بهانه ای که ترامپ میتواند بدون اجازه کنگره به ایران حمله کند!؟
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از خبرآنلاین، شمارش معکوس برای پایان دولت ترامپ آغاز شده است؛ دولتی که معلوم نیست زمان باقی مانده پایانش را رقم می زند یا استیضاح می شود. اگرچه دولت ترامپ در چند ماه اخیر معمولا هر هفته تحریم هایی را علیه ایران اعلام کرده اما در روزهای پایانی عطش بیشتری برای اتهام زنی به ایران پیدا کرده است. از تروریستی خواندن انصارالله یمن، تحریم رئیس الحشدالشعبی تا اتهام زنی به ایران برای ارتباط با گروه تروریستی القاعده! واشنگتن تا به حال به تهران کم اتهام نزده است؛ اما خصومت ها، کینه ورزی، نتیجه ندادن فشارها برای به زانو درآوردن ایران همه و همه واشنگتن را بر آن داشته تا به اتهامات مضحک روی بیاورد و برای مقابله با ایران از تحریم و ترور استفاده کند. دولتی که زمانی قبله براندازان و گروه های ضدایرانی بود و سودای تغییر نظام در سر می پروراند اعضایش همچون مهره های شطرنج از صفحه بازی خارج شدند؛ از بولتون که حالا با ترامپ کارد و پنیر شده تا برایان هوک که تقلاهایش علیه ایران راه به جایی نبرد. اما چه شده که پمپئو در واپسین روزهای دولتش ایران و القاعده را در یک ردیف قرار می دهد؟
حدود سه یه چهار هفته گذشته بود که منطقه سبز بغداد هدف حملات راکتی قرار می گیرد؛ محوطه ای که سفارت آمریکا نیز در آن قرار دارد. پس از آن بود که آمریکا تصمیم به اعزام بمب افکن های ب52 خود و زیردریایی نظامی "یو اس اس جورجیا" و دو کشتی نظامی دارای موشک های هدایت شونده به خلیج فارس گرفت. اتفاقات در حالی رخ داد که سالگرد ترور ناجوانمردانه سردار شهید سلیمانی نیز نزدیک بود و آمریکایی ها به قول خود برای بازدارندگی دست به این اقدام زدند. در واقع سناریوی حمله نظامی به ایران از اینجا قوت گرفت که ترامپ ایران را مسئول حادثه دانست و مایک پمپئو با لحنی تند به اتهام زنی علیه ایران پرداخت.
تحلیلگران در این زمینه دو نظر متفاوت داشتند برخی می گفتند که ترامپ چیزی برای از دست دادن ندارد و به دنبال بحران آفرینی در منطقه است. برخی دیگر نیز حمله نظامی به ایران را به مثابه میراث شوم برای او تلقی کردند و گفتند که حضور مجدد برای انتخابات مانع از اقدام ترامپ خواهد شد. اما حوادث ششم ژانویه و حمله حامیان ترامپ به ساختمان کنگره پس از سخنرانی او به یکباره بحرانی دیگر آفرید. تحمیل کردن هزینه های سنگین به آمریکا و ترس از اقدام خطرناکی دیگر باعث شد تا روزهای باقی مانده برای دموکرات ها و حتی بسیاری از جمهوری خواهان به اندازه چند هفته و یا چند ماه سپری شود و تا فاجعه ای دیگر رخ نداده استیضاح ترامپ را کلید بزنند. موضوع به قدری برای آمریکا حیثیتی شده که تارنمای پالتیکو وضعیت امنیت ملی آمریکا را یکی از خطرناک ترین ها از زمان حادثه 11 سپتامبر و بحران موشکی کوبا تلقی می کند. 11 سپتامبری که دولت ترامپ اجازه ارائه اسناد مرتبط با دست داشتن عربستان سعودی در این حادثه را به خانواده قربانیان این حادثه نمی دهد و حتی گزارش سازمان های امنیتی و اطلاعاتی آمریکا نیز که پمپئو مدتی در آن مسئولیت داشته ارتباط ایران و گروه القاعده را رد می کند؛ به علاوه بسیاری از اسناد دیگر.
بهانه آمریکا حمله نظامی به ایران است؟
به باور برخی از ناظران هدف پمپئو از وارد کردن اتهام به ایران می تواند مشروعیت بخشی به حمله نظامی باشد. موضوعی که سیاسیون آمریکا نیز نسبت به آن دغدغه دارند؛ به طوریکه نانسی پلوسی رئیس مجلس نمایندگان آمریکا اخیرا اعلام کرد که با ژنرال «مارک میلی» رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا در مورد جلوگیری از دسترسی یک «رئیس جمهور دمدمی مزاج و متزلزل» به کدهای آغاز حمله هستهای صحبت کرده است تا مانع از هر اقدام خطرناک او در این روزهای باقی شود. حال که دولت ترامپ خود را در داخل نیز منزوی می بیند و می داند حرفش خریدار ندارد به حربه ای تازه متوسل شده است و آن هم دادن وجهه قانونی به استفاده از قانون «اجازه استفاده از نیروی نظامی علیه عاملان تروریسم» (AUMF) برای اقدام نظامی احتمالی علیه ایران است.
