چقدر احتمال دارد که از سرنگ آزمایش قند خون، ویروس اچآیوی منتقل شود؟/مواردی که درباره ایدز باید بدانیم
به گزارش اقتصادنیوز در این گفتوگو آمده است؟تا حدود یک هفته پیش نامی درخبرها از روستای چناران از توابع لردگان در استان چهارمحال و بختیاری نبود. اما انتشاریک فیلم نام روستای چنارمحمودی را طی هفته گذشته درصدر اخبار اجتماعی کشور ورسانهها قرارداد. فیلمی در شبکههای اجتماعی که نشان میداد اهالی این روستا با تجمع مقابل شبکه بهداشت و فرمانداری لردگان به دلیل آنچه انتقال ویروس اچآیوی از سوی خانه بهداشت روستا به مردم توصیف میکردند، خواستار پاسخگویی مسوولان بودند.درهمین حال شایعاتی مبنی بر اینکه بهورز خانهبهداشت روستا با سرنگ آلوده اقدام به نمونهگیری قندخون کرده و از این طریق اهالی روستا مبتلا به ایدز شدهاند، به ماجرادامن زد. همزمان با داغ شدن این شایعات رئیسکل دادگستری استان چهارمحالوبختیاری دستور بازداشت بهورز روستا را صادرکردکه البته اعتراض شدید وزیربهداشت را به دنبال داشت. همان زمان سایت نورنیوز، در خبری مجموع افراد آلوده به این ویروس را ۲۲ نفر اعلام و تاکید کرد که آلودگی تمامی ساکنان روستا واقعیت ندارد. دراین خبر همچنین اعلام شد که منشأ آلودگی افراد فوق کاملا مشخص است و هیچ ارتباطی به آزمایشهای مربوط به دیابت و فشار خون و... ندارد و به دلیل رعایت اخلاق پزشکی امکان اعلام منشأ آلوده شدن مبتلایان به ویروس وجود نخواهد داشت. اما هیچکدام از این توضیحات نتوانست مردم این منطقه را آرام کند و اعتراضات ادامه پیدا کرد.آنچه دراین بین به ابعاد حادثه دامن زد عدم اطلاعرسانی کافی درمورد ابتلا به ویروس «اچآیوی» و فرق آن با بیماری ایدز و راههای درمان آن بود.درهمین ارتباط با دکتر امید زمانی «پزشک و پژوهشگر در حوزه ایدز» و «مدیر گروه جامعهشناسی و پزشکی و سلامت در انجمن جامعهشناسی ایران» گفتوگو کردهایم.
در ماجرای لردگان یکی از مسائلی که مطرح است و در گزارشها برآن تاکید شده ابتلای این افراد به ویروس «اچآیوی» است و اینکه افراد مذکور به ایدز دچار نشدهاند. چه فرقی بین ابتلا به ویروس «اچآیوی» و بیماری ایدز وجود دارد؟
این جدیترین سوالی است که در زمینه «اچآیوی» مطرح است. «اچآیوی» در واقع یک عامل میکروبی است که در بین انسانها فقط میتواند از انسانی به انسان دیگر سرایت پیدا کند و بعد از یک مدتی فردی که دچار این ویروس شده یکسری علائمی پیدا میکند. معمولا فرد بین ۴ تا ۶ هفته امکان دارد دچار علائمی از جمله تب و سرفه یا مشکلات پوستی و سردرد و ضعف بشود و بهطور کلی حالاتی شبیه سرما خوردگی یا آنفلوآنزا پیدا کند ولی این مساله معمولا به خودی خود برطرف میشود و امکان دارد کسی هم به آن شک نکند و چیزی درمورد بیماریاش حتی باتوجه به سوابق رفتاری خود نگوید و واقعا چنین علائمی را سرما خوردگی ساده یا آنفلوآنزا تلقی کند و بررسی درباره احتمال ابتلا به ویروس «اچآیوی» انجام ندهد.به هر حال این علائم برطرف میشود ولی ویروس دربدن میماند و بدن را به مرور ضعیف میکند و در فرآیندی که پیش میرود به مرحلهای میرسد که سیستم ایمنی بدن ضعیف میشود و نمیتواند درمقابل عوامل میکروبی دیگر مقاومت داشته باشد و آن موقع است که به مرحله ایدز وارد میشویم که به آن «نشانگان نقص ایمنی اکتسابی» میگوییم. در آن زمان به دلیل شدیدتر شدن علائم اولیه و طولانیتر شدن آنها مثل کاهش وزن شدید، تبهای متعدد، علائم دیگری بروز پیدا میکنند و در صورت عدم درمان، فرد دچار عوارض جبرانناپذیری از جمله مرگ میشود.
