۵ دلیل برای آنکه بدانید عصر جدید یک برنامه ضعیف است
۱- یک کپی ناقص و ضعیف!
در واقع خیلی راحت میشد با کارهایی ساده همچون عوض کردن تعداد داوران، فرم رای دهی، امتیازات خاص و… نه تنها انگ تقلید محض را از بین برد، بلکه ساختاری شکیلتر و متناسبتر با فرهنگ و انتظارات داخلی ساخت که وجه تمایز مثبتی هم برای برنامه قلمداد شود. تقریبا به جز اسم برنامه، شاکله کلی کار عاریهای بود و ای کاش اسم را هم قرض میگرفتند تا شاهد نام عصر جدید نباشیم! امری که در وهله نخست شما را به یاد اسم سینما میاندازد و پس از آن ممکن است به یاد مجلههای فناوری بیفتید که هیچ مسمای درستی برای یک برنامه کشف استعداد ندارد. واقعا چرا عصر جدید؟! واژهای نامانوستر از این هم ممکن است؟!
۲- حضور بیفایده احسان علیخانی
اما در عصر جدید تنها به خاطر پر رنگ کردن چهره احسان علیخانی، جایگاهی جدید و غیرضروری ایجاد شد تا صرفا برنامه با حول مدیریت (و نه مجریگری) وی بچرخد. از آنجایی که علیخانی دوست نداشت در نقش مجری (پس از داوران) بایستد و از سویی با توجه به تهیه کنندگی و همچنین جایگاهی متفاوت، علاقهای به حضور در کنار سایر داوران و هم سطح شدن با آنها نیز نمیدید، پس یک مقام مخصوص بهوجود آمد تا بتواند در همه چیز و همه بخش نظر بدهد و جریان مسابقه را هم هدایت کند.
البته در اینجا مقصود ما نقد شخصیت وی نیست، چرا که توانایی و تسلط او در اجرای برنامههایی چون ماه عسل اثبات شده اما ایجاد چنین جایگاهی در این مسابقه، یک امر غیر ضروری و حتی زائد بود که سبب ایجاد مکالمههایی اضافه، طولانی شدن برنامه و خارج شدن رشته کلام و مدیریت داوران شده و تبدیل به نقطه ظعفی بزرگ برای برنامهای با چنین محتوایی گردید. بهقولی وی تلاش کرده بود تا ماه عسل را هم تا حدی چاشنی این برنامه کرده و با بال و پر دادن به قصههای احساسی برخی حاضرین، یک آش عجیب و غریب بپزد!
۳- داورانی که جذاب و کارشناس نیستند!
نگاهی به سابقه و شاکله کاری داوران نشان میدهد که این افراد در حدی نبودند که بتوانند بر روی موضوعات کلی نظر داده و تجربهای هم در این بین نداشتند. شاید یک بازیگر بتواند کار یک کمدین را نقد کند اما برای نقاش، ورزشکار یا شعبده باز چطور؟
مثلا شما شخصیتی چون امین حیایی را با داوری چون سایمون در آمریکن گات تلنت مقایسه کنید، همین جاست که متوجه میشوید امین حیایی هرچقدر در بازیگری خوب است، در داوری خوب نیست! یا فردی چون بشیر حسینی که از همان ابتدای برنامه با صحبتهایی که میکرد، نشان میداد برای چنین جایگاهی ساخته نشده است! رفتارهای اکثر داوران بر پایه احساسات بود و یا تحت تاثیر نظر سایرین و حتی احسان علیخانی قرار گرفته و دچار خدشه میشد. در پایان هر اجرا هم کلیت نظرات نه تنها غیرتخصصی و خسته کننده بود، بلکه با بیان نظرات تکراری و کلیشهای، از جذابیت رقابت میکاست و حتی در برخی مواقع که یک اجرا نیاز به نقد صریح داشت، با توجه به حال شرکت کننده تلاش میکردند به نوعی رعایت ادب به وی را جانشین وظیفه اصلی خویش و در نتیجه پایین آوردن کیفیت کلی مسابقه نمایند.
