ماجرای تغییر نام میدان «ژاله» به میدان «شهدا»

کدخبر: ۳۹۰۵۷۸
امام یک مرجع شناخته شده بود و فرزند ایشان به طور مشکوکی به شهادت رسیده بود و انعکاس آن بین مردم به این مسئله عمق بیشتری می‌داد، بنابراین حضور مردمی در مراسمات ختم ایشان چشم‌گیر بود و به دنبال این مراسم‌ها ظاهرات‌هایی برگزار شد.
ماجرای تغییر نام میدان «ژاله» به میدان «شهدا»

به گزارش اقتصادنیوز به نقل از ایسنا، برنامه سرچشمه با حضور رضا محمدی‌نیا استاد دانشگاه و از شاهدان عینی ۱۷شهریورماه سال ۵۷  ، از شبکه پنجم سیما به روی آنتن رفت.

محمدی‌نیا در ابتدای این برنامه ضمن اشاره به اتفاقات بعد از دیماه ۵۶ اظهار کرد: در طول مبارزات دهه ۵۰که عموما مبارزات بخشی عمده‌اش به مبارزات دانشگاه و بخشی هم به مبارزات حوزوی مربوط می شد، تقریبا فضای فعالیت‌ها در مبارزات حوزه ای با دانشگاهی فاصله زیادی با هم داشت.در مجموع در دهه ۵۰این قرابت‌ها بیشتر می‌شد ولی این تفاوت وجود داشت ولی در سال ۵۶ شهادت فرزند حضرت امام و پخش شدن ماجرای شهادت ایشان و مراسماتی که برای یادبود ایشان برگزار شد، ‌شکل مبارزه را مقداری تغییر داد. 

این استاد دانشگاه ادامه داد: امام یک مرجع شناخته شده بود و فرزند ایشان به طور مشکوکی به شهادت رسیده بود و انعکاس آن بین مردم به این مسئله عمق بیشتری می‌داد، بنابراین حضور مردمی در مراسمات ختم ایشان چشم‌گیر بود و به دنبال این مراسم‌ها ظاهرات‌هایی برگزار شد.

محمدی‌نیا در پاسخ به سوالی درمورد نماز عید فطر به امامت شهید مفتح در قیطریه در شهریورماه ۵۷ و برخی مراسمات آن سال و همچنین اتفاقات رمضان ۵۷ و تفاوت آن با سال‌های قبل، اظهار کرد: در مناسبت‌های ماه رمضان در تهران چندین محله مخصوصا اطراف خیابان ری و خود شهر ری و بازار داشتیم که در این ماه فعال می شدند. بخشی از این مساجد هم به دلیل حضور سخنرانان فعال و انقلابی یا در مسجد و گاهی به بیرون کشیده و با شعارهایی انقلابی هم روبرو می‌شد و عمده این مسئله در رمضان سال۵۷ بود.

این فعال انقلابی با اشاره به اینکه در ماه رمضان تهران ۱۰یا ۱۵مسجد فعالیت داشت،‌گفت: مسجد قبا با محوریت شهید مفتح بسیار فعال بود، مسجد حضرت ابوالفضل در خیابان ستارخان که آقای مروارید امام جماعت آنجا و از شخصیت‌های انقلابی بودند، مسجد حضرت بوالفضل در خیابان هلال احمر که آقای ایروانی امام جماعت آنجا بود، کانون توحید اطراف میدان توحید هم فعال بود و حسینیه ارشاد هم چون بسته شده بود خیلی نمود نداشت ولی جزو پایگاه هایی بود که برنامه‌های انقلابی در آن شکل می گرفت. همچنین یکی از مساجدی که در مرکزیت تهران و در خیابان مجاهدین اسلام نزدیک میدان شهدا بود، امام جماعتش علامه یحیی نوری بود و این مساجد در رمضان  ۵۷ بسیار فعال بودند و جوان‌های حوزوی و دانشگاهی و مردم در آنجا بطور منسجم حضور داشتند.

وی افرود: در داخل مسجد فعالیت‌های زیادی می‌شد و اعلامیه‌های امام اینجا می‌آمد و از اینجا پخش می‌شد و در کنار مراسمات ماه رمضانی، یک سخنرانی انقلابی بود و در حاشیه سخنرانی هم اعلامیه‌ها و نوارهای حضرت امام مبادله می‌شد. البته در سال  ۵۷این کارها مقداری عمومی‌تر شده بود و ماجرای نوارها تقریبا از سال  ۵۶شروع می شد.