مطالبی که توصیف کردم پیشینه و پیش آگهی بیماری است که در سالهای گذشته وجود داشته است، ولی در ۳۰ سال گذشته برای «اچآیوی» راه درمان پیدا شده و داروهایی کشف شده که روند تکثیر ویروس را در بدن متوقف میکند و جلوی ورود به مرحله ایدز با این داروها گرفته میشود. بنابراین افرادی که به ویروس «اچآیوی» مبتلا شدهاند، با درمان به موقع و مناسب میتوانند یک زندگی نسبتا طبیعی داشته باشند وکار و فعالیت و حتی ازدواج کنند و مشکلی برای آنها و خانواده آنها به وجود نمیآید.
در واقع با درمانهایی که امروز وجود دارد و براساس توصیه سازمان بهداشت جهانی هر فردی که به بیماری ایدز مبتلا شود میتواند با استفاده از دارو به زندگی طبیعی خود ادامه دهد. در واقع اگر کسی درهمان مراحل اولیه که ویروس «اچآیوی» وارد بدن او شد درصورت اطلاع میتواند با دارو جلوی ورود خود به مرحله ایدز را بگیرد. اما اگر کسی دیر متوجه شد و دیر به مراکز درمانی مراجعه کرد بازهم درمان برای او آغاز میشود و پزشک با تقویت سیستم ایمنی بدن بیمار، او را به مرحله قبلی برمیگرداند البته زمان درمان برای او طولانیتر خواهد بود چون باید سیستم ایمنی این افراد بازسازی شود و مراقبتهای دیگری نیاز دارد تا به عفونت دچار نشود و بنابراین کسی که در مرحله ایدز قراردارد هم میتواند به زندگی طبیعی خود برگردد ولی به هرحال مرگ ومیر دراین مرحله بیشتر است. چون دراین مرحله ممکن است به عوارضی دچار شده باشد که جبران آن آسان نباشد یا عوارضی برای او ایجاد شده باشد.
یکی از مسائلی که در ماجرای لردگان به درگیری و برخی تنشها دامن زد شایعه استفاده از یک سرنگ برای آزمایش قند خون بود. این درحالی است که وزارت بهداشت و حتی دولت مکرر چنین موضوعی را تکذیب کردهاند. در این بین توضیحاتی هم ارائه شد که اصولا تست قند خون با آزمایش خون تفاوت دارد و سوزن آزمایش تست خون نمیتواند بیماری را منتقل کند.اصولا سرنگهای معمولی برای انجام آزمایش خون،چه تفاوتی با سوزن مخصوص تست قند دارند؟
آزمایش قند خون را میتوان به دو شیوه انجام داد.دریک روش با خون گرفتن از رگهای وریدی انجام میشود که کارکنان بهداشتی خون را با سرنگ میگیرند و برای آزمایش به آزمایشگاه میفرستند و وضعیت قند خون را بررسی کرده و گزارش میکنند. در این روش سرنگی که استفاده میشود یک بار مصرف است و پس از استفاده دور انداخته میشود و در مکانی که مخصوص سرنگهای استفاده شده است انداخته میشود و به هیچ عنوان امکان استفاده مجدد از آنها وجود ندارد. در کشور ما هم به اندازه کافی سرنگ و سوزن وجود دارد که حتی رایگان در اختیار افرادی که در معرض ابتلا به «اچآیوی» هستند مثل معتادان تزریقی قرار داده شده و بین آنها توزیع میشود و در مراکز بهداشتی و درمانی این موضوع مطرح است. راهحل دیگر برای آزمایش قند خون، استفاده از ابزارهای الکترونیک است که میتواند بهصورت شخصی دراختیار افراد قرار بگیرد و با زدن یک سوزن کوچک به نوک انگشت افراد، نمونه خون گرفته میشود. البته این دستگاه در واقع سوزن نیست و یک تیغ کوچک است که بعد از هر استفاده تیغ آن به صوت خودکار با فشار دادن یک دکمه عوض میشود و امکان استفاده از آن برای چند نفر وجود ندارد و برای هر نفر ازیک تیغ جدید استفاده میشود و در نتیجه هیچ خطری از نظر ابتلا به «اچآیوی» وجود ندارد. این وسیله معمولا در همه مراکز بهداشتی وجود دارد.
