بحران بزرگ برای چپهای خاویارخور!
به گزارش اقتصادنیوزحال دفتر مرکزی حزب در خیابانی قرار گرفته است که حتی جیپیاس نیز نمیتواند آن را پیدا کند. این یکی از عوارض فوری کاهش بی سابقه محبوبیت حزب سوسیالیست در فرانسه است. خوشبینها معتقدند این اتفاق میتواند فرصت ساز باشد؛ فرصتی که دیگر آنها را بهعنوان لیبرالهای لیموزیننشین یا چپهای خاویارخور معرفی نکند.
کمبود پول، حزب سوسیالیست فرانسه را مجبور کرده است که دفتر مرکزی خود را که متعلق به یک شاهزاده خانم بود، ترک و به یک کارخانه متروک در حومه پاریس کوچ کند. اگر قرار باشد برای جابهجایی معادلی انتخاب شود، مانند این است که از قسمت ثروتمند شمال شرق منهتن به کویینز یا حتی نیوجرسی کوچ کنی: از کاخ به کوخ. به نوشته روزنامه نیویورکتایمز، برای چند دهه، دفتر حزب مرکزی سوسیالیستها که حتی چندی پیش کاخ ریاستجمهوری در اختیار آنها بود، در قلب پاریس بود؛ مکانی عالی که با پای پیاده به مدارس عالی، موزههای ورسای و لوور میتوانستید بروید، مماس با رود سن و نزدیک به کاخ الیزه. همچنین صور فلکی رستورانهای ستارهدار میشلن نیز از هر جهت و مسیری میدرخشید. امروزه اما دفتر مرکزی آنها یک کارخانه سابقا داروسازی است که در راستای آهن قراضهفروشان و مسیر ریلی قرار دارد. یک حزب قوی در خیابانی سکنی گزیده که حتی جیپیاس نیز نمیتواند آن را پیدا کند؛ ایضا همین مشکل برای برخی محلیها پیش آمد و آنها در طول مسیر برای رسیدن به دفتر حزب گم شدند. وقتی به کامرول اسلام گفته شد که از رستوران هاواییگونه تا دفتر حزب مرکزی دو دقیقه راه است، او گفت: «واقعا؟!» وی گفت: «قبلا از این نوبت تاکوز (غذای مکزیکی) بود و حالا نوبت غذاهای هاواییگونه است. ما تغییر نمیکنیم، تا اینکه متوجه شویم چیز بدی است.» برای سالها، حزب سوسیالیست توانسته بود از بحرانهای عجیب اقتصاد بازار آزاد و سیاستهای لیبرالی جان سالم به در برد، اما بهرغم افزایش نارضایتیها از سیستم دو حزبی که یک سر آن حزب سوسیالیست قرار داشت، خود را در برابر تغییرات مصون نگه داشته و جایگاه را محفوظ نگه داشته بود.کاهش محبوبیت سوسیال دموکراتها در سراسر اروپا دامن سوسیالیستهای فرانسوی را هم گرفت؛ چراکه آنها نیز نتوانستند خشم مردم را در برابر جهانی شدن و نابرابری کنترل کنند و شکست خوردند. در عوض آنها جایگاه خود را به راست افراطیها دادند. از سال ۲۰۱۷، حزب سوسیالیست از یکسری شکستهای فاجعهبار در انتخابات رنج میبرد و حالا بحث بقای این حزب مطرح است. البته از این وضعیت بیشترین بهره را امانوئل مکرون، رئیسجمهوری فرانسه برد. کسی که پیشتر سرمایهگذار بانکی بود و ارتباطات اندکی نیز با سوسیالیستها داشت تا اینکه حزب خود را در سال ۲۰۱۷ بنا کرد. اما از آن زمان مکرون نیز خود از برقراری ارتباط با رایدهندگان طبقه کارگر عاجز بوده است. این طبقه هسته مرکزی رایدهندگان به حزب سوسیالیست به حساب میآمد. در مقابل، او شهرت دیگری به دست آورد و حالا بهعنوان رئیسجمهور ثروتمندان و اغنیا شناخته میشود و شیوه حکمرانیاش موجب خشم جلیقه زردها و تبدیل آن به یک جنبش شده است.
