آیا ولیعهد از حمایت ترامپ ناامید شده است؟
به گزارش اقتصادنیوز کامران کرمی خبرنگار دنیای اقتصاد در این باره نوشت: در این گزارش تاکید شده که بدترین سناریو برای سعودیها این خواهد بود که بدون حمایت واشنگتن وارد جنگ با ایران شوند. دولت ترامپ نشان داده است که استراتژی مشخصی در قبال ایران ندارد. نیویورک تایمز همچنین مهمترین دلیل تلاش ریاض برای مذاکره با تهران را ناامیدی از حمایت ترامپ توصیف کرده است.
روزنامه نیویورکتایمز در این گزارش تحلیلی نوشت که خودداری دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا از دادن پاسخ نظامی به ایران تعهد آمریکاییها به امنیت عربستان را که در دهههای گذشته جوهره اصلی طرحهای راهبردی خلیج فارس محسوب میشده نزد سعودیها زیر سوال برده و ریاض را ناامید کردهاست.
نیویورکتایمز در ادامه تحلیل خود آوردهاست: خودداری آمریکا از اقدام [علیه ایران] عربستان سعودی را به این واداشت که خود راهحلی را برای درگیریهای موجود جستوجو کند و به همین دلیل به سمت بازکردن مسیرهایی برای گفتوگو با ایران گام برداشته است. در ادامه این مطلب آمده است: اوایل ماه گذشته شاهد حملات هماهنگی علیه تاسیسات و میادین نفتی سعودی بودیم که به افزایش تهدیدات در خلیجفارس منجر شد. هرگونه مصالحه بین تهران و ریاض میتواند نتایج مهمی برای تمام مناقشات منطقهای بهدنبال داشته باشد.
اما بسیاری از تحلیلگران معتقدند عدم تمایل دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا به واکنش نشان دادن به این حملات بود که رهبران سعودی را برای حلوفصل صلحآمیز این بحران قانع کرد. گفتوگو بین تهران و ریاض میتواند برنامه واشنگتن برای تشکیل یک ائتلاف عربی علیه جمهوری اسلامی ایران را به شکست منجر کند. طبق گزارشهای منتشر شده، در روزهای گذشته محمد بنسلمان، ولیعهد عربستان از رهبران عراق و پاکستان درخواست کرده است که در مورد تنشزدایی در خلیج فارس با مقامات ایرانی صحبت کنند.
محمد بنسلمان همچنین در مصاحبه با برنامه «۶۰ دقیقه» شبکه «سیبیاس» آمریکا که روز سهشنبه گذشته منتشر شد، گفت راهحل سیاسی را بر اقدام نظامی ترجیح میدهد. تهران از پیشنهاد ریاض استقبال کرده است. دولت عربستان روز جمعه در بیانیهای تایید کرد که عراق و پاکستان پیشنهاد میانجیگری بین دو کشور را ارائه کردهاند. البته در این بیانیه تاکید شده است که ایرانیها عامل افزایش تنش هستند. البته هنوز سطح بیاعتمادی بین این دو قدرت خلیجفارس بالا است و بعید بهنظر میرسد در آینده نزدیک مذاکراتی در سطح مقامات ارشد داشته باشند، اما حتی یک ژست سیاسی دوستانه نیز میتواند نتایج مهمی در خارج از مرزهای آنها داشته باشد. باید توجه داشته باشیم که رقابت بین تهران و ریاض عامل شروع مناقشات منطقهای از لبنان تا یمن بوده است.
واشنگتن از یک سال قبل کمپین فشار حداکثری را برای بازگرداندن رهبران ایران به میز مذاکره و دستیابی به یک توافق جدید شروع کرده است. تهران برای مدتی طولانی بهدنبال دستیابی به این هدف بود که بین ریاض و واشنگتن شکاف ایجاد کند. اما تهران درحالی از گفتوگو با ریاض استقبال کرده است که در ماههای گذشته با لحن سردی در مورد مذاکره با آمریکا صحبت کرده بود. هفته گذشته حسن روحانی، رئیسجمهور ایران همزمان با رئیسجمهور آمریکا برای شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل به نیویورک سفر کرده بود. دیپلماتهای فرانسوی فرصتی برای گفتوگوی تلفنی بین روحانی و ترامپ ترتیب داده بودند. اما رئیسجمهور ایران این پیشنهاد را رد کرد.
فعال شدن میانجیها
ماه گذشته عمرانخان، نخستوزیر پاکستان در شهر جده با ولیعهد عربستان دیدار کرد. چند روز بعد رهبر پاکستان در مصاحبه با خبرنگاران تایید کرد که محمد بنسلمان خواستار میانجیگری پاکستان بین ایران و عربستان شده است.
