در جستوجوی اینکه چرا به برانکو رسیدیم
به گزارش اقتصاد نیوز، کیروش طی سالها کار صاحب این تشخیص شده بود که باید مدیر تیم ملی باشد، نه فقط سرمربی. از برگزاری بازی تدارکاتی تا اردوها و برنامهریزی برای تیم ملی همه در دست کیروش بود. او حتی مدیریت پک را بر عهده داشت؛ مرکزی که خانه تیم ملی بود و کیروش میگفت با ایده و کوشش او ساخته شده است.
در بیانیه چند خطی فدراسیون فوتبال که دیروز در پاسخ به اخبار برکناری احتمالی مارک ویلموتس و مذاکره با برانکو ایوانکوویچ منتشر شد، نکتهای کلیدی را خواندهایم. در بند اول این بیانیه نوشته شده: «انتظارات فدراسیون فوتبال از سرمربی محترم تیم ملی وفق جزئیات قرارداد در مذاکرات اخیر میان طرفین مورد تأکید دوباره قرار گرفته است. تأکید فدراسیون بر ضرورت انجام برنامه جامع و متمرکز تیم ملی در ماههای باقیمانده تا آغاز دور برگشت، از تصریحات مکاتبات و مذاکرات صورت گرفته است.» فدراسیون در همین چند خط که گنگ هم نوشته شده، برنامه جامع درباره ماههای آینده از سرمربی تیم ملی میخواهد و عجیب است که ویلموتس تا دیروز چنین برنامهای را به فدراسیون ارائه نکرده است. بحران بزرگ تیم ملی با تفاوت ویلموتس و کیروش شکل گرفته، وقتی کیروش همیشه برنامههایی روشن برای آینده دور و نزدیک داشت اما حالا فدراسیون در بیانیهاش به سرمربی تیم ملی هشدار میدهد که برنامهات برای دور برگشت کجاست؟
فدراسیون فوتبال در دوران بعد از کیروش، در انتخاب مسیر درست تبحری از خود نشان نداده. فدراسیون در مدیریت تیم ملی بدون چهرهای مثل کیروش بیتجربه است. مهدی تاج بعد از قرارداد با ویلموتس گفته بود: «بندهایی در قرارداد ویلموتس گنجاندهایم که مسائل دوران کیروش تکرار نشود.» بله، تکرار نشد. ویلموتس در سکوت باخت و در آستانه برکناری است، برانکو برای قرارداد با تیم ملی شرطهای مالی را اعلام کرد و هیچ تصویری، تکرار دوران کیروش نیست. فدراسیون فوتبال که مدعی بود ویلموتس را طبق قراردادی حرفهای به یک همکاری حرفهایتر در مقایسه با همکاری با کیروش وادار کرده، حالا نشان میدهد که سلب برخی اختیارات از سرمربی تیم ملی، سکوت دائمی سرمربی درباره سوءمدیریتها و موضوعاتی از این دست مدنظرشان بود. با ویلموتس باختیم و معلوم نیست آن بندهای قرارداد ویلموتس چه حاصلی برای تیم ملی داشت.
فوتبال ایران خطر حذف در مرحله گروهی جام جهانی را حس میکند. این قابل انکار نیست. تیم ایران میتواند مدعی باشد که سرنوشت دست خودش است اما باور اینکه با ویلموتس از این بحران عبور کنیم آسان نیست. ویلموتس نشانههای کافی برای امیدواری را نساخته و اینکه فدراسیون به گزینه جدید فکر کند، بدیهی است اما چگونگی فسخ قرارداد با ویلموتس میتواند از هزینه گزاف فسخ قرارداد کم کند. فدراسیون باید دستکم در شیوه مذاکره برای فسخ تبحر داشته باشد. فاش شدن خبر مذاکره با برانکو ایوانکوویچ میتواند معنای اخراج برای ویلموتس داشته باشد و این کار مذاکره برای فسخ را سختتر خواهد کرد. فدراسیون میتوانست این مسیر را حرفهای و سنجیده طی کند.
برانکو ایوانکوویچ دمدستیترین گزینه ممکن برای فدراسیون فوتبال است. از مدتی قبل همه میتوانستیم پیشبینی کنیم که با ناامید شدن از همکاری با ویلموتس، نام برانکو ایوانکوویچ شنیده خواهد شد. درباره انتخاب برانکو سادهترین حرفها این است که او از فوتبال ایران شناخت دارد و میتواند گزینهای برای این شرایط بحرانی باشد اما حرفهای مهمتر درباره برانکو این است که او جدلی سخت و پرماجرا با کارلوس کیروش داشت و حضور برانکو در تیم ملی یادآور تمام بحرانهایی است که در مواجهه دائمی او و کیروش برای تیم ملی ساخته شد. آن جدلها و آسیبهایش برای تیم ملی فراموش نشده و بررسی اینکه مقصر آن جنجالهای رسانهای کدام طرف آن دعوا بود، چیزی را تغییر نمیدهد و به نتیجهای قطعی و قضاوتی دقیق در یک فضای پر از سوءتفاهم نخواهد رسید.
