عربستان میخواهد مشکلاتش را با یمن حل کند، اما بدون حضور ایران
به گزارش اقتصادنیوز، بخشهایی از مصاحبه را می خوانید:
در چندسال اخیر ما شاهد تنش در رابطه ایران و عربستان سعودی بودیم. جدا از مجموعه تحولاتی که این تنش را رقم زد بسیاری از کارشناسان مسائل منطقه اعتقاد دارند که پس از انقلاب رابطه تهران و ریاض هیچگاه از عمق کافی برخوردار نشد و همواره نوعی از بیاعتمادی در این رابطه به چشم میخورد. امروز هم نمیتوان بدون در نظر گرفتن دلایل این بیاعتمادی در قریب به 5 دهه گذشته از آینده روشن حرف زد. بهطور خلاصه میفرمایید که دلایل این بیاعتمادی تاریخی میان دو کشور چیست؟
هردو کشور نگرانیهای جدی دارند. عربستان از صدور انقلاب یا ایدئولوژی شیعی ایرانی و ایران از صدور ایدئولوژی وهابیت سعودی احساس تهدید میکنند. عربستان از حضور یا نفوذ و یا به تعبیر خودش دخالت ایران در کشورهای منطقه به ویژه یمن، سوریه، عراق و لبنان و متقابلا ایران از حضور یا نفوذ و یا دخالت عربستان دربحرین، لبنان، سوریه، عراق و غیره نگران هستند. عربستان و کشورهای حوزه خلیج فارس قدرت، وسعت، نیروی انسانی وجمعیت ایران همراه با تمدن و تاریخ امپراتوری فارسها را پتانسیل تهدید حاکمیتی و ایران نیز اتحاد عربستان و برخی از کشورهای حوزه خلیج فارس با امریکا و اسراییل علیه ایران را تهدید حاکمیتی خود میدانند. عربستان و متحدانش قدرت موشکی و توان هستهای ایران را نشانه اهداف سلطهجویانه ایران و در مقابل ایران نیز صادرات صدها میلیارد دلار پیشرفتهترین تسلیحات امریکا به عربستان درکنار حضور نظامی امریکا درمنطقه را نشانه اهداف سلطهجویانه امریکا و متحدانش میداند. این نکات گوشهای از دلایل بیاعتمادی متقابل است.
فکر میکنید ادامه رابطه خصمانه میان ایران و عربستان به انضمام کشورهای همراه سعودی یعنی بحرین و امارات تا چه اندازه میتواند دو کشور را به فاز خصمانه و گزینه نظامی نزدیک کند؟ یعنی تنش با ایران در منطقه بحران زده غرب آسیا را در راستای منافع خود میداند یا به دنبال تغییر به نفع خود در ایران از طرق دیگر مانند تحریم اقتصادی و فشار سیاسی است؟
عربستان و متحدان عرب این کشور ظرفیت حمله نظامی به ایران را ندارند. اسراییل هم علیرغم تمام تهدیدهایش، چنین ظرفیتی ندارد. اسناد وزارت خارجه امریکا که توسط ویکی لیکس منتشر شد، ثابت کرد که عربستان و متحدان عربش در دوره ریاستجمهوری بوش از سال 1384 یعنی آغاز دوره ریاستجمهوری محمود احمدینژاد از واشنگتن خواستهاند که عملیات نظامی علیه ایران انجام دهد. جان کری وزیر خارجه دولت باراک اوباما (رییسجمهور پیشین امریکا) هم رسما اعلام کرد که عربستان، اسراییل، امارات و مصر مرتب از دولت اوباما میخواستند که به ایران حمله کند. تکلیف دوره دونالد ترامپ هم که روشن است. با آغاز دوره ترامپ، محمد بن سلمان ولیعهد عربستان رسما اعلام کرد که جنگ را به داخل ایران میکشانیم. منتهی چون گزینه حمله نظامی امریکا به هر دلیلی عملی نشده است، عربستان و اسراییل و متحدان عرب امریکا با تمام قدرت از سیاست فشار حداکثری ترامپ به عنوان کف خواستههایشان حمایت کرده و میکنند.
