رمزگشایی از فیلم مستند انتخاباتی ابراهیم رئیسی در 11 سکانس
فرم و محتوای این مستند می تواند به خوبی ایده مرکزی او را برای این انتخابات به ما نشان دهد . می شود فهمید او دقیقا کدام طبقات اجتماعی را هدف گرفته و سبد رای خود را کجا می داند . از همه مهمترش این است که حرکت زیر پوستی او که دقیقا خلاف تحرکات پرسر و صدای محمد باقر قالیباف است برای اولین بار رونمایی شده است . نگاهی موشکافانه به این فیلم این گزاره ها را نمایان می سازد :
۱-قبل از هر چیز دیگری نام این مستند جلب توجه می کند ؛«کنسرت مردم». کنسرت دقیقا همان مساله ای است که در چند ماه اخیر برای اصولگرایان تبدیل به یک چالش بزرگ شده است البته شاید برای ابراهیم رییسی چالش پراهمیت تری بوده است . چرا که او داماد علم الهدی ، امام جمعه مشهد است. شخصیتی که مخالفت صریح او با برگزاری کنسرت تقریبا در خاطر همه مانده است . حالا هر وقت ابراهیم رییسی در مورد مسایل فرهنگی و البته اجتماعی سخن می گوید و تلاش می شود که او دارای نگاهی باز در این مورد به تصویر کشیده شود بی درنگ این مساله به ذهن متبادر می شود که او دقیقا در ماجرای ممنوعیت برگزاری کنسرت چه عقیده ای داشته و آیا چنین« آزادی های حداقلی و طبیعی» را در صورت پیروزی در انتخابات در ذهن دارد یا خیر ؟ به نظر او تلاش کرده تا در همین انتخاب نام برای مستندش از نقطه چالشش شروع کند ؛«کنسرت». خواسته که همان حرف علم الهدی و همفکرانش را تکرار کند :«خواسته اصلی مردم کنسرت نیست ، آنها به چیزهای دیگری فکر می کنند »
۲-فیلم یک راوی دارد . فردی که گاه سوار بر ماشین ، گاه پیاده و ایستاده در کنار برخی مکان ها و گاه با حضور در مناطق پایین و بالای شهر مونولوگ دارد و گاهی هم نریشن هایی با فلاش بک به دوران گذشته .
۳-اما این فیلم چگونه تلاش می کند حرف خود را به مخاطب منتقل کند ؟ واقعیت این است که این مستند با فرم و محتوای مخصوص به خودش که در برخی سکانس ها همپیوندی داشته و گاهی هم به صورت عجیبی خلاف هم حرکت کرده اند تلاش کرده است تا روایت گر ایده مرکزی تیم انتخاباتی ابراهیم رییسی باشد . بار شلختگی در تدوین سکانس ها البته آنچنان سنگینی می کند که تا حدودی مستند را از تلاش برای رسیدن به ایده مرکز دور می کند . لانگ شات ها ، منولوگ ها ، نریشن ها و در چندین سکانس همگی برای انجام چنین ماموریتی ترکیب شده اند .
۴-حالا وقت آن است که درباره محتوی فیلم سخن گفته شود ، محتوایی که البته مثل فرمش تکراری است. ایده مرکزی این است :«بیایید شکاف فقیر و غنی را پررنگ کنیم ». آنها فکر می کنند از اینجاست که می توانند برای ابراهیم رییسی رای جمع کنند . باور آن ها این است که با عملیات سعید جلیلی در استان های حاشیه ای و مناطق محروم آن بخش از رای ایدئولوژیک اصولگرایان که قابل جمع آوری بوده به دست خواهد آمد و آنها می بایست برای رای آن بخش از طبقه محروم تلاش کنند که وضعیت معیشتی آن ها با تحریک های اینچنینی عنصر و مولفه ای برای جذب رای شود . به یک معنا به تصور خودشان می خواهند تا با تحریک جنبش فرودستان یک موج رای برای خود به راه اندازند . تلاش برای تعمیق این شکاف در بسیاری از نماهای این فیلم و خصوصا در آن سکانسی که به صورت لانگ شات دوربین از طبقات بالایی برجی در دور دست به خانه های کاه گلی و آجری نیمه خرابه در مناطق نردیک تر می رسد کاملا مشهود است .
۵-این فیلم به صورت عجیبی تصمیمات و عملکرد مدیریت سابق آستان را زیر سوال می برد و البته در ادامه از ابراهیم رییسی یک رفورمیست قهرمان خلق می کند که آمده است تا مغازه های و برج ها و پاساژهای متعلق به آستان را تبدیل به کارخانه های داورسازی و تخت های بیمارستانی کند . پروژه هایی به صورت عجیب تری در مدت زمانی بسیار کوتاه و در دوران مدیریت او به اجرا رسیده اند. شاید هدف از این اقدام، این بوده است که رای قالیباف بیشتر و بیشتر در مشهد بشکند.
