مردم حق دارند در صف خرید دلار و بورس بایستند
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از عصرایران، بعد از اینکه وضعیت بورس قرمز شد، مردم دوباره برای خرید دلار 22 هزارتومانی جلوی صرافیهای بانکی صف کشیدند. عدهای پول خود را به بازار ماشین و خانه ریختهاند. آنهایی که پول دارند هرکاری میکنند تا ارزش پول خود را حفظ کنند و البته آنهایی هم که سرمایهای ندارند فقط تماشا میکنند.
اگر وضعیت اقتصاد کشور به سامان بود، میشد یقه افراد را گرفت و از آنها پرسید چرا پول خود را وارد چرخه تولید نمیکنید؟ اما امروز باید دستها را در برابر این عده بالا برد و به آنها حق داد که به دنبال حفظ داراییهای خود هستند.
ارزش پول کشور هر روز پایین میآید. اگر فردی روز گذشته 10 میلیون تومان سرمایه داشت باید بالا رفتن قیمت ارز، ارزش پول او به 8 میلیون تومان میرسد و به معنای واقعی کلمه مردم شاهد آب شدن سرمایه خود هستند.
هر عقل سلیمی و اقتصادی میگوید در وضعیت فعلی کشور نگه داشتن پول نقد یعنی آتش زدن سرمایه و به خاطر همین صف بورس و خرید دلار، ماشین و خانه شلوغ است.
مردم گناهی ندارند، شب خوابیدهاند و صبح بیدار شدهاند و دیدهاند قیمت خودرو دنا که در داخل هم تولید میشود به 550 میلیون تومان رسیده است. واقعا آنها باید چه کنند؟
شوخی نیست دیگر شما در ایران با 50 میلیون تومان نمیتوانید ماشین صفر بخرید! 50 میلیون تومان زمانی نه چندان دور پول محترمی بود اما الان ...
اقتصاد ایران، برنامه ریزی خانوادهها را به سمت نابودی کشانده است. دیگر نمیشود پول پسانداز کرد و گفت با این پول 10 ماه دیگر یک پراید میخرم. شاید 10 ماه دیگر با همان پول دوچرخه هم نشود خرید!
مردم حق دارند در این بلبشو، سرمایه خود را حفظ کنند. برخی میپرسند چرا مردم پول خود را وارد تولید نمیکنند؟ پاسخش مشخص است. چون تولید پرریسکترین کار اقتصادی در ایران است.
تولید کند که بعد بدهکار بانک شود و بعد کارگران تولیدیاش به دلیل نگرفتن حقوق از او شکایت کنند و در نهایت به عنوان یک بدهکار راهی زندان شود؟!
با هزار زحمت کالا تولید کند و به بازار بفرستد و بعد ببیند همان جنس را از چین وارد و بازار را قبضه کردهاند؟!
وضعیت مردم مثل کسانی است که در گذشتههای دور دچار، راهزنها میشدند و هر چه آنچه داشتند را از دست میدادند. امروز مردم اگر مال خود را سفت نچسبند، اقتصاد نابسامان ایران آن را چپاول خواهد کرد.
بهتر است به جای مردم از کسانی که در مصدر کار نشستهاند، پرسید که این چه اقتصادی است که ساختهاید؟ با تولید کشور چه کردهاید؟ چه بلایی سر ارزش پول ملی آوردهاید؟