انتقاد مرتضی طلایی از جبهه پایداری: یکدندگی از اول روششان بود/ برگ برنده در اختیار گفتمانی است که حرف اقتصادی بزند
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از خبرآنلاین، چند روز بعد از انتشار بیانیه اعلام موجودیت شورای ائتلاف نیروهای انقلاب، غلامعلی حدادعادل نیز در گفتگوی تاکید کرد که این ائتلاف تاکید ویژهای بر روی حضور جوانان و زنان در لیست اصولگرایان برای انتخابات مجلس یازدهم دارد. شعاری که البته معلوم نیست تا چه میزان محقق خواهد شد، نکتهای که مرتضی طلایی هم به آن اشاره میکند و میگوید: «حضور جونانان و زنان اتفاق مبارکی است، اگر آقایان از قالب شعار، بیانیه و حرف عبور کنند.»
این چهره سیاسی اصولگرا معتقد است که شورای ائتلاف اصولگرایان با چالشهای زیادی روبرو است که یکی از آنها این است که تمام گروههای اصولگرا نپذیرفتهاند که در این شورای دور یک میز بنشینند و باهم حرف بزنند. مرتضی طلایی البته در راس این گروهها، نام جبهه پایداری را متذکر میشود. گروهی که همیشه به ساز ناکوک زدن در میان اصولگرا معروف است و طلایی درباره آنان میگوید: «یک دندگی روششان است.»
او همچنین درباره جبهه پایداری میگوید: «مسئله این است که گاهی از نظام، کشور و مردم حرف میزنیم، اما تا جایی که با مبانی نظری ما سازگاری داشته باشد، هرجا سازگار نباشد، ردش میکنیم. ما که مدعی هستیم در دسته نیروهای انقلابی و ولایتمدار هستیم بالاخره شاید ناچار شویم در جایی از خواسته خودمان بگذریم.»
مشروح گفتگوی مرتضی طلایی را در ادامه بخوانید:
************
* آقای طلایی! در بیانیه اعلام موجودیت شورای ائتلاف نیروهای انقلاب و گفتگوی اخیر آقای حدادعادل بر نقش جوانان و زنان تأکید شده بود، این شعار چه طور قرار است محقق شود؟ آیا جریان اصولگرایی دنبال این است که چهرههای جدیدی را معرفی کند؟
باید از آقای حداد سئوال کنید، من اطلاع ندارم.
* در بیانیه شورای وحدت هم بر نقش جوانان و زنان تأکید شده بود...
از نظر من همه عقلا و دلسوزان انقلاب به این نتیجه رسیدهاند که باید فضا برای حضور جوانان فراهم شود، در عین حال این واقعیت وجود دارد که نیمی از جامعه ما را زنان تشکیل میدهند. نقش خانمها در بسیاری از زمینهها میتواند به مراتب از آقایان تأثیرگذارتر باشد، بنابراین این اتفاق مبارکی است و اگر آقایان از قالب شعار، بیانیه و حرف عبور کنند.
میانگین سنی مجلس آینده 50 سال باشد خوب است/دچار افراط و تفریط نشویم
البته این به این معناست که سنین مختلف باید وارد میدان شوند. به عنوان مثال اگر میانگین سنی نمایندگان دوره آتی مجلس، ۵۰ سال باشد، بسیار خوب است، ما نباید دچار افراط و تفریط شویم. تجربه در حوزه قانونگذاری مجلس، نقش تعیین کنندهای دارد و مجلس نیازمند افراد صاحب تجربه است، این نکات را باید در کنار هم دید.
این حرف، حرف درستی است که ما باید بپذریم، افراد ۶۰ سال به بالا باید فضا را به نوعی تقدیم جوانان کنند- این پیشنهاد نظر شخصی خودم است- تا از این طریق به نوعی وارد بحث هدایت و نظارت شوند و تجارب را به جوانان منتقل کنند تا این تجارب با انگیزه و انرژی جوانان در هم آمیخته شود تا به اهداف مورد نظر برسیم.
