دورهمی وزرا و نزدیکان احمدینژاد برای ریاست مجلس یازدهم/ روزهای دشوار کاپیتان قالیباف
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از ایرنا، منتخبان مجلس یازدهم تا هفتم خرداد ماه ۹۹ یعنی آغاز به کار قانونی مجلس فرصت یا «ددتایم» رایزنی، برگزاری جلسات و محافل شام و ناهار و تشکیل گروههای مجازی و ارسال لینکهای دعوت را دارند تا به یک لیست ابتدایی از رئیس، هیات رئیسه، نواب و روسای فراکسیونها کمیسیونها دست یابند. هرچند بر اساس عرف معمول تهیه این لیست اولیه پس آغاز رسمی مجلس باید انجام میگرفت اما تلاشهای اصولگرایان نشان از عجله آنها برای مشخص شدن جایگاههای مختلف در بهارستان دارد.
جلسات مختلفی در حال برگزاری است که بخشی از آنها به واسطه تصاویر منتشر شده در رسانهها خواسته یا ناخواسته علنی میشود و بخش دیگری هم پشت دیوارهای دفاتر کار و خانهها یا گوشیهای همراه منتخبان برگزار میشود و علنی نمیشود. این همه تلاش اما اگرچه به تاکید مکرر اصولگرایان جای نگرانی ندارد و باید به فال نیک گرفته شود اما دشواریها بیشتر است و رقابت دیگر میان جناحهای سیاسی نیست بلکه درون جناحی، درون جریانی یا حتی درون طیفی است.
«ما امیدواریم این وحدتی که شکل گرفت دستمایهای برای ادامه کار در مجلس باشد و زمینه خوبی برای همکاری نزدیکتر منتخبان ایجاد کند.» این بخشی از اظهارات «ناصر سقای بیریا» از اعضای جبهه پایداری است. «زهره الهیان» نماینده منتخب مجلس یازدهم هم این دیدارها را کارشناسی توصیف کرده و گفته است: «یک ماه باقی مانده تا افتتاح مجلس یازدهم فرصت خوبی است تا منتخبین بحثها و جلسات کارشناسی را حول اولویتهای کشور دنبال کنند.» اما شواهد این روزها چندان جای امیدواری برای تداوم وحدت باقی نمیگذارد و نگاهی به طیفها و اشخاصی که نامشان برای ریاست در صدر گمانه زنی ا قرار دارد نشان میدهد که همه خود را لایق نشستن بر صندلی شماره یک بهارستان میدانند و این کار را دشوار خواهد کرد.
قالیباف و مسیر تحقق آرزوی ریاست
«محمدباقر قالیباف» شهردار اسبق تهران و نواصولگرایان طرفدارش را میتوان محتمل ترین گزینه ریاست مجلس و فراکسیون قالب دانست. نفر اول فهرست تهران با ۱ میلیون و ۲۶۵ هزار و ۲۸۷ رای در حالی سودای ریاست دارد که به گفته «محمد مهاجری» فعال سیاسی اصولگرا، اصلا به مجلس آمده که رئیس شود و اگر نمیخواست رئیس شود، یقینا دلیلی نداشت که این همه خود را به زحمت بیاندازد و تلاش کند.» به نظر میرسد تلاش مورد اشاره مهاجری در دیدار شهردار اسبق با شماری از نمایندگان منتخب گیلان و مازندران نمود پیدا کرده است. گرچه قالیباف یا دیگر حاضران در آن نشست درباره مباحث مورد بحث جلسه اظهارنظری نکردند اما رسانهها آن را به یارگیری سیاسی برای کسب کرسی ریاست مجلس تعبیر کردند.
کاپیتان اما برای رسیدن به این صندلی با چالشهایی روبرو است؛ رقبای اصولگرایش بیش و پیش از آنکه او را اصولگرای معتقد به ایدئولوژی بدانند تکنوکراتی میبینند که در کارنامه خود حتی حمایت از برجام و مذاکره با آمریکا را هم دارد و ابهامات پروندههای دوران شهرداری هم برای افکار عمومی همچنان باقی است. نقطه قوت او را میتوان تجربه اجرایی و قدرت رایزنی دانست که این تجربه و ارتباطهای حاصل از آن به وجود آورده است.
زمان نشان خواهد داد: آیا شهردار سابق در صورت تکیه زدن بر کرسی ریاست قوه مقننه از سودای همیشگی ریاست بر قوه مجریه دست خواهد کشید و تن به تضمین ریاستش بر بهارستان به شرط عبور از پاستور خواهد داد یا نه؟
پایداریها سر حرف خود میمانند؟
«مرتضی آقاتهرانی» و «علیرضا زاکانی» دو عضو جبهه پایداری در مجلس یازدهم هستند که گمانه زنیها درباره تلاش آنها برای کسب کرسی ریاست در رسانه ها منتشر میشود. جبهه پایداری در دوران پیشا انتخابات هم بر سر وحدت با شورای ائتلاف اما و اگرهای بسیاری آوردند و تا ۴۸ ساعت پیش از انتخابات همچنان بر طبل لیست جدا و خط زدن نام قالیباف و نواصولگرایان کوبیدند و تنها وقتی تن به فهرست مشترک دادند که سهم مورد نظر را از ۳۰ نفر تهران به دست آوردند.
