امینزاده: تندروها میخواهند ایران کره شمالی شود/ عدم پیوستن به FATF، مردم را فقیرتر می کند
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از اعتمادآنلاین، محسن امینزاده، معاونت آسیا و اقیانوسیه وزارت امور خارجه دولت اصلاحات، در گفتوگویی تفصیلی به بررسی کارنامه دیپلماسی دولت حسن روحانی، FATF، مخالفت تندروها با برجام پرداخته که بخشی از این گفتگو را در ادامه به نقل از اعتمادآنلاین میخوانید.
دولت روحانی سیاست خارجی فاجعه بار دولت احمدینژاد را تحویل گرفت
*{ درباره ارزیابی محصول سیاست خارجی دولت حسن روحانی}: برای بررسی سیاست خارجی دولت روحانی باید به چند جنبه نسبتا متمایز پرداخت. جنبه اول بازسازی سیاست خارجی تخریب شده در دولت احمدینژاد است. دولت روحانی سیاست خارجی فاجعه بار دولت احمدینژاد را تحویل گرفت. سیاست خارجی دولت احمدینژاد با استثناء دوره کوتاه و کم اثر وزارت خارجه دکتر صالحی، بهطور کلی فاقد درک ، چشم انداز، راهبرد، برنامه و متشکل از مدیران فاقد صلاحیتهای حداقلی مدیریت سیاست خارجی بود.
* بازسازی این وضعیت اهمیت زیادی داشت و دولت روحانی و ظریف در راس وزارت خارجه با مشقت بسیار و مشکلات زیاد تغییر وضعیت را در سیاست خارجی دنبال کردند و سیاست خارجی کشور را در مسیر قابل قبولی قرار دادند. آنان ساماندهی مدیریت بحرانهای بینالمللی ایران از جمله بحران هستهای خیلی موفق بودند و در بخشهای مثل بازسازی مدیریت دیپلماسی منطقهای به شرحی که خواهم داد چندان موفق نبودند.
دولت احمدینژاد تصمیم گرفت سیاست توسعه هستهای در انزوا را برگزیند
* موضوع دوم برجام است. برجام نیز حاصل تلاشهای بسیار دشوار و با ارزش سیاست خارجی دولت روحانی برای جبران نسبی بزرگترین شکست تاریخ سیاست خارجی ایران یعنی ارجاع پرونده هستهای ایران به شورای امنیت سازمان ملل متحد با اجماع کشورهای موثر جهان از جمله کشورهای دوست ایران بود. بهرغم تلاش همه دلسوزان نظام و بهرغم توصیههای مکرر کشورهای نزدیکتر به ایران، دولت احمدینژاد تصمیم گرفت با تغییر راهبرد توسعه هستهای کشور، بهجای توسعه همراه با تعامل جهانی ، سیاست توسعه هستهای در انزوا را برگزیند.
* تمامی تحریمهای علیه ایران توسط کشورهای غربی و مجازاتهای بسیار سنگین کمپانیهای غیر آمریکایی همکار ایران، توسط دولت آمریکا، محصول سیاست خارجی کاملا غلط این دوره و در نتیجه ارجاع پرونده هسته ای ایران به شورای امینت سازمان ملل متحد در سال ۱۳۸۴ بود. بیتردید ایران میتوانست با سیاستهای خردمندانه ضمن تداوم توسعه صنایع هستهای کشور و رسیدن به اهداف مورد نظر خود در این رابطه، راه را بر تحریمهای با اجماع جهانی علیه ایران ببندد.
* ماموریت دیپلماسی دولت روحانی خارج کردن پرونده هستهای ایران از کنترل آمریکا در شورای امنیت سازمان ملل متحد بود. ماموریتی که ابتدا با توجه تاریخچه عملکرد شورای امنیت سازمان ملل و موقعیت و موضع دولت آمریکا در شورای امنیت سازمان ملل ، غیر ممکن به نظر میرسید. اما دیپلماسی قوی دکتر ظریف نهایتا به امضای برجام و خارج کردن پرونده ایران از شورای امنیت سازمان ملل متحد منجر شد. یک پیروزی بزرگ و بیسابقه در تاریخ شورای امنیت سازمان ملل.
پیروزی برجام به مذاق تندروهای تهران خوش نیامد
* به باور من البته تهدیدات تروریسم منطقهای در عراق و سوریه علیه کشورهای جهان نیز برای انعطاف دور از انتظار آمریکا در تحقق این پیروزی بزرگ موثر بوده است. متاسفانه پیروزی بزرگ امضای برجام به مذاق تندروها در تهران خوش نیامد و آنان به اشکال گوناگون به بهانهگیری و سنگاندازی در مقابل برجام پرداختند. بهجای تثبیت برجام و پیامدهای آن، به مقابله با اجرای برجام پرداختند و بهجای سازگار کردن ساز و کارهای بانکی و مالی کشور برای خروج از دوران تحریم، موانع مداومی در مقابل هر تحولی درجهت اجرایی شدن برجام پرداختند.
