66 سال از کودتا گذشت؛ نگاهی به نقش مرحوم سیدحسین فاطمی و روزنامه باخترامروز در ملی شدن صنعت نفت
به گزارش اقتصادنیوز به همین مناسبت در شصت وششمین سالگرد این واقعه، صابر صادقی، خبرنگار در مجله اینترنتینیلسو به این موضوع پرداخته است.
روزهای پایانی مرداد ماه یادآور یک حادثه تلخ است. حادثهای که مسیر سیاسی و اجتماعی ایران را دگرگون کرد و از محمدرضا پهلوی، پادشاه جوانی که میخواست راه پدر را ادامه ندهد و ژست دموکراتیک خود را حفظ کند، حکمرانی خودکامه ساخت. درست 66 سال پیش دولت دکتر محمد مصدق به وسیله کودتای از پیش طراحی شده ساقط شد و بدین ترتیب لکه ننگ این کودتا بر پیشانی خاندان پهلوی ثبت شد. تلاش دکتر محمد مصدق در ملی کردن صنعت نفت و محدود کردن قدرت دربار موجب شد تا نقشه ساقط کردن دولت قانونی او کشیده شود. در تمام لحظاتی که مصدق نخست وزیر بود، یار و همراهی داشت که او را تا آخرین لحظه رها نکرد و این یار و دوست صمیمی، فردی نبود جزسید حسین فاطمی. فاطمی را باید به حق زبان گویای دکتر محمد مصدق دانست. درست زمانی که دولت دکتر محمد مصدق تشکیل شد همه میدانستند که چه راه پرفراز و نشیبی در پیش دارد زیرا دولت اجرای قانون ملیشدن صنعت نفت را در اولویت کاری خود قرار داده بود. مسیری که مخالفان بسیاری در درون کشور داشت. فاطمی پس از کودتای نافرجام 25مرداد که منجر به بازداشت نصیری شد. در روزنامه باختر امروز مقالات تند و آتشینی علیه شاه و دربار نوشت.
*اعدام
در میان دولتمردان پهلوی و کابینه مصدق تنها یک نفر به جوخه اعدام سپرده شد. حتی رهبر جنبش ملی کردن صنعت نفت هم تبعید شد اما محمدرضا پهلوی هرگز نتوانست بلایی که حسین فاطمی بر سر او اورده بود را فراموش کند و او را ببخشد. جرم فاطمی نه مشارکت و همراهی رهبر جنبش ملی صنعت نفت ایران بلکه مقالات تند و آتشینی بود که فاطمی علیه محمدرضا در روزنامه باختر امروز نوشته بود همین موجب شده بود که پهلوی دوم بعد از کودتای موفق 28 مرداد، همه جا را برای پیدا کردن فاطمی زیر و رو کرده و حتی برای سر فاطمی جایزه تعیین کند. پیبردن به عمق کینه محمدرضا پهلوی نسبت به فاطمی، نیازمند بررسی مقالات فاطمی در باختر امروزاست. 26 مرداد روز تسویه حساب فاطمی با محمدرضا بود. تلاش ناکام برای کودتا سبب شد که شاه از کلاردشت به رامسر رفته و از آنجا عازم عراق شود. البته عراق مقصد نهایی شاه نبود و او خیلی زود عازم رم شد. سرمقاله 26 مرداد ماه 1332عنوان بسیار جسورانه و انقلابی را برای خود انتخاب کرده بود. این دربار شاهنشاهی روی دربار سیاه ملک فاروق را سفید کرد. دکتر فاطمی در سرمقاله خود به اتفاقات ساعات پایانی روز 25 مرداد (فرمان شاه که مصدق را از نخستوزیری عزل کرده بود) اشاره کرده و نوشت: ساعت یازده و نیم دیشب چند افسر مسلح و قریب پنجاه شصت نفر از سربازان گارد شاهنشاهی شصت تیر به دست مانند راهزنانی که در کتابهای افسانه قرون وسطایی خواندهاید بخانه من ریخته و بدون اینکه حتی اجازه دهند من کفش به پا کنم در برابر شیون طفل یازده ماهه و مادرش من را بستند و به کاخ سعدآباد بردند. اعلیحضرت به من بفرمایید که تا کجا میخواهید بروید؟ آیا اعمال فاروق برای شما درس عبرت نشد فاروق تا توانست نوکری انگلیس را کرد و به ملت خود پشت کرد. این مقاله همزمان با فرار شاه نوشته شد. البته فاطمی به نوشتن بسنده نکرد و به عنوان وزیر امور خارجه به سفارتخانه خود در رم دستور داد که از محمدرضا استقبال رسمی نکنند. این موضوع برای شاه بسیار گران تمام شد. فرار شاه به رم موجب شد تا سرمقاله اتشین دوم درتاریخ 27 مرداد ماه نوشته شود. برای سرمقاله دوم عنوان آتشین، خائنی که میخواست وطن را بخاک و خون بکشد فرار کرد، انتخاب شد. فاطمی در بخشی از این مقاله نوشته است: این جوان هوسباز با یک چنین اندیشه خام و احمقانهای فراموش کرده بود ملتی وجود دارد که همه این مبارزات وافتخارات وطن، تمام جهاد ملی شدن صنعت نفت و مجموع عملیات چند سال اخیر در طرد نفوذ شوم و خانهبرانداز استعمار انگلیس از اوست و هم اوست که در مقابل توطئههای رنگارنگ ضد ملی دربار، در برابر مجلسسازی اشرف در برابر اقلیتسازی مادر در جلوی مداخلات برادرها و در تحریکات و مداخلات علنی خود شاه بر ضد منافع ملی ایستاده است. روز 27 مرداد درست همان زمانی که محمدرضا پهلوی با یک هواپیمای انگلیسی به لندن عزیمت کرد، روزنامه باخترامروز سرمقاله آتشین دیگری را به قلم دکتر حسین فاطمی منتشر کرد. وزیر امور خارجه دولت دکتر مصدق در آخرین سرمقاله باختر امروز با تیتر، شرکت سابق و روزنامههای محافظهکار لندن دیروز عزادار بودند، نوشت: لحن دیروز اخبار و تفسیرهای مطبوعات رادیوی انگلیس بسیار غمانگیز، ماتمخیز، سوزناک است. به لندن خبر رسیده که دستور ارباب نتوانست کاملا به موقع به اجرا دراید و نوزاد ناپاک کودتا به دنیا بیاید! لندن یکصد و پنجاه سال است در شرق تاج میدهد و تاج میستاند، سلسله منقرض میکند و دودمان پادشاهی میسازد. خرابهنشین را به کاخ سلطنتی میکشاند و دوستان ملت را به خاک سیاه مینشاند. چند سال است که از قیام مردم ما سخت رنج میبرد!
*اما این تمام داستان نبود
داستان حمایت فاطمی تنها به نوشتن سرمقاله ختم نشد. فاطمی را باید هدایتگر وقایع25 تا 28 مرداد ماه دانست. مدیر روزنامه باخترامروز بستر را برای اعلام جمهوریت تدارک میدید. دکتر سیدجلال الدین مدنی درکتاب تاریخ سیاسی معاصر ایران در جلد اول صفحه 561 به خوبی حوادث آن مقطع زمانی را به تصویر کشیده و نوشته است: شاه به اتفاق ثریا از رامسر با هواپیمای اختصاصی به خلبانی سرگرد خاتم به بغداد رفت. متعاقب فرار شاه از ایران رئیس ستاد ژاندارمری کل کشور طی بخشنامهای مقرر کرد در اجرای مراسم صبحگاه و شامگاه واحدهای تابعه از ذکر