چرا اوباما و بوش نامههای احمدینژاد را بیپاسخ گذاشتند؟
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از خبرآنلاین؛ انواع افترا و اتهام غیرمستند را متوجه دلسوزان کشور می کنند و در عین حال رویینتن و مصون از پاسخگوییاند، نعل را آگاهانه وارونه میکوبند؛ پوستین سوپرانقلابی بر تن دارند و فریاد ولایتمداری سرمیدهند، اما در عمل آب در آسیاب ضدانقلاب میریزند و پیامد سخنانشان تنها و تنها اعتبار نظام را خدشهدار میکند. حتی ابایی ندارند که در بیان مواضع خود تا تقلیل جایگاه مقام رهبری هم پیش بروند.
سخن از دلواپسانی است که این روزها بازهم با دست فرمان حمله به برجام فعال شده اند وچپ و راست دولت را می نوازند.
نمونه اخیر این نوع انقلابیگریِ خاصِ دلواپسان در مصاحبه حسین شریعتمداری با یورونیوز مشهود است. آنجا که سردبیر کیهان با سخنان متناقضش برجام و تصمیمات دولت و عملکرد دستگاه دیپلماسی را تخطئه میکند تا به خیال خود مسئولیت آنچه مخالفان دولت به زعم خود از ابتدا غلط میخواندند را تماماً بر گردن دولتیها بیاندازند، غافل از اینکه چنین ادعایی تنها منجر به تضعیف دولت نیست، بلکه نتیجه منطقی آن تقلیل جایگاه مقام رهبری نیز هست.
تضعیف برجام حتی به قیمت تقلیل جایگاه رهبری
شریعتمداری در این مصاحبه در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه اگر برجام معاهده بدی بود چرا رهبری جلوی انعقاد آن را نگرفتند، میگوید: «موقع امضای برجام نیامدند به رهبری بگویند ما داریم برجام را امضا میکنیم. وقتی که امضا کردند، امر رسمیت یافت، آقا هم در جواب گزارشی که از انعقاد برجام دادند دال بر اینکه همه قدرتهای بزرگ در برابر ما سر خم کردند، فرمودند «اگر این طور باشد که شما میگویید...» یعنی نشان دادند با توصیفی که رئیس جمهور از برجام کرده بود، موافق نیستند. وانگهی آقا باید جلوی چه چیزی را میگرفتند؟ باید جلوی برجامی را میگرفتند که اجرا نشده؟»
آنچه شریعتمداری با سخنانش خواسته یا ناخواسته به اذهان عمومی متبادر میکند، کماهمیت جلوه دادن جایگاه مقام رهبری و اعتبارزدایی از جایگاه ایشان است. اگر خودخواسته است که باید هدف وی مورد پرسش قرار گیرد و اگر ناخواسته چنین خبطی مرتکب شده لازم است در صدد جبران برآید. اظهارات این چهره دلواپس به معنای دو ادعای گزاف است؛ نخست اینکه طولانیترین فرآیند دیپلماتیک تاریخ سیاسی کشور بدون اطلاع دقیق شخصیت اول نظام طی شده، و نیز یکی از مهمترین معاهدههای تاریخ جمهوری اسلامی ایران بدون جلب نظر عالیترین مقام نظام به امضا رسیده است.
هرچند شریعتمداری چند سوال قبلتر از این، به نوعی گفته خود را نقض کرده است. چرا که روند کاهش گامبهگام تعهدات برجامی را با مشورت مقام رهبری میداند و در پاسخ به اینکه «روند کنونی را دولت روحانی با رضایت شروع کرده یا در اثر ملاحظات رهبری نظام به آن تن داده است؟»، میگوید: «حتماً یک لابیهایی میکنند و مشاورههایی با همدیگر دارند و نهایتاً یک تصمیم قطعی گرفته میشود. ولی این تصمیم الان تصمیم دولت است. شورای عالی امنیت ملی تنظیمش کرده و آقای رئیس جمهور آن را اعلام کرده است.»
هماهنگی کامل دولت با رهبری در گام های برجامی
فارغ از بدیهیات ساختار سیاسی ایران که عالیترین مقام آن رهبری انقلاب است و سیاستهای کلان کشور با نظر ایشان طرح و با نظارت همه جانبه به مرحله اجرا میرسد، برای هردوی این گزارههای ادعایی شریعتمداری موارد نقض بسیاری وجود دارد.
از مذاکرات محرمانه هسته ای در عمان تا پایان مذاکرات ایران و ۵+۱ در هتل کوبورگ وین، و نهایتاً امضای برجام و تصویب آن در مجلس و هرگام برداشته شده دیگر در این عرصه با نظارت کامل رهبر انقلاب انجام شد. همچنین در طول مذاکرات تمامی محورهای مهم از طرق مختلف (خطوط امن و یا در موارد حساس با سفر یک فرد معتمد به تهران و سپس بازگشت به محل مذاکرات) به اطلاع رهبری میرسید.
