رویاهای بزرگ نفتی امارات و اسرائیل
به گزارش اقتصادنیوز داود کیانی، عضو هیئت علمی موسسه مطالعات بین المللی انرژی در مقالهای به تحلیل این توافق از زاویه معادلات انرژی جهان پرداخته است. در ادامه متن این مقاله میآید:
سال 1971، امارات متحده عربی به یک کشور مستقل تبدیل شد، از آن سال تا امروز نه تنها این کشور بلکه کلیه کشورهای عربی، وجود دولت غاصب اسرائیل را نه تنها به رسمیت نشناختهاند بلکه این رژِیم را دشمن شماره یک و تهدید اصلی اعراب قلمداد کردند.جنگهای اعراب و اسرائیل نمونه ی بارزی از این چالش بزرگ میان اعراب و رژیم غاصب اسرائیل بود. امارات متحده عربی بهعنوان عضوی از کشورهای شورای همکاری خلیج فارس از چند سال گذشته رابطه پنهانی با رژیم غاصب صهیونیستی اسرائیل برقرار کرده بود. در سال 2015 اسرائیل اعلام کرد که یک دفتر دیپلماتیک در امارات افتتاح میکند، این نخستین بار است که بیش از چند دهه گذشته رژِیم غاصب اسرائیل در منطقه خلیج فارس حضور رسمی دارد. از سال 2015 تا سال 2019 روابط دو کشور به طور مخفیانه بوده است. با شروع بحران بیماری همه گیر کرونا ( COVID-19 ) راه ارتباط اسرائیل و امارات باز شد. بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، در پایان ژوئن 2020 گزارش داد که دو کشور برای مبارزه با ویروس کرونا همکاری میکنند و رئیس موساد، یوسی کوهن، بارها به امارات سفر کرده است. امارات متحده عربی با فاش کردن اینکه این صرفاً یک توافق در بین شرکتهای خصوصی بوده است و نه در سطح دولت این موضوع را نادیده میگرفت و تلاش میکرد که روابط دو دولت غیر رسمی نشان دهد.
چالشهای کشورهای عربی با ایران بر سر مسائل هستهای ایران، نفوذ منطقهای ایران در سوریه، عراق، یمن، لبنان و فلسطین و خصوصا جنگهای نیابتی میان ایران و عربستان سعودی بهانه لازم شد تا با پشتوانه آمریکا و لابی اسرائیل ائتلاف واحد این کشورها بر علیه جمهوری اسلامی شکل گیرد.
از کشورهای عربی، مصر به عنوان نخستین کشور در سال 1979میلادی و اردن در سال 1994 روابط رسمی خود را با اسرائیل آغاز کردند و امارات متحده عربی در سال 2020 به عنوان سومین کشور حوزه عرب خلیج فارس به عادی سازی روابط خود با دولت غاصب اسرائیل را آغاز کرد و بحرین به عنوان چهارمین کشور عرب رابطه خود را با اسرائیل اعلام کرد.
نخستین پرواز مستقیم تجاری از اسرائیل به امارات در 31 آگوست سال 2020 انجام شد. به گفته دونالد ترامپ ، رئیس جمهور ایالات متحده و بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژِیم غاصب، اسرائیل و امارات متحده عربی روابط دیپلماتیک خود را به طور کامل عادی میکنند. آنها سفارتها و سفرا را تبادل و همکاری خود را در سرتاسر و در طیف گستردهای از زمینهها از جمله گردشگری، آموزش، بهداشت، تجارت و انرژِی آغاز میکنند. لازم به ذکر است دولت غاصب یهود به دنبال یافتن نقش مهمتری در بازار و تجارت انرژی (نفت و گاز)، سیاستهای نفتی، هاب انرژِی منطقهای و سرمایهگذاریهای بزرگ نفتی در منطقه است. در مقاله زیر تاثیر روابط دیپلماتیک دو کشور امارات متحده عربی و رژِیم غاصب اسرائیل بر محوریت انرژی و خصوصا خط لوله نفت اروپا –آسیا تجزیه و تحلیل می شود.
خط لوله اروپا-آسیا (EAPC) Europe Asia Pipeline Company
خط لوله مشترک ایران و اسرائیل یا خط لوله انتقال نفت اروپا - آسیا پیش از انقلاب اسلامی ایران و با سرمایه گذاری مشترک ایران و رژیم غاصب اسرائیل ساخته شده بود. این خط لوله ۱۵۸ مایلی (254 کیلومتر) که دریای سرخ را به دریای مدیترانه متصل میکند، جایگزین ارزانتری برای انتقال نفت از طریق کانال سوئز است و همچنین برای اتصال به شبکه خطوط لوله عرب که نه تنها نفت و گاز را در منطقه منتقل میکند، بلکه آن را به بنادر دریایی برای انتقال به دیگر نقاط جهان هم میرساند. این رژیم با احیای این خط لوله، نقش بسیار بزرگتری در تجارت انرژی، سیاستهای نفتی و سرمایه گذاریهای عمده نفتی در منطقه پیدا خواهد کرد.
