دکترین شوک در ایران !
به گزارش اقتصاد نیوز و به نقل از اعتماد، دو باخت پیاپی ایران به بحرین و عراق در مسیر صعود به جام جهانی ۲۰۲۲ ظاهرا در حال کوبیدن مهر خاتمت بر همکاری مارک ویلموتس با فدراسیون فوتبال ایران است. تیم ملی ایران با هدایت ویلموتس تاکنون ۴ بازی برای صعود به جام جهانی انجام داده است. دو برد مقابل هنگکنگ و کامبوج و دو باخت مقابل بحرین و عراق، کل جامعه فوتبال ایران را از ویلموتس کم و بیش ناامید کرده است. ظاهرا ویلموتس هم به دلایل متعدد، رغبتی به حضور در ایران ندارد. ایران زیبای ما چنگی به دل مرد سرد بلژیکی نزده است. پرداخت دیرهنگام قسط اول قرارداد ویلموتس شاید مهمترین بیرغبتی ویلموتس به ادامه حضور در تیم ملی ایران بوده باشد ولی میتوان حدس زد که فضای فرهنگی حاکم بر فوتبال ایران نیز جزو عوامل موثر در آب رفتن شور و شوق اولیه ویلموتس برای هدایت تیم ملی ایران بوده است. فدراسیون فوتبال تا همین دو هفته پیش یعنی قبل از بازی ایران و عراق مصرانه در تلاش بود، ویلموتس را به ادامه همکاری با تیم ملی ایران راضی کند اما اخبار نسبتا موثقی که از مذاکره فدراسیون و برانکو به گوش میرسد، نشان میدهد که بین فدراسیون و ویلموتس چیزی از دست رفته است. ممکن است باخت ایران به عراق، فدراسیون فوتبال را به این نتیجه رسانده باشد که با ویلموتس به جام جهانی نمیرسیم. شاید هم تمایل ویلموتس برای قطع همکاری با تیم ملی ایران به قطعیت بدل شده باشد. این در حالی است که طرفین مذاکره احتمالی برانکو - فدراسیون هیچکدام این مذاکرات را تایید نکردهاند. دلیل این امر احتمالا منع قانونی فدراسیون باشد. واضح است که فدراسیون وقتی با یک مربی قرارداد دارد، نمیتواند صراحتا با یک مربی دیگر مذاکره کند.
هر چه باشد، فدراسیون فوتبال با ۶ ماه تاخیر در حال بازگشت به خانه اول است. اواخر اردیبهشت ماه امسال که برانکو ایوانکویچ پرسپولیس را برای سومین بار متوالی قهرمان لیگ برتر ایران کرد، فدراسیون فوتبال میتوانست سرمربیگری تیم ملی را به مرد کروات تعارف کند. چرا فدراسیون چنین کاری نکرد؟ چون کارلوس کیروش از اواخر بهار ۱۳۹۶ تا پایان حضورش در تیم ملی ایران (بهمن۱۳۹۷) تلویحا و تصریحا، بارها و بارها فدراسیون را متهم کرد که در پی نشاندن برانکو به جای اوست. ظاهرا اصل دعوای غلیظ و تند و تیز کیروش با برانکو نیز ناشی از خبری بود که عدهای اواخر فروردین یا اوایل اردیبهشت سال ۹۶ به کیروش داده بودند. کسانی، به درست یا غلط، به گوش کیروش رسانده بودند که وزیر ورزش میخواهد پس از صعود ایران به جام جهانی، برانکو را سرمربی تیم ملی کند. آبشخور اصلی دعوای کیروش و برانکو همین خبر بود. با پدید آمدن دوقطبی کیروش - برانکو در فوتبال ایران و ادامه این فضا تا پایان جام ملتهای آسیا، فضایی که طرفداران تیم ملی را هم دو شقه کرد و موجب دور شدن نسبی طرفداران پرسپولیس از تیم ملی شد (و اکنون نیز طرفداران کیروش را از شکستهای تیم ملی با ویلموتس کم و بیش خوشحال کرده است) فدراسیون فوتبال به این نتیجه رسید که انتخاب برانکو به عنوان سرمربی تیم ملی پس از رفتن کیروش از ایران به مصلحت نیست. هم از این رو مقامات فدراسیون بیش از ۴ ماه را صرف پیدا کردن سرمربی جدید برای تیم ملی کردند و نهایتا ویلموتس را با قراردادی تقریبا ۳ میلیون یورویی به تیم ملی آوردند. ۴ ماه وقت مفید و کلی پول زبانبسته هدر رفت چون فدراسیون نمیخواست افکار عمومی به این نتیجه برسد که «حق با کیروش بود» و او راست میگفت که «برانکو قرار است سرمربی تیم ملی شود.» اما حالا به نظر میرسد، فدراسیون به این نتیجه رسیده که صعود تیم ملی به جام جهانی هزار بار مهمتر از پچپچههای این و آن است. تیم ملی ایران بعد از دو بار صعود پی در پی به جام جهانی، اگر این بار در همان مرحله اول مسیر صعود، حذف شود و به جمع ۱۲ تیم نهایی نرسد، مضحکه اعراب و چشمبادامیهای آسیا خواهد شد. حضور پی در پی در جام جهانی قطعا به سود فوتبال ایران است.