محمدی‌نیا با تشریح روند تهیه و توزیع نوارهای حضرت امام بین انقلابیون اظهار داشت: بعد از صحبت هایی که امام در پاریس انجام می‌داد، در کمتر از  ۴۸ ساعت  نوار ایشان به تهران می‌آمد و به دست دارالکتب اسلامی در بازار بین الحرمین می‌رسید و به محض رسیدن نوارها، دوستان ما با دستگاه‌های تکثیر نوار یک به سه که تهیه کرده بودند، در ۵یا ۶ساعت آمار بالایی نوارهای کاست امروزی تکثیر می‌کردند و عمدتا این دستگاه در منزل ما استقرار داشت و در آنجا تکثیر می‌شد و در کمتر از یک روز به مساجد می‌رسید.

وی در پاسخ به پرسشی در مورد نماز عید فطر سال ۵۷در تپه‌های قیطریه به امامت شهید مفتح، گفت: یکی از برنامه‌های جاری مذهبی مساجد قبل انقلاب برگزاری حالت انقلابی نماز عید فطر بود و اکثر مساجد فعال تهران چنین نمازی را در روز عید فطر داشتند.

این فعال انقلابی افزود: در سال ۵۷که برنامه مساجد فعال شد یک برنامه این بود که نماز عید فطر را در جایی از تهران متمرکز کنند، گفت: این اشمال داشت چون مردم همه محلات به لحاظ سنتی به این نماز عادت کرده بودند و خود این نماز حالتی نیمه انقلابی داشت و اگر می خواستند تعطیل بشود، ممکن بود همه نمازها تعطیل نشود و همه جمعیت امکان حضور نداشته باشند و از آن طرف هم اگر برنامه‌ریزی برای یک نماز متمرکز در تهران می کردند، ‌این هم امکانپذیر نبود چون رژیم شاهنشاهی و ساواک حتما مقابله می‌کردند و این اجازه را نمی‌دادند.

وی با بیان اینکه دو سه روز مانده به عید فطر در تهران و به خصوص چند مسجد فعال این زمزمه مطرح بود که در عید فطر یک حرکتی بشود، گفت: البته آن طور که امام فرموده بودند که برنامه‌های رمضان با حالتی انقلابی برگزار شود، مساجد این کار را می‌کردند. مسجد قبا چون در در محله‌ای با کوچه‌های تنگ انجام می‌شد، شهید مفتح به این نتیجه رسید که نماز را در جای دیگری برپا کنند که هم آن سنت در صحرا بودن احیا شود و مزاحمتی برای مردم محل نشود و بتوان برنامه گسترده‌تری انجام داد و به همین دلیل در تپه قیطریه نماز را برپا کردند و بعد از نماز مردم از تپه ها به سمت خیابان شریعتی سرازیر شدند و این حرکت تبدیل به راهپیمایی شد.

این فعال انقلابی با اشاره به اینکه تصمیم گرفته شد که در ۱۶شهریورماه مجدد در تپه قیطریه تجمع بشود، گفت: ۱۵شهریور به خانه رفتم و پدرم گفت که ظاهرا علما گفته‌اند که این تجمع انجام نمی‌شود. من از خانه به بیرون آمدم و با دوستانم تماس گرفتم و مشورت کردم و گفتند ظاهرا ساواک توطئه‌ای طراحی می‌کند تا از برنامه تجمع فردا جلوگیری کند و گفتند برنامه به قوت خودش باقی هست. صبح که در خانه از خواب بلند شدم، به سمت تپه رفتیم ولی در کوچه دیدم همه جا اعلامیه ریخته‌اند و یکی را برداشتم و دیدم که نوشته «علمای اسلام با توجه به مصالح به این نتیجه رسیده اند که برای حفظ اسلام و سلامتی مردم راهپیمایی انجام نشود و ۵۰نفر از علما مثل شهید بهشتی، شهید مفتح و آقای موسوی اردبیلی و ایروانی هم زیرش را امضا کرده بودند».

