نسل کشی ایرانیان در راه است
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از موج،"اگر فشارهای وارده روی کادر درمانی باز هم ادامه داشته باشد، همه چیز را افشا می کنم" این سخنان وزیر بهداشت در هفته گذشته به همراه چندین و چند اظهار نظر دیگر از مدیران بهداشتی کشور و همچنین ستاد مبارزه با کرونا که در آنها اعلام شده بود، وضعیت کشور روز به روز در مورد مبتلایان به کرونا بدتر و خطرناک تر می شود باعث شده تا سوال مهمی در بین افکار عمومی مطرح شود. اینکه چرا دولت با وجود تمامی گزارش ها و اخطارهای کارشناسان و پزشکان، باز هم نمی خواهد طرح قرنطینه را اجرایی کند؟
سوالی که بهانه ای شد برای گفت و گو با محمد رضا محبوب فر، عضو کمیته ملی کرونای کشور، عضو انجمن علمی آموزش بهداشت و ارتقا سلامت ایران، اپیدمیولوژیست و جامعه شناس. گفت و گویی بی پرده که بسیاری از موارد مطرح شده در آن برای نخستین بار است که مطرح می شود و می تواند نشانه ای باشد از عمق فاجعه ای که در انتظار ایرانیان و بخصوص مردم تهران است. فاجعه ای که دکتر محبوب فر از آن با عبارت "نسل کشی" یاد می کند!
بنا بر برخی از اخبار غیررسمی؛ گفته می شود که تهران هم به وضعیت قرمز رسیده است. واقعا همین طور است؟
آمار و ارقام مبتلایان و فوت شدگان حاکی از آن است که پایتختمان هم اینک در وضعیتی بالاتر از "هشدار" قرار دارد که می توان از آن به "شبه" قرمز یاد کرد. برای همین واقعا الان ضروری و الزامی است که دولت دو هفته تا یک ماه تهران را قرنطینه و تعطیل کند. این شاید تنها راه جلوگیری از فاجعه ای ملی باشد.
مسلما وزیر بهداشت و اعضای ستاد ملی کرونا؛ این دیدگاه و این گزارش ها از وضعیت تهران و سایر شهرهایی که در وضعیت قرمز قرار دارند را به رییس جمهور هم ارایه داده اند. ولی به نظر می رسد رییس جمهور و دولت در ظاهر توجهی به این گزارش ها ندارد و همچنان معتقد است که نیازی به اجرای فاز جدید قرنطینه در این شهرها و بخصوص در تهران نیست. واقعا دلیل این دیدگاه دولت در چیست؟
همانطور که گفتید بارها این گزارش ها و دیدگاه های متخصصان به رییس جمهور و هیات دولت ارایه شده است. اما متاسفانه دولت به شدت در برابر اجرای قرنطینه مقاومت می کند. دلیل آنهم ناتوانی دولت از تامین هزینه های خانواده ها در ایام قرنطینه است. یعنی دولت باید براساس قوانین بین المللی هزینه زندگی شهروندان را در ایام قرنطینه بپردازد ولی به لحاظ اینکه کشور از لحاظ اقتصادی در وضعیت بغرنجی به سر می برد، از تامین این بودجه ناتوان است. همانطور که در اداره اقتصادی کشور ناتوان شده است!
برای همین به شدت در برابر قرنطینه شهرها مقاومت می کند. واقعیت این است که به خاطر بی تدبیری دولت و ناتوانی رییس جمهور در اداره اقتصادی کشور و همچنین تحریم هایی که علیه کشورمان اعمال شده، بیش از 80 درصد از شهروندان ایرانی در حد خط فقر و حتی زیر آن قرار دارند. در چنین جامعه ای تا وقتیکه دولت نحوه ارتباط و تعاملش با مردم را اصلاح نکند؛ اجرای پروتکل های بهداشتی راه به جایی نخواهد برد چرا که شهروندان به خاطر بی اعتمادی به دولت تمایلی به اجرای دستورات و ابلاغیه های دولت ندارند؛ چون مردم فکر می کنند دولت با آنها صادق نیست. ضمن آنکه از یاد نبریم که تعداد زیادی از شاغلین کشور از شاغلین غیررسمی؛ روز مزد، کارگران روزمزد، فصلی، دوره گردها و دستفروش های فاقد بیمه هستند. در این ایام کرونا یی؛ این اقشار 80 درصد درآمدشان را از دست داده اند. بنابراین شما نمی توانید از آنها انتظار داشته باشید که در اماکن عمومی ماسک بزنند و پروتکل های بهداشتی را رعایت کنند چون از در تامین نیازهای اولیه زندگی خود نیز عاجز شده است و حتی نمی تواند یک ماسک ارزان قیمت بخرد، برای همین ترجیح می دهد، چشمانش را بر روی خطرات ناشی از حضور در مجامع عمومی و تردد در شهر ببندد تا بلکه بتواند لقمه نانی برای خود و خانواده اش به دست آورد.
