همتی؛ سلطان نوسان! /هراس زودهنگام از اصلاحطلبان/نوبت گام دوم علیه کرونا
به گزارش اقتصادنیوز با توجه به اعلام خبر درگذشت مرحوم محمدتقی مصباحیزدی درشامگاه دیروز پیشبینی میشد که این روحانی اصولگرا عکس اول بسیاری از روزنامهها باشد، با این حال این اتفاق رخ نداد و بسیاری از روزنامهها ترجیح دادهاند سوژههای دیگری را بر عکس یک انتخاب کنند. بخش عمده روزنامههای امروز سوژه اصلی خود را به اولین سالگرد ترور حاج قاسم سلیمانی اختصاص دادهاند.
آرمانملی با اشاره به اقدامات ترامپ علیه ایران نوشتهاست؛ بلوف جنگافروزی؛ آخرین تله
آفتاب یزدی این عنوان را برگزیده است؛ رای ممتنع عراق از روی ترس؟
ابتکار عکس اصلی خود را به حاج قاسم سلیمانی اختصاص داده و نوشته است: یک سالگی معراج عشق، افکار در همین زمینه نقل قولی از ابراهیم رئیسی مورد توجه قرارد داده و مینویسد: منتظر انتقامسخت باشند، ایران ارگان دولت هم نوشته است:مکتب سلیمانی جوان هم نوشته است: وحشت از مطالبه انتقام، حمایت ارگان قوه قضائیه هم نوشته است: بیداریم تا انتقام، خراسان هم نوشته است: هراس در خانه قاتلان حاج قاسم، رسالت هم نوشته است: نوبت گام دوم علیه کرونا
دنیای اقتصاد هم به نوشته است: هشدار ظریف به باند ترامپ
در ادامه گزیده برخی از مهمترین مطالب روزنامههای امروز را مرور میکنیم.
آرمانملی ؛ همتی؛ سلطان نوسان!
آرمان ملی در گزارشی به نقد عملکرد عبدالناصر همتی پرداخت. این روزنامه نوشت:2 سال و پنج ماه قبل و زمانی که پس از التهابات بازار ارز، سکاندار قبلی به قول خودش دیگر نمیدانست چه باید بکند، ریاست بانک و نهاد مجری تصمیمات پولی و مالی دولت را به او دادند و برایش شعرها و شعارها سرودند و سر دادند که او آمد! نامش عبدالناصر همتی است. او برنامه داشت اما نتیجه اصلاحات اقتصادیاش در عمل کمی سر از جیب مردم درآورد. آمدنش آنقدر هیجان داشت که همان ابتدا دلار جهشی دوبرابری را ثبت کرد، اما دیری نگذشت که با اقدامات خود و دوستانش و برای چیدن مقدمات برنامههایش، هیجان بازار را آرام ساخت. در ابتدا با مدیریت اینستاگرامی و علمی و هدایت و نظارت بر نقدینگی و البته از سر ناچاری توانست سال را لنگانلنگان به پایان ببرد و ضمن تاکید بر عادی و تحت کنترل بودن شرایط به بیان محاسباتش از قیمت ارز بپردازد. آغاز سال 1398 ارز با روندی طبیعی و متناسب با تورم اندکی افزایش یافت اما خیلی زود جشن تولد یکسالگی حضورش فرامیرسید و نیاز به نمایشی تمامعیار بود. او که از همان ابتدا جریان نقدینگی را به دست گرفته بود با محدود کردن تخصیص ارز برای واردات طیف وسیعی از اقلام و ارائه خدمات و هدایت پول به سمت بورس با تضعیف سمت تقاضا، قیمت ارز و طلا را وارد روندی کاهشی کرد تا جایی که برای خرید سکه، مبلغی پایینتر از ارزش ذاتی آن پرداخت میشد! به هر حال خودش میدانست نمیشود مدت زیادی به این وضع ادامه داد اما باز با مدیریت نوسانی و اینستاگرامی و حضور میدانی در سایه جناب فردوسی، اخلالگران را تهدید میکرد و احتمالا اگر صرافان محله جناب فردوسی از قیمتهای این روزها اطلاع داشتند با برچسب «برای بازرسی به اینستاگرام ما مراجعه کنید» به استقبالش میرفتند.