خط لوله نفتی «الیات - اشکلون» که خط لولهای استراتژیک و به طول 158 مایل یعنی حدود 254 کیلومتر که نفت را از ایلات در دریای سرخ به بندر اشکلون در بنادر مدیترانه منتقل می کند. قطر لوله 42 اینچ (106 سانتی متر) و حداکثر 60 میلیون تن در سال ظرفیت دارد. دارای 3 ایستگاه تقویت کننده پمپاژ است. از بندر اشکلون لولههای نفت به سمت پالایشگاههای حیفا به طول 197 کیلومتر و قطر حدود 16 اینچ(40 سانتی متر) و همچنین به سمت پالایشگاه اشدود به طول 36 کیلومتر و به قطر 16 اینچ(40 سانتی متر) جریان دارد.
این خط لوله در سال 1968 یعنی حدود 60 سال پیش و در جریان بحران کانال سوئز و با هدف تامین انرژی یعنی نفت برای رژیم غاصب و کشورهای اروپایی طراحی شد. در جنگهای ۱۹۶۷ و ۱۹۷۳ اعراب و رژیم غاصب اسرائیل، مصر تلاشهایی برای مسدود ساختن کانال سوئز به طول ۱۲۰ مایلی (192 کیلومتر) کرد. در آن هنگام، بیشترین نفتی که در خط لوله مذکور جریان داشت از سوی ایران تامین میشد که محمد رضا شاه پهلوی روابط نزدیک اما پنهان با اسرائیل داشت. در سال ۱۹۶۸ دو کشور ایران و اسرائیل خط لولهای را که در آن زمان به نام «ایلات – اشکلون» را با سرمایه گذاری مشترک ۵۰-۵۰ شروع کردند تا از طریق این خط لوله نفت ایران از طریق سرزمینهای اشغالی به مدیترانه و از آنجا با کشتیهای سوپر نفتکش به اروپا منتقل گردد.2
با شروع انقلاب اسلامی و قطع رابطه با رژیم غاصب اسرائیل در سال 1979، رژیم غاصب اسرائیل شرکت فوق را ملی کرد. در سال 2015، یک دادگاه سوئیس به اسرائیل دستور داد 1.1 میلیارد دلار غرامت به ایران بپردازد، که آنها از پرداخت آن خودداری کردند. خدمات EAPC عبارتند از: حمل و نقل نفت خام و فرآوردههای تصفیه شده، ذخیره سازی طولانی مدت، مخلوط شدن روغن خام، فرآوری گاز مایع، مازوت، مواد تقطیر و گاز.
در حالی که قرار بود این خط لوله ۴۲ اینچی، نفت ایران را از جنوب سرزمینهای اشغالی به دریای مدیترانه انتقال دهد هم اکنون بیشتر به صورت معکوس عمل میکند و نفتی را که از آذربایجان و قزاقستان به بندر اشکلون منتقل شده، به خلیج عقبه در دریای سرخ انتقال میدهد تا از آنجا به سمت چین، کره جنوبی و دیگر کشورهای آسیایی بارگیری شود. این خط لوله هم سبب پهلو گرفتن نفتکشهای بزرگ در دریای مدیترانه شده و از آنجا که کانال سوئز عرضش باریک است نیاز به تردد و عبور کشتیها از آن آبراه نباشد زیرا کانال سوئز برای عبور کشتیهای کوچک و کم حجم است. نفتکشهای نوع (VLCC) که یکی از بزرگترین نفتکشهای جهان است و میتوانند ۲ میلیون بشکه نفت را حمل کنند نمیتوانند از تنگه سوئز عبور کنند. خط لوله در جنوب اسرائیل یعنی بندر ایلات شروع میشود و به دریای مدیترانه میرسد، قرار بر این بود که نفتکشها از مسیر کانال سوئز عبور نکنند.
یکی از نکات مهم در مورد دولت غاصب اسرائیل، این است که تجارت و حمل و نقل کشتیهای نفتی به بنادر اسرائیل به صورت پنهان صورت میپذیرد و در چند دهه گذشته اطلاعات شفافی بیرون نداده است اما با پدیده عادی سازی روابط میان دو کشور امارات و رژیم غاصب میتواند حتی در کاهش هزینه ها مفید واقع شود. این خط لوله و احیای آن تاثیرات دیگر هم از لحاظ اقتصادی و سیاسی خواهد داشت. این خط لوله سبب میشود که بخشی از کشتیها وارد کانال سوئز نشوند و هزینهای به کشور مصر پرداخت نکنند و ممکن است روابط مصر و دیگر کشورها را تحت تاثیر قرار دهد .از سوی دیگر منابع انرژی شرق مدیترانه دارای اهمیت خاص خواهد شد.
این خط لوله و راه اندازی آن سبب میشود درصدی از عایدات و درآمدهای حاصل از تجارت نفتی درکانال سوئز کاهش یابد. به خاطر محدودیتهای کانال سوئز بخش عمدهای از نفت خام تولید شده در خاورمیانه از طریق خط لوله سوئز - مدیترانه عبور میکند.