یک سری از این ابزارهای الکترونیک را میتوان بهصورت شخصی هم استفاده کرد. در این ابزارها تیغ آن را فقط یک نفر میتواند استفاده کند. معمولا این ابزار در خانه در اختیار افرادی که به دیابت مبتلا هستند قرار داده میشود و ممکن است تیغ آن ثابت باشد و خود فرد باید پس از هر بار استفاده تیغ را عوض کند. البته اگر از این ابزار چند نفر بهصورت مشترک استفاده کنند امکان دارد موجب انتقال عفونتهایی بین افراد شود، ولی عمدتا دستگاههایی که درحال حاضر در ایران وجود دارد و در مراکز بهداشتی و برای غربالگری استفاده میشود، تیغه آنها بهصورت خودکار برای نفر بعدی تعویض میشود و راهی برای سرایت ویروس «اچآیوی» وجود ندارد. بنابراین بهزعم من سخنان وزارت بهداشت و مسوولان امر در این مورد که ویروس در اثر آزمایش قند خون سرایت نکرده صحیح است.
دوره پنهان بیماری چه مدت است؟
این موضوع به وضعیت سلامت و سن افراد، نوع سرایت بیماری و اینکه ازچه راهی افراد مبتلا شدهاند هم بستگی دارد. عمدتا افرادی که از طریق سوزن مشترک و تزریق مواد به این ویروس مبتلا شدهاند، به دلیل اینکه حجم خونی که بین آنها تبادل میشود بیشتر است و بار ویروس هم شدیدتر است، بنابراین زودتر به مرحله ایدز میرسند. ولی افرادی که ازطریق سرایت جنینی مبتلا میشوند چون حجم ویروس در مایعات جنینی کمتر است امکان دارد دیرتر به مرحله ایدز برسند. بنابراین بهطور متوسط معتادان تزریقی با توجه به نوع تزریق و سرنگهایی که استفاده کردهاند بین ۳ تا ۵ سال طول میکشد که به مرحله ایدز برسند و افرادی که از طریق آمیزشی به این ویروس مبتلا شدهاند امکان دارد مدت طولانیتری بین ۷ تا ۱۰ سال از بدو ورود ویروس «اچآیوی» به بدنشان تا رسیدن به ایدز طول بکشد در نتیجه دیرتر هم شناسایی میشوند. به همین دلیل توصیه جهانی بر این است که هرکسی که فکر میکند در معرض سرایت «اچآیوی» قرار گرفته است چه از طریق مصرف سرنگ آلوده مشترک، آمیزش بدون استفاده از وسایل پیشگیری (کاندوم) و راههای دیگری که تصور میکند منجر به آلوده شدن او به ویروس «اچآیوی» شده است بهتر است که آزمایش «اچآیوی» بدهد و با انجام آن به شناسایی سریعتر بیماری خود کمک کند.
