جنجالهایی که پایتخت به پا کرد
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از خبرآنلاین، فصل ششم «پایتخت» مطرحترین و شاید محبوبترین سریال دهه ۹۰ تلویزیون شب گذشته به پایان رسید. پایانی اجباری و ابراز امیدواری برای بازگشت و ادامه داستان بعد از شکست کرونا. این درحالیاست که از ابتدای ساخت سریال در خبرها آمده بود که این فصل در ۱۵قسمت ساخته خواهد شد اما حال و پس از پایان این ۱۵قسمت، مخاطبان «پایتخت» ماندهاند و چندین و چند گره باز نشده که گویا فیلمنامهنویس و احیانا طراح و کارگردان سریال برای بسته نگه داشتن و حتی کورتر کردن آنها تعمد داشتند. گرههایی که بعید به نظر میرسد با یکی دو قسمتی که سیروس مقدم عید فطر را برای پخش احتمالی آن اعلام کرده گشوده شوند.
این فصل، همان اندازه که مخاطبان بیشتری نسبت به فصلهای قبل داشت، انتقادات بیشتری هم دریافت کرد. از اشکالات اساسی در فیلمنامه تا گافهای کارگردانی مواردی بودند که باعث شدند فصل ششم «پایتخت» به زعم اغلب منتقدان و اهالی رسانه ضعیفترین فصل این سریال محبوب لقب بگیرد. در این گزارش به بخشی از انتقادات به این سریال میپردازیم.
جای خالی فیلمنامه قدرتمند
پیش از این کمتر کسی فکر میکرد که در یک سریال نام فیلمنامهنویس برای مخاطب عام اهمیت داشته باشد اما پس از این فصل از «پایتخت» بارها و بارها در شبکههای اجتماعی مختلف یاد شادروان خشایار الوند زنده شد و بخش زیادی از مخاطبان این سریال در مقایسه این فصل با فصلهای قبلی، ضعف فصل ششم را به جای خالی فیلمنامهنویس فقید آن و آشنا نبودن فیلمنامهنویس جوان و جدید سریال با فضای آن ربط دادند و این موضوع حتی انتقاد تلویحی وزیر فرهنگ را هم به دنبال داشت. سیدعباس صالحی در توئیتی از این نوشت که این خشایار الوند بود که به "پایتخت" جان میداد.
نبود یک خط قصه مستقل و خردهروایتهایی که ناتمام رها میشدند باگ اصلی فیلمنامه «پایتخت۶» بود که نشان از عجز فیلمنامهنویس در ایجاد یک چارچوب منظم و منطقی برای سریال داشت.
اینکه چه شد محسن تنابنده به عنوان طراح اصلی فیلمنامه و سرپرست نویسندگان به آرش عباسی نویسنده جوان و پرکار عرصه تئاتر اعتماد کردند و سرنوشت یکی از مهمترین برندهای تلویزیون در سالهای اخیر را به او سپردند، پرسشی است که شاید در آینده به آن پاسخ داده شود.
سانسور واقعی یا بهانه برای جذب مخاطب؟
بحث دیگری که از همان قسمتهای آغازین فصل ششم «پایتخت» درباره این سریال مطرح شد ماجرای سانسور این سریال بود. ادعایی که چندبار مطرح و بعد تکذیب شد. در ابتدا سیدامیر سیدزاده بازیگر نقش مالکی از سانسور برخی از سکانسهایش گلایه کرد. بعدتر محسن تنابنده از سانسور نسخه سانسور شده سریال نوشت و احمد مهرانفر دیالوگ سانسورشده سریال را در صفحه شخصیاش منتشر کرد. پس از این اتفاقات بود که سیروس مقدم کارگردان سریال در گفتوگویی موارد حذف شده از سریالش را به حساسیتهای شرایط روز جامعه ربط داد و گفت: هیچ سانسوری در کار نیست.
انتقادهای دنبالهدار از بدآموزیهای ادامهدار
یکی از انتقادهای پرتکرار از ابتدای پخش «پایتخت» در فصل ششم، بدآموزی کاراکترهای آن در برخورد با یکدیگر بود. بیاحترامی کوچکترهای خانواده به بزرگترها و در ادامه دروغگوییهای بیدلیل شخصیتهای خانواده معمولی و فریبا از مواردی بود که از همان قسمتهای ابتدایی تا قسمت پایانی اعتراضات و انتقادات مخاطبان سریال را به دنبال داشت. نمایش خشونت یکی دیگر از انتقاداتی بود که به این سریال وارد شد و مصداق آن هم سکانسهای مربوط به بهبود و سندروم دست بیقرارش بود. موارد بیشماری که برخی رسانههای از آن با عنوان بدآموزیهایی که نباید از نقی و ارسطو بیاموزیم یاد کردند.
گافهای پیاپی و واضح
«پایتخت۶» اما علاوه بر ایرادات فنی که در فیلمنامهاش داشت با گافهای ریز و درشتی هم همراه بود که از چشم مخاطب تیزبین این سریال پنهان نماند. از گافهای فوتبالی که هواداران فوتبال را دلزده کرد تا گاف در دست داشتن متن اخبار چند ساعت پیش از پخش خبرها از تلویزیون که با واکنش گوینده خبر تلویزیون همراه بود. اینها در کنار مواردی مانند حضور فیلمبردار در زمین فوتبال در سکانس سیو دیدنی بهتاش فریبا در دروازه نساجی، تصویر دوربین و عوامل پشت دوربین در آینه ماشین، قوریای که در یک پلان شکسته میشود و در پلان بعدی سالم سر جایش قرار دارد و ... برخی از مواردی هستند که نشان میدهند این فصل از «پایتخت» علاوه بر فیلمنامه در کارگردانی هم با بیدقتی و احتمالا از روی عجله ساخته شده است.
جنجال ناتمام سکانس پایانی
همه حواشی فصل ششم این سریال پرمخاطب اما یک حسنختام داشت که حسابی جنجالساز شد. یک زوج و سفر ماهعسل و یک موتورسیکلت و یک قایق و البته یک لامپ!
سکانسی که به اعتقاد برخی پلان به پلان از فیلمی با بازی بهروز وثوقی کپی شده بود و همین موضوع انتقادات از سریال را به اوج رساند و ماجرای حاشیههای "پایتخت" را حادتر از پیش کرد.