نتیجه هم این می شود که شما اگر سری به بیمارستان لقمان بزنید خواهید دید که اکثر قریب به اتفاق کودکان بستری مبتلا به کرونا؛ جزء همین خانواده های کم بضاعت و زیر خط فقر جامعه هستند. یا اگر چرخی در بین بیمارستان های دولتی شهرهای تهران، قم، اصفهان، خراسان و... بزنید به خوبی میتوانید مشاهده کنید که اکثر بیماران کرونایی بستری در این بیمارستان های دولتی را فقرا و اقشار کم درآمد جزء خانواده های زیر خط فقر تشکیل می دهند. این نشان می دهد که کرونا؛ بیماری فقراست و نه اغنیا! قشری که علاوه بر مشکلات عدیده معیشتی که دارند، از لحاظ روحی و روانی هم تحت فشارهای بسیاری قرار دارند. آن وقت دولت چطور می تواند از این قشر که بین ۷۰ تا ۸۰ درصد جمعیت کشور را تشکیل می دهند، بخواهد که پروتکل های بهداشتی را رعایت کند؟ ما در ضمن کارمان و به خاطر حرفهمان؛ مردمی را می بینیم که از ته قلب از خدا آرزوی مرگ می کنند.
متاسفانه این یک حقیقت تلخ است. چون واقعیت این است که آمارهای واقعی مبتلایان و فوت شدگان بسیار بیشتر از چیزی است که به طور رسمی اعلام می شود. از سویی دولت به خاطر همان مشکلات اقتصادی و ناتوانی در اداره کشور، در بازگشایی ادارات و صنوف تعجیل کرده است. ضمن آنکه دولت به خاطرفشارهای نهادهای بالادست نمی تواند کاری برای عادی سازی روابط در عرصه بین المللی و اصلاح ساختار اقتصادی ناشی از تحریم ها بکند. درحالیکه کرونا یک ویروس جهانی است و مهار آن نیز تعاملی جهانی را می طلبد. برای همین فقط کشورهایی موفق به مهار کرونا شده اند که با سایر کشورهای جهان در تعامل بوده اند و از کمک ها و تجارب آنها بهره برده اند. کشورهایی مانند: ایتالیا؛ برای همین ما نیز برای پیروزی بر این ویروس کشنده، چاره ای نداریم جز تعامل با جهان و رفع محدودیت های اقتصادی و تحریم ها و استفاده از کمک های سازمان بهداشت جهانی و حتی کمک های سایر ایرانیانی که در جای جای این کره خاکی زندگی می کنند.
باید اجازه دهیم نمایندگان سازمان بهداشت جهانی با آزادی کامل، به کشورمان بیایند و وضعیت را بررسی کنند و به ما در کنترل این بیماری یاری رسانند. ولی امروز ما به خاطر نداشتن تعامل با بخش عظیمی از جهان، از داشتن بسیاری از حمایت ها و کمک ها بی بهره ایم. نتیجه چنین رویه ای این است که آنقدر فشارها روی وزیر و مدیران وزارتخانه و کادر پزشکی کشور زیاد شده که دیگر قابل تحمل نیست. برای همین وزیر بهداشت بارها خواسته تا استعفا دهد ولی برای جلوگیری از ایجاد تنش در جامعه منصرف شده است. چرا که همه می دانند که در صورت تداوم این رویه، فاجعه ای انسانی در انتظار ماست.
به نحوه نظارت و تعامل بخش بهداشت کشورمان با سازمان بهداشت جهانی اشاره کردید. مگر الان نمایندگان این سازمان نمی توانند به راحتی به کشور ما بیایند و برگردند و وضعیت کرونا را رصد کنند؟
چرا.. اما چه فایده! متاسفانه اطلاعات درست و واقعی به آنها در مورد کرونا داده نمی شود. یعنی سعی می شود در مورد وضعیت این بیماری عادی سازی شود. درست مثل رویه ای که در داخل کشور رخ می دهد. یعنی سعی می شود تا به گونه ای رفتار شود که انگار همه چیز عادی است!