تاثیر رابطه امارات و اسرائیل بر شرق مدیترانه
بحث انرژی و تاثیر آن بر منطقه شرق مدیترانه بسیار مهم است، جایی که میدان های گازی دریایی وجود دارد. با ظهور روابط دیپلماتیک رژیم غاصب اسرائیل و امارات متحده عربی سبب میشود که امارات متحده عربی به عنوان متحدان عرب رژیم غاصب در منطقه به کشورهای مصر و اردن میپیوندد. یک سال پیش خلبانان نظامی از امارات متحده عربی در تمرینات مشترک بر فراز شرق مدیترانه شرکت کردند و به کشور ترکیه سیگنالی فرستادند که از ادعاهای خود در مورد میدانهای گازهای طبیعی غنی خارج از ساحل قبرس دست بردارد. همچنین در آوریل 2019، یونان، قبرس و اردن اجلاس سه جانبهای را در مورد این میدانهای گازی در عمان برگزار کردند. مسیر ترکیه تا دهه اخیر همواره یکی از منابع تأمین انرژی اسرائیل بوده اما به دنبال تنشهای سیاسی مکرر بین دو طرف، اسرائیل چندین طرح جایگزین در مدیترانه از مسیر یونان و قبرس کلید زد. درواقع یکی از دلایل واکنش ترکیه به توافق امارات متحده عربی و اسرائیل، علاوه بر رقابت ایدئولوژیکی که بین آنکارا و ابوظبی وجود دارد، مسئله انرژی بوده است. این اتحاد سبب میشود یونان پلی میان اردن و اتحادیه اروپا قلمداد شود. همچنین این سه کشور یعنی یونان، رژِیم غاصب اسرائیل و قبرس توافق نامهای را برای ساخت یک خط لوله گاز برای تأمین چهار درصد تقاضای اروپا تا سال 2025 امضا کردند. این خط لوله تقریباً 1900 کیلومتر از میدانهای گازی دریایی در آبهای رژِیم غاصب اسرائیل و قبرس امتداد دارد به ایتالیا از طریق یونان.
معامله اسرائیل و امارات متحده عربی؛ انرژی
توافق میان اسرائیل و امارات متحده عربی برای عادیسازی روابط میتواند مزایای مهمی برای دولت غاصب صهیونیستی اسرائیل به وجود آورد، زیرا در حال حاضر این رژیم هیچ ارتباط رسمی با کشورهای نفتخیز منطقه خلیج فارس ندارد و به طور سنتی منابع انرژی به عنوان پاشنه آشیل آن دیده میشود. این توافق ممکن و احتمال زیاد برای مقابله با نفوذ روزافزون ایران طراحی شده باشد. توافقنامه در مورد انرژی نیز در لیست اسنادی قرار دارد که قرار است طی هفتههای آینده امضا شود. این قرارداد سبب میشود که امارات متحده عربی نخستین تولید کننده نفت عرب و به صورت رسمی نفت خام اسرائیل را تأمین کند، پالایشگاه 200 هزار بشکهای بازان در حیفا و پالایشگاه 90 هزار بشکه آشد( Ashdod ) در جنوب اسرائیل مجبور به تهیه نفت از خارج از منطقه بوده و عمده واردات نفت این پالایشگاهها از روسیه و آفریقای غربی است.
رژیم غاصب اسرائیل، همچنین دومین خریدار نفت جمهوری آذربایجان است، آذربایجان 30 درصد انرژی مورد نیاز این رژیم را تامین میکند و بزرگترین صادر کننده نفت به این رژیم پس از روسیه است. بخش مهم خرید انرژی رژیم غاصب اسرائیل از طریق خط لوله باکو-تفلیس-جیهان(ترکیه) صورت می گیرد.4
رژیم غاصب اسرائیل ممکن است مشکل واردات و تنوع نفتی نداشته باشد و امروز به اندازه کافی تأمین کننده انرژی از مجراهای مختلف داشته باشد .اما صادرات و دانستن اینکه کدام کشورها و چه مقدار به اسرائیل نفت می فروشند، موضوع را پیچیده میکند. برای این رژیم واردات نفت از امارات مقرون به صرفه است زیرا واردات نفت از خلیج فارس نزدیکتر است و این سبب کاهش هزینه واردات میشود. شاید بتوان گفت و با تاکید سیاستمداران این رژیم واردات نفت اولویت نخست نیست بلکه اولویت این رژیم و حضور در منطقه خلیج فارس و هم مرزی با ایران و مبارزه ژئوپلیتیکی با جمهوری اسلامی ایران است. رقابت بین اسرائیل، کشورهای حاشیه حوزه خلیج فارس و ایران پدیده سیاسی جدید به شمار میرود، دسترسی به فناوری پیشرفته سایبری این رژیم از اهمیت خاص برخوردار و تهدید جدی برای ایران است. امارات متحده عربی مانند عربستان سعودی و مصر به شدت مخالف سیاستهای خارجی جمهوری اسلامی ایران هستند.
توافق تاریخی بین رژیم غاصب اسرائیل و امارات متحده عربی همچنین میتواند به عنوان اعتبار ورود شرکت شورون به بخش گاز اسرائیل با خریداری ماه گذشته انرژِی نوبل تلقی شود، و تصور اینکه عمده کشورهای غربی نمیتوانند دارایی های خود را در کشورهای عربی خلیج فارس و اسرائیل نگه دارند یک تصور غلط است.
پیش از این، رژیم غاصب اسرائیل تنها موفق به جذب تولیدکنندگان مستقل شده بود، بنابراین تصمیم شرکت شورون برای به ورود به این سرزمین و به دنبال آن تصمیم امارات برای عادی سازی روابط با این رژیم، می تواند نقطه عطفی در اشتیاق عمده کشورهای غربی به خارج از کشور غاصب اسرائیل باشد و برای بخش نفت و گاز اسرائیل به بلوغ برسد. شرکت شورون بهره برداری از میدانهای گازی 22 تریلیون فوت مکعب لویاتان و 11 تریلیون فوتی میدان تامار را بر عهده خواهد گرفت. این رژیم همچنین یک سیستم تولیدی را صادر میکند که 200 مگا بایت مکعب در روز گاز میدان لویاتان را به مصر صادر میکند، این حجم صادرلات گاز میتواند در صورت موفقیت در اجرای برنامههای توسعه به شدت افزایش یابند .
