میراث ویرانگر رئیس جمهور
به گزارش اقتصادنیوز، رابرت رایش، نویسنده گاردین در یادداشتی ضمن هشدار نسبت به میراث فاجعهباری که دونالد ترامپ برای دموکراسی امریکایی به جا گذاشته، شهروندان امریکا را به محکومیت این میراث نکبتبار فراخوانده است.
میراث شوم دونالد
در انتخابات اخیر، بیش از 74 میلیون آمریکایی رای به انتخاب مجدد دونالد ترامپ دادند- چیزی در حدود 46.8 درصد از کل آرا؛ رای به دونالد ترامپی که خود را در قبال آنچه با آمریکا کرده پاسخگو نمیداند و تقریبا نیمی از رایدهندگان با این مسئله کنار آمدهاند.
به عقیده رایش، میراث شوم و خطرناک دوره ریاست جمهوری دونالد ترامپ، پذیرش و مقبولیت رفتارهای او توسط آمریکاییهاست. مصونیتی که او در افکار عمومی در برابر رفتارهایش به عنوان بالاترین مقام اجرایی بدست آورده، مانند پرتاب یک توپ بولینگ ویرانگر به سوی دموکراسی در امریکاست.
پنجرههای شکسته
چهار دهه پیش از این، زمانی که بزهکاری و قانونگریزی در شهر نیویورک تبدیل به امری عادی و روزمره شده بود، جیمز ویلسون (متخصص علومسیاسی) و جورج کلینگ (جرمشناس) نظریهای را با عنوان «پنجرههای شکسته» ارائه کردند. بر اساس این نظریه، جرم نتیجه یک نابهنجاری است.
به طور مثال، اگر پنجرهای شکسته و تعمیر نشود، کسی که میل به شکستن قانون و هنجارهای اجتماعی را دارد، با مشاهده بیتفاوتی جامعه به این کار، به شکستن شیشه دیگری دست خواهد زد. به زودی شیشههای بیشتری شکسته میشود و این احساس آنارشی، بیقانونی و هرجومرج از خیابان به خیابان و از محلهای به محله دیگر گسترش پیدا میکند. بدین ترتیب این پیام منتقل میشود: پیش از این کسانی بدون دردسر پنجره را شکستند، پس شما هم از این پس مجازید هر کاری را که بخواهید انجام دهید بدون اینکه کسی معترض شما شود.
نویسنده گاردین معتقدست امروزه پژوهشگران از نظریه پنجره شکسته بیشتر برای تبیین قانونگریزی و هنجارشکنی در محلات حاشیهای استفاده میکنند، در حالی که بزرگترین و ممتازترین نمونه برای بهره بردن از این نظریه خود امریکاست.
او از والاستریت، شرکت داروسازی پرودو، بانک ولز فارگو، شرکت هواپیمایی بوئینگ و پلیس امریکا به عنوان نمونههایی یاد میکند که علیرغم ارتکاب خطاها و آسیبهای بزرگی که در سالهای اخیر به جامعه امریکا رساندند، بدون مجازات به راه خود ادامه دادند. بدین ترتیب پنجرههای شکسته به حال خود رها شدند و کسی به فکر تعمیر آنها نبود.
شلیک به پنجره اصلی آمریکا
به باور رایش، با این همه پنجره اصلی را ترامپ شکسته است. او با سوءاستفاده از مصونیتی که به عنوان بالاترین مقام کشور بدست آورده، ارزشمندترین پنجره جامعه امریکا (دموکراسی) را شکسته است.
او چه پیامی به جامعه آمریکا داد؟ اینکه یک رئیس جمهور میتواند مانع از تحقیقات از مشاوران ویژه خود شود، مقامات خارجی را علیه رقبای سیاسی ترغیب کند، بازرسان پروندههای فساد را تحت فشار قرار دهد، به کل دولت دستور دهد تا در برابر احضارهای کنگره امتناع ورزند، اینترنت را سرشار از اطلاعات جعلی درباره مخالفان خود کند، حاضر به انتشار اظهارنامههای مالیاتی خود نشود، رسانهها را به جعل، دروغپردازی و دشمنی با مردم متهم و از ریاست جمهوری خود کسب درآمد کند.
