غنی سازی 20 درصد، آغاز فعالیت سانتریفیوژهای نسل دوم و تحدید بازرسیها اتمی، پیشنیازهای راهبردی برای گفتوگو با آمریکا
به گزارش اقتصادنیوز گزیده این گفتوگو در ادامه میآید:
*تا دو سه ماه قبل جمعبندی داخل دولت دونالد ترامپ این بود که بدون هزینه میتوانند فشارها را بر ایران افزایش دهند و افزایش این فشارها میتواند ایران را پای میز مذاکره یا به عبارتی پای میز محاکمه بکشاند و آنها همان چیزهایی که میخواهند را به ایران دیکته کنند. اما با اتفاقاتی که افتاده و اقداماتی که صورت گرفت محاسبات استراتژیک ترامپ تغییر کرده و دریافته که کار به آن سادگی که وی گمان میکرد نیست. درحالحاضر رئیسجمهور آمریکا دست به هر اقدامی که بخواهد بزند، باید یک هزینهای پرداخت کند.وی میبیند که بهدنبال مقاومت ایران، نرخ ارز تقریبا تثبیت شد، تورم تا حدودی کنترل شده است و شورش و اعتراض اساسی در کشور وجود ندارد. بنابراین بهطور کلی مسائل در ایران تحت کنترل است و این وضعیت به راحتی میتواند تا انتخابات نوامبر ۲۰۲۰ ادامه پیدا کند.در این بین ایران نیز دست به یکسری اقدامات زد که این اقدامات میتواند محاسبات ترامپ را تغییر دهد.
*این زمان برای میانجیها حال چه اروپاییها، چه ژاپن، چه روسیه، چه عمان و چه هر کشور دیگری زمان خوبی است تا ترامپ را قانع کنند که مسیری که وی طی میکند مسیر درستی نیست. درواقع در این وضعیت اروپاییها و دیگر میانجیها میتوانند نقش مفیدی را بازی کنند تا به رئیسجمهور آمریکا این مساله را منتقل کنند که افرادی که اطراف وی بودند و اعتقاد داشتند که ایران در نهایت به فشارهای حداکثری تندرخواهد داد اشتباه میکردند و ممکن است آمریکا را به سمت یک جنگ بکشانند.
*ایران باید در این شرایط دو تهدید اساسی را که در دوره باراک اوباما وجود داشت و آمریکا و اروپا را به این جمعبندی رساند که به سمت امضای برجام گام بردارند دوباره معتبرسازی کند.یکی از تهدیدها تهدید پیشرفتهای هستهای بود و آنها گمان و تبلیغ میکردند که ایران در حال ساخت بمب است و دیگری تهدید «جنگ» بود و لذا برجام تلاشی برای حل این معضل بمب یا جنگ بود.درحالحاضر ایران آگاهانه در هر دو عرصه در حال فعالیت است؛ یعنی از یک طرف در شرایط فعلی، جنگ یک سناریوی محتمل است و میدانند اگر ایران به سمت خروج تدریجی از برجام پیش برود باید با گزینه نظامی ایران را متوقف کنند. یعنی همان معضلی که باراک اوباما در آن مقطع با آن مواجه بود. به عبارتی اگر ایران به سمت غنیسازی ۲۰درصد گام بردارد و در حوزههای دیگر مانند سانتریفیوژهای نسل ۲ در فردو نیز فعالیتهایمان را آغاز کنیم و در نظام راستیآزمایی نیز محدودیتهایی را ایجاد کنیم در طرف مقابل به این جمعبندی میرسند که مساله جدی است.البته ممکن است اروپاییها در این زمینه به آمریکاییها ملحق شوند اما شرایط باز همان شرایط قبلی خواهد بود. به عبارتی این مساله که ایران دارد به سمت پیشرفتهای هستهای میرود برای آنها معتبرسازی میَشود.از سوی دیگر غرب درمییابد که برای متوقف کردن ایران راهی جز جنگ پیش پای خود ندارد و نسبت به تبعات جنگ نیز آگاه هستند.