چنددلیل البته از حق نباید گذشت او واقعا به چند دلیل نمیتوانست کاری کند؛ اول اینکه اصولا مدیریت با دست خالی امری محال است و تحریمها بدجور دستش را خالی کرده بود. دوم اینکه پست گذاشتن در اینستاگرام تا حدی کارایی دارد و بعد از چند پست باید کمی خلاقیت به خرج داد وگرنه مخاطبان را از دست میدهید. در این مورد بهتر بود کمی از سلبریتیها کمک میگرفت. سوم اینکه هرچه در مورد FATF فریاد زد کسی اهمیت نداد ولی شوربختانه روزی خودش هم از اصل، قضیه را جدی جلوه نداد. البته او در عین حال حواسش به جریان نقدینگی در بورس بود و با رخ دادن اتفاقات غیرقابل پیشبینی دیماه 98 و سقوط بورس، در مدتی کوتاه و با تزریق نقدینگی از تهدید فرصت ساخت. ممکن است عدهای بگویند او را چه به بورس!؟ باید به آنها گفت رئیس آن وقت بورس کارمند فعلی اوست و بدون نقدینگی بانکها و شرکتهای زیرمجموعه آنها بورسی هم وجود ندارد. با آغاز سال 1399 روند رشد قیمت ارز و طلا سرعت گرفت اما از یکسو ترسی که از سال قبل به جان مردم و خریداران خرد ارز و طلا افتاده بود و از سویی تبلیغات در حمایت تمامقد از رونق بازار بورس سبب شد مردم به فکر تغییر رویه سنتی خود برای حفظ ارزش سرمایههایشان بیفتند و ارز و طلای خود را به سهام تبدیل کنند، تا جایی که متولیان بازار طلا اعلام کردند دیگر پولی ندارند طلای مردم را بخرند(!) اما باوجود افزایش فروش، قیمتها رنگی از کاهش به خود نمیدید و دلیل آن تا حدی مشخص بود! خریداری بزرگ در حال خریدن بود! درست زمانی که مردم در حال فروش طلا و ارز خود بودند و در صف خرید سهام گیر کرده بودند سرمایههای بزرگی که از یک سال قبل پروار شده بود با اشاره او در حال خروج از بورس و ورود به بازار ارز و طلا بودند و به همین دلیل قیمتها روند نزولی به خود نمیگرفت. آنها توانستند ضمن تامین بخش بزرگی از کسری، بانکها را هم از خطر ورشکستگی نجات دهند و تراز آنها مثبت شد. نوبخت در نطقی گفت: «پیشبینی ما این بود از طریق عرضه سهام دولتی در بازار سرمایه حدود 11هزار و 900 میلیارد تومان کسب کنیم، اما در 5 ماه نخست سال بالغ بر 35هزار میلیارد تومان از این طریق کسب کردیم» حال اینکه مردم امیدشان به انتخابات آمریکا بود تا شاید فرجی شود و با آمدن بایدن کمی ارزش پول بالا آمد. از قضا اینبار شانس با آنها یار بود و دلار 25-30هزار تومانی چنان به کام آنها شیرین بود که حتی زمانی که بازار روندی کاهشی به خود گرفته بود با افزایش و ثبات نرخ سنا و نیما جلوی کاهش را گرفتند. میراث دو سال و پنج ماهه او را روسای قبلی در مدت 7-8 سال برای بازماندگان به یادگار میگذاشتند و او کاری کرد کارستان(!)کارنامه دوسال و نیم او به حدی است که حتی اگر امروز که این متن نوشته میشود ارز به یکباره نصف شود هم باز از زمان حضور او دو برابر شده است. برخی در محافل اقتصادی و سیاسی او را متخصص کنترل و کسب درآمد از نوسان مینامند!