طبق گفتههای یکی از مقامات ارشد دولت پاکستان، بنسلمان به نخستوزیر پاکستان گفته است که تمایلی به درگیری نظامی ندارد. عمرانخان همچنین در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل با حسن روحانی دیدار کرد. عادل عبدالمهدی، نخستوزیر عراق نیز ماه گذشته به عربستان سفر کرده بود. ظاهرا او پیشنهاد کرده است که بغداد بهعنوان میزبان گفتوگوهای دوجانبه بین تهران و ریاض انتخاب شود. نخستوزیر عراق بعد از بازگشت از عربستان به خبرنگاران گفت: «عربستان، ایران و حتی یمن اشتیاق بالایی برای گفتوگو نشان میدهند. به نظرم این تلاشها نتیجه مثبتی برای کل منطقه خواهند داشت.»
علی لاریجانی، رئیس مجلس ایران در مصاحبه با شبکه الجزیره گفت: «ما هیچ وقت درهای گفتوگو با عربستان و کشورهای دیگر در منطقه را نبستهایم. مذاکره بین تهران و ریاض میتواند بسیاری از مشکلات امنیتی و سیاسی منطقه را حل کند.» محمدجواد ظریف، وزیرخارجه ایران روز چهارشنبه گفت که کشورش حتما از گفتوگو با عربستان استقبال میکند، البته به شرطی که سعودیها روابط دوستانه با همسایگان خود را به خرید سلاح از آمریکا ترجیح دهند.
همزمان وزیر نفت ایران نیز درخصوص مذاکره با وزیر نفت عربستان گفت: هیچ مشکلی با ایشان ندارم و بیش از ۲۲ سال است که با هم دوست هستیم و بهرغم تمامی تنشهای منطقهای دوستی ما همچنان حفظ شده است. بیژن نامدار زنگنه ادامه داد: در واقع ما با همه دوست هستیم و در منطقه با هیچ کشوری یا شخصی دشمنی نداریم و اگر هر کدام تقاضای مذاکره داشته باشند، آمادهایم. زنگنه همچنین گفت که اخیرا در مسکو «دیداری عبوری» با او داشته است. از طرف دیگر حسین نقوی حسینی، سخنگوی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس هم روز یکشنبه 14 مهر گفت که ایران از پیشنهاد مذاکره با کشورهای منطقه از جمله عربستان برای حل مناقشات «بهشدت استقبال میکند» چون معتقد است بسیاری از مشکلات از این طریق حل میشود.
ناامیدی از آمریکا
بعد از آنکه تاسیسات مهم نفتی عربستان مورد حمله پهپاد و موشکهای کروز قرار گرفتند، ریاض و واشنگتن بلافاصله انگشت اتهام را به سمت تهران نشانه گرفتند. رئیسجمهور آمریکا با وجود لحن تهدیدآمیز از انجام اقدام نظامی پرهیز کرد. رهبران سعودی به این نتیجه رسیدند که برای تامین امنیت خود نمی توانند به دولت ترامپ اتکا کنند. همزمان ایرانیها نیز برای مدتی طولانی بهدنبال دور کردن عربستان از آمریکا و اسرائیل بودهاند. بهنظر میرسد که عدم تمایل ترامپ به اقدام نظامی فرصتی برای تهران فراهم کرد که به هدف دیرینه خود دست پیدا کند. در همین خصوص فیلیپ گوردون، کارشناس سابق دولت آمریکا در امور خاورمیانه در این ارتباط گفت: «بدترین سناریو برای سعودیها این خواهد بود که بدون حمایت واشنگتن وارد جنگ با ایران شوند. دولت ترامپ نشان داده است که استراتژی مشخصی در قبال ایران ندارد.»
پررنگ شدن دیپلماسی
اما مقامات ارشد کشورهای خلیجفارس از جمله کویت و امارات نیز خواستار روی آوردن به دیپلماسی برای کاهش تنش در منطقه شدهاند. آنها میدانند که از عواقب جنگ مصون نخواهند ماند. اماراتیها در ماههای اخیر در مورد امنیت آبهای خلیجفارس با تهران مذاکره کردهاند. امارات همچنین به تدریج نیروهای خود را از جنگ یمن خارج کرد؛ اگرچه سعودیها هنوز درحال جنگ با شبهنظامیان حوثی تحت حمایت ایران هستند.
