چرا وقتی روحانی گفت «اگر رژیم گذشته به مردم امکان انتخابات آزاد، سالم و ملی را میداد، انقلاب نمیشد» عدهای به او حمله کردند؟
به گزارش اقتصادنیوز، وی در ادامه نوشت: اما در حقیقت رهبری که با توسل به گفتمان انتخابات آزاد و ضرورت ابتنای مشروعیت و قانونیت یک نظام بر انتخابات آزاد و واقعی به مصاف رژیم دیکتاتوری رفت، کاملاً طبیعی بود که در فردای انقلاب میزان را رأی ملت بداند و نظارت و حاکمیت ملت را جایگزین حاکمیت شاهانه نماید.به نظرم انقلاب هم یک انتخاب بود و مردم دست به یک انتخاب زدند. اساساً برگزیدن جمهوری اسلامی و به شعار درآمدن آن هم یک انتخاب بود و حتی پذیرش رهبری امام از سوی مردم هم یک انتخاب بود.
رئیس جمهوری در سخنرانی ۲۲ بهمن، اشارهای داشت به اینکه «اگر رژیم گذشته به مردم امکان انتخابات آزاد، سالم و ملی را میداد، انقلاب نمیشد.» این بیان مورد حمله و هجوم عدهای قرار گرفت.
من میخواهم از چند جهت این نظریه را واکاوی کنم. جامعهشناسان و اندیشمندان حوزه علوم سیاسی در مطالعه چرایی انقلابها، هر یک از منظری، علل شکلگیری انقلابها را مورد واکاوی قرار دادهاند. به عنوان مثال تدا اسکاچپل دولت رانتیر را مورد توجه قرار داده است، یرواند آبراهامیان نظریه «سیاست توسعه ناموزون» را طرح کرده، چارلز تیلی نظریه «بسیج منابع» را واکاوی کرده و ویلفردو پارتو مسأله گردش نخبگان را در شکلگیری انقلابها برجسته کرده که بنابر این نظریه فقدان گردش نخبگان و انسداد سیاسی و رانده شدن نخبگان از بازیهای سیاسی یکی از علل انقلاب است.
اصولاً انقلابها پدیده اجتماعی هستند که به وقوع میپیوندند. انقلابها را کسی نمیسازد. انقلابها در فرآیندهای اجتماعی به وجود میآیند و شکل میگیرند. از لایههای پایین به سطح کشیده میشوند. رئیس جمهوری با مطرح کردن زوج «انقلاب-انتخاب» یا «انقلاب به منزله انتخاب» در حقیقت گزارشی بدیع از آن رخداد باشکوه ملی و معنوی به نسلهای جدید عرضه کرد. رئیس جمهوری نشان داد که انقلاب اسلامی یک انتخاب «یک بار برای همیشه» نبوده بلکه این یک انتخاب مستمر است و هر نسل آن را به شیوه خود تکرار میکند. به بیان رئیس جمهوری انتخاب یک ملت فقط در لحظه ۲۲ بهمن ۵۷ تجلی نیافت بلکه در همان سال نخستین آنگاه که ملت با رأی خود اراده تأسیسگرانه خود را به نمایش گذاشت و نهادهای مردمسالاری را یکی پس از دیگری تأسیس کرد شاهد تکرار همان عملیات انقلابی در شکلی سازنده بودیم.
انقلاب اسلامی را نمیتوان صرفاً در جنبه سلبی خود که منجر به تخریب بنای ظلم و دیکتاتوری شد تلخیص کرد. در جریان رفراندوم تأسیس جمهوری اسلامی و تشکیل مجلس قانون اساسی و تأسیس نخستین مجلس شورای اسلامی نیز همه اقشار و جریانهای ملت، همه احزاب ملی و مذهبی و نهضت آزادی و حتی جریانهای کمونیستی حق نامزد شدن یافتند و صدای همه احزاب و همه مخالفین و موافقین شنیده شد و نهایتاً در بطن چنین فضایی از آزادی انتخابات بود که نهادهای مردمسالاری تأسیس شدند. اکنون پس از 40 سالی که از آن نخستینهای طلایی (مجلس قانون اساسی نخست، مجلس اول...) میگذرد، شدت فشارهای تحریمها و تروریسم اقتصادی به حدی است که جز از طریق تکرار آن حماسه تأسیسی نمیتوان مقابله کارآمدی با امریکای کنونی در هیأت منحوس ترامپ به عمل آورد.
در این انتخابات مجلس که در شرایط دشوار بینالمللی و نیز مسأله سرمایه اجتماعی برگزار میشود، شایسته بود نهادهای دستاندرکار انتخابات آنچنان شرایطی از حضور همگان را فراهم میساختند تا صندوقهای رأی به مثابه انتخاب اکثریت جامعه ایدهها، آرمانها و آرزوها، خواستها و روشهای اداره کشور متبلور شود. به هر حال هم اکنون روی سخن با مردم است که با حضور در انتخابات دو مفهوم را دنبال کنند؛ یک جنبه این حضور انتخاب افراد مورد نظر مردم است. جهت دیگر حفظ صندوق رأی و روند انتخاب و پایدار کردن مفهوم انتخاب توسط مردم به عنوان یک ارزش است.