علت قدرتنمایی ترکیه در خارج از مرزهایش لو رفت
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از ایسنا، گونول تول، مدیر مرکز مطالعات ترکیه در موسسه خاورمیانه واشنگتن نوشته است: در حالیکه بیشتر قدرتهای خارجی خواستار آتشبس فوری در این منطقه شدند، رجب طیب اردوغان، رییس جمهور ترکیه از الهام علیاف، همتای خود خواست به جنگ ادامه دهد.
قفقاز ظاهرا به جدیدترین عرصه قدرتنمایی برای ترکیهای تبدیل شده که دخالتهای نظامیاش از سوریه تا آن سوی مدیترانه گسترش یافته است.
ترکیه در کدام مناطق دخالت نظامی دارد؟
ترکیه در سالهای اخیر به اقدامات زیر دست زده است:
- سه حمله نظامی به سوریه
- اعزام تجهیزات نظامی و شبهنظامیان خود به لیبی
- اعزام نیروی دریایی به مدیترانه شرقی برای تاکید بر حق حاکمیت خود در منطقه
- گسترش عملیاتهای نظامی علیه حزب کارگران کردستان (پکک) در شمال عراق
- اعزام نیروهای نظامی تقویتی به ادلب، یکی از آخرین استانهای سوریه که همچنان بخشهای بزرگی از آن در دست شورشیان باقیمانده است.
- تهدید به انجام عملیات نظامی در شمال سوریه به منظور مقابله با "گروههای مسلح تروریستی".
ترکیه علاوه بر این در قطر، سومالی و افغانستان هم حضور نظامی دارد و به منظور حفظ صلح در بالکان، به این منطقه هم نیرو فرستاده است. در سالهای اخیر ترکیه ردپای نظامی چنان گستردهای از خود در جهان به جای گذاشته که از زمان امپراتوری عثمانی بیسابقه بوده است.
هدف ترکیه از سیاست خارجی جدیدش چیست؟
به گزارش بی.بی.سی اتکای ترکیه به قدرت سخت برای تامین منافع خود، سنگبنای سیاست خارجی جدید این کشور - که از سال ۲۰۱۵ در حال شکلگیری است- را تشکیل میدهد.
این استراتژی تازه عمیقا به چندجانبهگرایی بدبین است و ترکیه را ترغیب میکند در صورت لزوم یکجانبه عمل کند.
به علاوه ضد غرب هم هست و بر اساس آن، از آنجایی که غرب در حال سقوط است، ترکیه باید روابط نزدیکتری با کشورهایی مثل چین و روسیه برقرار کند.
این یک استراتژی ضد امپریالیستی است. سلطه غرب بر جهان بعد از جنگ جهانی دوم را به چالش میکشد و خواستار بازنگری و اصلاح موسسات بینالمللی از جمله سازمان ملل است تا علاوه بر غرب به سایر کشورها هم فرصت ابراز عقیده داده شود.
بر اساس این دکترین جدید، ترکیه کشوری است که توسط دشمنان احاطه شده و متحدان غربیاش آن را تنها گذاشتهاند.
بنابراین، ترکیه باید یک سیاست خارجی کنشگرایانه را دنبال کند که بر استفاده از اقدام نظامی پیشگیرانه در خارج از مرزهایش متکی است.
و این با رویکرد پیشین ترکیه که بر تعامل فرهنگی، تجاری و دیپلماتیک در روابط خود با سایر کشورها تمرکز داشت، کاملا متفاوت است. تغییری که حاصل مجموعهای از تحولات داخلی و منطقهایست.
چه تغییراتی رخ داده؟
شکلگیری این استراتژی جدید ترکیه از ۲۰۱۵ آغاز شد. وقتی ظهور حزب دموکراتیک خلقها که طرفدار کردهاست باعث شد حزب حاکم عدالت و توسعه برای اولین بار طی یک دهه اکثریت خود را در مجلس از دست بدهد.
اردوغان برای این که حزبش دوباره اکثریت مجلس را بدست آوردند، با ملیگرایان در هر دو جناح چپ و راست ائتلاف تشکیل داد.
