انتقاد شدید از ورود محمدرضا گلزار به حوزه موسیقی
به گزارش اقتصاد نیوز و به نقل از ایرنا ، میل به دیده شدن و کسب درآمد بیشتر با استفاده از شهرت و محبوبیت، برخی بازیگران و ورزشکاران را تشویق کرده وارد حوزه موسیقی هم بشوند و کنسرت برگزار کنند و در این میان، مردم و هواداران این هنرمندان بیتوجه به اصل ماجرا، برای حضور در این کنسرتها هزینه میکنند، تا بتوانند یک دو ساعتی هنرپیشه محبوبشان را از نزدیک ببینند. اما حاصل این کنسرتها معمولاً ارزش هنری ندارند و حتی برخی بیشتر به یک افتضاح موسیقایی شبیه است تا هنر موسیقی.
مهران مدیری، محمدرضا گلزار، مسعود صابری و ... از جمله هنرمندانی هستند که علاوه بر خواندن، کنسرت هم برگزار کردهاند. البته قرار است مهران مدیری بهمنماه امسال در کانادا و محمدرضا گلزار هم سه هفته دیگر در لسآنجلس و در سالنی که از سال ۲۰۰۲ تاکنون مراسم اسکار در آنجا برگزار میشود، کنسرت اجرا کنند. جالب اینکه برخلاف داخل کشور، ایرانیان خارج از کشور رغبت چندانی برای حضور در این کنسرتها نشان ندادهاند.
با پیروز ارجمند، مدیر سابق دفتر موسیقی ارشاد از تأثیر چنین کنسرتهایی بر موسیقی و سلیقه هنری حرف زدهایم.
پشتوانه خواننده شدن بازیگران چیست؟
پیروز ارجمند، کارشناس موسیقی و آهنگساز، درباره خوانندگی هنرپیشههای مطرح و برگزاری کنسرتهایی توسط این افراد گفت: اگر بگوییم چون شخصی حرفه دیگری دارد، مثلاً پزشک یا بازیگر سینماست پس نباید خوانندگی کند، این جمله تاحدودی با اصول دموکراسی و شایستهسالاری در تعارض است. اما اگر فردی بهواسطه چهره و محبوبیتی که دارد، وارد خوانندگی میشود و میخواهد بهرهبرداری اقتصادی کند، جای سؤال و نقد دارد.
به یاد دارم این ماجرا بهطور خاص از حدود ۲۰ سال پیش شروع شد و ابتدا با دکلمه مرحوم خسرو شکیبایی و بعد با خوانندگی پرویز پرستویی، حمید جبلی و فتحعلی اویسی در نسل قبل شکل گرفت. بعد از اینها بود که به نسل جوانتر و بازیگران مطرح امروزی رسید و شاهد خوانندگی بازیگرانی مثل حامد بهداد، بهرام رادان، مهران مدیری، محمدرضا هدایتی، محمدرضا فروتن، کامران تفتی و محمدرضا گلزار هستیم. اصولاً باید ببینیم پشتوانه این اتفاق چه چیزی است. به نظر من بخش عمده آن به اقتصاد برمیگردد نه به کیفیت اجرا. یعنی هنرپیشگانی که خواننده شدند و توانایی منحصربهفردی دارند، خیلی محدود هستند. نهتنها در خوانندگی، بلکه در نوازندگی هم این اتفاق میافتد و کیفیت، چندان اهمیتی ندارد. برای مثال اخیراً محمدرضا گلزار در کنسرتی ویولن نواخت؛ ویولنی که در حد یک هنرجوی دو سه ماهه این ساز بود، که البته مردم هم تشویقش کردند
تأثیرات مخربی که جبرانش زیانآور است
آهنگساز فیلم «سفر به چزابه» درباره تأثیر رواج خوانندگی افراد مشهور و برگزاری کنسرتهایشان عنوان کرد: چون طرف سلبریتی و هنرپیشه است مردم دوست دارند او را ببینند. اما تأثیر بدی میگذارد و در درازمدت یک کجسلیقگی و بدسلیقگی در عرصه موسیقی به وجود میآید که شاید جبران آن بسیار سخت باشد. من بر این باورم که شاید بهجایی برسیم که دیگر نتوانیم این خرابیها را که این گروه به وجود میآورند، جبران کنیم. یعنی همان مقدار که سینماگران این دغدغه را دارند که نابازیگران ثروتمند وارد سینما نشوند، همان دغدغه را ما در موسیقی داریم و اتفاق خطرناکی است.
مردم دوست دارند گلزار را ببینند
ارجمند در پاسخ به این پرسش که آیا بلیتفروشی کنسرت های این افراد به رونق اقتصادی موسیقی کمک میکند یا خیر، گفت: امروز اگر صنعت موسیقی در انگلیس رونق دارد بهوسیله بازیگرانی بوده که وارد این صنعت شده و خواننده شدهاند؟ خیر، محصول خوب تولید شود مردم آن را میپذیرند و برایش هزینه میکنند. مگر خوانندگانی که امروزه آثارشان فروش دارد و بلیت کنسرتشان نایاب میشود، هنرپیشه بودند؟ طبیعی است که بسیاری از مردم دوست دارند محمدرضا گلزار را ببینند. اگر گلزار یک گلفروشی هم بزند و آنجا بایستد، روزانه هزاران نفر برای دیدنش میروند. حال بهجای گلفروشی، او کنسرت را انتخاب کرده است.