آفتاب یزد؛ نامه یک بازیگر به وزیر ارشاد
آفتاب یزد در عکس نخست خود به نامه رضا رویگری بازیگر سینما پرداخته است. این روزنامه مینویسد: اگر به گذشته بازگردید و صفحه های فرهنگی شماره های قبل روزنامه را مرور کنید با چند گزارش مواجه خواهید شد که درباره پیشکسوتان عرصه هنر و فرهنگ به رشته تحریر درآمده بود. گزارش هایی که به دلیل اینکه درباره بزرگان فرهنگ و هنر سرزمینمان نوشته شده بودند برای نگارنده ارزش و اعتبار بالایی داشتند، لپ کلام تمام آن گزارش ها هم این بود که «پیران هنر را دریابید» برخی از این افراد که از اسطوره های
بی بدیل هنر تئاتر، تلویزیون و سینما بودند متاسفانه یا به دلیل بیماری
و یا به علت کهولت سن، امروز دیگر در بین ما نیستند و مامانده ایم و حسرت این موضوع که در زمان حیات آن بزرگواران کاری که از دستمان بر می آمد را برایش انجام ندادیم. ...راستش این گزارش را با مقدمه ای که خواندید به خاطر رضا رویگری بازیگر بازیگر پیشکسوت سینما، تئاتر و تلویزیون به رشته تحریر درآوردیم، هنرمندی که در عرصه موسیقی هم فعالیت های گسترده ای داشته است. حتما همه شما آهنگ معروف «ایران ایران» را که این خواننده در دوران جوانی آن را خوانده، شنیده اید. بنابراین با درجه بالایی از اطمینان همگی می دانیم که درباره چه شخصیتی حرف می زنیم. «رضا رویگری» بازیگری که همین چند روز پیش سالروز تولدش بود و وارد سن 75 سالگی شد. اگر به کارنامه هنری او نگاهی بیندازید متوجه می شوید که در عرصه بازیگری در سینما، تلویزیون و تئاتر بیش از نیم قرن تجربه دارد و این یعنی دو سوم عمرش را به فعالیت های هنری اختصاص داده است. این بازیگر در گفتگوی کوتاهی که به مناسبت روز تولدش داشت بیان کرده بود: «دیگر چیزی از عمر نمانده است. دلم میخواهد هر قدرِ دیگر که هستم، در آرامش بگذرد؛ هیچ چیز برایم از آرامش و سلامتی مهمتر نیست» سخنان غم انگیزی ست، موافق نیستید؟ آن هم از زبان مردی که در عرصه بازیگری از کارنامه درخشانی برخوردار است و نقش هایی که ایفا کرده، هنرمندانی که مقابلشان بازی کرده و کارگردانانی که در فیلم هایشان حضور داشته همگی بیانگر این هستند که در عرصه بازیگری با هنرمند درجه یکی مواجه هستیم. هرچند که آرامش و سلامتی مهمترین چیز در زندگی هر شخصی است، اما هنگامی که رویگری درباره «عمر» حرف می زند و اینکه «هر چقدر از این
عمر مانده» ما متوجه می شویم که او در شرایط سختی زندگی می کند. شرایطی که مشخص است مدت مدیدی را در آن گذرانده است. این را می شود از سخنان این بزرگ هنر بازیگری هم دریافت چه آنکه بارها درباره وضعیت اقتصادی و معیشتی زندگی خویش و مشکلاتی که بیماری که سالی است درگیر آن است برایش ایجاد کرده، سخنانی را بیان کرده و انتقاداتی را مطرح کرده است. در اینجا به بخش های کوتاهی از این گلایه ها اشاره می کنیم.
- من مبالغ بسیار زیادی را طلبکارم که هنوز نقد نشده اند، واقعیت آن زمان که توان داشتم به دنبال پولم میدویدم، اما این روزها کمی این اتفاقات سخت است.
- وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باید به قضیه قرارداد بازیگران ورود کند، این وزارتخانه باید قراردادی رسمی و قابل پیگیری به دفاتر سینمایی ارائه دهد، من نمیفهمم چطور و چگونه هرکسی به هر نحوی که میخواهد در این سینما قرارداد مینویسد و چرا این قراردادها هیچ دردی از بازیگر دوا نمیکنند.