در این سالها عربستان به بهانه نفوذ ایران در کشورهای مختلف از لبنان تا سوریه و عراق و بیش از سه مورد نخست در یمن دخالت سیاسی، امنیتی و نظامی کرده است. فکر میکنید تا چه اندازه سیاستهای منطقهای ایران سعودی را به چنین سمتی سوق داده است؟
ظهور نشانههای اقتدار منطقهای ایران قطعا یک عامل سیاستهای تهاجمی عربستان است. اما عامل مهمتر این است که امریکاییها از زمان اوباما به عربستان و متحدان عرب منطقهای خود گفتند که ما از این به بعد پول و خون برای شما نمیدهیم. حمایت کامل لجستیکی، اطلاعاتی، تسلیحاتی، سیاسی و امنیتی میکنیم به شرط آنکه هزینه آن را بپردازید اما برای حفظ حکومتهای شما، خون سرباز امریکایی را هدیه نخواهیم کرد. لذا خودتان باید مسوولیت عملیات نظامی در منطقه را عهدهدار باشید. عامل سوم هم شخص محمد بن سلمان است. از زمانی که وی رهبری عملی عربستان را به دست گرفته، سیاستهای خارجی و منطقهای و داخلی عربستان بهطور گستردهای تغییر کرده است.
فکر میکنید چرا عربستان سعودی برای مقابله با آنچه که به هرحال نفود ایران میخواند دست به قدرت نرم نبرد و مثلا از طریق کار بر روی افکار عمومی کشورهایی چون لبنان یا عراق تلاش نکرد رقابت با ایران را ادامه بدهد و سیاستی تهاجمی در قبال تهران اتخاذ کرد؟ سیاستی که طبیعتا بخشی از دود آن به چشم خود سعودیها هم چه از حیث سیاسی و حیثیت بینالمللی و چه از منظر امنیتی رفته است؟
عربستان هم مثل امریکا به ویژه در دوره ترامپ از تمام ظرفیت خود از جمله جنگ نرم علیه ایران استفاده کرده و ادامه میدهد. امید عربستان و متحدین منطقهایاش این است که اگر سقوط نظام جمهوری اسلامی مقدور نشد، حداقل با سیاست فشار حداکثری امریکا، ایران به زانو درآید و سپس با ایران ضعیف و درمانده و زمینگیر مذاکره کنند که حداکثر امتیاز را بگیرند.
برخی زمزمهها در ایران شنیده میشود مبنی بر اینکه سعودی و امارات به اضافه بحرین متن ابتکار جدید ایران با عنوان طرح صلح هرمز را دریافت کردهاند و میتوان این عدم رد طرح را نشانهای از احتمال قرار گرفتن تهران و ریاض در مسیر کاهش تنش دانست. شما تا چه اندازه به شکلگیری چنین فضایی خوشبین هستید؟ و سوال مهمتر آنکه چرا عربستان سعودی باید در شرایط موجود که به هرحال ایران تحت فشار شدید اقتصادی از سوی امریکا قرار دارد، رابطه ایران با اروپا به دلیل برهم خوردن عدم توازن در برجام شکراب شده و توافق هستهای در چند قدمی فروپاشی قرار گرفته به دنبال تنشزدایی از رابطه با ایران باشد؟
تا زمانی که عربستان به تقابل حداکثری فعلی امریکا با ایران و شانس موفقیت سیاست فشار حداکثری ترامپ امیدوار باشد، وارد گفتوگوی جدی و صادقانه برای یک توافق جامع و درازمدت با ایران نخواهد شد. هماکنون عربستان و امارات مرتب در پشت پرده از امریکا به خاطر عدم واکنش علیه ایران به حمله نظامی به تاسیسات نفتی آرامکوی عربستان و چهار کشتی در بندر الفجیره امارات، شدیدا گلایه مند هستند و توقع دارند در صورت تکرار این نوع حوادث، ترامپ به ایران حمله کند. یک امریکایی به من گفت محمد بن سلمان به امریکاییها گفته اگر بنا باشد ما از شما صدها میلیارد دلار اسلحه بخریم و حملهای مثل حمله آرامکو به کشورم صورت بگیرد، این نوع پوشش امنیتی امریکا چه خاصیتی دارد؟
اخیرا ایران طرح صلح هرمز را رسما به شش کشور حوزه خلیج فارس و عراق پیشنهاد کرده است. این اقدام بسیار خردمندانهای بود که باید در اولین ماههای ریاستجمهوری حسن روحانی انجام میشد چون در آن مقطع ایران با امریکا و قدرتهای جهانی گفتوگوهای جدی هستهای را آغاز کرده بود.