شرکتهای رژیم غاصب اسرائیلی همچنین در زمینهی تولید انرژی سبز پیشگام بوده اند، در حالیکه امارات متحده عربی در تولید محصولات نفتی خلیج فارس در استفاده از این فناوری برای ایجاد تنوع در اقتصاد خود پیشگام بوده است و با توجه به سرعت رشد انتقال انرژی، تحلیلگران این زمینه را برای همکاری میان دو کشور بسیار مفید و مثمر ثمر میدانند.
توافق میان دو کشور هنوز در مرحله راستی آزمایی و معامله قطعی نشده است و بسیاری جزئیات قراردادها هنوز نهایی نشده است. دو دولت در مورد «تعیین نقشه راهی برای ایجاد یک رابطه دو جانبه» توافق کردهاند. قطعا این توافق میان دو کشور دارای ریسک و خطرات گوناگون از داخل و بیرون است. گروهها و کشورهای زیادی موافق این قرارداد نبوده و مخالفت خود را اعلام کرده اند. پس از آغاز جریان انتقال گاز اسرائیل به اردن (که اکنون توسط شورون کار میکند) صدها معترض در ماه ژانویه در خیابانهای پایتخت اردن شروع به راهپیمایی کردند.
در همین حال، ممکن است شرکت شورون در منطقه خنثی بین عربستان سعودی و کویت از امنیت بیشتری برخوردار باشد، اما این شرکت میتواند از گسترش گسترده LNG در قطر که متحد ایران و ترکیه است و امارات متحده عربی در سال 2017 روابط خود را قطع کرده است، منصرف شود. گسترش LNG نمایانگر افتتاحیه بالادستی نادر در خاورمیانه است و شرکت شورون که بعنوان یک شریک سهام مشترک در کنار پنج شرکت بزرگ نفت غربی در فهرست کوتاه قرار دارد، مدت طولانی است که علاقمند به گسترش این صنعت است.
نیازهای انرژی رژیم اسرائیل به نفت امارات متحده عربی
رژیم اسرائیل دارای دو پالایشگاه با ظرفیت ترکیبی حدود 300 هزار بشکه در روز است و این دو پالایشگاه تنها به نفت خام وارداتی متکی است زیرا این رژیم تولید داخلی نفت ندارد. اکثر این نفت توسط روسیه - عمدتا از نوع اورال از دریای سیاه و آذربایجان، یا بشکههای اضافی از غرب آفریقا و ایالات متحده و سایر تامین کنندگان وارد می شود. از نظر تاریخی، اسرائیل به دلیل محدودیتهای مختلف از جمله تحریم فروش کالا و ممنوعیت حرکت مستقیم کشتیها بین اسرائیل و همسایگانش در منطقه، قادر به خرید نفت خام از کشورهای عربی تولید کننده نفت در خلیج فارس نبوده است. این نخستین باری است که اسرائیل روابط دیپلماتیک خود را با یک کشور تولید کننده نفت در خلیج فارس کاملاً عادی خواهد کرد و با توجه به تولید بیش از 3 میلیون بشکه نفت در امارات متحده عربی، این کشور را به یک منبع کاملاً جدید و احتمالاً قابل توجه نفت خام در بازار باز میکند. امارات متحده عربی سومین تولید کننده بزرگ اوپک است. امارات متحده عربی روزانه حدود 3 میلیون بشکه نفت تولید میکند که از این میزان تقریبا 2 میلیون بشکه در روز صادر میکند. رژیم اسرائیل 300 هزار بشکه در روز نفت وارد می کند، پس می توان به نفت امارات نگاه دیگر کرد.
همچنین به همراه ظرفیت واردات نفت خام، امکان تهیه فرآوردههای دیگر نفتی و محصولات دیگر از سوی امارات متحده عربی به رژِیم غاصب وجود دارد، به خصوص که امارات متحده عربی با بیش از یک میلیون بشکه نفت در روز ظرفیت پالایش، یکی از صادر کننده اصلی فرآورده در خاورمیانه است. علاوه بر این ، امکانات ذخیره سازی و مخلوط سازی فرآوردههای نفتی خام و تصفیه شده در مرکز اصلی بندر فجیره نیز فرصتهای بیشتری برای تجارت و خرید را فراهم می کند. اسرائیل در فرآوردههای نفتی تا حد زیادی متعادل است، اگرچه به طور منظم حجم کمی از بنزین را وارد می کند، برخی از آنها جهت مکمل تقاضا و برخی دیگر برای حمل و نقل استفاده می شود.
شرکت خط لوله Europe Asia خطوط لوله انتقال نفت اسرائیل را اجرا می کند، از جمله خط لولهای که از بندر ایلات دریای سرخ در جنوب کشور به بندر اشکلون در مدیترانه در غرب میرود و کانال سوئز را دور می زند. همچنین در اشکلون مخازن ذخیره سازی نفت برای محصولات خام و تصفیه شده وجود دارد.