با چنین پیش زمینهای مجلس یازدهم هم صحنه نواختن انواع سازهای ناکوک این جریان برای دیگر اصولگرایان خواهد بود. میزان جدی بودن رقابت بین این دو چهره هم مشخص نیست شایعات در این گروه از کنارهگیری یکی به نفع دیگری حکایت داشته و به نظر میرسد رقابت درون طیفی تنها تا زمان زمین زدن رقیب تداوم خواهد داشت.
گزینههای بهاری ریاست مجلس
طیف اصولگرای دیگری که در هیاهوی انتخاباتی هم آرامش و چراغ خاموش حرکت کرد و توانست چهرههای خود را وارد مجلس کند، بهاریون یا نزدیکان، وزرا و معاونان «محمود احمدی نژاد» رئیس جمهوری سابق است. احمدی نژاد گرچه در دوران انتخابات هرگونه انتساب و حمایت از نامزدها را تکذیب کرد اما ۱۴ نام از وزرای دولتهایش همچنان به نام او گره خورده است.
صحبت از نامهایی چون «علی نیکزاد» وزیر راه دولت دهم از سال۹۰ تا ۹۲، «حمیدرضا حاج بابایی» وزیر آموزش و پرورش دولت دهم، «شمسالدین حسینی» وزیر اقتصاد از سال ۸۷ تا ۹۲ است. طیفی که به نظر میرسد مدعیان ریاست مجلس در آن بیش از دیگر طیفهاست هفته های گذشته مجمعی فراکسیون مانند از ۵۰ همفکر منتخب خود تشکیل داده و نامش را جهاد و خدمت نهاده است.
نیکزاد احتمالا در این مجمع از نقشههای خود یعنی طرح ایجاد ۷۰۰ هزار مسکن و قرارگاه سازندگی در مجلس و تلاش برای استکبار ستیز کردن مجلس یازدهم گفته است اما رقبای جدی در این مسیر پیش روی او هستند؛ «فریدون عباسی» رئیس سازمان انرژی اتمی از سال ۸۹ تا ۹۲ و منتخب مردم کازرون که به صورت علنی برای ریاست مجلس اعلام آمادگی کرده و گفته است: «متاسفانه افراد دیگری در بیرون مجلس مشغول فعالیت هستند و بنا دارند تا تعیین کننده تصمیمات و مدیریت درون مجلس باشند.» حاجی بابایی هم سابقه پنج دوره نمایندگی مجلس هم در دوران کثرت اصولگرایان و هم اصلاح طلبان را داشته است.
سابقون و سنتیها راه به جایی خواهند برد؟
میان نواصولگرایان و بهاریون و پایداری ها، سنتیهای اصولگرا راه دشواری برای رسیدن به ریاست مجلس دارند. «سید رضا تقوی» از جامعه روحانیت مبارز و «مصطفی میرسلیم» از حزب موتلفه اسلامی را میتوان از سابقون اصولگرا دانست که در مجلس یازدهم حضور دارند و نامشان برای ریاست بیش از دیگران سر زبانهاست.
هرچند میرسلیم در این زمینه گفته است: «مطرح کردن رقابت و تنازع برای کسب کرسی ریاست مجلس درست نیست زیرا برتری جویی در مجلس مذموم ولی خدمت صادقانه و مخلصانه افتخار است. به نظر من طرح این دست مسائل توجه را از موضوعات اصلی کشور و مسائل مبتلابه مردم منحرف می کند.» شانس میرسلیم با توجه به سابقه اجرایی شاید از سیدرضا تقوی بالاتر باشد اما دیگر نامزدهای دیگر طیفها دستکم در گمانه زنیها خوش شانستر معرفی میشوند.
چرا امکان تداوم وحدت هر روز کمتر میشود؟
برای وحدت و همان یک فهرست مشترک انتخاباتی بیشتر از یک سال رایزنی شد و در دقایق ۹۰ انتخاباتی و پس از رد و بدل شدن نامههای متنوع به دست آمد و شکنندگیاش این روزها بیشتر دیده می شود. شاید بتوان چند دلیل مشخص برای چنین شرایطی آورد. واقعیت آن است که اصولگرایان پس از آیت الله «محمدرضا مهدوی کنی» زعیم و رهبری در حد و اندازه های او نیافتند. از سوی دیگر گفتمان اصول گرایی به قدری طی این سالها بسط یافت که تعیین اصول و خط و قرمزهایش ناممکن و طیف های تعریف شده زیر این گفتمان روز به روز بیشتر شدند و همین ناپیدایی اصول سبب شد که گروهی گروه دیگر را اصولگرا نشناسد و منحرف بداند