۴- محدودیت زیاد در نمایش!
در برنامهای که خواننده حتی نمیتواند ساز خودش را نشان دهد، آیا میتوان انتظار شوهای آن چنانی و خارج از عرف را داشت؟ یک کمدین از بسیاری چارچوبهای اخلاقی و سیاسی مدنظر آن سازمان نمیتواند خارج شود و با توجه به پوشش تعریف شده، بسیاری از نمایشها قابلیت اجرا ندارند و یا ضعیفتر نشان داده میشوند. حتی اگر به بزرگترین برنده آمریکن گات تلنت که شین لیم، یک شعبده باز آسیایی بود نگاه بیندازیم، متوجه میشویم وی نیز نمیتوانست در عصر جدید حاضر شود، چرا که شعبده خودش را با ورق انجام میداد که پخش آن در صدا و سیمای کشورمان مجاز نیست و حتی اجازه حضور در بازار بهصورت رسمی را هم ندارد!
۵- طولانی و بی قاعده بودن برنامه
ابتدا ۵ فینالیست، در ساعاتی طولانی و با پخش غیر زنده (در صورتیکه بایستی زنده باشد) به اجرای برنامه پرداختند و مشخص بود که طبق آنونس عصر جدید، بایستی مدت زمان اجرای آنها طولانیتر از حد عادی باشد. اما همین امر تبدیل به پاشنه آشیلی برای برخی از آنها گردید چرا که اجرای طولانی، سبب از حوصله خارج شدن برنامه شده و حتی بسیاری تا انتها دیگر آن را دنبال نکردند!
به طور مثال اجرای خواننده نوجوانی که بسیار هم با استعداد بود، برای یک آهنگ کافی بهنظر میرسید ولی وی دو آهنگ خواند و جدا از آنکه چرا موسیقی دوم به زبان ترکی خوانده شد که اکثر بینندگان چیزی نمیفهمیدند، این طولانی شدن بر روی نظر بینندگان (با توجه به صدای وی که هنوز پخته نشده بود) تاثیر بسیار منفی گذاشت. یا اجرای سعید فتحی روشن بهقدری کش داده شد که اگر در یک برنامه مانند آمریکن گات تلنت بود، در همان مرحله مقدماتی ۴ ضربدر از داوران میگرفت، چه برسد که به فینال رقابتها برسد!
روز اعلام فرد برتر هم که دیگر تبدیل به جُنگی خانوادگی شده بود که به هرچیزی شباهت داشت بهجز برنامه استعداد یابی! از پرحرفیهای بسیار زیاد و غیرضروری علیخانی گرفته تا برنامههایی که جذابیت خاصی نداشتند. جالب اینکه در این بین اخبار شبانگاهی هم پخش میشد و این گونه به نظر میرسید که کلا آنتن شبکه ۳ در اختیار عصر جدید است و سایرین مثل میان برنامهای کوتاه میآیند و میروند! در واقع اعلام برنده فینالی که میتوانست در یک ساعت جذاب و هیجانی به پایان برسد، در چندین ساعت طولانی و خسته کننده برگزار شد تا پایان عصر جدید هم مانند طول برگزاریاش، یک اثر ضعیف و صرفا الکی وقت پرکن باشد!
عصر جدید موفق میشود؟
اما در کل بایستی گفت به جز مورد چهارم، میتوان سایر موارد را در برنامه اصلاح کرد، به شرط آنکه عزمی برایش باشد. در روزگاری که برنامههای صدا و سیما به خاطر عدم جذابیت و همچنین عدم توانایی در رقابت با برنامههای بین المللی با بحران کاهش مخاطب روبهرو هستند، قاعدتا عصر جدیدهای استاندارد و خوب، میتواند به یاریاش شتافته و مرهمی بر درد این روزهای سازمان و البته انتظارات برآورده نشده بینندگان باشد، به شرطیکه کار به کاردان سپرده شده و از بیهودگیهای تکراری که تبدیل به وصله ناجور برای چنین برنامههایی شده است، تا حد امکان حذر شود.