در اسرائیل فرصتهای بالقوه ای برای جریان نفت خام از امارات متحده عربی به سمت بندر ایلات در دریای سرخ وجود دارد که میتواند نقش اسرائیل را به عنوان قطب حمل و نقل با محمولههای بیشتری که به طور بالقوه از دریای سرخ در حال حرکت هستند، گسترش دهد. خطوط لوله EAPC به پالایشگاههای اسرائیل یا انبارهای اشکلون قبل از فروش به سایر کاربران نهایی در دریای مدیترانه می رود. اسرائیل در زمینه تأمین نفت خام مسائلی را که در دهه 1970 با آن روبرو بوده مانند سایر کشورهای مصرف کننده خود را قربانی بحران نفت نمی کند، فرصت برای گسترش منابع متنوع تأمین نفت خام خود میتواند از نظر اقتصادی جذاب باشد.کشتی ها میتوانند به بندرایلات بروند، شاید این امر اقتصاد خوبی برای پالایشگاهها یا سایر بازرگانان باشد. امکان تحویل محصولات تصفیه شده از طریق ایلات به سیستم خط لوله وجود دارد که در حال حاضر فقط نفت خام دریافت میکند.
اثرات اقتصادی روابط امارات و اسرائیل
با توجه به رشد هدفمند اقتصادی و جمعیت کم، فناوریهای آب، انرژی پاک، ارتباطات از راه دور، دفاع و امنیت، امنیت غذایی و سایر زمینههایی که رژیم غاصب صهیونیستی اسرائیل دارای یک مزیت مقایسهای آشکار است، برای امارات متحده که در این موارد متقاضی است یک حرکت مثبت قلمداد می شود. این رژیم در بسیاری زمینههای علمی پیشرفته است و برای امارات یک رویکرد مشترک مورد استقبال قرار خواهد گرفت. به طور گستردهتر، ظرفیت تجاری بین رژیم غاصب و امارات متحده عربی قابل توجه و ارزیابی است.
از نگاه بعضی کارشناسان، مصر در سال 1979 پیمان صلح رژیم غاصب اسرائیل و مصر را امضا کرد و اثرات مهمی بر این کشور فقیر داشت، با خاتمه درگیری مصر با این رژیم بخشهای اصلی اقتصاد مصر تقویت شد، به خصوص بخش نفتی آن (و بعداً بخش گاز آن)، کانال سوئز و صنعت جهانگردی.
برای رژیم غاصب اسرائیل، رابطه با هر کشور عرب این یک پیروزی بزرگ سیاسی است، زیرا این رژیم هیچگونه امتیازی به اعراب فلسطینی نداده است و با هیچ هزینهای راه طولانی 60 ساله، چالش و درگیری با اعراب را به خوبی هموار کرده است. این معامله سبب شده تا این رژیم غاصب با کهنگی 60 ساله و سابقهی بسیار بد شرارت اکنون به عنوان یک شریک سیاسی، استراتژیک و اقتصادی مطرح شود.
رابطه جدید امارات متحده عربی و رژیم غاصب اسرائیل چگونه بر دیگر کشورهای عرب تاثیر خواهد گذاشت. هم بحرین و عمان به طور آشکار از اقدامات امارات در مقابل این رژیم حمایت خود را اعلام کردهاند و اینکه آیا آنها هم در رابطه خود با این رژیم تجدید نظر میکنند هنوز بحث زیادی است. بحرین عادی سازی روابط خود را با اسرائیل اعلام کرد.
حضور اسرائیل از طریق امارات در جنوب ایران، مانند همان کاری است که که ایران با حضور در لبنان و سوریه با اسرائیل انجام داده است. امروز با حضور اسرائیل در جنوب ایران، امنیت ایران و منطقه به خطر خواهد افتاد. نفوذ رژیم غاصب سبب خواهد شد گروههای تروریستی در منطقه فعال شوند. با توجه به فرصتهای آشکار برای افزایش اطلاعات و اختلالات اقتصادی و سیاسی در مرزهای ایران ناشی از توافق جدید این رژیم با امارات متحده عربی خواهد بود.
چرا این توافقنامه بین دو کشور از نظر اقتصادی مهم است دلائل زیر را میتوان بر شمرد.
1-تأمین نفت برای رژیم غاصب اسرائیل. در حال حاضر بهترین منبع محلی نفتی که اسرائیل میتواند از هر مقدار خریداری کند، نفت از اقلیم کردستان عراق است که از طریق ترکیه این خط لوله عبور میکند. اما تقابل اردوغان با رژیم اسرائیل و همچنین فشارهای جمهوری اسلامی ایران به عراق مشکلاتی را بوجود میآورد. پس
نفت کردستان از لحاظ امنیت انرژی برای رژیم غاصب قابل اطمینان و اعتماد نیست. اما خرید نفت امارات متحده عربی با رویکرد استراتژیک و پایدار یک فرصت عالی اقتصادی و استراتژیک برای رژیم اسرائیل خواهد بود.
2-فروش نفت برای امارات متحده عربی. این کشور میتواند مشتری جدید نفتی به دست آورد. در سال 2015، رژیم غاصب اسرائیل 240 هزار بشکه در روز مصرف کرد که همگی از بیرون و وارداتی بود. کشورهای عربی حوزه خلیج فارس در طول ادوار گذشته همیشه از فروش نفت به اسرائیل خودداری کردهاند، حتی زمانی که شرکت نفت عربستان سعودی در مالکیت شرکتهای آمریکایی بوده است. اکنون شرکت نفت امارات (ADNOC) یک بازار مشتاق دیگر برای ارسال نفت دارد، به این معنی که ممکن است بتواند قیمتهای خود را کمی افزایش دهد. ممکن است که قیمت جهانی نفت افزایش نیابد اما در آمد شرکت نفتی امارات بهبود می یابد.