اگر فدراسیون بعد از رفتن کیروش از ایران به سراغ برانکو میرفت و ریش و قیچی تیم ملی را دست ویلموتسی نمیداد که تازه قرار بود با چم و خم فوتبال ایران آشنا شود احتمالا کار به اینجا نمیکشید ولی به هر حال، اوضاع از این قرار است. کاری است که شده و جلوی ضرر را هر وقت بگیریم، منفعت است. ایران ۸ سال سرمربیاش را عوض نکرده بود و اکنون ظرف ۶ ماه باید دو سرمربی را تجربه کند. این بیثباتی یادآور اهمیت اندک سرمربی تیم ملی در فوتبال عربستان است. ولی گاهی یک شوک میتواند بوی بد «شکست قریبالوقوع» را با رایحه خوش «احتمال موفقیت» عوض کند. ایران با ویلموتس احتمالا میتواند از گروهش صعود کند ولی این که در جمع ۱۲ تیم نهایی قاره آسیا بتواند جزو چهار و نیم تیم صعودکننده به جام جهانی باشد، چندان محتمل نیست. این احتمال کم البته نه ناشی از ضعف بازیکنان تیم ملی یا زیردستی فوتبال ایران در قاره آسیا بلکه ناشی از بیانگیزگی ویلموتس و نبودنش در کنار تیم است. ویلموتس ظاهرا به هر دلیلی جامعه ایران را خوش ندارد. هم از این رو ترجیح میدهد هر چه کمتر در ایران باشد. مرد بلژیکی نه تنها به اندازه کافی بالای سر تیمش نیست بلکه نسبت به تیمش غیرت هم ندارد. او در شرایطی که به بحرین باخته بودیم و باید به مصاف شاخ دشواری به نام عراق میرفتیم، گربهسیاه قدیمی فوتبال ایران، ساز جدایی از تیم ملی را کوک کرد و بازگشتش را منوط کرد به دریافت قسط اول دستمزدش. البته ویلموتس حق دارد که پولش را بگیرد ولی اخذ پول به این سبک و سیاق، دست کم نشان میدهد که او عرق و غیرتی نسبت به تیم ایران ندارد.
نشاندن برانکو به جای ویلموتس ظاهرا شانس صعود ایران به جام جهانی را افزایش میدهد. دست کم شانس عبور از گردنه فعلی را بیشتر میکند. تیم ملی ایران دو بار در میانه راه صعود به جام جهانی، سرمربیاش را عوض کرده است. بار اول مایلیکهن کنار رفت و ویرا آمد و ما خوشبختترین مردم جهان شدیم پس از فتح سرزمین کانگوروها، بار دوم اما علی دایی رفت و افشین قطبی آمد ولی باز هم پلههای نردبان صعود زیر پایمان شکست. این بار چه خواهد شد؟ مشکل بزرگ برانکو شاید این باشد که بازیکنان فعلی تیم ملی، فرزندان معنوی کارلوس کیروشاند. این نسل فوتبال ایران، نسلی است پرورده مرد چشمآبی پرتغالی. آیا این بچهها حاضر خواهند بود با تمام وجودشان برای برانکو بجنگند؟ اگر به این سوال پاسخ منفی بدهیم، پاسخمان بیتعارف وحشتناک به نظر میرسد. پس بهتر است پاسخمان مثبت باشد؛ چراکه سردار آزمون و میلاد محمدی و رامین رضاییان و امید ابراهیمی و احسان حاجصفی و دیگران نهایتا نه برای برانکو بلکه برای ایران میجنگند. برای خودشان و وطن خودشان. در گروه سوم مسابقات راهیابی به جام جهانی، هوا پس است و کار ایران دشوار ولی هنوز حدود ۵ ماه وقت داریم تا بازیهای سرنوشتساز مرحله برگشت. تا آن موقع، برانکویی که فوتبال ایران را خوب میشناسد احتمالا بیش از هر مربی خارجی دیگری میتواند، شانس صعود ایران از این گروه مرگ را افزایش دهد. اگر از این گروه صعود کنیم با روحیهای دو چندان در جمع ۱۲ تیم نهایی آسیا برای صعود به جام جهانی تلاش خواهیم کرد.»