* وقتی ظریف وزارت خارجه را تحویل گرفت، عملا چیزی از دیپلماسی منطقهای برای وزارت خارجه باقی نمانده بود. اشتباه دولت روحانی این بود که با اولویت قراردادن بسته شده پرونده هستهای ایران در شورای امنیت سازمان ملل متحد، نسبت به وضعیت دیپلماسی منطقه به مماشات تن داد. اشتباه بزرگی که فرصتهای بسیار بزرگ تعامل با جامعه جهانی و اخذ امتیاز در جامعه جهانی و مدیریت دیپلماتیک مبارزه با تروریسم در منطقه را از ایران گرفت. بدون تردید ایران در یک دیپلماسی حرفهای قادر بود در مقابل مبارزه با تروریسم داعش در منطقه، همراهی آمریکا و اروپا را در رفع کامل تحریمهایش کسب کند.
فهم روشنی از نقش و کارآمدی بالای دیپلماسی در امنیت ملی و اقتدار ملی وجود ندارند
*{ با اشاره به موانعی که بر سر اهداف سیاست خارجی دولت وجود دارد}: به لحاظ اجرایی مهمترین مانع کنونی سیاست خارجی ایران، سهم اندک و فروکاسته شده وزارت امور خارجه، از برنامهریزی و اجرای حوزههای پر اهمیت سیاست خارجی است. دخالت نیروهای نظامی و امنیتی در سیاست خارجی حتی در قیاس با نظامهای نظامیگرا و امنیتی جهان بی نظیر است. برخلاف ایران، همه دولتهای مهم جهان، حتی دولتهای نظامیگرا و امنیتیگرا و اقتدارگرا در سطح جهان، دیپلماسی را به دیپلماتهای متخصص می سپارند و ماموریتهای سیاست خارجی را از متخصصان با تجربه غیر نظامی و غیر امنیتی طلب میکنند. در این کشورها یک مقام نظامی تنها هنگامی ممکن است به دیپلماسی مشغول شود که تخصص و توان خود را اثبات کند و البته از کسوت نظامی خارج شود وکلاه دیپلماسی بر سر بگذارد.
*فهم روشنی از نقش و قدرت و کارآمدی بالای دیپلماسی در امنیت ملی و اقتدار ملی وجود ندارند. این در حالی است که مانند سایر کشورهای قدرتمند، امنیت ملی و اقتدار کنونی ایران نیز در تجربه چهل ساله، به شدت مدیون دیپلماسی خردمندانه بوده و هست. در حالی که در همه کشورهای جهان، دولت ها تلاش میکنند کارآمدترین، متخصصترین و حرفهای ترین نیروهای سیاسی کشورشان را در خدمت دیپلماسی بگیرند و از وجود آنان برای دفاع از امنیت ملی و پیشبرد منافع ملی در سطح جهان استفاده کنند.
جریان تندرو حاکم از موفقیت دیپلماسی ناخشنود میشود
* گاه در ایران احساس میشود جریان تندرو حاکم از موفقیت دیپلماسی ناخشنود میشود و در پی به شکست کشاندن کنشهای دیپلماتیک است. یعنی گویی جناح تندرو در ایران، دیپلماسی را ابزار ذاتی قدرت درصحنه بینالمللی نمی داند و با نفس دیپلماسی و با تخصص دیپلماسی و با دیپلمات توانا هم مقابله میکند و امور سیاست خارجی را ذیل سیاستهای دفاعی و امنیتی میبیند که میتواند توسط نظامیان و امنیتی ها اداره و کنترل شود. گویی که دیپلماسی حرفهای و قدرتمند، جایگاه آنان را در قدرت و حاکمیت تنگ میکند.
* { درباره اجرای منویات نظام توسط دولت در بحث دیپلماسی}: در همه کشورها دیپلماسی مجری منویات نظام حاکم در آن کشور است. در همه دنیا دیپلماسی مجری دفاع از منافع ملی و امنیت ملی در سطح بین المللی است. ترجمان این وظایف در چارچوب قانون اساسی و ساختار قانونگذاری و ساختار مدیریت عالی کشور به مسئولان سیاست خارجی ابلاغ می شود. در ایران هم بدیهی است که دیپلماسی فقط می تواند مجری منویات نظام براساس قانون اساسی باشد. در ایران مشکل بزرگتر است. مسخره است اما گاه تصور میشود برخی مسئولان نظامی و امنیتی، دیپلماسی را نه یک امر بسیار حرفهای و پیچیده و ضروری، بلکه یک امر تشریفاتی تلقی میکنند.