3-دانشگاههای رژیم غاصب اسرائیل از دانشگاههای مهم و دارای رتبه بندی بالا در جهان علم و دانش است. این دانشگاهها محل مناسب برای دانشجویان اماراتی است، زیرا هم اکنون بیش از 15 درصد از دانشجویان دانشگاههای اسرائیلی از اعراب هستند و مدارس دارای تمام امکانات مذهبی و فرهنگی هستند که دانشجویان اماراتی انتظار دارند.
4-امارات متحده عربی دارای ثروت پولی فراوان است و این پول میتواند در مکانهای جدید این رژیم مورد سرمایهگذاری قرار گیرد. اقتصاد دنیا در دست لابیهای یهودی است و کشورهاییکه رابطه حسنه با این رژیم دارند میتوانند از مزایای آن بهره مند شوند. مثلا املاک یکی از این موارد است. همین رژیم در دوره پهلوی در بسیاری پروژههای ایران نقش فعال داشتند.
5-صنعت توریست. اسرائیلیها سفرهای زیادی دارند، بسیاری از آنها پس از خدمت سربازی سفر میکنند، در سال 2017، تقریبا نیمی از کل اسرائیلیها به خارج از کشور سفر کردهاند. امارات متحده عربی میتواند مقصد بزرگی باشد برای اسرائیلیها که سرانجام پس از سالها ممنوعیت میتوانند به یک کشور حوزه خلیج فارس مسافرت و فرهنگ عربی را تجربه کنند. اقتصاد امارات متحده عربی، قبل از ویروس کرونا رنج میبرد و اکنون هرگونه تقویت گردشگری محلی را کمک خواهد کرد. علاوه بر این، هند و شرق آسیا مقصد اصلی اسرائیلها هستند. اگر هواپیمایی امارات یا شرکت اتحاد پروازهای خود را به شهر تل آویو آغاز کنند، مسافران اسرائیلی میتوانند ارتباط موجود آنها با چندین شهر هند و سایر مناطق آسیا از طریق دبی و ابوظبی را دنبال کنند. همچنین امارات متحده بازار جدیدی برای عرصه استعدادهای اسرائیلی است. اسرائیل کشوری کوچک است که دارای بسیاری از متخصصان تحصیل کرده است، امارات متحده عربی نیز در چند دهه گذشته مقصد استعدادهای خارجی بوده است.
6- نخستین تجارت در حوزه خلیج فارس و بازار جدید برای رژیم غاصب اسرائیل است زیرا بزرگترین اقتصاد غیر نفتی در خاورمیانه خواهد بود زیرا در این بازار فعلا تنها ترکیه حضور دارد. این یک فرصت عالی برای امارات متحده عربی است که نخستین کشور خلیج فارس باشد که از این اقتصاد و بازار و تخصصی که ارائه می دهند استفاده نمایند.
اشتراکات ایران و امارات و اثرات منفی توافق
دو کشور ایران و امارات با توجه به سابقه تاریخی طولانی مدت از اشتراکات فراوانی برخوردار هستند که جای بسی تاسف است که با توجه به نزدیکی دوکشور همسایه به هم، تا این حد جدایی شکل گیرد و این بر علیه منافع ملی دو کشور است. دو کشور در مجاورت و همسایگی و نزدیکی هم قرار دارند، هردو مسلمان بوده و اشتراکات فرهنگی فراوان دارند، ایران و امارات دو کشوری هستند که بخشی از ایرانیها در این کشور سکونت دارند و رابطه دو کشور رابطه خویشاوندی است. سابقه تمدنی ایران و امارات نیز طولانی است. اقتصاد دو کشور به هم متکی بوده و ایران با توجه به حجم جمعیت و سرزمین نقش مهمی در بازار امارات ایفا میکند. اقتصاد امارات بخش عمدهای از آن برای ایرانیان است.
دو کشور باید با توجه به نظریه واقعگرایی و اشتراکات خوبی که میان دو کشور وجود دارد به همدیگر متصل شوند و همگرایی شکل گیرد. توان بازدارندگی در عصر کنونی بسیار مهم است اما حفظ همسایگی از نقاط استراتژیک است. در قانون اساسی و سیاست خارجی ایران همسایگان از اولویت مهم قلمداد میشوند و کشوری مانند امارات که با ایران روابط مطلوب و حسنه داشته و همچنین در ابعاد اقتصادی و تجاری از اولویتهای همدیگر بوده اند. رژیم غاصب و دشمن شماره 1 اعراب بدون پرداخت هیچگونه هزینه و عدم پس دادن زمینها و برگشت به مرزهای بین المللی و کشتار فلسطینیان مظلوم، توانست مورد قبول اعراب قرار گیرد و «ایران هراسی» در راس شعار آنها قرار گیرد. این واقعیت است که ما ایرانیها در دیپلماسی خوب عمل ننمودهایم و زمینه حضور بیگانگان را در اطراف خود فراهم کردهایم. تصرف سفارت کشور مهم و مسلمانی مانند عربستان در تهران بزرگترین ضربه را به منافع ملی ایران وارد کرد و آنچه بیگانگان در تمنای آن بودند به وقوع پیوست، و از این حیث امنیت ملی ایران نیز امروز مورد تهدید جدی قرار خواهد گرفت. ورود رژیم غاصب در منطقه خلیج فارس گرچه شاید نوعی بزرگنمایی هم باشد اما امنیت منطقه را تهدید میکند. امروز صهیونیستها به نام تهدید ایران به دنبال برقراری روابط خود با کشورهای اسلامی عرب هستند، اما واقعیت این است که ماهیت و بن مایه فکری صهیونیسم بر تقابل با جهان اسلام بنا شده است. نفوذ این رژیم در خلیج فارس میتواند قفقاز با اقتضائات ژئوپلیتیک، ژئواستراتژیک و ژئوانرژیک خلیج فارس، تنگه هرمز و دریای عمان را مورد تهدید جدی قرار دهد. منطقه خاورمیانه و به خصوص خلیج فارس، تنگه هرمز و دریای عمان (مکران)که یک شاهرگ حیاتی برای انتقال انرژی جهانی به شمار می رود از اهمیت خاص برخودار است. شعار آمریکاییها «تسلط بر نیل تا فرات» بود اما امروز با فشار آمریکا و ورود رژیم غاصب صهیونیسم به منطقه زمینه تحولات آینده را رقم می زنند. این تحول تاریخی قرن در آینده بسیاری از مسائل جدید شکل خواهد گرفت.