درحال حاضر در ایران بیشترین دلیل ابتلا به «اچآیوی» از طریق تزریق است یا روابط پرخطر جنسی؟
راه سرایت بهصورت تاریخی در ایران تزریق مواد با سرنگهای مشترک است. ولی در سالهای اخیر به نظر میرسد که نوع سرایت از طریق آمیزش جنسی روبه افزایش بوده است. آخرین صحبتی که من از مسوولان مربوطه در اداره ایدز شنیدم این است که به نظر میرسد نوع سرایت جنسی در حال پیشی گرفتن از تزریق با سرنگ مشترک است. یعنی درموارد جدید ابتلا به ایدز یا «اچآیوی» که در کشور کشف شده است، نوع سرایت جنسی بیشتر از موارد دربین معتادان تزریقی بوده است.
یکی از نگرانیهای مردم امکان انتقال ویروس «اچآیوی» به نوزادان از طریق ختنه است، آیا امکان دارد ویروس «اچآیوی» از طریق ختنه سرایت کند؟
اگر ختنه درمراکز بهداشتی درمانی و توسط پزشک و پرسنل دورهدیده انجام شود، به دلیل استفاده از لوازم استریل و براساس دستورالعمل وزارت بهداشت به هیچ عنوان سرایت نمیکند. ولی اگر نوزاد به افراد محلی دوره ندیده که با اصول احتیاطهای استاندارد آشنایی ندارند سپرده شود این امکان وجود دارد که این بیماری سرایت کند.در دورهای که پزشک روستا بودم شاهد بودم که افراد محلی که از گذشته مشغول این کارهای جانبی پزشکی مثل ختنه یا کشیدن دندان بودند، مسائل استاندارد پزشکی را رعایت نمیکردند که همین میتوانست موجب سرایت «اچآیوی» یا حتی هپاتیت به افراد شود. ولی اگر در شرایط استریل و مطابق دستورالعملهای موجود افراد دورهدیده این کار انجام شود مسالهای برای ابتلا به ویروس«اچآیوی» و حتی بیماریهای دیگر وجود نخواهد داشت.
درواقع یک دستورالعمل مشخصی وجود دارد تحت عنوان «احتیاطهای استاندارد» که همه پرسنل بهداشتی درتمام سطوح که با اعمال جراحی کوچک و بزرگ یا با ترشحاتی که میتوانند منجر به بیماریهای مختلف شوند سروکار دارند، ملزم به رعایت آن هستند. این دستورالعمل از حدود ۳۰سال پیش مطابق توصیههای سازمان جهانی بهداشت مصوب و به همه پرسنل بهداشتی ابلاغ شده و آنها هم آموزشهای لازم را دراین ارتباط دیدهاند و در تمام مراکز بهداشتی دولتی و خصوصی نیز این دستورالعملها باید رعایت شود.
مواردی بوده که افرادی که به «اچآیوی» مبتلا شدهاند پس از مراجعه به دندانپزشک و اعلام نوع بیماری خود، نتوانسته باشند از خدمات دندانپزشکی استفاده کنند؟
مبنای برخورد با «اچآیوی» در کل دنیا درحالحاضر این است که هر فردی که دچار این ویروس شده بلافاصله باید تحتدرمان ویروسی قراربگیرد. پس از آغاز درمان و با مصرف داروها میزان و بار ویروس دربدن فرد مبتلا به قدری کاهش پیدا میکندکه عملا خطر سرایت به دیگران وجود ندارد. بنابراین اگر فردی به این ویروس مبتلا شد و همزمان تحت درمان قرار گرفت و از نظر پزشکی تحت کنترل قرار داشت، هیچ خطری از این نظر که به دندانپزشک مراجعه کند و حتی گزارشی در مورد بیماریاش به دندانپزشک یا جراحش ارائه نکند، وجود ندارد.
کلیه پزشکان موظف هستند استانداردهای پزشکی را برای همه رعایت کنند. پس اینکه بخواهیم خدمات دندانپزشکی یا زایمان و جراحی رابرای این افراد محدود کنیم هیچ مبنای علمی ندارد و اصولا لازم نیست هرکسی که مبتلا به «اچآیوی» هست و تحت درمان و نظر پزشک است برای خدمتدهندگان پزشکی توضیح دهد که دچار این ویروس و بیماری است. مگر اینکه درموارد خاص لازم باشد نوع درمان برای این افراد تغییر کند. برای مثال در زنان بارداری که به «اچآیوی» مبتلا هستند توصیه براین است که بهجای زایمان طبیعی از سزارین استفاده کنند که خطر برای نوزاد آنها کم شود.