طبق این قانون اگر کسی به این گروه ها و سازمان ها پناه داده باشد و یا در برنامه ریزی، فرماندهی، اجرا و همدستی برای اجرای حملات به آنها کمک کرده باشد رئیس جمهور آمریکا می تواند بدون اجازه کنگره علیه آن اعلام جنگ کند. جورج بوش، باراک اوباما و خود ترامپ نیز پیش تر از این امکان استفاده کرده اند. آمریکا با تکیه به این حربه حملاتی را علیه سوریه و عراق برای مبارزه با داعش داشته است.
گفتنی است که پمپئو پیش تر نیز اتهامات مشابهی به ایران زده است او طی حضور علنی در کمیته روابط خارجه سنا ادعا کرد که ایران ارتباطات بسیار واقعی با القاعده دارد اما هنگامی که رند پاول پرسید که آیا اجازه استفاده از نیروی نظامی علیه تروریستها مشمول ایران هم میشود، پمپئو از جواب دادن طفره رفت. در سال 2019 نیز پمپئو و دیگر مقامهای وزارت خارجه و پنتاگون در جلسات توجیهی به کنگره گفتند که رابطه بین تهران و القاعده را میتوانند اثبات کنند و ایران برای القاعده پناهگاه فراهم کرده است. پمپئو همچنین کشته شدن مرد شماره دو القاعده در ایران را نیز تایید کرد و گفت مدرکی در این باره ارائه خواهد کرد. وی در حالی این موضوع را بیان کرد که ایران بارها این مساله را تکذیب کرده است.
بی شک فضای کنونی شبیه سال 2003 و حمله آمریکا به عراق شده است. زمانی که جورج بوش به بهانه هایی که بعدا مشخص شد اصلا وجود خارجی ندارد به عراق لشگرکشی کرد. وجود سلاح های شیمیایی بهانه آن زمان دولت آمریکا بود و بهانه کنونی اش حمایت ایران از القاعده! معلوم نیست لابی های عربی و اسرائیلی تا چه حدی به آمریکا فشار آورده اند، اما گزینه دیگری که کارشناسان درباره آن سخن می گویند سنگ اندازی دولت ترامپ برای دولت آتی آمریکا یعنی بایدن خواهد بود تا محدودیت های وی تا سرحد ممکن افزایش یابد.
سه کارشناس مساله اتهام زنی آمریکا به ایران در خصوص ارتباط با القاعده را بررسی کردند. در همین راستا صباح زنگنه کارشناس مسائل غرب آسیا گفت: نوع نگاه و مدیریت سطوح بالای دولت ترامپ بیانگر عدم درک آنان از شرایط موجود است و تنها به فکر ارضای هوس های خود هستند. خلق و جعل اخبار و تحلیل ها و تلاش برای کتمان حقیقتی که حتی مورد نفرت جهانیان باشد از اقداماتی است که آنها به دنبالش هستند. مقامات دولت آمریکا شامل افرادی هستند که نه تنها در محیط بین المللی و نه حتی در داخل کشور خودشان محبوبیت ندارند. از همین رو به زور و خشونت علیه نهادهای قانوگذار خود متوسل شده اند.
بنابراین نمی توان از چنین افرادی انتظار رفتار متمدنانه و حرکت در مسیری داشت که بر اساس مبانی واقعی باشد. آمریکا با طرح موهوماتی همچون حمایت ایران از گروه القاعده می پندارد که دیگران نیز با این اتهام زنی با آنها همفکری خواهند کرد. اما بعید به نظر می رسد که متحدان نزدیکشان نیز چنین حرفهایی را بپذیرند؛ البته ممکن است به اسرائیلی ها وعده ای داده باشند، دولتی که در حال غرق شدن با نزدیکی به انتخابات چهارم است. آنها ناتوان تر از این حرفها هستند که بخواهند با طرح چنین جعلیاتی فضایی را برای حرکت خود ایجاد کنند.
مثلث ترامپ ـ پمپئو و کوشنر که پر از عقده و تحقیرشدگی هستند حمایت از بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی را دنبال می کنند؛ شخصی که حتی عکس های خود با دونالد ترامپ را از روی توئیترش حذف می کند. هدف کلی از این اتهامات در چنین فضای ورشکسته ای ایجاد یک معرکه و جنگ روانی جدید علیه ایران است.
