آن تلاش میکنند. اقدامی هم که اروپاییها برای راهاندازی اینستکس کردند گرچه به طور کامل عملی نشده اما اقدامی مقابله گونه با ترامپ بود.
اگر قرار بود زور و تحکم را بپذیریم انقلاب نمیکردیم
سیاست امروز جمهوری اسلامی ایران خردمندانه و کاملا مبتنی بر منافع ملی ماست. آنها انتظار دارند فلجکنندهترین تحریمها را بر ما تحمیل کنند و ایران هم دست از پا خطا نکند و خودش طناب دار را به گردن خودش بیاویزد. ما کشوری انقلابی هستیم و به حکم دین، سابقه تمدن، عقل و غیرت ملیمان باید در برابر زورگویی واکنش نشان دهیم. اگر قرار بود زور و تحکم را بپذیریم انقلاب نمیکردیم. اساس انقلاب سال ۵۷ نه گفتن به تحکم آمریکا و مداخلات غیر قانونی او در امور داخلی ایران بود و حال بعد از چهل سال از این انقلاب شکوهمند و تقدیم چندصدهزار شهید و جانباز به نقطه تسلیم برگردیم و بگوییم اشکال ندارد و شما هر بلایی میخواهید سر ما بیاورید و ما هیچ اقدامی نمیکنیم؟
راهی جز ایستادگی نداریم
اقدامات ما تا به حال خویشتندارانه بوده، اگر میخواستیم ماجراجویی کنیم باید خیلی جدیتر این کارها را انجام میدادیم. آقای ظریف خیلی درست در توئیت خود آن نقشه را گذاشتند. آمریکا به چه مناسبت باید از چندهزار کیلومتر از آنسوی اقیانوسها به خانه ما بیاید و ما را در خانه خودمان تهدید کند؟ خلیج فارس خانه ماست و طبیعی است که ما از امنیت خانه خود با همه وجود دفاع میکنیم، البته دفاع هوشمندانه و مبتنی بر امنیت ملی. ما راهی جز ایستادگی و مقاومت در برابر زورگویی نداریم، اگر طرف ما صاحب خرد و منطق بود بحث دیگری مطرح بود ولی ما با یک دولت یاغی مواجه هستیم که نه تنها با ایران بلکه با کل جامعه جهانی از سر قلدری و لاتمسلکی حرف میزند.
ملتهای اروپایی به دولتهایشان اجازه دست کشیدن از استقلال نمیدهند
*** آیا با سیاستی که در حوزه بینالملل در پیش داریم میتوانیم جامعه جهانی را با خود همراه کرده و زیاده خواهیهای دولت فعلی آمریکا را از این طریق محدود کنیم؟
مصداق بارز سوءاستفاده از قدرت، اقدامات ترامپ و دولت اوست و بدانیم امروز فقط ما نیستیم که ایستادهایم هرچند که جمهوری اسلامی ایران به اقتضای ذات انقلاب در خط مقدم ایستادگی و مقاومت است. ولی این تنها خواست مردم ایران نیست امروز چین و روسیه هم در برابر آمریکا موضع دارند و جامعه جهانی و اتحادیه اروپا نیز به تدریج ناگزیر میشوند که مقاومت کنند و به فکر استقلال خودشان باشند مگر اینکه به طور کلی از استقلال دست بردارند و جزو اقمار دست نشانده آمریکا شوند که بعید میدانم در قرن بیست و یکم ملتها چنین اجازهای به دولتهایشان بدهند.