* یکی دیگر از موضوعاتی که این روزها از سوی اصولگراها مورد تأکید می کنند، بحث حضور اقتصاددانها در لیستهای انتخاباتی است. اما چهرههایی مانند آقایان مصباحیمقدم یا توکلی که سابقه حضور مجلس داشتند و از چهرههای اقتصادان اصولگرایان بودند، قصد حضور در انتخابات را ندارند. قرار است این طیف از اقتصاددانها چهطور در لیست گنجانده شوند؟ دست اصولگرایان برای انتخاب اقتصاددان هایی که رای آور باشند باز است؟
شما اگر به همین مناظرهها و گفتگوهایی که صداوسیما با کارشناسان اقتصادی انجام میدهد، دقت کنید، خواهید دید که این افراد، از چهرههای صاحب نام و به روز دانشگاهها هستند، پس ما نباید روی اقتصاددانهای گذشته کلید کنیم. اگر چه آن اقتصاددانها افراد مهمی هستند، اما ما امروز با توجه به تحولاتی که در عرصه اقتصاد ایجاد شده است، به نوعی با علم اقتصاد جدید روبرو هستیم و بنابراین ما باید در بحث اقتصاد به دو نکته توجه کنیم؛
برگ برنده در اختیار گفتمانی است که حرف اقتصادی بزند
نکته اول این است که برنامههای اقتصادی برای پاسخ به نیازهای جامعه که در رأس آن مسائل معیشتی و کار است، تدوین کنیم. از نظر من برگ برنده در مجلس آتی در اختیار گفتمانی است که از گفتمان سیاسی بیرون بیاید و به صورت شفاف به مردم بگوید که میداند مشکل اصلیشان اقتصادی است.
نکته دوم این است که برای پاسخگویی به این نیازهای اقتصادی باید از صاحبنظران و متخصصان دارای دانش اقتصاد امروز استفاده کنیم و اقتصاد هوشمند را باید در دستور کار قرار داد. از نظر من علت وضعیت موجود کشورمان در همه حوزهها به این بازمیگردد که کار دست اهلش نیست و به زبان دیگر ما بحران مدیریت داریم.
نباید صرفا به دنبال مجلس اقتصادی باشیم اما...
* این صحبتهای شما یعنی موافقید که وزن اقتصاددانها در لیستهای اصولگرایی بالا برود؟
باید متناسب باشد. این الزام وجود ندارد که همه این چهرهها در مجلس باشند. فرمایشات رهبری در نامگذاریها و در مباحث نظری در مورد اقتصاد مانند اقتصاد مقاومتی ببینید، ایشان از مشاوران اقتصادی استفاده میکنند، بنابراین لازم نیست اینگونه باشد که یک مجلس اقتصادی تشکیل شود، ما باید یک مجلس کارآمد داشته باشیم، که این مجلس کارآمد، معنایش این است که در عرصههای مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و... از صاحبنظران در قالب گروههای مشورتی استفاده میکند.
همه اصولگرایان نپذیرفتند دور میز شورای وحدت بنشینند/احتمال چندلیستی بود وجود دارد
* آقای طلایی! نکته دیگری که در اظهارات اعضای شورای وحدت به آن اشاره می شود این است که در شهرستانها از بین افراد، یک نظرسنجی انجام شود و یک شورای مرکزی در شهرستانها ایجاد شود و آنها تصمیم بگیرند، اما چند روز پیش یک لیستی به عنوان لیست شورای هماهنگی اصولگرایان قم ایجاد منتشر شد که سه نامزد را از قم معرفی کردند، که گفته می شود اصلا این شورا در جریان آن نبوده است و البته چهره های اصلی شورا هم سکوت کرده اند...
این شورا با چالشهای زیادی مواجه است، از جمله همین که تمام نیروهای متنسب به جریان اصولگرایی نپذیرفتهاند که دور یک میز بنشینند و با هم حرف بزنند، از اعضای پایداری تا سایر گروههای مختلف چنین وضعی دارند. این یکی از مشکلات جدی است که عملا ما را دچار چند لیستی میکند.
شورای ائتلاف نمی تواند برای گروه های اصولگرا قانونگذاری کند
به هر حال شورای ائتلاف یک سازوکاری برای ایجاد تجمیع میان اصولگراها ایجاد شده است و نمی تواند برای دیگر گروهها قانونگذاری کند. آنچه من به دوستان اصولگرا توصیه میکنم این است که باید آنقدر فضا را باز کنند که تمام گروهها احساس کنند در فرایند تصمیم گیری جبهه انقلاب و اصولگرا، حضور فعال و موثر دارند، بهخصوص اینکه این بار قرار بر این است تصمیمگیری از پایین به بالا شکل بگیرد و این کار هم موانع و مشکلات خود را دارد و میزان موفقیتش با ابهام روبرو است.