در صورتی که عربستان نیز همچون کویت و امارات مذاکرات دوجانبه با تهران را شروع کند، تلاشهای دولت آمریکا برای تشکیل یک ائتلاف بینالمللی برای منزویسازی جمهوری اسلامی ایران به شکست منجر خواهد شد. ولیعهد عربستان در گذشته بارها ایران را بهعنوان ریشه مشکلات خاورمیانه معرفی کرده است. او ادعا میکند که اختلافات سیاسی و ایدئولوژیک مذاکره بین دو کشور را دشوارتر کردهاند. بنسلمان در سال ۲۰۱۷ گفته بود: «ما یکی از اهداف اصلی ایران هستیم. اما ما منتظر نمیمانیم که آنها جنگ را به داخل خاک عربستان بکشانند بلکه ما جنگ را به داخل ایران میکشانیم.»
در سالهای گذشته خصومت ریاض با جمهوری اسلامی ایران باعث نزدیک شدن عربستان به اسرائیل و آمریکا شده بود. اما بهنظر میرسد رهبران عربستان اکنون بهدنبال تغییر رویکرد خود هستند. یک تحلیلگر سیاسی در تهران گفت: «ما به اوج تنش بین ایران و عربستان رسیدهایم. دو طرف به این نتیجه رسیدهاند که وضعیت کنونی به ضرر منافعشان خواهد بود.»
نقش ترامپ در مصالحه ایران و عربستان
پالسهای مثبت از سوی عربستان برای کاستن از سطح تنش کنونی با ایران چند سوال کلیدی را مطرح کرده است.
اینکه پالسهای مثبت عربستان به ایران بهخاطر قطع امید از ترامپ و آشکار شدن ناکارآمدی استراتژی آمریکا علیه ایران است و تلاش میکند تا وارد فرآیند گفتوگو و مذاکره با ایران شود یا اینکه عربستان تلاش میکند هم در جبهه فشارها علیه ایران با آمریکا همکاری کند و هم بهصورت مستقل تاکتیک کاهش تنش با ایران بر سر برخی موضوعات منطقهای را دنبال کند؟
در پاسخ به این سوالها ابتدا باید به روند همکاریهای آمریکا و عربستان اشاره کرد که از فردای دیدار ملک عبدالعزیز بنیانگذار پادشاهی عربستان سعودی با فرانکلین روزولت تا به امروز بهرغم فراز و فرودهای گسترده بهخصوص تعارض ارزشها و آمال و اهداف، اما همچنان برای هر دو طرف استراتژیک و سودآور بوده است. این همکاریها که در حوزههای سیاسی، اقتصادی، نظامی و اطلاعاتی-امنیتی به شبکهای گسترده و در هم تنیده تبدیل شده باعث شده است در مقاطع مختلف آمریکا از متحد منطقهای خود دفاع کند و متقابلا سعودی نیز با نفت و بازگشت دلارهای خود به چرخه اقتصاد آمریکا، بر این روابط استحکام بخشد.
اما آنچه در طول دو دهه اخیر یعنی از زمان حملات یازده سپتامبر ۲۰۰۱ تا مقطع کنونی یعنی آشکار شدن بیمیلی ترامپ برای ورود به یک جنگ به نفع عربستان سعودی بهصورت تدریجی باعث گسست در برخی همکاریهای عربستان و آمریکا شده، تغییر معادله نفت-امنیت است. یعنی پمپاژ نفت به سوی غرب و تامین نیاز و امنیت انرژی جهان سرمایهداری و متقابلا تامین امنیت عربستان به شکل فروش سلاح، آموزش نظامی و دفاع از امنیت و منافع خاندان آلسعود حداقل از یک دهه پیش تاکنون دچار برخی گسستها شده است.
تبدیل شدن آمریکا به تولیدکننده و در چند سال آینده صادرکننده نفت باعث شده تا نفت خاورمیانه و در راس آن نفت عربستان، جذابیت و مهمتر از آن اهمیت سابق را نداشته باشد. از سوی دیگر تغییر تمرکز آمریکا بر خیزش چین در شرق آسیا موجب شده تا خاورمیانه دیگر ابراولویت سیاست خارجی و امنیتی واشنگتن نباشد، بلکه مهار اژدهای زرد به اولویت اصلی آمریکا تبدیل شود. از طرف سوم هم آمریکاییها بهخصوص از زمان باراک اوباما تا مقطع کنونی تمایلی برای مداخله مستقیم در خاورمیانه و تغییر رژیمهای سیاسی نداشته باشند. تجربه بهار عربی در سال ۲۰۱۱ و سقوط متحدان آمریکا همچون حسنی مبارک در مصر، بنعلی در تونس و علی عبدالله صالح در یمن و دیگران نشان داد که کاخ سفید به توفان تغییرات در خاورمیانه بیتوجه و بیمیل است. استدلال دو رئیسجمهور سابق و کنونی آمریکا برای عدم مداخله مستقیم، پرهیز از هزینههای سرسامآور و پیامدهای فاجعه بار بهوجود آمده در منطقه است که نه تنها فضا را برای ترویج دموکراسی بهوجود نیاورده، بلکه چرخهای از خشونت سیاسی و رشد گروههای تروریستی و رادیکال را شتاب بخشیده است.