آنها وقتی اردوغان مبارزه با شورشیان کرد را از سر گرفت، از او حمایت کردند.
چگونه کردها در مرکز توجه قرار گرفتند؟
درگیری ترکیه با پکک در ۲۰۱۳ تا حد زیادی متوقف شد، درست بعد از اینکه عبدالله اوجالان، رهبر زندانی این گروه خواستار آتشبس با دولت ترکیه شد.
هم حزب راست افراطی حرکت ملی و هم ملیگرایان نو در جناح چپ، با وجود جهانبینیهای متفاوت خواهان رویکردی سختگیرانه نسبت به مساله کردها هستند. آنها علاوه بر این امنیت ملی در داخل و خارج از کشور را در اولویت قرار میدهند و از دیدگاههای ضد غرب افراطی حمایت میکنند.
اردوغان با پشتیبانی آنها توانست نظام پارلمانی کشور را به ریاستجمهوری تغییر دهد و قدرت بیشتری کسب کند.
ائتلاف با ملیگرایان و تحکیم پایههای قدرت اردوغان عامل کلیدی در شکلگیری سیاست خارجی نظامی قاطع و یک جانبه ترکیه به حساب میآید.
کودتای نافرجام ۲۰۱۶، نقشی اساسی در این فرایند داشت.
کودتا چگونه روایت را تغییر داد؟
از نظر اردوغان این کودتا توسط فتحالله گولن، روحانی ساکن آمریکا و متحد پیشین او سازماندهی شد، اتفاقی که راه را برای نظامیگری ترکیه در سیاستهای خارجیاش هموار کرد.
به دنبال این کودتا اتحاد اردوغان با ملیگرایان محکمتر شد.
او همچنین به پاکسازی گسترده نهادهای حکومتی از کارکنان مظنون به ارتباط با جنبش گولن دست زد که در نتیجه آن ۶۰ هزار نفر از کارمندان ارتش، دادگستری و سایر موسسات دولتی، اخراج، زندانی و یا از کار تعلیق شدند.
اما جای خالی افراد پاکسازی شده توسط نیروهای وفادار به اردوغان و حامیان ملیگرای او پر شد.
کودتای نافرجام همچنین به تقویت روایت ملیگریان که ترکیه را در محاصره دشمنان داخلی و خارجی میبیند و غرب را بخشی از مشکل میداند، منجر شد. روایتی که اقدامات یک جانبه ترکیه در اعزام نیروهای خود به خارج از مرزهای کشور با اهداف پیشگیرانه را توجیه میکند.
تغییر رویکرد در سوریه
تصمیم جکومت بشار اسد مبنی بر دادن اختیار تام به کردهای سوریه در شمال کشور به شکلگیری منطقه خودمختار کردنشین در امتداد مرز این کشور با ترکیه منجر شد. از سوی دیگر در ۲۰۱۴ آمریکا از آسمان برای شبهنظامیان کرد - که ترکیه آنها را گروهی تروریستی میداند- اسلحه فرستاد. همه اینها باعث شد ترکیه فکر کند باید به تنهایی دست به اقدام بزند و برای حمایت از مرزهایش نیروهای نظامی اعزام کند.
کودتای نافرجام هم زمینه را برای تحکیم قدرت اردوغان فراهم کرد.
اردوغان به واسطه پاکسازیهای خود بسیاری نهادهای دولتی را تخلیه کرد و بازیگران اصلی سیاستگذاری خارجی از جمله وزارت امور خارجه را به حاشیه راند. او همچنین ارتش که به درخواستهایش برای انجام عملیاتهای نظامی در کشورهای همسایه جواب رد داده بود را هم تضعیف کرد.
پیش از این کودتا، او به قصد خود برای انجام یک عملیات نظامی در سوریه به منظور جلوگیری از " تهدید تروریستی" شبهنظامیان کرد در این منطقه اشاره کرده بود. اما ارتش ترکیه که از گذشته نسبت به اعزام نیرو به خارج از مرزهای کشور رویکردی محتاطانه داشته، با او مخالف بود.
