انتقاد روحانیون از توهین به رئیس جمهور در تلویزیون
به گزارش اقتصاد نیوز به نقل از ایرنا، حجت الاسلام و المسلمین محمود صلواتی از زندانیان سیاسی قبل از انقلاب اسلامی گفت: باید بپذیریم که مسوولان در حال خدمت به کشور و مردم هستند و اگر ضعف و نارسایی های هم هست، باید از زوایای مختلف به آن نگریست و دنبال علت ها رفت نه این که با قضاوت های عجولانه، مسئولان را به خیانت و کم کاری متهم کنیم.
وی ادامه داد: اینکه فردی با لباس روحانیت در صدا و سیمای جمهوری اسلامی با ادبیات زننده به منتخب مردم توهین کند، جای تاسف دارد، صدا و سیما در حالی اجازه چنین اهانتی را به این فرد داده که آقای دکتر روحانی دارای سابقه طولانی در انقلاب اسلامی، مجلس شورای اسلامی، شورای عالی امنیت ملی و سایر مناصب حساس را دارد.
صلواتی ادامه داد: روحانیت همانگونه که در پیروزی انقلاب اسلامی نقش اصلی را ایفا کردند، در تداوم و موفقیت انقلاب نیز رسالت و نقش اول را برعهده دارند، بنابراین، باید مراقب باشیم عده ای در لباس روحانیت با ورود به کشمکش های جناحی و سیاسی، دستاوردهای انقلاب اسلامی را به فنا ندهند.
وی در ادامه گفت: برای پیروزی انقلاب اسلامی، تلاش های زیادی صورت گرفت، تعداد زیادی اعم از روحانیون، فعالان سیاسی و مردم در دوران رژیم طاغوت برای پیروزی انقلاب، شکنجه، تبعید و زندانی شده و عده ای نیز اعدام و یا محکوم به حبس های طولانی شدند. بنده نیز از جمله افرادی بودم که برای پیروزی انقلاب اسلامی و حاکمیت دین و اخلاق، به حبس ابد محکوم شده و چهار سال نیز حبس کشیدم که در چنین روزهایی، به عنوان آخرین زندانی سیاسی در آستانه پیروزی انقلاب آزاد شدم.
ضرورت دفاع از آرمان های انقلاب
مردم و مبارزان دوران انقلاب به رهبری حضرت امام راحل، با تلاش ها و مجاهدت های فراوان، حاکمیت استبداد شاهنشاهی را سرنگون و انقلاب اسلامی را به پیروزی رساندند، برای این انقلاب اهداف مهمی را ترسیم کرده بودند که در راس آن اخلاق اسلامی، رعایت آداب و شئون دینی، مردم داری و توجه به مشکلات متعدد مردم بود. بعد از انقلاب اسلامی دشمنان ما را راحت نگداشته و جنگ هشت ساله را بر ما تحمیل کردند، تعداد زیادی از افراد نیز به خاطر دفاع از ارزش های انقلاب اسلامی و حفظ این انقلاب، شهید، مجروح و جانباز شدند و بنده خودم هشت سال فرمانده سپاه خمینی شهر اصفهان بودم، از نزدیک شاهد بودم که همه مجاهدت کردند و دشمنان بعثی نیز به اهداف شوم خود نرسید.
به عنوان کسی که هم در جریان انقلاب و جنگ تحمیلی، حضور فعال داشتم، بر این باورم که وحدت اسلامی و رعایت اخلاق دینی، رمز موفقیت ما در هر دو حماسه بزرگ یعنی پیروزی انقلاب و جنگ تحمیلی بود. امروز هم باید قدر این انقلاب که با هزاران زحمت و سختی به دست آمده را بدانیم و با برخی اقدامات خودسرانه و ناسنجیده، آرمان های اصیل انقلاب و وحدت مردم را خدشه دار نکنیم و خدای ناکرده از اهداف اصلی فاصله نگیریم.
حفاظت از سیادت حوزه
به برکت انقلاب اسلامی، حوزه علمیه قم امروز در همه جا سیادت پیدا کرده و در هر گوشه و کنار کشور، چهره های روحانی حضور دارند و در سنگرهای مختلف نمازجمعه، دستگاه قضایی، نیروهای مسلح و حتی حوزه های اجرایی نیز حضور دارند و این حساسیت کار حوزه و رسالت آن را دوچندان کرده است و باید به هوش باشد که برخی اقدامات ناسنجیده که وحدت مردم را هدف قرار می دهد و اقدامات هنجارشکن، به پای حوزه نوشته نشود.