نام شاه خودداری به عمل آید. دکتر فاطمی وزیر امور خارجه به تمام سفرا و وزرای مختار و کارداران ایران در خارج اعلام کرد شاه از سلطنت مخلوع است و نباید مورد استقبال قرار گیرد. زاهدی توسط فرمانداری نظامی احضار شد و دکتر مصدق اعلامیه انحلال مجلس شورای ملی را انتشار داد. دکتر مظفر بقایی و علی زهری و عدهای از نمایندگان غیرمستعفی مجلس بازداشت شدند. همچنین عده زیادی از افسران به اتهام مشارکت در کودتا بازداشت شدند. باتمانقلیچ، نصیری، زندکریمی و اسکندر آزموده جز بازداشتشدگان بودند. در این حال لشگر گارد خلعسلاح شد. شاه وارد بغداد شد و به طور غیررسمی از طرف ملکفیصل پذیرایی گردید. مظفر اعلم وزیرمختار ایران در عراق برخلاف توصیه نوریسعید نخستوزیر عراق از استقبال و ملاقات شاه خودداری کرد. عکسهای شاه و ثریا از ادارات وسازمانها جمعآوری گردید. مجسمههای محمدرضا شاه و رضاشاه در تهران و شهرستانها پایین کشیده شد و نام خیابانهای تهران تغییر کرد. ابوالقاسم امینی کفیل وزارت دربار و سلیمان بهبودی رئیس تشریفات و هیراد رئیس دفتر مخصوص و سایر درباریان بازداشت شدند. دکتر فاطمی وزیر امور خارجه کاخهای سلطنتی را مهر و موم کرد. سرتیپ ریاحی طی مصاحبهای از کودتا پرده برداشت و فرار شاه را استعفا تلقی کرد. بعد از ظهر روز 25 مرداد 1332 میتینگ بزرگی در میدان بهارستان درباره فرار شاه تشکیل شد، دکتر فاطمی در این میتینگ خواستار لغو نظام سلطنتی ایران شد. دکتر شایگان در همین گردهمایی گفت تحفهای که میبایستی به تهران بیاید به بغداد رفت. تمام روزنامههای حزب توده ایران خواستار لغو نظام سلطنتی شدند. دکتر فاطمی در روزنامه باخترامروز شدیدترین حملات را به شاه و خانواده سلطنتی کرد. نکته جالب موضعگیری آیتالله کاشانی در مورد بازگشت شاه پس از کودتا بود. کاشانی با پشت کردن به مصدق گفت: مصدق شاه را مجبور کرد که ایران را ترک نماید اما شاه با عزت و محبوبیت چند روز بعد بازگشت. ملت شاه را دوست دارد و رژیم جمهوری مناسب ایران نیست!
در این مدت فاطمی هم موج خبری راه میانداخت و هم سوار موج خبری میشد. عصر روز25 مرداد میتینگی در میدان بهارستان برگزار کرد هدف اصلی این میتینگ اعلام نفرت نسبت به عملکرد کودتاچیان بود. همان زمان که فاطمی موج خبری میتینگ را راه انداخت روزنامه باخترامروز میتینگ و پایین کشیدن مجسمه شاه را به صورت گسترده پوشش داد. تنها لازم است که نگاهی به صفحات روزنامه باخترامروز در روزهای پایانی دولت دکتر مصدق بیندارید تا متوجه شوید که چطور امکانات باختر امروز در اختیار دولت مصدق و ارمان ملی کردن صنعت نفت و رویارویی با مخالفان قرار گرفته است به همین دلیل به صورت گسترده اخبار مربوط به انحلال مجلس هفدهم، محاکمه کودتاچیان، بررسی نحوه پوشش خبری کودتا درجهان، پایین کشیدن مجسمه شاه ،بررسی وضعیت مجلس هفدهم را تحت پوشش قرار داد.