ولی غیر از موارد خاص لزومی ندارد فرد ابتلای خود به این بیماری را درصورت تحت درمان بودن برای کارهای درمانیاش فاش کند و خود را در معرض قضاوت دیگران یا تبعیضهای احتمالی در درمان قراردهد.
خیلی از مبتلایان به «اچآیوی» بهخاطر ترسها و انگهای جامعه و مشکلاتی که در سیستم بهداشتی ما وجود دارد، طرد میشوند و نمیتوانند از امکانات پزشکی لازم بهره ببرند و وضعیت سلامتی آنها روزبهروز بدتر میشود. حتی مواردی بوده که دربرخی مناطق از عمل جراحی برای این افراد دریغ شده یا زایمان آنها به دلیل اینکه مجبور شدهاند برای دریافت کمکهای پزشکی به مراکز دیگری مراجعه کنند، با خطر بیشتری همراه شده است.
برخی براین نظرندکه جمعآوری لوازم پیشگیری ازبارداری تا حد زیادی خطر ابتلا به «اچآیوی» را درکشور افزایش داده است. این نظر تا چه حد درست است؟
مطالعهای دراین زمینه انجام نشده که بهطور صریح بتوانیم درمورد تاثیرات آن حرف بزنیم. ولی براساس توصیههای جهانی لوازم پیشگیری از بارداری باید در اختیار همه افرادی که به نوعی رفتارهای پرخطر جنسی دارند به منظور ممانعت از ابتلا به «اچآیوی»، «هپاتیت B و C»، سیفلیس و سوزاک و غیره قرار بگیرد چون این ابزار خطر سرایت بیماری را به مقدار زیاد و به میزان ۹۰تا ۹۵ درصد درهررابطه جنسی کاهش میدهند.
به همین خاطر باید این وسایل دراختیار همه افراد جامعه باشد، حالا این افراد میتوانند افرادی باشند که ازدواجهای موقت میکنند یا افرادی که خودشان مبتلا هستند و میخواهند جلوی آلوده شدن همسرشان را بگیرند یا افرادی که به هرطریقی مورد آزار و اذیت جنسی قرار گرفتهاند.
چرا آنقدر اطلاعرسانی درکشور درمورد «اچآیوی» خصوصا درمناطق و شهرهای کوچکتر کم است؟ برای مثال در مورد ماجرای اخیر لردگان به نظر میرسد که اگر اطلاعات دقیقی دراین مورد به مردم منطقه داده میشد، کشور با چنین حواشی روبهرو نمیشد.
من فکر میکنم چند دلیل وجود دارد. یک بخش آن برمیگردد به اینکه مسوولان کشور خودشان اطلاع کافی درمورد «اچآیوی» و ایدز و شرایطی که منجر به آن میشود ندارند و سیاستگذاریهایی که میکنند مبنای علمی ندارد. ازاینرو در بحث اطلاعرسانی محدودیتها و خطقرمزهایی را ایجاد میکنند که عملا دلیل علمی ندارد، بنابراین یک بخش هدفگذاری اطلاعرسانی به خود مسوولان برمیگردد و بهنظر من وزارت بهداشت دراین زمینه کمکاری کرده است. نکته دیگر برای مثال در همین بحث لردگان ورود دادگستری و برخی نیروها به ماجرا بود که برای تقلیل فشار اجتماعی یک فرد و یک دستگاه را بهعنوان مسوول ماجرا معرفی کردند و این اشتباه بود.