بحث بر سر این است که آیا مقاومت ما در برابر هزینهای که میپردازیم ارزش دارد یا نه؟
*** سویه منفی و مخرب تحریم خیلی کم تشریح شده است و شاید تاکنون توجه ما به فرصت بودن تحریم بوده است. اگر تحریمها برداشته شود آیا امکان مذاکره مجدد با ۱+۵ وجود دارد؟
این که ادعا شود تحریم هیچ تاثیری ندارد یک ادعای واهی است، اگر تاثیر نداشت که آمریکاییها تحریم نمیکردند و ما شاهد بروز مشکلاتی در عرصه اقتصاد کشور و تامین منابع نبودیم. بحث بر سر این است که تحریم برای چیست و آیا مقاومت ما در برابر هزینهای که میپردازیم ارزش دارد یا نه؟
آمریکا به دلیل اقتصاد بزرگی که دارد، دلارش بر بازارهای پولی و مالی جهان سلطه پیدا کرده و نظام بانکی جهانی را تحت تاثیر خود قرار داده است درنتیجه تحریمهای آنها میتواند فشارهایی را بر کشورهای تحریم شده وارد کند، حتی میبینیم امروز این فشار بر روسیه و چین وارد شده و آنها هم بیکار ننشسته و در حال جبران هستند. در کشور ما هم بخشی از تحریمها ناظر بر تحریمهای مستقیم آمریکا بر ماست که خیلی تاثیر ندارد چون سالیان متمادی است با آمریکا مبادله اقتصادی آنچنانی نداریم ولی بخش دیگر تحریم آمریکا مربوط به کشورهای دیگر است. طرفهای اقتصادی ما در دنیا به این دلیل که مبادلاتشان عمدتا با دلار و از طریق سیستم بانکی است طبعا تحریمهای آمریکا در این بخش اخلالهایی را در مبادلات بانکی ما به وجود آورده و موجب شده در خود انجام معاملات مشکل به وجود بیاید.
مرحوم هاشمی رفسنجانی تولید موشک از طریق مهندسی معکوس را در دستور کار قرار داد
تحریم، به دلیل بیماریهای مزمن اقتصادی ایران که مهمترین آن اقتصاد متکی به صادرات نفت خام بوده در کوتاه مدت و میان مدت فشارهایی را بر ما وارد میکند. اما ویژگی تحریم این است که مطمئنا در درازمدت به نفع ماست. مثال بارز آن در دوران جنگ تحمیلی بود. در دوران دفاع مقدس تحریم تسلیحاتی حسابی ما را کلافه کرده بود اما پایه استقلال و خودکفایی در تجهیزات نظامی در دل جنگ و تحریم گذاشته شد. خدا رحمت کند مرحوم هاشمی رفسنجانی را که در این موضوع خیلی همت گماشت و درست در وسط جنگ که موشک را به زحمت ازچندجا وارد کردیم مهندسی معکوس و تولید موشک را در دستور کار قرار دادند. بخش زیادی از امنیت و توان نظامی ما مرهون همان تحریمها است. یقین دارم اگر آن تحریمها نبود باتوجه به سختی کار تولید و هزینه بالای خودکفایی چه بسا ما طبق عادت دیرین ترجیح میدادیم نفت خام بفروشیم و اسلحه بخریم یعنی همان کاری که عربستان سعودی و امارات و دیگران انجام میدهند.
فتوای رهبری بالاترین تضمین ما برای تولید نکردن بمب هستهای است
بر کسی پوشیده نیست که ترامپ به دنبال بهانهجویی است، وگرنه مفاد برجام و امکان راستی آزمایی اقدامات هستهای ما از جهت صلحآمیز بودن با نصب دوربینها قابل رصد و گزارشدهی آنلاین است. بر مراکز هستهای ما نیز امکان بازرسیهای مدام از سوی آژانس وجود دارد که هیچ شبههای را باقی نمیگذارد.
ضمن اینکه وقتی عالیترین مقام سیاسی معنوی کشور ما یعنی رهبری از موضع رهبر دینی و مرجع تقلید که عدالت جزو شرایط اولیه منصب او است با صدای بلند فتوا صادر میکند، حکم سیاسی صادر نکرده است. هیچ تضمینی بالاتر از این فتوا نیست. اینها متوجه نیستند، اگر میدانستند نقش فتوای ولی فقیه در نظام شیعه و در نظام جمهوری اسلامی ایران چیست میفهمیدند این تضمین بالاترین تضمین است. تضمینهای حقوقی صرف که مثل برجام میشود که ترامپ به راحتی یک لگد زیر امضای آقای اوباما زد؛ اما در ایران نمیشود که ولیفیقه امروز فتوای شرعی بدهد بر حرمت و فردا به سادگی فتوا بدهد بر حلیت، اینها جایگاه فتوا را نمیدانند.