*فاطمی و تفکیک نقش
فاطمی شدیدترین حملات را به شاه و دربار میکرد و شاه رابا ملک فاروق یکی میدانست، اما همین روزنامهنگار شجاع که زبان گویای دکتر مصدق داشت در قامت یک دولتمرد تلاش میکرد که تا حدودی منطقیتر و حساب شدهتر سخن بگوید تا دولت را در بنبست قرار ندهد. سید حسین فاطمی نسبت به تفکیک نقشهای خود حساسیت زیادی نشان میداد به ترتیبی که در لابه لای سخنان خود مواظب بود تا مبادا به گونهای سخن بگوید که مناسب یک روزنامهنگار باشد نه معاون نخستوزیر یا وزیر امور خارجه! محمد علی سفری خبرنگار باختر امروز حال و هوای مدیر مسئول خود که از قضا وزیر امور خارجه هم هست را در فاصله زمانی کودتای ناکام تا کودتای 28 مرداد به خوبی به تصویر کشیده و در کتاب از استعفای رضا شاه تا سقوط مصدق مینویسد: بی جهت نیست که در این سه روز بین دکتر حسین فاطمی وزیر امور خارجه با دکتر فاطمی مدیر روزنامه باختر امروز از زمین تا آسمان تفاوت وجود دارد او در 3 مقاله در این سه روز پیشتاز همه داوطلبان تغییر رژیم است اما در هنگام سخنگویی دولت آشکارا چون دوندگان نفس بریده و همانند پهلوانان دست و پا بسته حرف دل را نمیزند. بنابراین در کنفرانس مطبوعاتی 25 مرداد هنگامی که از وی پرسیده میشود که آیا دست شاه در جریان کودتا بوده است جواب داد نظر دولت ایران را نمیدانم ولی نظر خودم را در سه مقاله روزنامه باخترامروز به اطلاع ملت ایران رساندم .(سفری ،1371: 861) البته شجاعت و شهامت فاطمی همواره زبانزد بوده است.همین موجب شد تا شاه دلخوشی از فاطمی نداشته باشد و بخواهد که سربه تنش نباشد! فاطمی همواره رویکرد عدم سازش با قدرت را دنبال کرده این مساله بعد ازحضور در دولت نیز دنبال میشد و حتی مقامات بالاتر را در برمیگرفت. نصراله شیفته در کتاب زندگینامه و مبارزات سیاسی دکتر حسین فاطمی به ذکر خاطره دیدار شاه با فاطمی پرداخت و نوشت: دکتر فاطمی بعد از حضور در دولت قرار شد که به خدمت شاه رسیده گزارشهای مملکت را به صورت خصوصی در اختیار وی قرار دهد ابتدا از شاه خواست تا وی را از تعارفات غیر معمول معاف بدارد و آن را حمل بر عدم نزاکت نکند یک بار شاه از وی سوال کرد که چرا اینقدر در روزنامهاتان از پدر من به بدی یاد میکنید دکتر فاطمی در پاسخ گفت پدر شما در بیست سال دیکتاتوری، به اطرافیان و مردمش ظلم کرد امکان ندارد بتوان فرض کرد او با هوشیاری خاصی که داشت از این مساله آگاه نبوده است بنابراین او از آن رژیم ظلم و فساد آگاهی کامل داشت و در نتیجه مقصر است. بنابراین بهتر است شما خرج خود را از پدرتان جدا کنید شما در سوئیس تحصیل کردید و با دموکراسی آشنا هستید و انتظار مردم از شما این است که روح دموکراسی را در کارهای خود رعایت کنید.(شیفته ،1364: 25)
*فاطمی یاور همیشگی
اگر این ادعا مطرح شود که حضور و همراهی فاطمی موجب موفقیت محمد مصدق شده است این سخن را نباید اغراق دانست. تنها لازم است تا وقایع دو سال منتهی به ملی شدن صنعت نفت مورد ارزیابی قرار بگیرد تا مشخص شود که فاطمی چه کرد و اگر حضور نداشت چه اتفاقی میافتاد؟ دستاورد بسیار مهم فاطمی در یاری رساندن به مصدق به سال 1328 بازمیگردد. سعید شاه حسینی فعال جبهه ملی و پژو هشگر تاریخی در مصاحبه خود براین مساله تاکید کرد که اگر فاطمی در جبهه ملی حضور نداشت و در کنار مصدق قرار نمیگرفت به طور قطع مصدق به اهداف خود نمیرسید. ناصر نجمی، در کتاب مصدق و دکتر فاطمی نوشت: دکتر فاطمی بیشتر بیانیهها و قطعنامهها تهیه و تنظیم میکرد همین عوامل موجب شد که دکتر مصدق بارها در مورد فعالیت مطبوعاتی تعیین کننده دکتر فاطمی زبان به تحسین بگشاید و به صراحت اعلام کند که قلم دکتر فاطمی به اندازه یک ارتش به ما یاری و کمک میدهد.