استراتژی جدید ایران در خاورمیانه پس از ترور قاسم سلیمانی
به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»؛ در ادامه ی این مطلب آمده است: اخیرا دولت ترامپ موشک های پاتریوت آمریکا را از عربستان سعودی که پس از چندین حمله به تأسیسات نفتی عربستان سعودی در آنجا مستقر شده بودند، از این کشور خارج کرد. این اقدام پس از آن صورت گرفت که ایران ماه گذشته برای نخستین بار از سال 2018 کشتی های جنگی آمریکایی را مورد «آزار و اذیت» قرار داد. این امر باعث شد، رئیس جمهور دونالد ترامپ، نیروی دریایی ایالات متحده را به این سمت هدایت کند که در صورت تکرار «آزار و اذیت»، علیه تسلیحات ایرانی شلیک و آنها را نابود کنند. تهران با توئیتی از طرف محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران به این اقدام ترامپ پاسخ داد. در این توییت آمده است: نیروهای آمریکایی در 7000 مایلی کشور خودشان هستند، جایی که واقعاً کاری برای انجام دادن ندارند، حال آنکه ملوانان ما را در سواحل خلیج فارس تحریک می کنند.
خیراً ظریف رساترین صدا از سوی مقامات رسمی ایران در پاسخ به دولت ترامپ بوده است و این نشان می دهد که تهران در درجه اول به جای زبان سنتی تهدیدهای نظامی به ابزار دیپلماتیک متوسل شده است. علاوه بر این و فراتر از لفاظی ها، شواهد و مدارک کافی وجود دارد که هم واشنگتن و هم تهران می خواهند حداقل کانال های ارتباطی را باز نگه دارند.
در برابر این پیش زمینه، ایران در مورد چگونگی مقابله با چالش های عظیم در لبنان، عراق و سوریه با مسائل دشواری روبرو است. در حالی که مضامین و تاکتیک های متداولی وجود دارد، اما به نظر میرسد دولت ترامپ به جز در سوریه به این استراتژی نوظهور ایران که متناسب با شرایط هر کشور تهیه شده است، پاسخ مثبت خواهد داد.
حزب الله در لبنان همچنان در مدیریت روابط پیچیده با طبقه سیاسی این کشور با تلاطم مواجه است. حسن دیاب نخست وزیر که از ژانویه به مقام ریاست جمهوری رسیده، با یک واقعیت اقتصادی حیرت انگیز روبرو است. در 30 آوریل، وی یک برنامه بهبود اقتصادی پنج ساله را اعلام کرد که به شدت نیازمند کمک های مالی صندوق بین المللی پول (IMF) است. اگرچه نعیم قاسم، معاون دبیرکل حزب الله در ماه فوریه گفت که «ما ابزارهای امپریالیستی را نمی پذیریم... به این معنی که تسلیم شدن در برابر صندوق بین المللی پول را برای مدیریت بحران قبول نمی کنیم»، اما گفتگو با صندوق بین المللی پول رسما از 13 مه آغاز شد.
این نرمش حزب الله نه تنها مبتنی بر رویکرد ایران بلکه بر اساس ملاحظات داخلی است، زیرا متحدین مانند رئیس جمهور میشل عون و رئیس مجلس، نبیه بری، رئیس جمهور لبنان را تحت فشار قرار داده اند تا در آن جهت حرکت کند. در طرف مقابل، ایالات متحده همچنان به تأیید دولت دیاب که ضمن توازن در روابط خود با ایران و حزب الله، منافع ایالات متحده در لبنان را تسهیل کرده است، میپردازد.
در جبهه دیپلماتیک، دولت اسرائیل با حمایت دولت ترامپ، در حال حاضر خواستار تغییرات اساسی در وظیفه مأموریت صلح سازمان ملل در جنوب لبنان، معروف به یونیفل است. این اولین باری نیست که ایالات متحده از اسرائیل در تلاش برای دسترسی به صلح از طریق دسترسی به سایت های محرمانه و بدون نیاز به تحرک تل آویو حمایت کرده است.