راستی یک سوال دیگر.... برخلاف ادعای دولت؛ تمامی شهروندانی که برای انجام تست کرونا مراجعه می کنند مدعی هستند که این تست برایشان ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزار تومان آب می خورد. این ادعا تا چه حد درست است؟
بله. این هم از دیگر واقعیت های پنهان مانده سیستم بهداشتی ما در مواجهه با کروناست. از آنجاییکه آزمایشات تشخیص کرونا، نیازمند صرف هزینه و تجهیزات و به کارگیری نیروی انسانی آموزش دیده است این آزمایش ها معمولا گران هستند. چون اولا ما از لحاظ تجهیزات و امکانات انجام این تست ها در مضیقه هستیم و ثانیا، کادر پزشکی به اندازه کافی نداریم تا جوابگوی هجوم شهروندان باشد. برای همین انجام تست کرونا در مراکز درمانی دولتی و خیریه از حدود ۳۰۰-۴۰۰ هزارتومان آغاز و حتی در برخی مراکز تا ۳ میلیون تومان هم می رسد. این درحالی است که بسیاری از هموطنان ما حتی از عهده خرید یک ماسک هم برنمی آیند تا در اماکن عمومی و مترو و اتوبوس از آن استفاده کنند؛ چه رسد به اینکه بخواهند چند صد هزار تومان برای انجام تست کرونا بدهند!
بستری چطور؟ بستری شدن یک بیمار کرونایی چقدر هزینه دارد؟
بستری شدن بیماران کرونایی بد حال در بیمارستان های دولتی و مراکز تحت نظارت وزارت بهداشت یا دانشگاه های علوم پزشکی رایگان است. مگر آنکه شخصی بخواهد در بیمارستان خصوصی بستری شود که در آن صورت با هزینه های گزافی را بپردازد. البته اگر بیمه تکمیلی داشته باشد می تواند از بیمارستان خصوصی فاکتور بیاورد و از بیمه بخشی از هزینه هایش را بگیرد.
ولی الان که گفته می شود ظرفیت اکثر بیمارستان ها تکمیل است و دیگر برای بیماران کرونایی جایی ندارند؛ تکلیف چیست؟ یعنی همه بیماران باید هزینه های کلانی بکنند تا در بیمارستان های خصوصی بستری شوند؟
وقتیکه بیماری به بیمارستان های دولتی مراجعه می کند، اگر وضعیتش به گونه ای باشد که باید حتما بستری شود و البته در صورتیکه آن مرکز درمانی تخت خالی داشته باشد، در همان جا بستری می شود. ولی اگر تخت خالی نداشته باشند، یا به یکی از مراکز درمانی دولتی که تخت خالی داشته باشند ارجاع داده می شوند و یا در بخش های روباز بیمارستان هایی که برای بیماران کرونایی تدارک دیده شده؛ بستری می شوند. البته با توجه به اینکه تقریبا ظرفیت اکثر مراکز درمانی تهران پر است، از پذیرش بیماران معذورند مگر اینکه در نوبت بمانند و تختی خالی شود.
گفتید بخش های روباز بیمارستان ها؟ منظورتان این است که در برخی از بیمارستان های دولتی تخت هایی در فضای آزاد گذاشته اند و بخش هایی جدید درست کرده اند؟
دقیقا همین طور است. این اتفاق در برخی از بیمارستان های دولتی مانند بقیه الله العظم، امام خمینی، مسیح دانشوری، لقمان و...افتاده است. در این بخش های تازه تاسیس شده؛ بیماران می توانند از دستگاه های تنفسی و یکسری امکانات دیگر بهره مند شوند. البته در موج اول کرونا یک بیمارستان صحرایی نیز توسط نیروهای مسلح دایر شده بود که هم اینک دوباره فعال شده و بیماران را پذیرش می کند. البته واقعیت این است که در تهران و خراسان شمالی، بیمارستان های وابسته به نیروهای مسلح یا تامین اجتماعی وضعیت بهتری برای ارایه خدمت به بیماران کرونایی دارند.