راهبرد اوباما و ترامپ تا حد زیادی یکسان یعنی پرهیز از مداخله مستقیم اما با دو روش متفاوت است. اوباما بهدنبال تقویت چندجانبهگرایی و حفظ متحدان در یک شبکه هماهنگ بود، اما ترامپ مستقیما نقش و هزینه را بر دوش خود متحدان قرار داده و معتقد است، آمریکا نمیخواهد نقش پلیس جهانی را ایفا کند. ترامپ بارها و بهرغم هزینههای میلیاردی عربستان و اسرائیل برای پیشبرد کارزار فشار حداکثری، اعلام کرده حاضر است با ایران بر سر میز مذاکره بنشیند. رئیسجمهوری آمریکا حتی در یک موضعگیری پا را فراتر گذاشت و گفت بهدنبال تغییر نظام در ایران نیست.
حال در چنین فضایی مصالحه احتمالی عربستان با ایران باعث میشود تا نقش متغیر ترامپ پررنگ شود. در پاسخ باید گفت استدلال کسانی که معتقدند عربستان هیچ استقلال عملی در روابط خود با آمریکا ندارد و چگونگی تنظیم سیاست خارجی عربستان بر ریاض دیکته و تحمیل میشود، اساسا پایه و اساس واقعبینانهای ندارد و بخش عمدهای از سیاستهای منطقهای عربستان اگرچه با هماهنگی و همراهی آمریکا صورت گرفته است، اما رویکرد مستقل عربستان در آن پررنگ بوده است. حتی در این میان برخی اختلافنظرهای جدی همچون امضای توافق هستهای ایران و آمریکا در تیر ۹۴ میان ریاض و واشنگتن نیز بهوجود آمد.
از اینرو و از زمان حملات یازده سپتامبر که در آن نقش ۱۵ فرد سعودی برجسته شد و متعاقب آن تصویب قانون جاستا در کنگره که غرامت جانباختگان این حادثه را از دولت سعودی مطالبه میکند، تا مقطع کنونی که تلاش قانونگذاران کنگره برای فشار بر محمد بنسلمان بر سر قتل جمال خاشقجی روزنامهنگار سعودی در جریان است، در عربستان اینکه نباید تمامی تخممرغها را در سبد آمریکا گذاشت، موضوع بحث و تبادل نظر است.
در همین خصوص ترکی الدخیل سفیر کنونی عربستان در امارات و مدیر سابق شبکهالعربیه سال گذشته در مقالهای در روزنامه الشرقالاوسط تاکید کرد که اگر فشارهای آمریکا بر عربستان افزایش پیدا کند، عربستان سایر گزینههای مغفول مانده خود همچون خرید اس ۴۰۰ از روسیه و روابط با ایران را از سر خواهد گرفت. همزمان عبدالرحمن الراشد مدیر سابق شبکه الشرقالاوسط هم در یادداشتی با بررسی گزینههای مشترک آمریکا و عربستان برای تقابل با ایران نوشت: اگر این گزینهها به نتیجه برسد مطلوب است، اما اگر جوابگو نباشد، عربستان راه مستقل خود را بهعنوان یک قدرت منطقهای دنبال خواهد کرد.
مجموع این فعل و انفعالات نشان میدهد که بروز برخی شکافها در روابط عربستان و آمریکا امروز امری واقعی است که نشانههای آن در برخی جهتگیریها و اظهارنظرات پراکنده مقامات دو کشور بروز و ظهور یافته است و مقامات آل سعود را به این نتیجه رسانیده که در مقطع کنونی شرط بندی بر اسب ترامپ برای تاختن به ایران، امری اگر نه محال، اما بسیار سخت و دور از دسترس است. از اینرو و در شرایطی که ترامپ حاضر نیست بهرغم پرداخت هزینهها از سوی عربستان، به ایران حمله کند و حتی صحبت از مذاکره با ایران میکند، سعودیها معتقدند که باید راه مستقل خود را برای کاهش دادن سطح تنش با ایران دنبال کنند، اگرچه همزمان هم میتوان گوشه چشمی به تلاشهای ترامپ برای فشار بر تهران نیز داشت.