قالیباف؛ از تقلید مو به مو از تونی بلر در انتخابات 84 تا کپی برداری از برنی سندرزِ سوسیالیست
علت شکستهای پی در پی او در انتخاباتها هم باید در این ماجرا جستجو کرد، چرا که او بیشتر تقلید کننده بوده تا مبتکر. همه چیز از از سال 84، با کپی برداری قالیباف از کمپین تونی بلر آغاز شد و اکنون نیز در همان راستا مجموعه ای از رفتارها یا تئوری های اشخاص را کپی می کند، از برنی سندر و جنبش وال استریت گرفته تا احمدینژاد و میرحسین موسوی.
از سال 68 که با تغییر قانون اساسی، ریاست جمهوری در ایران مدیر قوه مجریه است، هر بار تنها کسانی پیروز شدند که از قبل صاحب یک «عقیده و گفتمان» بودند. گفتمان آیت الله هاشمی رفسنجانی، سازندگی بود. خاتمی با گفتمان اصلاحات روی کار آمد. احمدینژاد گفتمانش طبقه محروم بود و روحانی با گفتمان اعتدال توانست به پاستور راه پیدا کند. اما در هیچ کدام از انتخاباتها قالیباف گفتمانی نداشت. در زیر نگاه قالیباف به کمپین های کاندیداهای دیگر کشورها را بررسی می کنیم.
تقلید مو به مو از تونی بلر
به سال 84 باز گردیم. قالیباف جوان تلاش میکرد از قامت یک فرد نظامی (با سابقه فرماندهی نیروی انتظامی) خارج شده و چهرهای متفاوت از خود به نمایش بگذارد. برای این کار تیم بزرگی را آماده کرده بود که ستادش مو به مو کمپین تونی بلر (نخست وزیر وقت انگلستان) را برای او پیاده و اجرایی کنند.
در این باره سید امیر حسین مکابری، مدیر دفتر نظارت و برنامه ریزی ستاد مبارزات انتخاباتی قالیباف در تهران همان زمان بدون اینکه توجه کند ممکن است بعدها این خبر چقدر اهمیت داشته باشد، گفته بود: «ما بیانیه انتخابات اخیر حزب کارگر را موبه مو مطالعه کردیم و ترکیبی از آن و بیانیه خودمان را بوجود آوردیم. ما سعی نداریم دستور کار سیاسی بلر را تقلید کنیم. کشور ما به لحاظ فرهنگی بسیار متفاوت است، اما آنچه که درخور توجه است این است که بلر طرح های خود را به شکلی آرایش داده که بتوانند پاسخگوی مردم باشند. از نقطه نظر کمی، طرح های بلر به گونه ای هستند که پس از چهار سال می توان موفقیت ایشان را ارزیابی و اندازه گیری کرد. ما سعی داریم همان ساختار و استراتژی را برای آقای قالیباف پیاده کنیم. »
کپی برداری از کاندیداهای امریکا، از جمهوریخواه گرفته تا دموکرات و مستقل
انتخابات 84 گذشت و قالیباف شکست خورد. اما تیم او همچنان فعال بود. این بار اما توجه آنها به آمریکا معطوف شده، با درونمایه و مخلوطی از رفتارهای برنی سندرز و تا حدی ترامپ. قالیباف این روزها تلاش میکند تقسیم بندی «96 درصد» و «4 درصدی» را در جامعه عنوان کند. البته او و رسانهها به خوبی میدانند این کار تقلیدی مشخص از کمپین سندرز و ماجرای جنبش وال استریت در آمریکاست. برای نمونه سندرز در 26 جولای 2016 گفته بود «این اخلاقی و پذیرفتنی نیست که یک دهم از آن 1 درصد افراد، تقریبا به اندازه 90 درصد مردم ثروت دارند.» وی همچنین در 19 اپریل 2015 گفته بود: «99 درصد درآمدها به جیب آن یک درصد می رود».
نیکی از بزرگترین قطه ضعف های قالیباف دقیقا همینجاست، او هیچ گفتمانی از خود ندارد. شاید همین دلیل موجب شده که همزمان سعی کند هم از کمپین سندرز کپیبرداری کند و هم مانند ترامپ وعده هایی بدهد که به قول احمد توکلی از محالات است. جنبش وال استریت که بن مایههای کمپین سندرز در انتخابات آمریکا بود، به جنبش 99 درصدیهای مشهور است. اما 99 درصدی که خودشان نه سرمایهدار بودند و نه در قالب آن یک درصدی قرار میگرفتند. اما قالیباف نمیتواند این ژست را بگیرد او سالهاست در بالاترین رده های مدیریتی در تهران حضور داشته است. بیشترین و گسترده ترین ارتباطاتش در شهرداری تهران با همان 4 درصدی سرمایه داری است که در پایتخت مجوز ساخت و سازهای وسیع گرفتند. ارتباط و همکاری او در پروژه صدر با بابک زنجانی همکاری نزدیک دارد، لذا نمیتواند ژستهای بیرون از 4 درصدی بودن بگیرد.
چهره متناقض قالیباف
آنچه در سال 92 موجب باخت قالیباف در انتخابات شد، ترسیم چهرهای دوگانه در دو محفل متفاوت بود. او در خفا از برخورد با دانشجویان حرف می زد و در مقابل دانشجویان میگفت که به دنبال حق آزادی و تظاهرات آنها بوده. افشای این تناقض و یادآوری روحانی در مناظره 92، باعث شد مردم نگاه دقیق تری به رویکرد او داشته باشند. جدا از سندرز و ترامپ، قالیباف از چهره های داخلی هم کپیبرداریهایی کرده که در مجموع چهرهه ای متناقض از او ساخته است. او شعار «ما میتوانیم» را از احمدینژاد به عاریت گرفته و از طرف دیگر جملات میرحسین موسوی را در سال 88 برزبان میآورد. عجیب تر اینکه تیم تبلیغاتی که برای او این کپی کاری ها را سرهم میکند، این بار به جای اینکه «بیانیههای بلر را مو به مو بخوانند» به سراغ آبراهام لینکلن نیز رفته و از این جمله « دولت مردم، توسط مردم، برای مردم» را از نطق معروف «گتیسبورگ» عاریت گرفته و مرتبا تکرار میکند.