در بحث FATF مناقشه توسط کسانی بهراه افتاده که عملا قائل به انزوا به سبک کرهشمالی هستند
* { درباره عدم تصویب FATF}: مناقشه توسط کسانی بهراه افتاده که عملا قائل به انزوای کامل کشور به سبک کرهشمالی هستند. البته کره شمالی را هم نمیشناسند. نه درک درستی از فاجعه زندگی و فقر مرگبار و مرگ متعارف روزانه انبوه ملت کره شمالی دارند و نه درک درستی از خسارات انزوای اقتصادی کشور. اگر قرار بود آنان پاسخگوی هزینه عظیمی باشند که به مردم تحمیل شده و می شود و مسئول فجایع اقتصادی ناشی تصمیماتشان شناخته شوند، حتما رفتار دیگری داشتند.
* اما متاسفانه تندروهایی که مانع تصویب FATF هستند، هرگز بابت خسارات و مصیبتهای بزرگ تصمیماتشان و عملکردشان برای قدرت اقتصادی کشور و معاش مردم، مواخذه و مجازات نشدهاند و نمیشوند. در این مورد نیز مانند موارد پیشین هزینه گزاف اشتباهات و ماجراجوییهایشان را ملت ایران می پردازند. اگر دغدغه توسعه ملی و قدرت اقتصادی وجود داشته باشد، وظیفه همه در این بحث خیلی روشنتر میشود.
عدم پیوستن به FATF، مردم را فقیرتر می کند
* { درباره شبهات امنیت ملی به FATF}: در بحث FATF اصلا مناقشه بر سر چیست؟ جامعه جهانی رویه ای را طراحی و در میان همه کشورهای جهان تصویب کرده که مفاسد ناشی از تجارتهای سیاه مثل تجارت مواد مخدر و اسلحه و قانون انسان و غیره را کاهش دهد. طبعا ممکن است این مقررات با برخی اقدامات سری ضروری کشورها در چارچوب منافع ملیشان، منافات پیدا کند. لذا فرضا چین و روسیه و آمریکا و فرانسه و کشورهای دیگر باید تدابیر جدیدی برای اقدامات مالی سری خود پیدا کنند.
* همه این کشورها منافع ناشی از FATF را بیش از مضراتش میدانند و طبعا همزمان با پیوستن به این رویه بینالمللی، برای امور سری خود نیز تدابیر جدید و موازی طراحی میکنند. خیلی مسخره است تصور کنیم که کشورهای دیگر مثل چین و روسیه مشکلی با این رویه بینالمللی ندارند و فقط این رویه برای ایران مشکل ایجاد میکند. خیلی مسخرهتر آنکه تصور کنیم که ایران برای دوری از این مشکلات، باید به تنهایی مسیر عکس همه کشورهای دیگر را انتخاب کند و در پی کنارهگیری از همه کشورهای جهان باشد. خیلی روشن است که با انزوای خودخواسته ناشی از این سیاست، دنیایی از مشکلات سازمان یافته را روی سر خودمان و ملت ایران خراب میکنیم.
* اگر این بدیهیات را با مباحث مطرح شده در رابطه با FATF مقایسه کنید، عمق فاجعه توسعهگریزی و توسعه ستیزی رویههای سیاست خارجی در ایران را هم درک می کنید. هیچکس تردید ندارد عدم پیوستن به FATF می تواند منجر به خسارات عظیم در توسعه ملی و قدرت اقتصادی ایران شود. عدم پیوستن به FATF میتواند ملت ایران را فقیرتر و معیشت آنان را دشوار تر کند، اما هیچکس بابت این نتایج بدیهی فعالیت مخالفان FATF مواخذه و مجازات نمی شود. کنش آنان توطئه و خیانت تلقی نمیکند. تلختر آن است که طبق مقررات اجماعی FATF اگر ایران امروز به آن نپیوندد، در آینده برای پیوستن به آن باید دست به دامن اجماع کشورها و طبعا کشورهایی مثل آمریکا بدتر از آمریکا بشود.
ایران مانند تمامی کشورهای دیگر جهان باید به FATF بپیوندند
* در یک فضای خردمندانه سیاسی، راه حل موضوع خیلی ساده است. ایران مانند تمامی کشورهای دیگر جهان باید به FATF بپیوندند و این مانع مهم توسعه ملی و اقتدار اقتصادی در حال و آینده را به سادگی برطرف کند و بی جهت شعار پنهان کاری و ضرورت پنهان کاری کشور را ندهد؛ اما مانند تمامی کشورهای موثر جهان در کنار آن، تدابیر ضروری خود را برای امور سری ویژه خود مثل دور زدن تحریمها، تا وقتی که تحریمی در کار باشد طراحی کند.
* متاسفانه مناقشهای که به راه افتاده از بنیان توسعهستیز بوده و هست. در این مورد نیز مثل ارجاع پرونده هستهای ایران به شورای امنیت در سال ۱۳۸۴، همه کشورهای دوست ایران از جمله روسیه و چین به صراحت به ایران هشدار دادند که نپیوستن به FATF هیچ توجیهی ندارد و ایران را حتی از حداقل مناسبات تجاری و اقتصادی با این کشورها نیز بهطور کامل محروم خواهد کرد، اما در این مورد نیز تا کنون هیچکس شنوای توصیهها و اخطارهای کشورهای دوست ایران نیز نبوده و نیست.