وی افزود: با هم که صحبت کردیم معلوم شد که کار ساواک بوده تا از حضور مردم ممانعت کنند و اعلامیه تقلبی بوده است و ما به سمت قیطریه رفتیم و وقتی به آنجا رسیدیم، دیدیم جمعیتی ۳۰۰ یا  ۴۰۰نفره از پشت می‌آیند و شهید بهشتی و شهید مفتح و چند نفر از دیگر علما جلوی جمعیت هستند. همین صحنه را که دیدیم متوجه شدیم که راهپیمایی امروز انجام می‌شود.

این فعال انقلابی خاطرنشان کرد: آن روز هم قرار شد شعارها آرام‌تر باشد تا حساسیت‌های رژیم کمتر شده و تجمع و راهپیمایی بیشتری انجام شود، ولی نزدیک سه‌راهی که رسیدیم، دیدیم ارتشی‌ها خیابان شریعتی را با تانک و نفربر و نفرات بسته‌اند. جمعیت به اینها رسید و گفتند بنشینید و جمعیت نشستند و یک‌سری شعارهای ملایم داده ‌شد و گفتند امروز راهپیمایی ممنوع است و باید برگردید.

محمدی‌نیا ادامه داد: با فرمانده میدانی صحبت شد که نمی‌شود جلوی این جمعیت را گرفت و خود آن فرمانده به اینها گرا داد که «به ما گفته‌اند جمعیت شمال به جنوب شریعتی را بگیرید و اگر شما مسیر را تغییر دهید ما کاری نداریم» و تعدادی به افسران نظامی گل دادند و اینها هم از این صحنه متاثر شده بودند. جمعیت به سمت راست هدایت شدند و خیلی زیاد شد و تقریبا نیم ساعت یا یک ساعتی با جمعیت عظیم شعار داده می‌شد و به پایین می‌رفتیم و همان جا صحبت شد که این جمعیت را تا میدان آزادی ببریم.

وی با اشاره به ماجرای تغییر نام میدان ژاله به میدان شهدا گفت: در شب‌های ماه رمضان در خیابان مجاهدین اسلام حسینیه‌ای که علامه یحیی نوری در آنجا فعال بودند، منهای شخصیت فردی ایشان، بخشی از تجمعات انقلابی آنجا را پایگاه کرده بودند و حضورشان در آنجا بسیار قوی بود.

وی افزود: شب‌ها سخنرانی انجام می‌شد و بعد تظاهرات مردم در خیابان مجاهدین انقلاب عقب جلو می‌شد و یکی از شب‌ها  به ما خبر رساندند که دیشب در حسینیه خیابان مجاهدین اسلام جمعیت که بیرون آمده اند، ساواکی‌ها در خیابان گازوئیل ریخته‌اند و یک تصادف ساختگی درست کرده‌اند و وقتی بچه‌ها با موتور جلوی راهپمایی می آمدند،  به زمین آتش زدند و گسترش این آتش باعث انفجار این موتورها شده و ازدحام ایجاد و در فرار جمعیت و تعقیب ساواکی‌ها درگیری ایجاد شده و تعدادی شهید شده‌اند. در این حادثه ۷یا۸نفر به شهادت رسیدند و فردای شب این اتفاق، مردم به طور خودجوش وقتی تا میدان ژاله راهپیمایی و اعلام کردند که ما از امروز به خاطر این حادثه این میدان را «میدان شهدا» می‌نامیم  و پس از این اتفاق، روند تغییر نام خیابان‌های تهران شروع شد.

این فعال انقلابی با اشاره به اصل و ریشه شعارهای ۱۶شهریور گفت: راهپیمایی‌ها در جمعیت شکل می‌گرفت ولی ما چیزی که بسیار به آن توجه داشتیم این بود که شعارها به انحراف نرود. گاهی توده‌ای‌ها شعارهایی چون «کار، مسکن، آزادی» می‌دادند و ما بلافاصله جمعیتی می فرستادیم و نمی‌گذاشتیم این اتفاق بیافتد.

محمدی نیا با تاکید بر اینکه شعار ها قبلا یک جا ساخته نمی‌شد و از اول شروع و کم‌کم تکمیل می‌شد و معمولا بعد از راهپیمایی جمع می‌شدیم و در مورد شعارها جمع بندی می‌کردیم، تصریح کرد: در مجموع هدایت الهی بود و هیچ مرکزیتی چنین چیزی را هدایت نمی‌کرد.

اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    کارگزاری مفید