شیوههای آدمکشی انتحاری داعش و القاعده کپی کرده اقدامات منافقین در دهه شصت است
آنها دنبال این هستند که جمهوری اسلامی ایران را به طور کلی از مقاومت منصرف کنند و ایران را به همان کشور دست نشانده فرمانبر خودشان که در زمان شاه بود، برگردانند. اینها تا زمانی که ما را به آن نقطه نرساندند دست از دشمنی بر نمیدارند. چرا از عنودترین دشمنان جمهوری اسلامی ایران مثل منافقین که دستشان به خون هزاران نفر از مردم ایران آلوده است و تخم تروریسم را در منطقه پاشیدهاند حمایت میکنند؟ من معتقدم شیوههای آدمکشی انتحاری که داعشیها و القاعده بعدا انجام دادند کپی کرده اقدامات منافقین در دهه شصت است. امروز همه اینها را به عنوان مشاوران خودشان در کاخ سفید نشاندند یا در یک کشور کوچک اروپایی پناه دادند.
به دنبال راهکاری برای خلع سلاح هستهای در کل جهان هستیم
ترامپ بخواهد یا نخواهد ما به دنبال تولید بمب هستهای نیستیم امروز مصلحت ملی و مبانی دینی ما در این نیست. ما اساسا مسابقه تسلیحاتی و هستهای و کشتار جمعی را عاملی برای نابودی نوع بشر و کل زیستگاه کره زمین میدانیم و به دنبال این هستیم که راهکاری پیدا شود تا خلع سلاح هستهای در کل جهان اتفاق بیافتد.
صندوقهای آرا و انتخابات در ایران ناموس سیاسی کشور است
*** بسیاری از صاحبنظران معتقدند در شرایط امروزی ایران در عرصه بینالمللی و همچنین به دلیل شرایط اقتصادی ایران، انتخابات مجلس یازدهم برای ما خیلی حساس است حال این حساسیت ناظر به چه مسائلی است و اینکه اگر اینچنین است آیا مجموعه حاکمیت این وحدت را دارند که به مردم بگویند این انتخابات حساس است؟
عقیده من این است که اصلا نباید به انتخابات از ناحیه تاثیرات خارجی آن یا وضعیت ما در تعامل با دنیا نگاه کرد، بلکه این نوع نگاه یک موضوع ثانوی است. مساله انتخابات به ذات برای جمهوری اسلامی ایران همیشه موضوع بسیار حساسی هست و خواهد بود. علت آن هم این است که اساسیترین عامل پیروزی انقلاب و ماندگاری نظام و ایران پیوند میان مردم و حاکمیت و به عبارت دیگر انسجام ملی بوده است. این احساس وجود دارد که نظام سیاسی را ملت ایجاد کردهاند و خودشان صاحب آن هستند و دستاندرکاران هم کارگزاران منتخب خودشان هستند، حال هر زمان این احساس به هر میزان تضعیف شود لطمه جدی هم به موجودیت نظام و هم به موجودیت ایران خواهد خورد. ایران یک کشور پهناور با اقوام و زبانها و مذاهب گوناگون است که عامل انسجام همه اینها مردم سالاری و اتکاء حاکمیت به مردم است.
اعمال حاکمیت مردم هم فقط از طریق صندوقهای رای تبلور پیدا میکند و به تعبیر دیگر صندوقهای آرا و انتخابات در ایران ناموس سیاسی کشور است و خیانت به ناموس در فرهنگ ایرانی بدترین و قبیحترین کار ممکن بوده و هست. بنابراین ما در انتخابات کاری نداریم که با دنیا در حالت جنگ و تحریم یا در صلح و تعامل هستیم. امام فرمودند هویت و ماهیت نظام ما دو کلمه جمهوری اسلامی است. جمهوری یعنی صندوق رای و انتخابات و اگر این تضعیف شود نباید شک کرد که اسلامی بودن هم تضعیف میشود و از بین میرود چراکه ایندو یک ماهیت دارند.