(نجمی، 1368: 218). واقعیت این است که دکتر فاطمی در اصل جبهه را هدایت میکرد و موجب شد تا صنعت نفت ملی شود. همین موجب شد تا گروه رسانهای ملی شدن صنعت نفت با تلاش دکتر فاطمی تشکیل شود. بدنبال توافق صورت گرفته روز 23 شهریور1328 نمایندگان اقلیت پانزدهم همراه با عدهای از روزنامهنگاران و گروهی از شخصیتهای سیاسی در منزل دکتر مصدق تجمع کردند تا درباره مبارزه با اقدامات دولت، چارهاندیشی کنند جلسه بعدی در روز 18 مهرماه که بار دیگر در منزل دکتر مصدق برگزار شد دکتر حسین فاطمی و چند تن دیگر در باره در مورد ضرورت انتخابات آزاد کمیته هفت نفرهای را برای جلوگیری از قانونشکنی دولت با حضور عباس خلیلی مدیر روزنامه اقدام ،احمد ملکی مدیر روزنامه ستاره ،سید محمد رضا جلالی نایینی مدیر روزنامه کشور، دکتر حسین فاطمی مدیر روزنامه باخترامروز، ابوالحسن عمیدی نوری مدیر روزنامه داد، مهندس احمد زیرکزاده مدیر روزنامه جبهه و حسین مکی نماینده اقلیت مجلس پانزدهم تشکیل شد این کمیته دو روز بعد در اعتراض به مداخلات صورت گرفته تصمیم به تحصن گرفت و از دکتر مصدق خواست رهبری را برعهده بگیرد و مقرر شد که این تحصن از روز 22 مهرماه آغاز شود در طول تحصن، روزنامه باختر امروز تمام مقالات خود را به این مساله اختصاص داد و هدفش را آزادی مطبوعات اعلام کرد. شاید به جرات بتوان گفت که فاطمی از طریق باخترامروز تلاش میکرد تا در موانع موجود را از بین ببرد. اوج رویارویی فاطمی با مخالفان را میتوان در دشمنی با رزمآرا مشاهده کرد. رزمارا از همان روزهای نخست برای مطبوعات جبهه ملی، شمشیر را از رو بسته بود. کشمکش رزم آرا با مطبوعات جبهه ملی که در راس آنها باختر امروز و شاهد بودند، در تمام دوران حکومتش ادامه داشت مقالات این دو روزنامه بخصوص باخترامروز در بیداری مردم و آگاه ساختن آنها از فعالیت های محرمانه دولت برای حل مساله نفت در جهت مورد نظر انگلستان و نیز کوشش در بسیج توده ها ،موجب توقیف روزنامه های مزبور و بازداشت دکتر حسین فاطمی مدیر روزنامه باختر امروز و همچنین اعتراض و استیضاح دولت در مجلس گردید. اسماعیل رایین در کتاب خود به خوبی نقش روزنامه باخترامروز را به تصویر کشیده و نوشته است: روزنامههای ملی،{باختر امروز و شاهد }متن نامههای سری بین دولت و شرکت نفت را دررابطه با قرارداد الحاقی منتشر کردند. رزا ناظم در کتاب خود تحت عنوان سیدحسین فاطمی و تحولات سیاسی ایران تصریح کرده است که باخترامروز همچنان صف شکن غیر رسمی دولت دکتر مصدق در عرصههای گوناگون بود ، وظیفهای دشوار که جز با قلم فاطمی، جسارت او شم سیاسی عملگراییاش نمیتوانست محقق شود به طور رسمی در این روزنامه نیازها، ضرورتها و شیوه عمل مورد نیاز نهضت ملی و مصدق ابراز میشد باید به خاطر داشت این مهم در شرایطی رخ داد که فضای باز مطبوعاتی باعث شده بود عرصهای پر تنش برای مطبوعات ایجاد شود فاطمی از یک سو به عنوان چهره منصوب سیاسی با وظیفه دشوار پارلمان و کابینه رفتارهای سیاسی یک مقام دولتی را پیش میبرد و هم زمان با لحن و ادبیات ژورنالی بازیگر مقتدر عرصه سیاسی بود. ( ناظم ،1387: 180).