این کارشناس مسائل بین الملل در خصوص ادعاهای آمریکا درباره ترور مرد شماره دو القاعده در تهران و ارائه اسناد در این باره گفت: مقام های جمهوری اسلامی ایران بارها این مساله را تکذیب کرده اند. خصومت ها و انتقام گیری های آمریکا نمی تواند ارتباطی به چنین موضوعاتی داشته باشد. اینکه کدام کشورها سازمان موجب تشکیل این گروه تروریستی شده اند کاملا واضح است. مقام های اسبق آمریکا، عربستان و پاکستان به صراحت عنوان کردند که سازمان امنیت عربستان با کمک سازمان سیا آمریکا و همچنین سازمان آی اس آی پاکستان در پیدایش این گروه نقش داشته اند و چگونه مسائلی مانند تأمین مالی، آموزش، حمایت سیاسی و لجستیکی از آنها صورت گرفت. چنین مواردی به وضوح مشخص است و آمریکا در جایگاهی نیست که این اتهامات را به ایران وارد کند.
در تحلیلی دیگر دیاکو حسینی کارشناس ارشد مسائل بین الملل و سیاست خارجی نیز گفت: بخش عمده ای از تحرکات دولت اخیر آمریکا در روزهای پایانی ترامپ که پمپئو آن را به پیش می برد در راستای مین گذاری بر مسیر دیپلماسی جو بایدن است چرا که رویکرد دولت جدید می تواند میراث دولت ترامپ را که استفاده دائمی از چماغ بوده را تضعیف کند. برای مثال تحریم انصارالله یمن برای عدم ورود این گروه به چرخه دیپلماسی بود که می تواند دولت بایدن را تحت فشار بگذارد. اقدامی که دولت ترامپ را واداشت تا هر چه زودتر جلوی این مسیر را ببندد؛ چرا که آمریکا نقش انصارالله را به عنوان یک میانجی به رسمیت می شناسد.
حسینی دیگر تلاش های پمپئو برای اتهام زنی به ایران در خصوص ارتباط با القاعده را دشوارتر کردن تعامل ایران و آمریکا در چارچوب مسائل سیاسی و فنی دانست و گفت: یکی از اهداف این اتهام زنی فشار وارد کردن به دولت بایدن برای گفتگو با ایران است چرا که با این اقدام دولت ترامپ در افکار عمومی اینگونه القا می کنند که بایدن با کشوری در حال مذاکره است که از گروه تروریستی القاعده دفاع می کند. البته این سیاست نمی تواند برای آنان کارساز باشد چرا که هر دولتی اختیاراتی را برای خود و سیاست هایش قائل است. از آنجا که سیاست های دولت ترامپ تصویر خوبی در داخل و خارج آمریکا نگذاشته است و بدون دستاورد بوده، کنار گذاشتن آن توسط تیم بایدن نمی تواند کار دشواری باشد.
مهدی مطهرنیا استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل بین الملل، در خصوص تحرکات واشنگتن علیه تهران گفت: اگرچه در داخل آمریکا این کشور شاهد بحران در زمینه انتقال قدرت است اما همزمان کمیته انتقال قدرت در وزارت امور خارجه ارتباط پمپئو و بلینکن را استمرار می بخشد. در کشورهای جهان سوم زمانی که دولتی به پایان کار خود نزدیک و فرآیند انتقال قدرت آغاز می شود حتی ممکن است کارها در حالت سکون قرار گیرند. اما در کشورهای پیشرفته جهان این امکانپذیر نیست. مایک پمپئو تا زمانی که قدرت از ترامپ به بایدن تحویل شود به طور رسمی وزیر امور خارجه آمریکا است و طبق قوانین باید به وظایف خود طبق چارچوب های مشخص عمل کند. بنابراین واضح است که فشارهای حداکثری علیه ایران نیز ادامه می یابد و تحریم های هوشمند آمریکایی در دوران بایدن با ادبیات دیپلماتیک کار خود را ادامه خواهد داد.
مطهرنیا با رد این موضوع که آمریکا با اتهام زنی به ایران در خصوص ارتباط با القاعده به دنبال منحرف کردن افکار عمومی نسبت وقایع و بحران های اخیر در داخل است گفت: چنین تعاریفی در کشورهایی مانند ایران مطرح می شود؛ چرا که حمله به ساختمان کنگره در رسانه های دنیا و رسانه های آمریکا بازتاب بسیار زیادی دارد و کار به جایی می رسد که توئیتر حساب کاربری دونالد ترامپ را به عنوان رهبر قدرت فدرال می بندد. از آنجایی که در داخل آمریکا حمله به کنگره از سوی ژنرال های جمهوری خواه کودتای نافرجام ترامپ خوانده می شود اگر انحراف افکار عمومی را رد نکنیم این امر احتمال بسیار ضعیفی دارد. اگر تحرکات اخیر آمریکا علیه ایران را موجب انحراف افکار عمومی از عملکرد ترامپ بدانیم نوعی تحلیل تقلیل گرایانه تلقی خواهد شد. باید توجه داشته باشیم که به تعبیر گراهام فولر، جهان ایران را قبله عالم نمی داند. در برخورد با چنین مسائلی ما تنها با دیدگاه نگرشی خود به موضوع نگاه می کنیم؛ در حالی که ایران موضوعی بسیار مهم است، اما همه موضوعات جهان به ویژه برای افکار عمومی آمریکا ایران نیست.