مشارکت مردم در انتخابات آزاد نشان میدهد نظام ما مثل «سعودی» قبیلهای و فامیلی نیست
حال اگر بخواهیم نگاهی خارج از اصل موضوع انتخابات داشته باشیم بله شرایط حساسی است و دشمنان ما بسیار تلاش کرده و میکنند که ناامیدی و اختلاف را تزریق کنند. فرق این دور با ادوار گذشته این است که همچنان در وسط میدان دو جنگ رسانهای و اقتصادی هستیم. در این شرایط برگزاری انتخابات از این حیث مهم است که اگر بتوانیم نصاب بالایی از مشارکت مردم در یک انتخابات آزاد را داشته باشیم طبیعی است که آنها حساب کار خودشان را میکنند و متوجه میشوند با یک ملت منسجم و یک دموکراسی ریشهدار مواجه هستند و نه با نظامی مثل نظام سعودی، قبلهای و فامیلی.
رایزنیهای غیر رسمی شورای نگهبان با احزاب و گروهها به انتخابات بهینه کمک میکند
*** مجموعه نهادهای حاکمیت چگونه میتواند در این دور از انتخابات به افزایش مشارکت مردم در انتخابات کمک کنند؟
وظیفه مجریان و ناظران انتخابات مضاعف است. همه باید تلاش خود را به کار بگیرند تا هیچگونه دغدغه و شائبه و تردیدی در جامعه نباشد. مردم ما امروز با مشکلات جدی در زندگی و معیشت و آینده خود و فرزندانشان مواجه هستند، درنتیجه باید حرف و طرح روشن از کاندیداها و احزاب بشنویم. اینکه فقط در آستانه انتخابات شعارهای دهانپرکن گفته شود و راهکاری هم داده نشود، درست نیست. تکلیف احزاب و گروهها باید روشن شود اگر در گذشته مشکلاتی در جهت بررسی و تایید صلاحیتها بوده باید برطرف شود. در گذشته برخی اشخاص تا شب ثبتنام یا حتی تا شب انتخابات تکلیفشان روشن نبوده این بلاتکلیفی ضربه میزند. اگر شورای نگهبان و وزارت کشور تدبیری کنند که جدول زمانی سریعتر پیش رود و حتی بتوانند رایزنیهای غیر رسمی هم با احزاب و گروهها داشته باشند، به انتخاب بهینه کمک میکند.
صدا و سیما از همین الان دیدگاه جریانهای سیاسی را منعکس کند نه شب انتخابات
*** از آنجا که شبکههای تلویزیونی داخلی در دسترس همه مردم قرار دارد، از این ظرفیت ملی چگونه میتوانیم در برگزاری انتخاباتی پرشورتر بهرهمند شویم؟
فکر میکنم صداوسیما از همین حالا باید عزم جزم کند و در رابطه با انتخابات به صورت بیطرفانه به تنویر افکار مردم بپردازد و دیدگاه جریانهای مختلف سیاسی را منعکس کند و نگذارد برای شب انتخابات بلکه از همین الان میزگردها و مناظرهها و مباحثهها را راجع به مسائل اساسی کشور طراحی کند تا تریبون صداوسیما به ابزاری در راستای ارتقای آگاهی مردم و پاسخگو کردن مسئولان و پاسخ دادن به شبهاتی که دشمنان ایجاد کردهاند، تبدیل شود.
ایرادات جدی هم به قانون انتخابات و هم بر شیوه نظارت به انتخابات دارم
*** میدانیم که نقش شورای نگهبان در انتخابات نقشی ویژه است. نقش این شورا را در برگزاری انتخابات پرشور در شرایط فعلی چقدر موثر میدانید؟
جایگاه قانونی شورای نگهبان خیلی روشن است. نقشی که شورای نگهبان میتواند در حفظ جمهوریت و اسلامیت نظام ایفا کند از طریق اختیاراتی است که قانون اساسی به آن داده است. مصوبات مجلس که درواقع ریلگذاریهای نرم افزاری نظام اداری کشور است از حیث انطباقش با موازین شرع و قانون اساسی در شورای نگهبان تضمین میشود. شورای نگهبان در این دو بخش انصافا عملکرد قابل قبولی داشته است و نمیخواهم بگویم مطلوب عالی.
من بارها گفتهام و نامههایی هم خدمت مقامهای عالی کشور یا به خود شورای نگهبان نوشتهام که ممکن است این بخش از وظایف شورای نگهبان قابل ارتقا باشد و حتما هم هست. مثلا شورای نگهبان چند سالی است که مرکزی را در حوزه دائر کرده که مفید بوده است. مطمئن هستم که شورای نگهبان اگر در این چهل سال نبود با توجه به طبع مجلس که میخواهند کارها زود حل شود، با دیدن مصلحتهای مقطعی کوتاهمدت به تدریج فاصله زیادی از احکام اولیه شرع و قانون اساسی میگرفتیم.