- نزدیک به چهارصد میلیون تومان از تمامی آثاری که بازی کردم طلب دارم، اگر آن پول را داشتم امروز مجبور نبودم برای درمانم به هر در بزنم. اما متاسفانه این دستمزدها هنوز پرداخت نشده و بعید میدانم که اتفاق مثبتی حاصل شود.
- شرایط بسیار سختی در زندگی دارم و به همین دلیل حاضرم دست به هر کاری بزنم تا بلکه وضعیتم بهتر شود.
- وضعیت اقتصادی و کاری ام خراب است، حال و حوصله هیچ چیز را ندارم و کسی هم به فکر من نیست. به دلیل چنین شرایطی اذیت می شوم به خصوص که جز بازیگری کار دیگری ندارم.
- من هنوز اجاره نشین هستم، خیلی ها از من می پرسند: «یعنی تو خونه نداری؟» نه بخدا، ندارم.
- واقعاً انگار برای کسی مهم نیستیم دستاندرکاران و متولیان امر سراغی نمیگیرند؛ آنهایی که وظیفهشان است میدانند ازهیچکدام شان خبری نیست. بازیگران هم خبری نمیگیرند اما برایشان آرزوی موفقیت و سلامتی دارم.
این روزنامه درپایان نوشت:
روی سخن این بخش از گزارش با مسئولان و دست اندرکاران وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، خانه هنرمندان، موسسه هنرمندان پیشکسوت، صندوق حمایت از هنرمندان و حتی همکاران نزدیک و دور این هنرمند هستند، دوستان، عزیزان، مسئولان، متولیان امور فرهنگی و هنری، جناب آقای سیدعباس صالحی، جناب آقای حسین انتظامی و تمام عزیزانی که این گزارش را می خوانید
می دانیم که می دانید اما باز هم تاکید می کنیم رضا رویگری بیش از 50 سال از زندگی اش را صرف خدمت به فرهنگ و هنر این مرز و بوم نموده است، حال که در شرایطی قرار گرفته که به توجه ما نیاز دارد، باید آنچه از دستمان بر می آید را انجام دهیم.این رسالت فرهنگی و هنری ماست که بر روی دوشمان قرار دارد، اگر به آن بی توجه باشیم به اصول و قواعد انسانی اعتنا نکرده ایم. اکنون زمان اقدام و عمل است، آنهم برای هنرمندی که همه ما دوستش داریم و با آثارش خاطره های بیشماری را برای خویش رقم زده ایم.
ابتکار؛ فرمولی برای بالا بردن قیمت خودرو
«ابتکار» تبعات تصمیم جدید شورای رقابت را بررسی کرد. این روزنامه نوشته است: طی هفتههای اخیر طرحهای متفاوتی برای ساماندهی بازار خودرو از سوی دولت و مجلس مطرح شد، در این میان شورای رقابت به میان آمد و فرمول تازهای را برای 18 خودرو در بازار تعیین کرد. حالا قیمتگذاری خودرو توسط شورای رقابت بار دیگر بر سر زبان افتاده و چالشهایی را به وجود آورده است.رئیس شورای رقابت اعلام کرد که طی بررسیهای صورت گرفته، فرمول قیمتگذاری برای بخشی از خودروها تغییر کرده است و بر اساس متوسط قیمت بازار، قیمتگذاری انجام میشود. قیمتگذاری جدید این شورا برای ۱۸ محصولی که مشمول آزادسازی شدند، بر مبنای حذف تورم بخشی و تمرکز بر بازار است. اما واگذاری تعیین قیمت خودروها به خودروسازان با الزاماتی از سوی شورای رقابت همراه شده که مهمترین آن افزایش تولید است. به این معنا که خودروساز در صورتی میتواند نسبت به قیمتگذاری محصولات خود در حاشیه بازار اقدام کند که پیش از آن تیراژ خودروی موردنظر را افزایش داده باشد. تصمیم اخیر شورای رقابت برای قیمتگذاری با انتقادات بسیاری از سوی کارشناسان و نمایندگان مجلس روبهرو شد. به گفته منتقدان این روش قیمتگذاری هیچ کمکی به بازار و مصرفکننده نخواهد کرد و تنها باعث التهاب در بازار میشود. به گزارش بازار محسن فتحی نماینده مردم سنندج، دیواندره و کامیاران در مجلس با انتقاد از فرمول جدید قیمتگذاری خودرو توسط شورای رقابت، گفته است: «از ابتدای سال تاکنون شورای رقابت در چندین مرحله به خودروسازان اجازه افزیش قیمت داد و بهانه این گرانی را نیز رشد هزینههای تولید، نرخ ارز و زیانده بودن تولید خودرو برای خودروسازان دانست. تصمیمات اینچنینی فقط به نفع خودروسازان بوده و موجب التهاب بازار میشود زیرا با گران شدن خودرو در کارخانه، بهای چهارچرخها در بازار متناسب با آن رشد میکند.»