آنچنان که یک سال و چند ماه پس از توافق نیز حسن روحانی طی سخنرانی روز دانشجو در دانشگاه تهران، با تأکید بر اینکه هیچ قدمی در مسأله برجام برنداشتیم مگر آنکه با مقام معظم رهبری مشورت کردیم، اظهار داشت: نامههای مکتوب ایشان خطاب به بنده موجود است و هیچ نامهای نبوده که ایشان به من داده باشند و دستور قاطعی برای اجرای آن صادر نکرده باشم و همواره مبنا دولت بر این بوده که دستورات ایشان کاملاً اجرایی شود ... در روند مذاکرات، روزی ایشان دستوری فرمودند و در پاسخ چنین گفتم که اجرای آن چه بسا مشکل و دشوار باشد، اما ایشان تأکید کردند که با توکل به خدا کار را به جلو ببرید، بلافاصله پس از آن تیم هستهای را به تهران فرا خوانده و توضیح دادم که نظر مقام معظم رهبری چنین است و باید اینگونه عمل شود و آنها چنین مطرح کردند که اگر اینگونه عمل کنیم، دیگر مذاکره تمام شده است، ولی پس از چند ساعت مشورت، به آنها اطمینان دادم که با توکل به خدا از این مشکل عبور خواهیم کرد و شما با ایمان قوی کار را به جلو ببرید و با توکل به خدا نکاتی را که رهبر معظم انقلاب بر آنها تأکید داشتند، اجرا کردیم ... برای تصمیماتی که در روند مذاکرات اتخاذ میشد، ساعتها با مقام معظم رهبری جلسه داشتیم.
اذعان آمریکاییها به نقش ویژه رهبری در مذاکرات
از سوی دیگر بنابر خاطرات مذاکرهکنندگان آمریکایی (جان کری، وندی شرمن و ویلیام برنز) در طول مذاکرات تمامی محورهای مهم به اطلاع رهبری ایران میرسید و توصیهها و رهنمودهای مربوطه نیز از ایشان دریافت میشد.
جالب اینجاست که گویا طرفهای خارجی اهمیت جایگاه رهبری در ساختار سیاسی ایران را بسیار بهتر از دلواپسان داخلی درک کردهاند و همگی میدانند که ضمانت اجرایی هر نوع توافقی با مقامات دولتی و دیپلماتیک ایرانی منوط به نظر مثبت مقام رهبری است.
نامههای بیجواب احمدینژاد
به همین دلیل بود که از جرج بوش پسر تا باراک اوباما، رؤسای جمهوری سابق و اسبق آمریکا نامههای محمود احمدینژاد را بیپاسخ گذاشتند و همه تلاشهای محمود از کانالهای متنوع برای برقراری ارتباط مستقیم با واشنگتن بدون تأیید رهبری به در بسته خورد. همان احمدینژادی که دلواپسان هاله نور اطرافش میدیدند، او را معجزه هزاره سوم لقب دادند و امثال شریعتمداری کلمات نامه وی به بوش را «الهام الهی» میخواندند.
تصویب برجام ممکن نبود اگر ...
همچنین تصویب سریع برجام در مجلس شورای اسلامی که مورد نقد دلواپسان است جز با عنایت ویژه رهبری ممکن نبود. محمدرضا باهنر از چهرههای اصیل اصولگرا اخیراً در شبکه افق حاضر شد و پاسخهایی صریح به افاضات مجری دلواپس داد که مدعی مخالفت رهبری و اصولگرایان با تصویب برجام بود: «اینکه میگویید جریان اصولگرایی با برجام مخالف بوده است! من این را قبول ندارم. شما فکر میکنید اگر برجام مخالف جدی در سطح بالای نظام داشت اصلاً کسی این اجازه را داشت که برجام را امضا کند؟ شما فکر میکنید رهبری با برجام مخالف بودند اما نتوانستند جلو آن را بگیرند؟ شما فکر میکنید اگر در مملکت رهبر معظم انقلاب نهایتاً تصمیمی بگیرند کسی هست که بتواند خلاف آن عمل کند؟»
آخرین نمونه این مصادیق هم سفر ناگهانی ظریف به محل برگزاری نشست سران گروه هفت در فرانسه بود که دوباره هجمه دلواپسان را علیه ظریف و دستگاه دیپلماسی دولت برانگیخت؛ با این بهانه واهی که اقدامی است برخلاف منویات رهبری. این در حالی بود که بازگشت ظریف از پاریس به تهران و عزیمت مجدد وی به محل برگزاری اجلاس گروه هفت در فرانسه، به وضوح حاکی از مشورت و رایزنی و سپس تصمیمگیری در عالیترین سطح نظام و اقدام هماهنگشدهای که ظریف تنها نقش مجری آن را ایفا کرد. یا آنطور که حسامالدین آشنا با زبان توئیتری خاص خودش نوشت: «مسئول تدبیرنظام بر اساس {حکمت}- رهبری/ مسئول مدیریت راهبردی سیاست خارجی بر اساس {مصلحت} -رئیسجمهور/ مسئول اجرای سیاست خارجی بر اساس {عزت}- وزیر امور خارجه/ نتیجه: حصر ایران خواهد شکست.»