در بخش نظارت بر انتخابات، کار شورای نگهبان فراز و فرود داشته است. در حال حاضر من شخصا ایرادات جدی هم به قانون انتخابات و هم بر شیوه نظارت دارم، ضمن اینکه بر ضرورت اعمال نظارت بر امر انتخابات در جهت رعایت قانون و نگهبانی از انتخاب آزاد مردم تاکید میکنم.
شورای نگهبان اساسا به این جهت پیشبینی شد تا نظارتش بر انتخابات جلوی اعمال نفوذ و دخالت اصحاب قدرت و ثروت و دولتها و همچنین دست بردن در صندوق رای مردم را بگیرد و در جانب دفاع از آزادی انتخاب مردم باشد. در این بخش ایراداتی وجود دارد، بعضی ایرادات مربوط به مقررات و قوانین است و بعضی از آن مرتبط با شیوههای اعمال نظارت است. شورای نگهبان در این بخش هم زحمتهای زیادی کشیده است ولی عقیده من این است که نواقصی وجود دارد که حتما باید در تعامل سازنده با دستگاههای مجری انتخابات و احزاب و گروهها و نخبگان برطرف شود.
در بخش اعمال نظارت بر انتخابات جای کار زیاد باقی است
*** از نظر شما نظام انتخاباتی مطلوب دارای چه ویژگیهایی است؟
ما باید یک نظام انتخاباتی کاملا تضمین شده از هر حیث سالم، آزاد و قانونی طراحی کنیم که هیچ حقی ضایع نشود نه در مرحله اجرا نه در مرحله نظارت. حق هم دوجانبه است یعنی هم حق نهاد و هم حق افراد باید حفظ شود. نگاه جناحی حق نهاد را از بین میبرد به این صورت که اگر افرادی عاری از صلاحیت قانونی به این نهادها راه پیدا کنند، موجب تخریب جایگاه و ضایع شدن حق نهاد میشود و از طرف دیگر اگر افراد دارای صلاحیت نتوانند راه پیدا کنند حق افراد ضایع میشود. در هر دو صورت هم مردم ضرر میکنند. به نظر من در بخش اعمال نظارت بر انتخابات جای کار زیاد باقی است.
خبرگزاری و خبرنگاری آزاد میتواند در اعمال غیرمستقیم نظارت مردمی کمک کند
*** از آنجایی که نظام ما مبتنی بر مردمسالاری دینی است آیا مردم میتوانند در سازوکارهایی مشخص بر عملکرد نهادهای انتصابی نظارت داشته باشند؟
سازوکارهایی در قانون اساسی ما پیشبینی شده که اختیاراتی در حوزه رهبری و دستگاههای دیگر گذاشته شده است. علیالاصول مردم باید بتوانند اعمال نظارت کنند و این شیوهها در دنیا به صورت غیر مستقیم از طریق شفافیت و رسانههای آزاد اعمال میشود، یعنی با اصلاح ساختارها، در خود نهادهای انتصابی سازوکاراهایی ایجاد شده که خودبهخود اعمال نظارت مردم را تسهیل میکند. سازوکارها هرچه شفافتر و رانتگریزتر باشد و امضاهای طلایی در آن حذف شود، خودبهخود امکان نظارت مردم فراهم میشود. در این میان وجود مطبوعات آزاد، رسانههای آزاد، خبرگزاری و خبرنگاری آزاد به عنوان چشم مردم فوقالعاده میتواند در اعمال غیرمستقیم نظارت مردمی کمک کند.