روحانیت همانگونه که در پیروزی انقلاب اسلامی نقش اصلی را ایفا کرد، در تداوم و موفقیت انقلاب نیز رسالت و نقش اول را برعهده دارد، باید مراقب باشیم عده ای در لباس روحانیت، دستاوردهای انقلاب اسلامی را به فنا ندهند و عامل اختلاف و درگیری های جناحی و سیاسی بین مردم نشوند، لذا انتقاد از مسوولان نظام بویژه دولتی که با رای ۲۴ میلیونی مردم سرکار آمده، نمی گوییم نباید باشد ولی باید حساب شده و همراه با پیشنهادهای سازنده و بدون حب و بغض باشد، باید بپذیریم که مسئولان به صورت شبانه روزی در حال خدمت به کشور و مردم هستند و اگر ضعف و نارسایی هایی وجود دارد، باید از زوایای مختلف به آن نگریست و دنبال علت ها رفت و با قضاوت های عجولانه، مسئولان را به خیانت و کم کاری متهم نکنیم.
اهانت به رئیس جمهور در صدا و سیما
فراموش نکنیم که امروز کشور مورد تحریم های ظالمانه و بی سابقه دشمنان و از سوی دیگر درگیر با ویروس منحوس و خطرناک کرونا قرار دارد و به جای کمک به دولت و ارائه راهکارهای سازنده برای رفع مشکلات اقتصادی مردم و گوشه ای از کار را بر عهده گرفتن، به اهانت، توهین، شکایت و ... روی آوردن، به نفع کشور نیست. اینکه فردی با لباس روحانیت در صدا و سیمای جمهوری اسلامی با ادبیات زننده به منتخب مردم توهین کند، جای تاسف دارد.
صدا و سیما در حالی اجازه چنین اهانتی را به این فرد داده است که آقای دکتر روحانی دارای سابقه طولانی در انقلاب اسلامی، مجلس شورای اسلامی، شورای عالی امنیت ملی و سایر مناصب حساس را دارد و این برای نظام مناسب نیست.ما به جای اینکه در مقابل چشم دشمنان، صدای واحدی داشته باشیم و برای رفع تحریم های ظالمانه علیه کشور و مردم تلاش کنیم و گره از مشکلات مردم برداریم به چنین روش های نامناسبی متوسل می شویم و احساس می کنیم این افراد دلسوز انقلاب اسلامی و مردم ایران نیستند و آینده نظام را هرگز در نظر نمی گیرند.مردم ایران برخی کارهای نامناسب، وحدت شکنی ها، توهین ها و رفتارهای سخیف را می بینند و سکوت می کنند ولی نباید از نجابت و سکوت مردم سوء استفاده شود و حرف هایی بزنیم که افکار عمومی خدشه دار شود.
حوزه مراقب باشد
حوزه های علمیه باید مراقب برخی تحرکات و اظهارنظرها باشند، مردم از حوزه و دانشگاه بیش از این انتظار دارند، ما باید دنیا را خوب بشناسیم و متناسب با پیشرفت علم و مصلحت نظام و کشور سخن بگوییم، برخی اقدامات نادرست و ناسنجیده شایسته حوزه علمیه قم نیست.
سخنانی را که یکی از مدعوین صداوسیما درباره رئیسجمهوری بر زبان راند نباید فقط بدزبانی شخصی دانست
همچنین محمدتقی فاضل میبدی، مدرس دانشگاه و حوزه، در یادداشتی در روزنامه ایران نوشت: «سخنانی را که یکی از مدعوین صداوسیما درباره رئیسجمهوری بر زبان راند نباید اتفاقی محدود به یک بداخلاقی و بدزبانی شخصی دانست. چنین تفسیری در حقیقت تقلیلدادن یک آسیب بزرگ به مسألهای فردی است. واقعیت این است که زمینهساز آن سخنان و اتهامات سخیف، نه یک رفتار و تصمیم فردی بلکه یک اتفاق مخرب سیستماتیک است که اکنون خود را به این شکل بروز داده. خصوصاً این که این دست رفتارها به شکل مداوم در حال تکرار هستند و مهمتر این که با شتابی فزاینده بر تکرار آنها افزوده میشود. کما این که نگارنده معتقد است اظهاراتی مانند آن چه در هفتههای اخیر در خصوص غسل مرحوم آیتالله مصباح یزدی ادعا شد و نمونههای پر تعداد دیگری از همین دست را باید در همین چارچوب شناسایی کرد.