شورای ائتلاف فضا را باز کند
ما نمیدانیم که چقدر امکان دارد که بتوانیم از کف جامعه نیروهای صاحب نظر را جمع کنیم و بر اساس نظر آنها، دست به انتخاب افراد مورد نظر بزنیم. رویکرد آنها خوب است، اما شاید در این دوره انتخابات، موفقیت کامل به دست نیاورد. اما میتوانیم موفق شویم اگر از یک سو تمام دلسوزان انقلاب از خود گذشتگی کنند و از طرف دیگر شورای ائتلاف فضا را باز کند تا همه احساس حضور کنند.
* با توجه به این که این اتفاق در قم افتاد و بحثهایی مشابه در مشهد شکل گرفته، به نظر میرسد این چالش بیشتر در شهرهای قم و مشهد است که بیشتر طیف تندروی اصولگرا در آنها فعال هستند. به نظر شما باید چه اتفاقی بیفتد و شورای ائتلاف باید چه کند که در این دو شهر که از همین الان زمزمههای چند لیستی وجود دارند، مشکل حل شود؟
دچار قهر و فاصله نشویم
به نظر من گفتگو و مذاکره کردن و استفاده از افراد خوشنام، زمینه نزدیکی را فراهم میکند و نباید دچار قهر و فاصله شویم. از سوی دیگر باید بپذیریم که اگر نهایتا با موردی مانند قم و مشهد یا گام دوم انقلاب مواجه شدیم، باید به سمتی برویم که آن گفتمان واحد و برنامههای یکپارچه اصولگرایی را آماده کنیم و جریان اصولگرا و شورای ائتلاف به موازات اینکه به دنبال جمع کردن گروهها و لیست واحد اقدام میکند از ظرفیتهای رسانهای برای طرح گفتمانش استفاده کند و به مردم بگوید اگر به این گفتمان رای بدهند، موجب حل مشکلات مجلس بعدی میشوند.
باید تلاش کنیم مردم به برنامه های اصولگرایان رای بدهند نه جریان اصولگرا
این اقدام کمک میکند تا مردم در انتخابات بعدی به برنامههای اصولگرایان رای بدهند نه به جریانهای گوناگون. اگر جبهه اصولگرایی برنامه سراسریاش را ارائه دهد، میتواند جایگاه خود را در افکار عمومی به عنوان جبهه نیروهای انقلاب حفظ کند و در چنین شرایطی، لیستهای دیگر تاثیر چندانی نخواهند داشت.
*یعنی شما فکر میکنید اگر این اتفاق بیفتد، نباید خیلی نگران این باشند که جبهه پایداری دنبال لیست جدا برود؟
ما که دلمان میخواهد این اتفاق نیفتد و همه تلاشمان باید در این مسیر باشد.
یکدندگی روش جبهه پایداری است
*به نظر میرسد که جبهه پایداری خودش بیشتر در مقابل شورای ائتلاف گارد دارد. مثلا افرادی مانند آقاتهرانی، متقیفر و دیگر دوستان در مورد پدرسالاری در بین اصولگرایان حرف زدند و گفتند ما نمیخواهیم در این شورا حضور داشته باشیم.
متاسفانه این روش دوستان عزیز ما در جبهه پایداری است. این افراد از دوستان خوب ما هم هستند، ما دوستشان داریم و این افراد بچههای انقلاب هستند، اما متاسفانه یک روشی دارند و از زمانی که جبهه پایداری در جامعه نفوذ پیدا کرد، به نوعی یک دندگی روششان بوده است. اگر هدف ما انقلاب و مردم است، میتوانیم با هم حرف بزنیم و به یک نظر مثبت بینابین دست پیدا کنیم. مسئله این است که گاهی از نظام، کشور و مردم حرف میزنیم، اما تا جایی که با مبانی نظری ما سازگاری داشته باشد، هرجا سازگار نباشد، ردش میکنیم. ما که مدعی هستیم در دسته نیروهای انقلابی و ولایتمدار هستیم بالاخره شاید ناچار شویم در جایی از خواسته خودمان بگذریم، اما فرایند کار به نفع نیروهای انقلاب میشود. به نظرم راهی که منجر به پیروزی نیروهای انقلاب میشود را باید انتخاب کنیم نه آن راهی که پیروزی مجموعه خودمان ختم میشود.