موضوع بعدی به ماهیت جدید ویروس کرونا برمی گردد. الان تقریبا اکثر متخصصان اذعان دارند که ویروس کرونا جهش پیدا کرده و با علایم جدیدی ظاهر می شود. اولا این نظریه تا چه حد درست است و ثانیا؛ علایم جدید ابتلا به این ویروس چگونه است؟
همانطور که گفتید، ویروسی که امروز با آن مواجهیم، در واقع نوع جهش یافته ویروس کرونای ابتدایی است. در موج اول، این ویروس داشت قدرت انتقال و کشندگی خود را از دست می داد و تقریبا محو می شد. مثل ایتالیا، آمریکا، اسپانیا و برخی از کشورهای آسیایی و... ولی به دلیل تغییرات آب و هوایی و گرم شدن شرایط اقلیمی و البته استفاده بی رویه داروهای ضدویروس و ضدباکتریایی این ویروس جهش پیدا کرده و امروز با کشندگی و قدرت شیوع بسیار بیشتری دوباره قامت راست کرده و در حال قربانی گرفتن است. درموج قبلی این ویروس؛ فقط دستگاه تنفسی را درگیر می کرد اما امروز علاوه برمشکلات تنفسی؛ این ویروس وارد سیستم گوارشی انسان ها هم می شود و باعث بروز اسهال و استفراغ در مبتلایان می شود. همچنین در برخی از موارد، این ویروس از طریق پوشش انسانی یعنی پوست و ماهیچه ها وارد بدن می شود و موجب خستگی مفرط و ضعف شدید عضلانی در فرد مبتلا می شود. یکی دیگر از علایم جدید این ویروس؛ بروز برخی از علایم در دستگاه ادراری مبتلایان، همین طور کهیر زدن و بیرون ریختن جوش های قرمز رنگ در بدن فرد مبتلاست که با خارش های تقریبا شدیدی همراه است. اما شاید مهمترین علامت جدید ویروس کرونا؛ نفوذ این ویروس از طریق مخاط های بینی و چشم به داخل سیستم مغز و اعصاب انسان باشد که مغز را دچار التهاب می کند و حتی در برخی موارد هم مننژیت باعث فوت بیمار مبتلا به کرونا شده است.
در بین صحبت هایتان اشاره ای کردید به تلاش مسئولان برای عادی سازی جلوه دادن وضعیت موجود. منظورتان این بود که مسئولان آمار واقعی را منتشر نمی کنند؟
متاسفانه همین طور است. حقیقت این است که هم آمار مبتلایان و هم آمار فوتی ها چندین برابر آماری است که هر روز اعلام می شود! پیش بینی ما این است که تاکنون بیش از ۲۰ میلیون نفر از شهروندان ایرانی، به کرونا مبتلا شده اند. اما تعداد زیادی از آنها یا فاقد علایم جدی ابتلا بوده اند و یا علایم خفیفی داشته اند و یا با داروهای بدون نسخه و طب سنتی شرایطشان را به حالت عادی بازگردانده اند. یکسری از شهروندان هم اصلا به مراکز درمانی مراجعه نکرده اند. گروهی نیز به بیماری های جانبی مثل دیابت و بیماری های کلیوی و... مبتلا بوده اند و علت فوت آنها ابتلا به این بیماری ها ذکر شده و اشاره به فوت بیمار به خاطر کرونا نشده است. یعنی می خواهم بگویم بسیاری از آمارهای مبتلایان در جمع بندی لیست آمار مبتلایان به کرونا نیامده اند. بنابراین همه اینها باعث شده تا آمار واقعی بسیار بیشتر از اینها باشد.
خب فکر می کنید اگر با همین دست فرمان جلو برویم وضعیت تهران در ماه های آینده چگونه خواهد بود؟
من چندی قبل پیش بینی کرده بودم که اگر دولت بخواهد به همین شیوه در مواجهه با کرونا ادامه دهد، بی شک در تیرماه شاهد اوج گیری مجدد این بیماری و آمار فوت شدگان هستیم. حالا می خواهم بگویم اگر دولت باز هم بخواهد لجاجت کند و به همین شیوه بخواهد بر رفع محدودیت های مشاغل و تردد شهروندان اصرار داشته باشد و نظام و دولت نخواهند فکری برای تعامل با کشورهای صاحب سبک در مورد کرونا و کشورهای پیشرفته دنیا بکند؛ مسلما در مردادماه شاهد موج هولناکی از مبتلایان و فوتی ها خواهیم بود که می توان از آن به یک نسل کشی ایرانیان یاد کرد. چرا که دیگر حتی کادر درمانی ما هم نمی تواند جوابگو باشد چون، امروز بسیاری از کادر پزشکی ما خودشان با این بیماری دست و پنجه نرم می کنند یا خسته و فرسوده هستند و یا بخشی دیگر، حاضر نیستند سر کارشان بیایند! ولی هر چه که هست معتقدم مقصر اصلی این وضعیت در درجه اول دولت و نهادهای بالادستی آن هستند که نه قادر به کنترل و اداره کشور و تامین منابع اقتصادی برای اداره آن هستند و نه می خواهند با کشورهای مطرح دنیا تعامل داشته باشند و از آنها کمک بگیرند. درحالیکه اگر طبق پیش بینی شاهد نسل کشی کرونایی در ایران باشیم، چه بسا دولتمردان خودشان مجبور خواهند شد که در سیاست های خارجی و نظام اقتصادی و حتی سیاسی کشور تغییراتی اساسی را لحاظ کنند!