انتخاب برانکو در فاصله کوتاه تا بازیهای دور برگشت ایران در مسیر جام جهانی قطر، دوباره بحث و جنجالهایی را راه میاندازد و گریزی از این فضا با حضور برانکو نیست. فدراسیون که هرگز در دوره سرمربیگری کیروش در تیم ملی و ایوانکوویچ در پرسپولیس توان مدیریت این اختلافات دائمی را نداشت، حالا نیز کنترلی روی بحثهای فرسایشی روی آن موضوعات قدیمی نخواهد داشت و تیم ملی درگیر همان فضای سابق در رسانهها و شبکههای اجتماعی خواهد بود.
قرارداد با برانکو برای یک مقطع کوتاه و مربیگری در دور برگشت ممکن به نظر نمیرسد. برانکو بیشک دورهای ۳ ساله تا پایان جام جهانی فرضی ۲۰۲۲ را برای همکاری با فدراسیون ایران انتخاب میکند و میداند که در موقعیت فعلی فدراسیون توان نه گفتن به درخواستها را ندارد. بنابراین فدراسیون باید برای یک دوره طولانی برانکو را بخواهد و نه برای ۴ بازی در دور برگشت. این یعنی فوتبال ایران چه به جام جهانی صعود کند و چه در این راه شکستی بزرگ را تحمل کند، باید آینده خود را با برانکو بسازد. این تصمیم با فدراسیون فوتبال است و آنها باید بدانند که با برانکو چه مسیری را با چه کیفیتی طی خواهند کرد. فدراسیون اگر تاوان مالی بزرگ برای فسخ قرارداد با ویلموتس را بپردازد، برایش آسان نخواهد بود که قرارداد ۳ ساله با برانکو را نیز در خردادماه ۹۹ فسخ کند. پرداخت هزینه فسخ دو قرارداد ۳ ساله برای شکست در مرحله گروهی جام جهانی یک شاهکار خواهد بود.
برانکو بیشک در پرسپولیس یک مربی موفق بود. او در پروژهای چهارساله برای یک باشگاه درخشید اما فوتبال ایران ۱۳ سال پیش و در اوج دوران مربیگری برانکو، از برانکو گذر کرد. با برانکو به جام جهانی ۲۰۰۶ رسیدیم و تیمی پر از مسأله و اختلاف و حاکمیت بازیکنان، در جام جهانی چهره جذابی نداشت اما قرار ۱۳ سال پیش فوتبال ایران این بود که بعد از برانکو رویاهای بزرگتری را در جام جهانی تجربه کند. فوتبال ایران اما هرگز ظرفیتهای مدیریت و تشکیلات درخشش بیشتر را در جامهای جهانی نداشت. حتی بعد از برانکو، جام جهانی ۲۰۱۰ را از دست دادیم تا بعدها دوران کارلوس کیروش شروع شود. بازگشت به مردی که ۱۳ سال پیش با تیم ملی بنبست فنی را تجربه کرد، چندان نمیتواند دوره جذابی برای تیم ملی باشد اما موقعیت امروز ایران در راه جام جهانی برانکو را گزینه نزدیک و آسان و صاحب شانس جلوه میدهد.
فدراسیون مسئول انتخابهایش است. فدراسیون فوتبال باید تخصص و تدبیر و دانش انتخاب داشته باشد و مسئول تصمیمات خود باشد. ادامه راه با ویلموتس، انتخاب برانکو یا هر گزینه دیگر نمایشی از تخصص فدراسیون فوتبال است که باید بتواند تیم ملی را دستکم از مرحله گروهی در مسیر جام جهانی ۲۰۲۲ عبور دهد. فدراسیون فوتبال بدون دخالتهای سیاسی و نهادهای بالادستی باید تصمیم بگیرد اما استقلال در تصمیمگیری به این معنا نیست که فدراسیون فوتبال از هفت دولت آزاد است. تصمیمات فدراسیون بعد از دوران کیروش، تا امروز پرهزینه و بیثمر بوده و یک خطای دیگر در انتخاب میتواند فدراسیون فوتبال را بیشتر ناکارآمد در انتخاب مسیر نشان دهد. تیم ملی لبه پرتگاه قرار گرفته و فرشته نجات از زاگرب انتخاب شده است. این تصمیم اگر به موفقیت منجر نشود، چه بسا آخرین تصمیم مدیران فدراسیون فوتبال باشد.