کاندیداتوری میرسلیم؛ پدیده مبارک این دوره از انتخابات
به گزارش انتخاب همه چیز از انتخابات ریاست جمهوری سال 76 آغاز شد، سالی که ناطق نوری شکست خورد و خاتمی پیروز میدان شناخته شد. به دنبال آن و بی عملی راستِ سنتی، جریانی که امروز نماد آن جبهه پایداری شناخته می شود، به طور خزنده وارد میدان شدند و به تدریج عنان کار را به دست گرفتند. از بی عملی ها و انعفال ها استفاده کردند و جلو آمدند. انتخابات شوراها رسید و برای نخستین بار مستقیما به حوزه های قدرت ورود مستقیم کردند و شهرداری تهران را با معرفی احمدی نژاد بدست گرفتند.
متعاقبا، در انتخابات ریاست جمهوری 84، احمدی نژاد را آوردند و با انگشب تدبیر آیت الله مصباح یزدی که در این سال ها هر بار کاندیدای به زعم خود اصلح و به زعم مردم نامناسب برای ریاست جمهوری را معرفی می کند، زیر میز زد و شد آنچه چشم دوختگان به جریان بانفوذ راست می خواستند. در سال 84، شورای هماهنگی جریان اصولگرا و لیدر آن روزهای آن که حجت الاسلام والمسلمین ناطق نوری بود، تصمیم به حمایت از علی لاریجانی که تازه دوره اش در صداوسیما به پایان رسیده بود گرفت.
در این میان اما، محمود احمدی نژاد که کاندیدای «اصلح» آیت الله مصباح شناخته می شد، به انچه بر روی آن توافق شده بود، عمل نکرد و راه خود را پیگیری کرد. شورای هماهنگی از هم پاشید؛ ناطق و جمعی از اصولگرایان دلگیر و دلخور از اوضاع، گوشه گیر شدند و از عرصه کناره گرفتند.
محمدباقر قالیباف و محسن رضایی که این روزها به نقاط مشترکی ظاهرا رسیده اند، نیز راه احمدی نژاد را ذر آن ایام نیز پی گرفتند. نتیجه شد آنچه دلسوزان نگرانش بودند؛ محمود احمدی نژاد کاندیدای آیت الله مصباح یزدی و جبهه پایداری دست در دست هم قدرت اجرایی را در کشور پس از سال ها بدست گرفتند.
در هشت سالِ محمود احمدی نژاد، علی رغم تمامی اشتباهات و اقداماتی که به قیمت ضربه به آبرو، حیثیت و اعتبار بین المللی ایران وارد شد، همچنان از او حمایت کردند و کلامی بر اعتراض به زبان نیاوردند و مردم از آنان جز تمجید احمدی نژاد بعنوان فردی «الهی» نشنیدند. در انتخابات 92 نیز کاندیدای خود را معرفی کردند و امروز نیز کاندیدای خود را دارند. اما خوشبختانه امروز شرایط تغییر کرده است؛ راستِ ریشه دار که برخلاف مدعیان امروز جریان اصوگرایی سابقه ی دیرین در مبارزات قبل از انقلاب دارند، دارد خود را پیدا می کند. اما راستِ ریشه دار کیست؟ راستِ ریشه دار ناطق نوری است، راستِ ریشه دار علی لاریجانی است، راست ریشه دار مصطفی میرسلیم با قدری تفاوت های فکری هم هست. اینها نماد واقعی جریان راست هستند؛ جریانی که امروز متاسفانه مترادف با تندروی شده است و در دهه اخیر تن به رهبری گروهی داده بودند که جریان آنها را به مصادره برده بود.
اما این روزها، میرسلیم هر چند ممکن است رای زیادی نداشته باشد، اما می تواند آغازگر اتفاقی بزرگ باشد؛ بازگشت جریان راست به اصل خود. هر چند برخی از تشکل های مهم در قم همچنان تحت تسلط جریان پایداری هستند و بیانیه های امروز و دیروزشان موید این موضوع است. در هر صورت، این پدیده مبارک و میمونی است و باید قدر چنین اتفاقی را بدانیم؛ اتفاقی که می تواند مرز جریان راستِ اصیل را با تندروهایی که برچسب راست و اصولگرایی بر خود زده اند، و هر چیزی غیر از آنند را مشخص کند.
حال باید منتظر ماند و دید که کاندیداتوری میرسلیم که فاصله ی سابقه اجرایی اش با دو کاندیدای «جمنا» نجومی است، و «نه» بزرگ او و موتلفه و راست سنتی به جریان انحصار طلبی که «جمنا» و ... را نمایندگی می کند، می تواند نوید بخش بازگشت اردوگاه جریان راست به صاحبان اصلی آن باشد؟