*در رابطه با نقش اروپا بهعنوان یک بازیگر مستقل باید توجه داشت که کشورهای اروپایی وقتی در تقابل با آمریکا قرار میگیرند متاسفانه نمیتوانند بازیگر و نقشآفرین مهمی باشند. اروپا شاید بتواند بین تهران و واشنگتن میانجیگری کند اما با شرایطی که آمریکا برای آنها تعریف میکند. بهعنوان مثال احتمال این موضوع وجود دارد که در شرایط پیش آمده، امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه با دونالد ترامپ هماهنگ کند که یک راه تنفس باز بگذارند که میتوان مثلا به همین روند فریز در برابر فریز اشاره کرد.این روند هم به این صورت باشد که ما در همین مرحله از کاهش تعهدات متوقف شویم و برای خروج از برجام اقدام نکنیم و آمریکا نیز تحریم جدیدی اضافه نکند. البته تمام این اقدامات با توافق آمریکا خواهد بود.یا یک پیشنهاد دیگر میتواند این باشد که آمریکا تحریمهایش را علیه ایران لغو نکند اما در اعمال آنها با تساهل برخورد کند.لذا اروپا اگر بخواهد اقداماتی در راستای کاهش تنش بین ایران و آمریکا انجام دهد در این حد خواهد بود. البته اگر بخواهند میتوانند در برابر آمریکا ایستادگی کنند اما این اراده در آنها دیده نمیشود که در مقابل آمریکا بایستند. غربیها یک اصطلاحی دارند مبنی بر اینکه شنا کنند اما خیس نشوند و اروپا نیز اکنون همین وضعیت را در پی گرفته است.
*اولین نکته اینکه اگر جنگی صورت بگیرد اروپاییها بیشتر از آمریکاییها متضرر خواهند شد. همچنین این جنگ، جنگ ایران و آمریکا نخواهد بود بلکه یک جنگ منطقهای است. از دیگر سو این جنگ به مراتب پرهزینهتر از جنگهایی است که تا به امروز در عراق، لیبی، افغانستان و سوریه اتفاق افتاده است و نتایج بسیار نامعلومی در پی خواهد داشت؛ از جمله میتوان به بیثباتی در منطقه، افزایش قیمت نفت، برهم خوردن امنیت انرژی، افزایش پناهندگی و گسترش تروریسم به اروپا اشاره کرد.
*تا قبل از اقدامات اخیر ایران، هیچ کدام از کشورهای منطقه و فرامنطقه جنگ را جدی نمیگرفتند و گمان میکردند که باراک اوباما هم از سربیکاری آمد و با ایران وارد مذاکره شد.درحالحاضر عربستان، امارات، کویت و دیگر کشورهای منطقه به این جمعبندی رسیدهاند که جنگ با ایران تبعات دارد و به محض آنکه جنگی شروع شود ممکن است ۵۰۰ موشک به سمت دوبی شلیک شود.بنابراین دریافتند که جنگ شوخی نیست و به این صورت نیست که فقط ایران ضربه بخورد. آمریکا امکان جنگ تمام عیار را با ایران ندارد و احتمالا به حملات گسترده هوایی روی خواهد آورد این در حالی است که در صورت حملات گسترده هوایی، دیگر کشورها نمیدانند واکنش ایران چه خواهد بود.
*توجه داشته باشید که ما سه نوع جنگ داریم؛ «جنگ تصادفی یا غیر برنامهریزی شده، جنگ برنامهریزی شده و جنگ ترغیبی».در این شرایط بیش از همه احتمال جنگ تصادفی وجود دارد. در جنگ تصادفی، هیچ کدام از طرفین خواستار چنین جنگی نیستند، اما به خاطر شرایط تنشآلودی که در خلیجفارس وجود دارد ممکن است هر لحظه از جمله در سال ۲۰۱۹ و ۲۰۲۰ رخ دهد.
*جنگ ترغیبی، جنگی است که عربستان، امارات و اسرائیل میخواهند راه بیندازند و آمریکا را درگیر آن کنند. در رابطه با جنگهای برنامهریزی شده که ممکن است تا تابستان ۲۰۲۰ رخ دهد، با سه حالت مواجه هستیم؛ نخست حملات موضعی، سپس حملات گسترده هوایی و دیگری جنگ تمامعیار. البته همانطور که اشاره کردم گزینه جنگ تمامعیار گزینه تقریبا نامحتمل و غیرممکن است؛ زیرا ایران، «افغانستان یا عراق» نیست و آمریکا نیز نسبت به این موضوع آگاه است؛ بنابراین آنها در ایران سرباز پیاده نخواهند کرد و جنگ تمام عیار موضوعیت خود را از دست میدهد. درخصوص حملات موضعی نمیتوان با اطمینان چنین گزینهای را رد کرد؛ شایان توجه است که حملات موضعی یا غافلگیرکننده حملاتی هستند که حدود ۲۰۰ هدف را شامل میشود که عمدتا نیز سایتهای هستهای خواهند بود. بهرغم آنکه بعید میدانم آمریکا به سمت گزینه حملات موضعی برود متعجب نخواهم شد دست به چنین اقدامی بزند. اما من احتمال حملات گسترده هوایی را بیشتر میدانم؛ حملاتی که هدفهای آن مراکز فرماندهی نظامی، دفاعی، امنیتی و سیاسی است.