۶-قهرمان فیلم در سکانس های بعدی در ماشینی نشسته که در صندلی کناری اش نادر طالب زاده و در صندلی عقب تر نیکزاد نسشته است. دقیقا از همین جای فیلم می توان به بخشی دیگر از ایده مرکزی رییسی رسید . طالب زاده فرد نزدیک به پایداری ها و سازنده فیلم تبلیغاتی جلیلی در انتخابات قبل است . او را می توان به نوعی نماینده بدنه ایدئولوژیک جریان پایداری دانست . نیکزاد هم البته نماینده بدنه عملیاتی طیف احمدی نژادی ها دانست . فردی که حضورش در کنار رییسی با دلخوری فراوان احمدی نژادی ها مواجه شده است. آن ها کنار او هستند تا تحلیلگران راحت تر بگویند بخشی از جنس رای ابراهیم رییسی عاریتی از نوع اعتباری جریان ها و افراد دیگر است.
۷-این ها اما کافی نیست باید بیشتر به بطن زندگی فرو دستان رفت ؛ آنچنان طعم تلخ فقر و تهیدستی را با زبان دوربین و منولوگ های بازیگران به خورد مخاطب داد که به هیچ چیز دیگری جز ناعدالتی در ایران فکر نکند. به ایکه عده ای آمده اند و حق آنها را گرفته و ناگهان رفته اند. حالا قهرمان این فیلم آمده است تا مالباختگان را به همه چیز برساند. این آش اما آنچنان شور شده که کنترل روایت تلخی آن از دست سازندگان خارج شده و به جای آنکه بازی زمانی مد نظر فیلم دوران حسن روحانی را به نقد بکشد ، ناگهان همه دوران بعد از انقلاب به زیر تیغ تند اعتراض رفته است . انگار نه انگار که به برکت جمهوری اسلامی در تمام سال های بعد از انقلاب روستا ها و شهرهای بسیار آباد شده اند و جاده های بسیار احداث شده و آب و برق و حتی گاز به دور دست ترین نقاط این مرز و بوم رسیده است . این آش آنچنان شور شده که بیینده را ناگهان پرت می کند وسط کشوری که مسئولان آن هیچ کدام درد مردم و فقرا را نداشته اند و تنها آمده اند تا چمدان های خود پر از پول و طلا و جواهر بکنند و بعد جای خود را به دیگری بدهند .
۸-فیلم یک نکته مهم دارد ؛ یک غایب مهم؛ سعید جلیلی. او در هیچ کجای فیلم نیست . به صورت عجیبی او را حذف کرده اند . آن هم در شرایطی که او این روزها از همه فعال تر است ؛ همه کار برای ابراهیم رییسی می کند . شهر به شهر سفر می رود و برایش کمپین می کند . او نیست ؛ دلیل اش هم معلوم نیست. شاید رئیسی نمی خواهد به او منتسب شود. فرضیه هایی در این مورد مطرح است.
۹-این فیلم چندان کاری با دیدگاه های ابراهیم رییسی در حوزه سیاست خارجی ، سیاست داخلی ، فرهنگ و ...غیره ندارد اما در عوض تلاش می کند تا در مورد مبارزه با فساد وعده دهد . قهرمان فیلم را تبدیل به یک ناجی می کند که آمده است مفسدان را از شهر بیرون کند .
۱۰-این فیلم هیچ کاری با طبقه متوسط هم ندارد . فقط روی طبقه محروم سرمایه گذاری کرده است . حتی می توان گفت فرم و محتوای این فیلم ، ماهیتی ضد طبقه متوسط و بورژوا دارد . درست است که او گویا روی رای این طبقه چندان حساب باز نکرده اما شاید اگر رایی هم بود با این مستند و تداوم این ایده مرکزی خواهد ریخت . نکته مهم اینجاست که برخی موارد مورد استناد فیلم بلافاصله بعد از نمایش با ابهامات مهمی در محتوا و هویت و واصلیت اش مواجه شده اند . رسانه ها برخی از این موارد را بازنشر دادند .
۱۱-سازنده فیلم به شکل عجیبی به نوستالژی هم فکر کرده است . از خونه مادربزرگه تا نل و دیدنی ها سکانس هایی انتخاب کرده و همه را پشت هم نشان می دهد . معلوم نیست که این سکانس دقیقا در کجای فرم و محتوای فیلم قرارداشته و چه تاثیری روی انتقال پیام داشته است .
هر چه هست به نظر می رسد که این فیلم تلاش داشته تا ایده مرکزی ابراهیم رییسی برای جذب رای از طبقه محروم را عملیاتی کند . او گویا به یک نکته مهم توجه نکرده است ؛ این فن و ابزار انتخاباتی قبلا به کمال و تمامی توسط فرد دیگری استفاده شده و دیگر چندان اعتبار و کاربرد ندارد ؛ ابراهیم رییسی محمود احمدی نژاد را فراموش کرده ؛ مساله این است.