اما آن اتفاق سیستماتیک چیست؟ چه چیزی باعثشده تا چنین نوع ادبیات سخیف و غیر قابل دفاعی بتواند در جامعه ما به مهمترین تریبونهای عمومی راه یابد؟ پاسخ این دست سؤالات در سه سرفصل کلی قابل ارائه است. اول کنار گذاشتن و به حاشیه بردن و نزول شأن نخبگان و خطیبان و علمای واقعی در جامعه، دوم ایجاد انحصار به موازات مسئولیتگریزی در اداره تریبونهای عمومی کشور و سوم سیاستزدگی بیش از اندازه در حوزههای علمی، دانشگاهی، حوزوی، پژوهشی و فکری. به عبارتی باید گفت که مجموع این سه عامل بنیادین به همراه عوامل فرعیتر دیگری ما را به شرایطی رسانده که امکان طرح مسائل سخیف، غیر اخلاقی و بیپایه از تریبونهای ملی برای برخی افراد و جریانها بدون هزینه شده است. در این زمینه مراد از «هزینه» برخوردهای قضایی و امنیتی با گویندگان و طرحکنندگان این دست مسائل نیست بلکه منظور این است که چنین ادعاهایی موقعیتهای سیاسی، اجتماعی، علمی و اداری افراد را نهتنها تهدید نمیکند و برای آنها نگرانی بابتشأن اجتماعیشان به وجود نمیآورد، بلکه گاهی حتی باعث تقویت جایگاههای آنها نیز میشود. واقعیت این است باید بپذیریم در جامعهای که نخبگان و علمای واقعی هر حوزهای به دلایل مختلف حاشیهنشین مباحث و تحولات روز شدهاند، جای خالی آنها توسط عناصری پر میشود که به دلیل نداشتن توانمندیهای فنی لازم، مستعد چنین نوع رفتارهایی میشوند. وقتی امکان دستیابی گرایشهای مختلف و نخبگان به تریبونهای کشور منطبق با موازین «عدالت»، «انصاف» و «شایستگی» آنها نباشد و در این بین روابط فردی و تعهد سیاسی به برخی گرایشهای مشخص تأثیر اصلی را بگذارند، ایجاد چنین شرایطی کاملاً طبیعی است. به طور خلاصه باید گفت آلودگی گفتمانی و ادبیاتی فضای فعلی کشور در ساحتهای مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بیش از هر چیز دیگر حاصل نخبهکشی مداوم و انحصار تریبونهای عمومی است.
این وضعیت اما باید امروز بیش از هر چیز برای فضای علمی، دانشگاهی و حوزوی کشور جای نگرانی داشته باشد؛ چرا که توسل افراد به اقدامات موهن و سخیف بیش و پیش از هر بخش دیگری، باعث سیطره ابتذال در آن بخشی میشود که این افراد از آن برخاسته و توسط آن، اعتبار گرفتهاند. به همین جهت نیز انفعال بخشهای حوزوی، دانشگاهی و علمی کشور در برابر این دست سخنان و رفتارها، بیش از هر چیز دیگر باعث نگرانی و عامل استمرار و شدت یافتن این وضعیت در آینده خواهد بود. اینجاست که باید حسرت خورد که ای کاش حوزههای علمیه و علمای مذهبی ما به عنوان مرجعی که دارای اعتبار تاریخی بین مردم هستند سریعتر و قاطعتر از هر جای دیگری در برابر برخی ادعاها و اتهامات و افتراها، اقدام به موضعگیری میکردند. شکی نیست که چنین اقدامی اول از هر چیز بر اعتبار حوزه و علمای حوزه در چشم مردم میافزود.
معالأسف اما باید گفت که ما هماکنون چه از نظر سطوح مختلف سیاسی و چه در ساحت نهادهای علمی و حوزوی دچار نوعی انفعال در برابر این وضعیت شدهایم. حتی فراتر از این در جاهایی میتوان نشانههایی یافت که برخی در همین سطوح، منافع خویش را در استمرار این دست رفتارها میبینند. رفتارهایی که اخلاق، اعتماد و اتحاد اجتماعی و عمومی ما را با سرعت بالایی رو به زوال میبرد و خطراتی چند وجهی را پیش روی ما میگذارد که حتی میتواند ارزشهای تمدنی ما را نیز که حاصل انباشت قرنها همزیستی اخلاقی است، در چشم به هم زدنی مانند اسید در خود حل کرده و جامعهای عاری از اخلاق و کرامت را بر پا کند.
بر همین اساس است که اظهار نظرها و بد زبانیهایی مانند آن چه را اخیراً رخ داد نباید صرفاً یک مورد محدود و فردی دید. این تنها یک نشانه از صدها نشانه مشابهی است که فارغ از این که گوینده آن چه کسی است و ناظر به چه مقامی آن حرفها را زده، باید زنگ خطر سقوط ارزشها و کرامات اخلاقی را برای همه ما به صدا دربیاورد و منجر به تجدید نظر جدی در راهی که میرویم بشود.