تنش در رابطه ایران و عربستان سعودی دیگر یک اختلاف دوجانبه نیست بلکه پای کشورهای بسیاری از جمله یمن، لبنان، عراق وسوریه و البته امارات و بحرین و قطر هم به این پرونده و منازعه باز شده است. تا چه اندازه فکر میکنید دو کشور بتوانند در چنین فضایی در مسیر کاهش تنش قرار بگیرند و تداوم این مسیر از چه تضمینی برخوردار است؟
بستگی به اراده سیاسی ولیعهد عربستان دارد. اگر محمد بن سلمان آمادگی داشته باشد، تهران برای گفتوگو و تفاهم آماده است و شانس توافق هم بالاست. درصورت توافق هم احتمال کاهش سطح تنشهای موجود منطقه خیلی زیاد است. درعین حال همه مشکلات و بحرانهای جاری منطقه ربطی به تنش ایران و عربستان ندارد. فساد، فقر، ناکارآمدی دولتها، دخالت سایر قدرتهای منطقهای و بینالمللی، اختلافات داخلی درکشورهای بحران زده، عوامل و فاکتورهای تعیین کنندهای هستند که حل و فصل آنها در اختیار ریاض و تهران نیست.
فکر میکنید اصرار ایران در مقطع فعلی برای آمادگی برای مذاکره با کشورهای عربی تعبیر به ضعف تهران نخواهد شد؟ ما از جانب ایران مرتبا پیشنهاد شاخه زیتون را میشنویم و از طرف مقابل حداقل در ملاعام جز سکوت چیزی نمیشنویم.
البته که ایران نباید اصرار کند اما ارایه طرح صلح هرمز لازم بود تا بهانه را از دست طرف مقابل بگیرد.
فکر میکنید فاکتوری به اسم اسراییل با تمام تلاشهایی که در چندسال اخیر برای بهبود رابطه با کشورهای عربی منطقهای انجام داده از چه قدرتی برای چالش آفرینی در مسیر کاهش تنش احتمالی میان عربستان و ایران برخوردار باشد؟
من 10 سال گذشته درکنفرانسهای زیادی در مورد روابط ایران و کشورهای حوزه خلیج فارس شرکت داشتهام. اخیر یک مقام پیشین عالیرتبه مصر نکتهای را رک و پوست کنده و صریح به من گفت که من مضمون این نکته را از خیلیها در چند سال گذشته شنیده بودم. این سیاستمدار مصری به من گفت: آقای موسویان! وقت خودتان را تلف نکنید. راه بهبود روابط با شورای همکاری خلیج فارس از ریاض میگذرد و راه بهبود روابط با ریاض هم از واشنگتن. ضمن اینکه دعوای فعلی سعودی و ایران فرصتی برای اسراییلیها به وجود آورد تا روابط خود با کشورهای عربی را برقرار کنند و امتیازات تاریخی همچون پایتختی بیتالمقدس را از امریکا بگیرند و لذا این امتیازی نیست که تل آویو هم بهسادگی از دست بدهد.
چهار سال پس از آغاز جنگ یمن آیا راهحلی برای خروج آبرومندانه عربستان از این باتلاق قابل تصور است؟ این در حالی است که حتی اگر این جنگ پایان یابد عربستان در حالی از یمن میرود که جایگاه ایران در این کشور و رابطه حوثیها با تهران (منظور رابطه معنوی و نه الزاما سیاسی است) اگر نگوییم بهتر نشده حداقل تغییر به سود سعودی هم نکرده است.
من از کانالهای متعدد شنیدهام که سعودیها تصمیم گرفتهاند خودشان مساله را با حوثیها حل کنند و ایران را از معادله یمن حذف کنند. سفر اخیر خالد بن سلمان، فرزند شاه سعودی و معاون وزیر دفاع این کشور به عمان هم فقط در همین رابطه بوده است.