تاثیر روابط امارات و رژیم غاصب اسرائیل بر بازار انرژِی منطقه و منافع جمهوری اسلامی ایران
1-ایجاد روابط میان رژیم اسرائیل و امارات متحده عربی احتمالا به زودی شکل نخواهد گرفت و نیاز به مرور زمان داشته و در عمل ممکن است به کندی جلو رود، پس آثار نتیجه این رابطه مشهود نخواهد بود.
2-بازار واردات انرژی اسرائیل بسیار کوچک است، اسرائیل روزانه 300 هزار بشکه نفت وارد میکند و رقم ناچیزی است، یعنی واردات نفت اسرائیل تاثیر چندانی بر بازار نفت و گاز ایران نخواهد داشت.
3-ورود اسرائیل به منطقه از این لحاظ که بر ابعاد سایبری، فناوری و... بتواند بر ایران تاثیر گذارد خطرناک است.
4-مولفه واگرایی اقوام در ایران حائز اهمیت است. وقتی اسرائیل وارد یک کشور عربی میشود، با طرحها و نقشه های کوتاه مدت و دراز مدت میتواند بر واگرایی اقوام عرب و غیر عرب در ایران تاثیر منفی بگذارد.
5-سرایت این ایده یعنی عادی سازی روابط با رژیم غاصب به دیگر کشورهای حوزه عرب خلیج فارس محتمل است. بحرین هم عادی سازی خود را با اسرائیل اعلام کرد و ممکن است کشورهای عمان و در آینده عربستان سعودی همچنین تصمیمی را اتخاذ کنند. با توجه به پایگاههای آمریکا در منطقه و اطراف و اکنون وجود اسرائیل، منافع ملی ایران تهدید میشود.
6-انرژی (نفت و گاز) به اسرائیل از طریق کشورهای عرب فروش رفته و اسرائیل دیگر تحریم نخواهد بود.
7-امنیت انرژی برای عرضه نفت به اسرائیل اگر تهدید نشود، همچنین امنیت آن تضمین نخواهد بود.
8-خطوط انتقال انرژی از طریق لوله از خاورمیانه به اروپا از طریق مناطق اشغالی فلسطینیان شکل می گیرد.
9-روابط نظامی امارات و و رژیم اسرائیل باعث داد و ستد تسلیحاتی در بیخ گوش ایران شده و ممکن است پایگاه نظامی در امارات ایجاد کنند که امنیت جمهوری اسلامی را عملا تهدید میکنند. همین کار را اسرائیل در جمهوری آذربایجان کرده است.
10-این عادی سازی سبب تفرقه میان کشورهای همسایه و کشورهای جهان اسلام خواهد شد. دو دستگی میان کشورهای مسلمان که بعضی خواهان روابط و بعضی این روابط را محکوم می کنند مانند ترکیه و ایران که این عادی سازی را محکوم کردند. لازم به ذکر است که تنها ایران با اسرائیل رابطه ندارد بلکه ترکیه عملا با اسرائیل در ارتباط است و سالانه میزبان بیش از نیم میلیون گردشگر اسرائیلی است، ترکیه در تل آویو سفارت دارد و سالانه ۲ میلیار دلار تجارت دوجانبه با هم دارند.
11-تمرکز ترانزیتی برای ایران از امارات به کشوری دیگر منتقل میشود، مثلا ممکن است عمان باشد، زیرا سیطره اسرائیل بر امارات فزونی مییابد و کلیه داد و ستدهای مالی، سرمایه گذاری، صرافی و ارز و .... تحت تاثیر این رابطه قرار میگیرد و فشار بیشتری به ایران می آید. در سالهای اخیر بسیاری از تجار ایرانی از امارات به قطر، عمان، ترکیه، ارمنستان و گرجستان هجرت کردهاند و به نظر میرسد این موضوع در سالهای آتی شدت بیشتری بگیرد.
12-اهمیت گاز و نفت در حال و در افق آینده با توجه به سوختهای پاک و فناوری به مرور از اهمیت کمتری برخوردار میشوند، بنابراین عربستان سعودی و امارات و دیگر کشورها به همکاری با اسرائیل بسیار علاقهمند هستند زیرا اسرائیل یکی از کشورهای مهم پیشرفته حوزه فناوری است که اعراب به آن نیاز دارند.