از سوی دیگر حجتالله فیروزی سخنگوی کمیسیون صنایع و معادن مجلس نیز با انتقاد از فرمول جدید قیمتگذاری گفته است: «فرمول قیمتگذاری شورای رقابت موجب تداوم فضای رانتی در بازار خودرو میشود، زیرا از آنجا که با فرمول این شورا قیمت کارخانهای خودرو افزایش مییابد، بهای چهارچرخها در حاشیه بازار نیز با رشد همراه است.»
مرتضی مصطفوی، کارشناس خودرو با اشاره به تصمیم اخیر شورای رقابت درخصوص تغییر فرمول قیمتگذاری به «ابتکار» گفت: اخیرا تصمیماتی برای اصلاح قیمت در بازار اتخاذ شده است، اگر تصمیم بر این است که قیمت در بازار اصلاح شود باید مجموعهای از سیاستها را اعمال کنیم. اینکه شورای رقابت بگوید ما فرمول قیمتگذاری را تغییر میدهیم تا نرخها در بازار اصلاح شود صحیح نیست و بدون شک با این اقدامات قیمت در بازار اصلاح نخواهد شد. همانطور که اشاره کردم باید مجموعهای از اقدامات صورت بگیرد تا قیمتها در بازار اصلاح شود.
این کارشناس خودرو ادامه داد: اینکه شورای رقابت فرمول قیمتگذاری را تغییر دهد در واقع افزایش قیمت کارخانه را به رسمیت میشناسد و به بازار سیگنال میدهد که این بخش کشش افزایش قیمت بیشتر را دارد.
وی افزود: برخیها معتقدند که با اصلاح قیمت کارخانه قیمتها به سمت تک نرخی شدن پیش رفته و بازار متعادل میشود. قطعا با چنین سیاستی بازار متعادل نمیشود و قیمت در بازار خودرو زمانی کاهشی خواهد شد که تقاضای سفتهبازی کاهش یابد. با افزایش قیمت در کارخانه نه بهرهوری و کیفیت خودروساز افزایش مییابد و نه قیمت در بازار اصلاح میشود.
این کارشناس خودرو در ادامه گفتوگو با اشاره به عطش خرید در بازار گفت: متاسفانه بخش عمده تقاضا در بازار خودرو سفته بازی است و عطش خرید خودرو برای سرمایهگذاری روزبهروز افزایش مییابد. وقتی ما با چنین تقاضایی در بازار روبهرو هستیم هرقدر هم که عرضه زیاد شود نمیتواند پاسخگوی نیاز و عطش سیریناپذیر مصرفکننده باشد.
مصطفوی در پایان اظهار کرد: من معتقدم اگر ما واقعا به دنبال اصلاح قیمت و افزایش کیفیت در بخش خودرو هستیم، باید چه در بازار و چه صنعت خودرو شفافیت اتفاق بیافتد. وقتی شفافیت اتفاق افتاد با محور قرار دادن توسعه صنعت خودرو مجموعه و بسته سیاستی مناسبی را اعمال کرد تا مشکلات یکی پس از دیگری از بین برود.