*29 مرداد
و اینک 29 مرداد است یک روز از کودتا گذشته است. همه جا به اتش کشیده شده است. کودتای 28مرداد در کمال ناباوری با همراهی شعبان جعفری و عدهای معلومالحال پیروز شد. مهمترین دلیل شکست محمد مصدق این بود که مصدق نتوانست از پتانسیل طرفداران خود بهره گرفته و انها را به موقع بسیج کند. محمد مصدق پس از کودتای ۲۸ مرداد در دادگاه نظامی محاکمه و با توجه به تبرئه او از اتهامات اصلی چون «تلاش برای برهم زدن اساس سلطنت» و «کودتا علیه قانون اساسی» به سه سال حبس مجرد (انفرادی) محکوم شد. البته او مشروعیت و صلاحیت دادگاه را زیر سوال برد. استدلال او در نفی صلاحیت دادگاه این بود که دیوان عالی حق محاکمه نخستوزیر را دارد و دادگاه نظامی فاقد صلاحیت است و او همچنان نخستوزیر قانونی کشور است. استدلال دادستان نیز این بود که مصدق در پی دریافت فرمان عزل پادشاه از روز ۲۵ مرداد تا روز ۲۸ مرداد نخستوزیر نبوده است و این دادگاه به اتهامات او پس از برکناری از نخستوزیری یعنی تمرد از فرمان پادشاه رسیدگی میکند. البته این حکم برای مصدق قابل پیشبینی بود. سام فال دبیر شرقی سفارت انگلیس در تهران در زمان کودتا مینویسد: اعدام بیرحمانه، صرفنظر از غیرانسانی بودن آن، ممکن است در مورد مصدق عاقلانه نباشد ولی شاید برای فاطمی، اگر دستگیر شود، بهترین راه حل باشد. تا زمانی که اینگونه افراد زنده هستند و در ایران به سر میبرند، همیشه خطر ضد کودتا وجود دارد و این کار به شدت عمل ضروری است. کرمیت روزولت هم به احتمال اعدام فاطمی اشاره کرده و میگوید: شاه به من در مورد سرنوشت رهبران جبهه ملی گفت که در این مورد زیاد فکر کردهام. مصدق محاکمه میشود. (در این موقع لبهای شاه میلرزید) و به سه سال محکوم خواهد گشت. ریاحی نیز مجازات مشابهی دارد؛ ولی یک استثناء وجود دارد و آن، حسین فاطمی است. او هنوز دستگیر نشده ولی به زودی او را پیدا میکنند. فاطمی، بیش ازهمه ناسزاگویی کرد. هم او بود که توده ایها را واداشت مجسمههای من و پدرم را سرنگون و خرد کنند. او، پس از دستگیری، اعدام خواهد شد. فاطمی در اسفند ماه 1332 بازداشت شد و در آبان ماه 1333 به رگبار بسته شد. پس از کودتای 28 مرداد فصل جدیدی در زمامداری پهلوی دوم شروع شد. محمدرضا پهلوی تلاش کرد تا دایره قدرت خود را هر روز گسترش دهد. دیگر در این دوره، خبری از ازادی مطبوعات نبود. وضعیت ایران پس از مرداد 32 با 12 سال نخست حکومت پهلوی دوم تفاوت بارزی را تجربه کرد. در دوره نخست حکومت محمدرضا مطبوعات در بالاترین حد آزادی قرار داشتند و به نوعی افسارگسیخته بود. جامعه تازه از بند دیکتاتوری رضاخانی نجات پیدا کرده بودند و مهمتر اینکه شاه نیز میخواست ادای یک پادشاه دموکرات و تحصیلکرده را دربیاورد اما بعد از مرداد 32 آموخت که باید راه پدرش را ادامه دهد وبدین ترتیب به یک پادشاه مستبد تبدیل شد که این رویکرد تا انقلاب 57 ادامه پیدا کرد. بسیاری از کارشناسان بر این باورند که رویکرد اشتباه شاه در این دوران موجب شد تا شرایط برای سقوط او فراهم شود.