13-امارات یکی از مهمترین شرکای تجاری ایران است و قطع این رابطه یا کمرنگ شدن آن میتواند در شرایط تحریم برای ایران فشار تلقی شود. در واقع به نظر میرسد حمله به مزیتهای اقتصادی ایران یکی از مهمترین اهداف طراحان رابطه امارات متحده و اسرائیل است.5
14-یکی از اصول اصلی نزدیکی روابط میان رژیم غاصب و امارات متحده عربی که برخی مواقع به «ازدواج مصلحتی» تعبیر میشود تلاش برای مقابله با دشمن مشترکشان، ایران است.6
15-تاکنون شرط رابطه رژِیم غاصب اسرائیل با کشورهای عربی و اسلامی، حل مسئله فلسطین بود اما این شرط و ابزار چانهزنی در حال خروج از دست فلسطینیهاست.در نتیجه، موضع فلسطینیها در رویارویی با اسرائیل، تضعیف میشود.اسرائیل بدون پرداخت هیچ هزینه ای موفق و پیروز ارتباط با اعراب شد.
16-جایگزینی جای ایران و اسرائیل به جای هم جهت دشمن شماره یک اعراب مسلمان.در ترفند یهودیها و آمریکائیها با نیم قرن حیله گری توانستند ایران را دشمن شماره 1 اعراب جای دهند در حالی که ایران هیچ تهدیدی بر علیه اعراب نیست واین اسرائیل است که اعراب را مورد حمله و تجاوز قرار داده است.
17- نکته مهم که کشورهای اسلامی تحلیل می کنند این است که چرا کشورهای اسلامی میتوانند بالاترین سطح رابطه سیاسی و اقتصادی را با دولت مقتدر چین داشته باشند، این در حالی است که دولت چین، مسلمانان منطقه ایغور را کشته و عقیم و یا هویت آنها را مورد حمله قرار می دهند. یا کشوری مانند هند حقوق مسلمانان کشمیر را نقض می نماید اما کشورهای مسلمان بهترین رابطه را را با هند دارند .پس آنها اسرائیل را هم مانند این دو کشور قلمداد می نمایند.
18-ایران این روابط را به شدت محکوم و حتی بعضی مسولان ایرانی با مداخله امارات را مورد تهدید جدی قرار داده اند که از منظر حقوق بین الملل مداخله جویی محاسبه می گردد ، اما در صورت افزایش فشارهای ایران به دولت کوچک امارات باعث همکاری امارات با اسرائیل علیه ایران وجود دارد و احتمالا مقامات ایران باید مواظب رابطه دو کشور فوق باشند.
نتیجه
تمایل امارات متحده عربی و اسرائیل برای عادیسازی روابط را میتوان یکی از مهمترین رخدادهای قرن حاضر در خاورمیانه و جهان عرب عنوان کرد. برگزیدن اسرائیل به عنوان یک شریک منطقهای توسط امارات انعکاس نظم شکسته شده خاورمیانه است که نتیجه سیاست دو دهه اخیر ایالات متحده در این منطقه است. امارات متحده عربی در جهت حفظ خود و اتحاد با بازیگران ضد ایرانی حرکت میکند. اسرائیل نیز برای خروج از انزوای ژئوپلتیکی مسیر عادیسازی با امارات متحده عربی و سایر کشورهای عرب را در پیش گرفته است .به تبع آن کشورهای دیگری نیز در جهت عادیسازی روابط با اسرائیل اقدام خواهند کرد که بحرین همچنین اعلام نمود.بیش از آنکه امارات از عادیسازی روابط با اسرائیل منتفع شود، این اسرائیل است که از این شرایط سود میبرد. دولت غاصبی که قریب به 60 سال با اعراب مسلمان سر تخاصم داشته و جنگیده است ، بدون هیج گونه پرداخت هزینه روابط خود را با اعراب تحکیم بخشیده و مشروعیت خود را در منطقه اعلام می نماید.در بحث انرژی رژیم غاصب می تواند انرژی مورد نیاز خود را به راحتی تامین نماید.امنیت انرژی این رژِیم تا حدودی تامین می شود.رژیم غاصب نفوذ منطقه ای خود را افزایش داده و منافع ملی ایران را تهدید می نماید و به مرزهای ایران نزدیک می شود.تحولات منطقه در حال شکل جدید خواهد شد و موازنه قوا در خلیج فارس و غرب آسیا نوین خواهد بود.منفعت حاصل از این رابطه به دیگر کشورهای عرب سرایت خواهد نمود و بقیه مشروعیت اسرائیل را خواهند پذیرفت.نهضت مظلومانه فلسطین تضعیف خواهد شد و مجاهدان مبارز تحت فشار سنگین قرار خواهند گرفت.
منابع
1-http://www.energyintel.com/pages/eig_article.
2-https://foreignpolicy.com/2020/09/04/uae-israel-iran-oil/
3-https://oilandgaseurasia.com/2020/08/14
4-کولایی الهه و رضازاده حبیب-نقش ایران در گسترش روابط جمهوری آذربایجان و اسرائیل.فصل نامه پژوهش های روابط بین الملل-دوره 1-شماره 10-1392.
https://www.khabaronline.ir/news/14234145-
https://donya-e-eqtesad.com6-