در انتصابات شورای نگهبان میتوان نظرات حقوقدانان و حوزهها را جویا شد
*** امروزه که بحث اصلاح ساختارها بیش از پیش به گوش میرسد، آیا میتوان با بازنگری در قانون اساسی یا قوانین موضوعه دیگر سازوکاری را پیشبینی کرد تا نظر مردم در انتصاباتی که در بخشهای مختلف کشور وجود دارد، گرفته شود؟
مثلا در شورای نگهبان معرفی حقوقدانها از سوی قوه قضائیه یک محدودیت نسبی برای مجلس ایجاد کرده ولی خود رئیس قوه قضائیه میتواند در دور بعد برای معرفی حقوقدانها به مجلس انتخاباتی را در میان جامعه حقوقدان کشور برگزار کند یا از آنها مشورت بگیرد. شیوههای خاصی که در ۴۰ سال گذشته بوده را میشود بدون تغییر قانون اساسی با تدابیری درون خود قوا به حوزه اختیارات مردم بسط داد. درمورد فقها هم شش فقیه را مقام معظم رهبری باید انتخاب کنند ممکن است اینجا هم خود ایشان بتوانند سازوکاری را اعمال کنند که مثلا نظر حوزهها هم در انتخاب فقها درگیر شود. مردم در کشور اصل هستند و ما هر مقدار که بتوانیم داوطلبانه حوزه حقوق مشارکت مردم را توسعه دهیم به خودمان کمک کردهایم. مردم مزاحم هیچ مقام و منصبی نیستند و میتوانند کمک کنند البته مشروط بر اینکه ساز و کارهاس علمی و درستی هم باشد که به هرجومرج و بیقانونی کشیده نشود.
گفتوگو بین جامعه روحانیت و مجمع روحانیون برای یافتن راهحلهای مشترک مفید است
*** سخنگوی جامعه روحانیت مبارز چندی پیش از امکان و لزوم تعامل بین جامعه روحانیت و مجمع روحانیون سخن گفتند و دلیلشان این بود که این دو طرفدارانی در میان سایر احزاب اصلاحطلب و اصولگرا دارند و تاکید داشتند اختلافات مجمع روحانیون و جامعه روحانیت بنیادی نیست و تنها اختلاف سلیقه وجود دارد. آیا شما تعامل این دو را لازم میدانید و آیا تعامل این دو همانطور که آقای مصباحی مقدم گفت میتواند وحدت ملی را به همراه داشته باشد؟
منظور از وحدت ملی اگر ارائه یک لیست در انتخابات هست که اصلا مطلوب نیست. چون مسابقه با یک تیم معنا ندارد. برای مسابقه حداقل باید دو تیم باشند. اگر منظور این است که جریانهای مختلف سیاسی ازجمله جامعه روحانیت مبارز و مجمع روحانیون به تعبیر شما دو جریان روحانی که هرکدام خاستگاه و طرفداران و همفکرانی در طیفهای مختلف سیاسی کشور دارند راجع به مسائل مهم کشور گفتوگو و تبادل نظر داشته باشند و راهحلهای مشترکی پیدا کنند و نگاه مشابهی در آسیبشناسی مسائل کشور داشته باشند، قطعا مفید است.
نه فقط برای این دو جریان بلکه همه برای جریانهای سیاسی کشور مفید است. ما نباید بین خود دیوارکشی داشته باشیم و رقابت سیاسی را به عنوان خصومت و دعوا و تقسیم غنایم قدرت تلقی کنیم و بعد هم بگوییم هیچوقت نمیتوانیم زیر یک سقف با هم بنشینیم. این تلقی نادرست است.
هر دو گروه جامعه روحانیت و مجمع روحانیون بر اساس بینشهایشان حتما اختلافنظرها و اختلاف دیدگاههایی دارند و بعضی از این اختلافها، جزئی و در مسائل سلیقهای است و بعضی از آن ریشهدارتر و در مسائل مبنایی و اساسی است. بعضی از آن در حوزه حقوق اساسی مردم و بعضی از آن در حوزه اعمال حاکمیت است. ولی همه این اختلافات در چارچوب نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی است لذا من فکر میکنم نه فقط برای انتخابات بلکه همیشه باید این امکان و زمینه گفتوگو فراهم باشد تا از راه تعامل فکری به راهحل بهتر دست پیدا کنیم.
انرژی احزاب و گروهها نباید صرف تخریب یکدیگر شود بلکه باید صرف تعامل بیشتر برای خدمت به مردم شود چون واقعیت این است که وجود احزاب و گروهها و تشکلها اگر در جهت خدمت به مردم و کشور نباشد خودخواهی و خودپرستی است و در این صورت اگر از اساس وجود نداشته باشند، بهتر است.