مهمترین خلائی که ایران باید پس از ترور سلیمانی آن را پر کند، عراق است. سید حسن نصرالله، دبیرکل حزب الله طی سخنرانی خود در ژانویه گفت که قصاص قتل سلیمانی ممکن است در روزهای آینده، هفته ها و ماه های آینده اتفاق بیفتد. به عقیدهی آمریکاییها به نظر می رسد محمد کوثرانی، یک فرمانده ارشد نظامی حزب الله مسئولیت دارد که جای خالی سسردار لیمانی را در عراق پر کند. منابع رسانه ای تأیید روشنی درباره مکان و جلسات کوثرانی ارائه نداده اند، اما در ماه آوریل، دولت ترامپ یک پاداش 10 میلیون دلاری برای کسب اطلاعات در این زمینه اختصاص داد.
در جبهه سیاسی، پس از پنج ماه خلاء دولت در عراق، کرونا ویروس به تسریع تشکیل کابینه جدید به سرپرستی مصطفی الکاظمی که پیش از این به عنوان رئیس سرویس اطلاعاتی ملی فعالیت کرده بود و نسبتاً مستقل است، انجامید. به نظر میرسد، شخصیت غیر تحریک آمیز الکاظمی در کابینه جدید که در تاریخ 6 ماه مه توسط پارلمان عراق به تصویب رسید، تلاشی برای تکرار دوره نخست وزیری پیشین یعنی حیدر العبادی است. با این انتظار که سابقه امنیتی کاظمی ممکن است به او کمک کند تا عملکرد بهتری در عراق داشته باشد.
کاظمی با چالشهای سختی روبرو است. معترضین در شرایط سخت اقتصادی و فروکش کردن قیمت نفت که منبع اصلی درآمدهای عراق است، خواستار اصلاحات و شرایط بهتر زندگی هستند. علاوه بر این، در ماه آوریل، دولت ترامپ سیاست معافیت عراق از تحریم ایران را که در تاریخ 26 ماه مه منقضی می شد، تمدید کرد. ایالات متحده همچنان از این سیاست به عنوان یک اهرم سیاسی در عراق بهره میبرد. ترامپ این توجیه را مطرح می کند که سیاست مورد بحث در واقع به معنای وابستگی کمتر عراق به منابع انرژی ایران است.
در سوریه، بحران شدید اقتصادی و شیوع کرونا ویروس باعث تقویت رقابت تهران با مسکو و همچنین آزادی بیشتر اسرائیل در مهار ایران شده است. اما این ها لزوما به معنای شکست در اتحاد تهران-مسکو در سوریه و یا پایان دادن به حمایت آنها از اسد نیست. تهران همچنان به پشتیبانی از اسد ادامه می دهد، به طوری که هفته گذشته دمشق با شرکت های ایرانی برای کشف نفت در منطقه ابوکمال در حومه شرقی دیر الزور قرارداد بست. این تحولات پس از بازدید جواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران در ماه آوریل از سوریه اتفاق افتاد. علاوه بر این، حملات اسرائیل به مواضع ایران و متحدان آن در سوریه در هفته های گذشته شدت گرفته است. اهداف اخیر شامل انبار اسلحه در نزدیکی مرکز مطالعات و تحقیقات علمی در استان حلب و همچنین انبارهای تسلیحاتی حزب الله در خارج حمص در مرکز سوریه و در نزدیکی ارتفاعات جولان تحت اشغال اسرائیل بود. مقامات تلآویو معتقد هستند که اگرچه ممکن است ملاحظات خاصی در تهران وجود داشته باشد، اما به نظر نمی رسد که تغییر چشمگیری در رویکرد عمومی ایران در سوریه ایجاد شود. به این معنا که تهران به دنبال ادامهی سیاست موثر خود در سوریه است.