کولی بازی در میآورم؛ پس هستم!
به گزارش اقتصاد نیوز به نقل از طرفداری، میگویند در زمان قاجار، انگلیس سفیری در ایران داشت که 50 سال در این سمت بود. تقریبا یک ایرانی شده بود و بیش از کشور خودش در ایران زندگی کرده بود. وقتی از او خصلت های ایرانیان را پرسیدند یکی از مهم ترین ویژگی های ایرانیان را مقصر دانستن همیشگی دیگران و تبرئه خود از اشتباهات تحت هر شرایطی دانست. برای شکست هایمان همیشه توجیهاتی داریم. این مسئله در جامعه ما به روابط خانوادگی و دوستانه و اجتماعی محدود نمیشود و بخش مهمی از مسئولین هم تنها به دنبال این هستند که تقصیر را به گردن دشمنان فرضی بیاندازند و همواره مثل سربازان برره از دشمن فرضی شکست میخورند. عادت کردهایم همه چیز را گردن دیگران بیندازیم. همه مقصر هستند جز خود ما، دادگاه ما همیشه یک پیروز دارد و آن هم خود ما هستیم. حتی اگر در بیابان برهوت و خالی السکنه باشیم کسی هست که ما تمام حوادث را به گردن او بندازیم تا خود را تبرئه کنیم.
بازیکنان تراکتور، سپاهان، شهر خودرو و.... به شکلی کودکانه با اسم رمز ((مهندسی لیگ))، صغیر و کبیر ورزش کشور را به حمایت از تیمی خاص متهم میکنند. دلیلش فقط و فقط یک چیز است و آن هم فرار از مسئولیت. شکست، مسئولیت به دنبال دارد، وقتی هوادار شاکیست که چرا ((آن تیم خاص)) هر سال قهرمان میشود و جلویش را نمیگیرید، میتوانند ضعف خود و قدرت رقیب را بپذیرند و از تلاش و برنامه ریزی برای سالهای بعد بگویند یا سلب مسئولیت کنند و از امدادهای غیبی به تیم برنده داستان ها بسازند. راه دوم هم باعث میشود هم در مقابل هوادار سلب مسئولیت کنند و هم بهانه ای همیشگی برای ناکامی های احتمالی بعدی در آستین داشته باشند. دیگر کسی حاضر نیست اشتباهاتش را گردن بگیرد، چه برسد به اینکه بخواهد عذرخواهی کند. اگر پنالتیمان را به شکل فانتزی به بیرون زدیم به خاطر حمایت های بی وقفه مهره وزیر شطرنج از ((تیم خاص)) است. از تیم چهاردهم جدول شکست خوردیم؟ اشکال ندارد، اینها همه جزئی از برنامه مهندسی لیگ توسط وزارت خانه ای است که غرق در گرفتاری های مختلف، حتی پول تهیه اعزام تیمهایش به مسابقات پارالمپیک را هم ندارد، است. اینکه تیم مقابل دو فصل متوالی به نیمه نهایی لیگ قهرمانان آسیا صعود کرده و بهترین نتیجه فوتبال باشگاهی ایران در آسیا را در ده سال گذشته کسب کرده و به طور خلاصه، در بازیهای بین المللی هم موفق تر بوده هم نکته مهمی نیست. اگر حتی حاضر نباشیم به زمین تشریف فرما شویم هم باز حق با ما است. به درک که ساعت برگزاری بازی سه و نیم است. ما ساعت پنج آماده بازی هستیم، اگر این را درک نکنید پس حتما قصد قهرمان کردم تیم محبوبتان را دارید. تلاش برای قهرمان کردن تیم خاص به داخل ایران محدود نمیشود و حتی دادگاه های بین المللی هم از تیمی خاص حمایت میکنند. همه اینها را از دوران مدرسه به ارث برده ایم، از زمانی که یا خودمان جرزنی میکردیم یا به دروغ رفیقمان را متهم به جرزنی میکردیم.
هنگامی که پی به ضعف و اشتباهات خود بردید. کار درست و مسئولانه و البته عاقلانه این است که آنها را بپذیرید. چرا عاقلانه؟ در چنین مواقعی پذیرش عواقب کارتان میتواند راه حلی برای برون رفت از این اشتباهات باشد. نوع اشتباه خود را تشخیص دهید و خود را برای رویارویی با آن آماده کنید. با خود بیندیشید که در این فصل قهرمان نشدیم به دلیل ضعف در چند پست خاص یا نیمکت ضعیف یا نداشتن پلن B و پلن A مناسب یا اشتباهات فردی مکرر.....اما این کار زحمت میخواهد. آنالیز کردن مشکلات و تلاش برای برطرف کردن آنها زمان بر است. پس چه راهی بهتر از مقصر دانستن دشمن فرضی؟
از طرفی دروغ را اگر به مقدار کافی تکرار کنید به فکت تبدیل میشود. آنقدر اتهاماتمان را تکرار میکنیم که خودمان هم توهم توطئه ای که از خود ساطع کردیم را باور میکنیم. در سال 91 اگر استقلال تیم بهتری نسبت به ما باشد در واقع استقلال تیم بهتری نسبت به ما نیست و درستش این است که ((میخواهند استقلال قهرمان شود))، 7 سال بعد اگر پرسپولیس بالاتر از ما بود این بار دشمنان نامرئی و فرضی میخواهند پرسپولیس را قهرمان کنند.