در این شرایط برخی سوسیالیستها میگویند که در پس هر شکستی یک گشایش وجود دارد. خوشبینها میگویند این جابهجایی ساختمانها به دلیل مشکلات مالی حزب سوسیالیست میتواند بهعنوان یک فرصت برای تولد دوباره این حزب دیده شود؛ فرصتی که دیگر آنها را بهعنوان لیبرالهای لیموزیننشین یا چپهای خاویارخور معرفی نکند. آنها میگویند خانه جدید چپها در یک منطقه کارگر نشین میتواند برای آنها یک سنگر خیلی خوب در این منطقه خلق کند. اولیور فائور، دبیرکل حزب میگوید: «اینجا همان نقطهای است که میتوانیم بگوییم به خانه اصلی خود بازگشتهایم.» او میافزاید: «زمانی که ما در قدرت بودیم، حزب خاستگاه خود را فراموش کرده بود. نوعی حس رها شدن از هسته اصلی بهوجود آمده بود.» فائور ۵۱ ساله که اخیرا یک مصاحبه داشت، از نقشهای سخن گفت که حزب را مجددا به جایگاه خوبش باز خواهد گرداند. او گفت که حزب روی مسائلی مانند مبارزه با جهانیسازی و بازار آزاد متمرکز خواهد شد. درست مانند زمانی که حزب نماینده کارگران بود، باید مجددا روی نیازهای افراد زحمتکشیده تمرکز کند، نه اینکه اسیر مدلهای الگوریتمی باشد که گاه بیرحم هستند.
مانند همه احزاب حاضر در فرانسه، از چپ افراطی تا راست افراطی، سوسیالیستها از اهمیت مسائل زیست محیطی در انتخابات بهعنوان یکی از مسائل حیاتی آگاه شدهاند. برای فائور، مهمترین عامل تغییرات آب و هوایی و جهانیسازی است و حزب وی قصد دارد تا از مفاد مبارزه با تغییرات آب و هوایی دفاع کند. وی گفت: «با تمرکز روی این موضوعات دست به تجدیدنظر در سوسیال دموکراسی خواهیم زد و دیگر یک همراه ناز در انقلاب بازار آزاد نخواهیم بود.» آخرین دورهای که یک سوسیالیست در راس قدرت قرار داشت، به دوران فرانسوا اولاند میرسیم که از سال ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۷، کاخنشین الیزه شده بود. در زمان وی یک شکاف عمیق بین حزب و طبقه کارگر بهوجود آمد. طرفداران سنتی پایگاه حزب در این دوره حس کردند که به آنها خیانت شده است. فائور میگوید که خیانت از سوی اولاند صورت گرفت و سپس مکرون، مشاور اقتصادی حزب آمد و توانست پایگاه سنتی حزب را بدزدد. تمرکز این حزب روی مسائلی مانند ازدواج دگرباشها باعث شد تا اعضای این حزب به «بوبو» یا «بورژواهای شهری» معرفی شوند.
فائور بر این باور است که سوسیالیستها بر اثر سیستم دوحزبی در فرانسه به یک تنبلی فکری دچار شدهاند. مردم فرانسه گویی چارهای جز انتخاب بین چپها و محافظهکاران نداشتند. به گفته وی، سوسیالیستها تشخیص ندادند که بسیاری از مردم دیگر چراغ خاموش جلو رفتند و کمکم موضع خود را به «نه به راست و نه به چپ» تغییر دادند. امروزه احزابی مانند حزب مکرون و راستهای افراطی همچون مارین لوپن حضور فعالی دارند. اما سوسیالیستهای فرانسه در این قضیه همدرد نیز دارند. آنچه در فرانسه بر سر سوسیالستها آمد در سایر نقاط دیگر مانند ایتالیا، آلمان و بریتانیا نیز آمد. در این کشورها، سوسیالیستها تقریبا پس از جنگ جهانی دوم از جایگاه بسیار خوبی برخوردار بودند. آلن بروژونیو، مورخ در حوزه سوسیالیسم میگوید: «آنها عواقب جهانیشدن را تشخیص ندادند.» به گفته وی در حال حاضر از اهمیت جایگاه سوسیالیستها در فرانسه به شدت کاسته شده است. به اعتقاد وی بسیاری از رایدهندگان طبقه کارگر به سمت حزب راست افراطی چرخش پیدا کردهاند. حزب مکرون و سبزها نیز توانستهاند طبقه متوسط چپگرا را به سمت خود بکشانند.
ژان کریستوف کامبادلیس، که بین سالهای ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۷ بهعنوان دبیرکل فعالیت میکرد، میگوید که سوسیالیستها برای اینکه جایگاه خود را به دست آورند باید تغییراتی بنیادیتر داشته باشند و متحدانی برای خود دست و پا کند. به اعتقاد وی حزب سوسیالیست تنها زمانی میتواند موفق شود که از دیدگاههای جدید غافل نشود و با تغییرات بنیادی در حوزه اقتصاد دیجیتال و انقلابهای پزشکی کنار بیاید. فائور میگوید: در سال ۱۹۸۱ فرانسوا میتران اعتقاد داشت که حزب زمانی میتواند موفق شود که از پایگاه قدیمی خود جدا نشود اما الان زمان فرق کرده و شرایط حاکم بر گذشته باید فراموش شود. به اعتقاد فائور باید نشان داد که چپها آماده حکمرانی هستند.