دنیایاقتصاد؛ نوبت گام دوم علیه کرونا
دنیای اقتصاد در تیتر نخست به راهکارهای 6 محقق اقتصادی برای پایدارسازی دستاوردهای مهار کووید-۱۹ پرداخت. این روزنامه نوشته است: در میانه پاییز شیوع کرونا در ایران شتاب قابل توجهی به خود گرفت و «دنیای اقتصاد» مقاله محققانهای را به قلم کارشناسان علوم اقتصادی و سیستمی با عنوان «نسخه نجات از انفجار کرونا» منتشر کرد. در آن پژوهش بر ضرورت تعطیلی فراگیر کوتاهمدت به منظور کاهش شیوع بیماری تاکید شد. پس از آن، سیاستگذار با ایجاد یک تعطیلی نسبتا فراگیر و کاهش میزان تعاملات اجتماعی، این هدفگذاری را محقق کرد. حال کارشناسان در پژوهشی جدید، مسیر حفظ دستاورد کنونی را تشریح کردند. محور اصلی، دسترسی سریع به واکسن است؛ اما تا پیش از حصول واکسیناسیون، نیاز است سیاستگذار روشی را برای مصرف کوپن «تعاملات اجتماعی» در موارد ضروری و با هدف حمایت از اقتصاد اتخاذ کند. از سوی دیگر، باید با رصد منطقهای آمار، اجرای سیاستهای پیشگیرانه برای مهار سریع موجهای جدید بیماری تا تکمیل واکسیناسیون با دقت دنبال شود. اجرا نکردن این دو گام، باعث بازگشت شرایط شیوع کرونا به میانه پاییز خواهد شد.از آغاز شیوع کرونا، سیاستگذاری و رفتار مردم در کشور یک حالت الاکلنگی داشته است. در زمانی که شیوع بیماری افزایش مییابد، محدودیتهای اجتماعی شدت مییابد و مردم نیز با توجه به افزایش ریسک بیماری، تعاملات خود را کاهش میدهند. در سوی دیگر، زمان کاهش شیوع بیماری و افت فوتیها، سیاستگذار محدودیتها را کمرنگتر میکند و مردم نیز با توجه به این شرایط تعاملات غیرضروری خود را افزایش میدهند. این الگوی کجدار و مریز، سبب شد که سیاستگذار نتواند به یک الگوی موفق دست یابد. در هفتههای اخیر، اعمال برخی محدودیتها دوباره کشور را در شیب کاهشی آمار قرار داده است. حال باید اقداماتی اتخاذ کرد که موج جدیدی ایجاد نشود. همزمان تلاشها باید برای دستیابی به واکسن تسریع شود. محمد اکبرپور «دانشگاه استنفورد»، بابک حیدری «دانشگاه نورث ایسترن»، هژیر رحمانداد «دانشگاه امآیتی»، نوید غفارزادگان «دانشگاه ویرجینیا تک»، حامد قدوسی «دانشگاه پلیتکنیک کالیفرنیا» و محمد مروتی «دانشگاه خاتم» در یک مقاله سیاستی الگوی مهار موج جدید کرونا را معرفی کردند. این متخصصان علوم اقتصادی و سیستمی، پیشتر در مطالب «نسخه نجات از انفجار کرونا» و «نسخه اصلی تعطیلی ضربتی» در «دنیایاقتصاد» راهکارهای سیاستگذاری برای رسیدن به شرایط کنونی را تشریح کرده بودند. حال این مقاله، نسخه سومی است که سیاستگذاری ماههای حساس آتی را ترسیم میکند.