به تدریج از توهم توطئه لذت میبریم چرا که هرچند در عالم واقع قدرتی نداریم اما با توهم خود را ابر قدرتی فرض کرده ایم که برای متوقف کردنمان علیه مان در سطح بالاترین مقامات توطئه میکنند.
سه نکته:
دوست داریم فقط و فقط خودمان تحت هر شرایطی برنده باشیم (حتی اگر لایق برنده بودن نباشیم) و فقط برای ما دست بزنند.
آنقدر غرور کاذب داریم و یا آنقدر نسبت به پاسخگو بودن در قبال باخت ترسو هستیم که حاضر نیستیم بهتر بودن و قوی تر بودن رقیب را بپذیریم و مسئولیت شکست را گردن بگیریم.
ترکیب دو مورد بالا که در بخش قابل توجهی از جامعه در حوزه های مختلف (علی الخصوص زندگی فردی و دستاوردهایی که اطرافیانمان کسب میکنند) مشهود است، خروجیش میشود تهمت زدن به هرآنچه که از ما جلوتر و موفق تر است.
اگر مردی را سوار بر ماشین خارجی N میلیاردی ببینیم ((حتما دزدی کرده)) را ده الی بیست بار با خود تکرار میکنیم و آرام که شدیم، نفس عمیقی میکشیم و میرویم برای قضاوت فرد موفق بعدی. پرسپولیس (همان تیمی که در طول یک سال، دو مربی خارجیش به دلیل وضعیت بد باشگاه، فرار را بر قرار ترجیح دادند) در سالهای اخیر همان نقشی را در فوتبال ایران داشته است که بایرن مونیخ در بوندسلیگا یا یوونتوس در ایتالیا. در بالاترین سطوح فوتبال جهان هم میشود یک تیم 6 یا 7 فصل متوالی قهرمان لیگ شود و تیمهای دیگر که نتوانسته اند تیم قهرمان را به زیر بکشند و هرکدام ده ها میلیون هوادار از ده ها کشور مختلف دارند، گودرزها را به شقایق ها ربط ندهند، اما هضم 3 یا 4 قهرمانی متوالی در لیگ سرزمینی که هنر فقط نزد آنان است و بس، به دلیل سه نکته بالا آنقدر غیرقابل تحمل است که مربیان و مدیرانی که سرشان بی کلاه مانده از هیچ تهمت و افترایی شرم نمیکنند. شخصیت های طلبکاری که از دنیا و افرادش توقع دارد که آنطور که او میخواهد رفتار کنند، اغلب نگاه شان به نوع برخورد دیگران است تا نوع برخورد خودشان. توقع دارند همه در چارچوب آنها قدم بردارند و طلبکار بودن این افراد وقتی آشکار میشود که خلاف توقع شان رفتار شود (ارجاع به واکنش مدیریت و کادرفنی سپاهان پس از فیلمنامه عجیبشان در بازی با پرسپولیس). وقتی معتقدید که مسابقات به نفع تیم خاص توسط مهره وزیر شطرنج مهندسی شده است، چرا هر سال میلیاردها تومان هزینه اردوها و خرید بازیکن میکنید به امید قهرمانی؟ وقتی جام فلزی بی ارزش را برای ((آن تیم خاص)) رزرو کرده اند بهتر نیست کمتر از جیبتان هزینه کنید و بجای راضی کردن لژیونر ها از جوانان بومیتان استفاده کنید تا در میانه فصل کارتان به وسط کشیدن یونانی یا ایرانی بودن نام پرسپولیس نرسد؟
چون از پیامد شکست میترسیم. به عنوان یک مربی میترسم قبول کنم تیمم ضعیف تر از تیم قهرمان کار کرده چون باید پاسخگو باشم که چرا ضعیف کار کرده ام و جایگاه و شغلم در امان نخواهد بود. پس میگویم ماجرا فراتر از این حرف ها است و تصمیمات در جای دیگری گرفته میشود. مربیان توانمند! وطنیمان که وقتی برنده میشوند چنان از اندیشهها و تاکتیکهای خود سخن میگویند که گویی فاتح شطرنجی نفس گیر شدهاند و خدای ناکرده متحمل شکستی شوند از داور و کمک داور تا فرزند وزیر و خود وزیر کمر به نابودی آنها بسته بودند.
مدام خود را قربانی شرایط جلوه ندهید و انگشت اتهام را به سمت دیگران نشانه نگیرید. آقای حاج صفی، مگر میشود به همین راحتی تهمتی زد و اتفاقی نیفتد؟ چرا عادت کردهایم بدون سند حرف بزنیم؟ کاش جام فلزی بی ارزش، واقعا برایتان بی ارزش باشد، از ناراحتی ناشی از عدم رسیدن به آنها گناه دروغ و تهمت را به جان نخریم. پرسپولیس تا ابد قرار نیست قهرمان لیگ برتر باشد، پس فرهنگی غلط را جا نیندازید که شاید در سالهای آینده خودتان برای از بین بردنش به آب و آتش بزنید.