یک رئیسجمهور همچنین میتواند در مورد نتایج انتخابات دروغ بگوید، بدون اینکه ذرهای شواهد داشته باشد- و با این حال، طبق نظرسنجیها، اکثریت قریب به اتفاق کسانی که به او رأی دادهاند ، این مسئله را باور دارند.
عفوهای اخیر آقای رئیسجمهور باعث شکستن شیشههای دو جداره شده است. او نه تنها عرف رایج در عفو ریاستجمهوری -که معمولاً به دلیل رفتار خوب یک محکوم در دوره محکومیت و تحمل بخشی از مجازات اعطا میشود– را زیر پا گذاشته، بلکه افرادی را که خود پنجرهها را خرد کردهاند ، عفو کرده است. در واقع او با بخشش این افراد، آنها را نسبت به اعمالشان بیپاسخ رها کرده است.
آنها شامل کسانی هستند که به جرم دروغ گفتن به افبیآی و تهدید شاهدان بالقوه به منظور محافظت از او محکوم شدهاند. پدر دامادش، به فرار مالیاتی، دستکاری در مدارک، دستکاری غیر قانونی در انتخابات و دروغگویی به کمیسیون انتخابات فدرال اعتراف کرده است. چند نفر از آنها به قتل غیرنظامیان عراقی، از جمله زنان و کودکان محکوم شدهاند. ماموران گشت مرزی که به اتهام حمله یا تیراندازی به مظنونان غیر مسلح محکوم شدهاند. و نماینده جمهوریخواه و دستیارانش که به جرم کلاهبرداری، ممانعت از اجرای عدالت و تخلفات گسترده مالی کمپینش مقصر شناخته شدهاند.
دعوت به شکستن پنجرههای بیشتر
ترامپ فقط عرف مربوط به عفوهای ریاستجمهوری را در هم نشکسته است. همانگونه که ویلسون و کلینگ گفتهاند اندازه پنجره شکسته شده مهم نیست، فرو ریختن هنجارهاست که اهمیت دارد. این نگاه جامعه به دیگری است که اهمیت دارد و اگرکسی پاسخگوی رفتارش نباشد ، هنجارها فرو می ریزند.
احتمالا ترامپ هنگام ترک دفتر با انبوهی از پروندههای قضایی روبرو شود که میتواند شامل اتهامات کیفری نیز باشد. با این حال بعید است که او به زندان برود. هیچ رئیسجمهور سابقی هرگز به جرمی محکوم نشده است. ضمن اینکه صرف امکان محاکمه کیفری ترامپ باعث ایجاد یک نزاع حزبی در سراسر کشور خواهد شد.
ممکن است کنگره سعی کند قدرت روسای جمهور آینده را کاهش دهد-افزایش قدرت نظارتی کنگره، افزایش استقلال دادستانها و بازپرسها، اجبار به افشای داراییها، افزایش مجازات برای دستیاران ریاست جمهوری که قانونشکنی میکنند، محدود کردن روند عفوها و غیره. با این حال کنگره نمیتواند یک رئیسجمهور سرکش را مهار کند و دادگاهها هم عموما نمیخواهند وارد مجادلات سیاسی شوند.
واقعیت وحشتناک این است که ترامپ از پس کار خود برآمده است. او هنجارهای حاکم بر روسای جمهور آمریکا را تغییر داده و پیشینیانش را تحقیر میکند. پنجرههای بزرگی که او شکسته نوعی دعوت از روسای جمهور آینده برای شکستن پنجرههای بیشتر است.
به عقیده رایش، هیچ چیز این روند را اصلاح نمیکند، مگر اینکه اکثریت قریب به اتفاق آمریکاییها آنچه را که در این دوران به وقوع افتاد به درستی درک و آن را محکوم کنند