چند ماه بعد از کودتای نافرجام، اردوغان به آرزوی خود رسید. در ۲۰۱۶ ترکیه با هدف مهار نفوذ کردها در شمال سوریه اولین عملیات نظامی خود در این منطقه را انجام داد و دو حمله دیگر هم پس از آن صورت گرفت.
متحدان ملیگرای رییس جمهور که نگران بودند کردها با پشتیبانی آمریکا دولتی مستقل در امتداد مرز ترکیه تشکیل دهند، از این اقدام او استقبال کردند. اردوغان برای مهار نفوذ کردها و خنثی کردن تاثیر حضور آمریکا در سوریه با روسیه همکاری کرد.
چرخش تمرکز ترکیه به سمت لیبی و مدیترانه شرقی
لیبی به جولانگاه تازهای برای قدرتنمایی ترکیه تبدیل شد.
در ژانویه، ترکیه برای جلوگیری از حمله نیروهای متحد ژنرال خلیفه حفتر، حمایت نظامی خود از دولت فائز السراج، نخستوزیر لیبی که مورد حمایت سازمان ملل است را افزایش داد.
هدف اصلی ترکیه کسب حمایت دولت سراج در مساله مدیترانه شرقی است که برای متحدان ملیگرای اردوغان اهمیت زیادی دارد.
ترکیه با یونان و قبرس بر سر حق استخراج انرژی در مدیترانه شرقی و مرزهای دریایی در این منطقه درگیر است.
در ماه نوامبر آنکارا در ازای حمایت نظامی از دولت طرابلس با فائز السراج توافقنامهای بر سر مرزهای دریایی امضا کرد.
هدف اردوغان ترسیم مجدد مرزهای دریایی در مدیترانه شرقی است چون از نظر او مرزبندی کنونی به شکل نامتناسبی به یونان و قبرس که دشمنان اصلی ترکیه به حساب میآیند، سود میرساند.
در این میان، ترکیه با فرستادن ناوهای جنگی به منظور اسکورت کشتیهای اکتشافی خود در مدیترانه شرقی، تا مرز درگیری نظامی با یونان پیش رفت.
سیاستهای ترکیه موفق بودند؟
سیاست قاطع ترکیه در سوریه، لیبی و مدیترانه شرقی به نتایجی که حزب حاکم این کشور انتظارشان را داشت، نرسیدهاند.
آنکارا نه موفق به خارج کردن نیروهای شبهنظامی کرد از مرز خود با سوریه شد و نه توافقنامه دریایی با لیبی و اقدامات در مدیترانه شرقی، وضع موجود در این منطقه - که بر ضد ترکیه است- را تغییر داد.
برعکس، دخالت نظامی ترکیه در این مناقشات بر احساسات ضد اردوغان در غرب دامن زد و باعث شد گروهی از بازیگران با هدف مقابله با یکجانبهگرایی ترکیه و وادار کردن رهبر این کشور به عقبنشینی کنار یکدیگر قرار بگیرند.
اما دخالت ترکیه در مناقشه قرهباغ هم احتمالا با سرنوشتی مشابه روبرو خواهد شد. حمایت ترکیه از جمهوری آذربایجان، روسیه را به واکنشی قویتر واداشته و به شکلگیری جبهه مشترک روسیه و غرب علیه موضع این کشور انجامیده است.
قدم بعدی چیست؟
اما متحدان ملیگرای اردوغان میخواهند او به مبارزه ادامه دهد. جهاد یایجی، فرمانده سابق نیروی دریایی با این استدلال که یونان قصد حمله به غرب ترکیه را دارد، از اردوغان خواست هرگز با آتن پای میز مذاکره ننشیند.
رییسجمهور هم ظاهرا چارهای جز گوش دادن به حرف او ندارد. با کاهش محبوبیت اردوغان در نظرسنجیها، تسلط ملیگرایان بر سیاستهای داخلی و خارجی افزایش خواهد یافت.