یکی دیگر از مسائل تقلیل این بیماری به یک امر فردی است، یعنی اینکه طی سالهای گذشته ایدز یا «اچآیوی» را بهعنوان بیماری رفتاری معرفی کردیم و به همین دلیل سالهاست که در رسانهها «اچآیوی» بهعنوان یک بیماری رفتاری شناخته شده است. این درحالی است که میتوان برای بیماریهای دیگر نیز از همین عنوان استفاده کرد. برای مثال اگر فردی دچار دیابت هم باشد، میشود گفت که بهخاطر رفتار نادرست درغذا خوردن به این بیماری مبتلا شده است یا درمورد بیماریهای قلب و عروق هم میتوان گفت که رفتارهای غلط مثل سیگارکشیدن باعث تشدید این بیماری شده است.
بنابراین وقتی یک بیماری را به رفتار شخصی گره میزنیم این قضاوت را ایجاد میکند که آن فرد برای ابتلا به بیماری خود مقصراست و بهنظرم درمورد نامگذاری افرادی که به «اچآیوی» یا ایدز مبتلا شدهاند، این پدیده اشتباه رخ داده است.
درواقع با نامگذاری اشتباه بیماری این افراد، بهجای اینکه به ابعاد مختلف فرهنگی و اجتماعی آن توجه کنیم آن را تنها به سطح یک رفتار فردی تقلیل دادهایم و این درست نیست. با این تفاسیر چرخههای مختلف فقر، کمسوادی و عوامل اجتماعی دیگری را که موجب شده تا این فرد دچار چنین بیماری شود نادیده گرفتهایم.
بنابراین باید به این بیماریها بهعنوان یک پدیده اجتماعی بهداشتی نگاه کنیم. بهنظرم در این زمینه هم کمکاری شده است. همین حالا هم در مورد ماجرای لردگان برخوردی که با بهورز روستا یا وزارت بهداشت میشود کاملا تقلیلگرایانه است. همه دستگاههای دیگر باید کمک میکردند جامعهای که درگیر این ماجرا شده است، مورد حمایت قرار میگرفت.
مبلغان مذهبی، افرادی از حوزه بهداشت و مشاوران و روانشناسان باید درمنطقه حضور پیدا میکردند و در مورد این بیماری و ابعاد آن اطلاعرسانی میکردند. اگر این کارها انجام میشد این ماجرا چنین ابعادی پیدا نمیکرد و حمایتهای لازم هم انجام میشد.
نکته دیگر که مغفول مانده این است که اگر کیسهای مبتلا به ویروس از سوی بهورز روستای چنارمحمودی پیدا نمیشد، آنها در جامعه همچنان وجود داشتند و با عدم درمان آنها تنها ابعاد بیماری طی سالهای بعدی بیشتر هم میشد. همانطور که میدانید حداکثر ۴۰درصد افراد مبتلا به «اچآیوی» درکشور شناسایی شدهاند و ۶۰درصد باقیمانده شناسایی نشدهاند که میتوانند بیماری را درجامعه گسترش بدهند. بنابراین نظام بهداشتی و رسانهها باید جامعه و بهخصوص افرادی را که سابقه رفتار پرخطر جنسی دارند یا علائمی از این بیماری را در خود احساس میکنند ترغیب به انجام آزمایش و استفاده ازخدمات مشاوره کنند. این باعث میشود که این بیماری در جامعه گستردهتر نشود.
مورد بعدی قانون منع تبعیض است. در همین راستا سالهای پیش در کشور توصیههایی در امر سیاستگذاری در زمینه «اچآیوی» شد و براساس شواهد علمی مجموعهای با عنوان «سیاستهای کشوری پیشنهادی در زمینه ایدز» تدوین شد. این سیاستها که ابعاد مختلفی در بحث آموزش و پرورش، سیستم قضایی، اطلاعرسانی و بحث درمان و غیره داشت متاسفانه در دولت نهم مسکوت ماند وبعدا هم مورد پیگیری قرار نگرفت تا همه دستگاهها موظف به همکاری دراین موارد بشوند. در واقع مسکوت ماندن این توصیهها تا حد زیادی به گسترش پدیده «اچآیوی» و ترس از آن درجامعه دامن زده است وتمام اینها به همان کمکاریهایی برمیگردد که درمورد آن صحبت کردم.