*به نظرم بهترین گزینه در شرایط فعلی برای ایران این است که تا سه، چهار هفته آینده غنیسازی اورانیوم را تا ۲۰درصد افزایش دهد، در حوزههای دیگر مانند سانتریفیوژهای نسل ۲ در فردو فعالیتهایش را آغاز و در نظام راستیآزمایی نیز محدودیتهایی را ایجاد کند و سپس برای گفتوگو اعلام آمادگی کند. باید توجه داشت که ایران باید برای «گفتوگو» اعلام آمادگی کند و نه برای «مذاکره».
*ابتدا باید سطح غنیسازی اورانیوممان را به ۲۰ درصد برسانیم، سپس در حوزههای دیگر مانند سانتریفیوژهای نسل ۲ در فردو فعالیتهایمان را آغاز کنیم و در نظام راستیآزمایی نیز محدودیتهایی را ایجاد کنیم بعد وارد گفتوگو شویم یعنی برای گفتوگو و نه مذاکره اعلام آمادگی کنیم. سپس نیز براساس پاسخ طرف مقابل باید استراتژی بعدی را تدوین میکنیم. پیشنهاد من این است که دیگر نباید صبر کرد زیرا با توجه به اتفاقاتی که رخ داده، حال یا با برنامهریزی یا بدون برنامهریزی، شرایطی ایجاد شده که برای ایران تلقی ضعف وجود ندارد. من همواره میگویم که برای هرگونه گفتوگو یا حتی مذاکره دو شرط باید محقق شود؛ نخست اینکه دونالد ترامپ به این باور برسد که فشار حداکثری علیه ایران جواب نمیدهد و دیگر اینکه مقام معظم رهبری اطمینان حاصل کنند که از موضع ضعف گفتوگو یا مذاکره نخواهیم کرد.
*توجه کنید که به احتمال خیلی زیاد گفتوگویی لااقل در کوتاهمدت با آمریکا صورت نخواهد گرفت و همین وضعیت ادامه خواهد داشت. در این شرایط بدون تردید ایران باز هم تعهداتش را کاهش خواهد داد و آمریکا نیز تحریمهای جدیدی علیه ایران اعمال خواهد کرد. اروپا نیز به هشدار دادن ادامه میدهد و بهطور کلی اگر گفتوگویی صورت نگیرد احتمالا تاچند ماه آینده وضعیت به همین صورت خواهد بود. البته یک احتمال وجود دارد مبنی بر اینکه امانوئل مکرون بتواند با موافقت ترامپ راههایی برای ایران باز کند. بهعنوان مثال وامهایی به صایران بدهند و بعدا در ازای آن از ایراننفت بگیرند. اینستکس نیز در حوزه دارو و غذا عملیاتی شود. به هر صورت نوعی توافق در دوره کوتاه خیلی غیرقابل انتظار نیست و بیش از همه نیز میتوان انتظار داشت که مکرون با ترامپ هماهنگ کند و اقداماتی صورت دهد. البته اگر بخواهم درصد بدهم باید بگویم احتمال ۷۵درصد روال سابق طی خواهد شد و ۲۵ درصد احتمال دارد که روند میانجیگری مکرون نتیجه دهد.
*اگر ایران استارت غنیسازی ۲۰ درصد را بزند، سپس در حوزههای دیگر مانند سانتریفیوژهای نسل ۲ در فردو فعالیتهایمان را آغاز کنیم و در نظام راستیآزمایی نیز محدودیتهایی را ایجاد کنیم، با توجه به دیگر سیاستهایی که در منطقه تا الان در پیش گرفتهایم با دست پر وارد مذاکرات خواهد شد.