در ابتدای آذرماه، فوت روزانه کرونا به مرز ۵۰۰ نفر نزدیک شده بود و مدلهای ریاضی متعددی پیشبینی میکردند که انفجار کرونا در کشور با شدت ادامه خواهد یافت. در آن برهه، بسیاری از ناظران، از جمله نویسندگان این مقاله، تاکید کردند که قدم اول در «نسخه نجات از انفجار کرونا» تعطیلی فراگیر کوتاهمدت است که میتواند با کاهش سطح بیماری و مرگ و میر ناشی از آن در کشور و با کمترین هزینه اقتصادی، جان هموطنان زیادی را نجات دهد. سرانجام با افزایش تمهیدات احتیاطی از جانب مردم از یکسو و تعطیلی فراگیر دوهفتهای در شهرهای بزرگ از سوی دیگر، از میزان تعاملات اجتماعی و بنابراین سرعت انتشار بیماری به سرعت کاسته شد. تنها پس از یک ماه، میزان مرگ و میر روزانه ۷۵ درصد کاهش یافته است؛ دستاورد بزرگی که در قیاس با تداوم فوت روزانه ۵۰۰ نفری، تاکنون جان حدودا هفتهزار نفر را نجات داده است. رصد شرایط، ادامه رفتار احتیاطی و حفظ یا کاهش روند کنونی مرگ و میر تا پایان سالجاری میتواند به معنای نجات جان حدود ۳۵ هزار شهروند ایرانی باشد. این موفقیت هر چند کوتاه مدت و هرچند هنوز شکننده، جای تقدیر دارد. مردم در حالی که مشکلات اقتصادی متعددی را تجربه میکنند، با اهتمامی مثالزدنی سهم اصلی را در کمک به کشور برای عبور از انفجار کرونا داشتهاند.
گام اول: توزیع واکسن؛ گام دوم: جلوگیری از موج جدید
شرق؛ هراس زودهنگام از اصلاحطلبان
شرق در تیتر اول خود به این پرسش پاسخ داده است که چرا اصولگرایان در آستانه انتخابات اصلاحطلبان را متهم به سازش با آمریکا میکنند؟ این روزنامه مینویسد: اصولگرایان که در انتخابات مجلس توانستند با رأی حداقلی و در غیاب اصلاحطلبان اکثریت مجلس را در اختیار بگیرند، تصور میکردند که میتوانند در انتخابات ریاستجمهوری 1400 هم با همین شیوه فاتح انتخابات باشند اما گویا ماجرا برای آنها به این راحتیها هم نیست و آرامآرام خودشان نیز دریافتهاند اگر زمینه گفتمانی و سیاسی ایجاد شود، هنوز اصلاحطلبان میتوانند سرمایه اجتماعی خود را به میدان آورند. به دلیل چنین هراسی ایشان در این مدت همهجانبه کوشیدهاند که علاوه بر تخریب شخصیتهای اصلاحطلب با اتهامزنیهای پیاپی گفتمان اصلاحات که رواداری داخلی و بینالمللی است را مخدوش کنند؛ با طرح موضوعاتی موهوم مانند وابستگی اصلاحطلبان به سرویسهای اطلاعاتی-امنیتی غربی یا پولگرفتن اصلاحطلبان از آمریکاییها یا حمایت مستقیم آمریکا از اصلاحطلبان در انتخابات1400؛ اتهامهایی که هر کدام نیاز به اسناد متقن دارد و در صورت نبود مدارک کافی میتواند عنوان اتهامی داشته باشد. این روزنامه مینویسد: اصولگرایان رادیکال که طرح موضوع مذاکره را به مثابه ارتباط با غرب میدانند تصور میکنند در شرایطی که هیچ امیدی به گشایشهای بینالمللی وجود نداشته باشد، میتوانند در میان ناامیدی عمومی با رأی حداقلی فاتح انتخابات شوند؛ به همین دلیل است که برخی فعالان سیاسی باور دارند اصولگرایان تندرو از شکست ترامپ چندان هم خوشحال نشدند و بدشان نمیآمد برای بار دیگر نیرویی در آمریکا روی کار بیاید که مانند خودشان از اساس به دیپلماسی باور نداشت. در حقیقت ترامپ برای مخالفان گشایش بینالمللی گزینه بسیار خوبی بود زیرا او نیز در چهارسال ریاستش بر دولت آمریکا نشان داد، نه تنها ذرهای با ابتداییترین مبانی مذاکره آشنایی ندارد بلکه اساسا اعتقادی به معاهدات بینالمللی ندارد. از سوی دیگر او هم مانند نتانیاهو و تندروهای داخلی از ابتدای کارش در دولت با اصل برجام مخالف بود. کسانی که اصلاحطلبان را به واسطه حمایت از تعامل سازنده با دنیا متهم به وابستگی به غرب میکنند در معرض این پرسش قرار میگیرند که چطور میشود راستینترین مخالفان مواضع ترامپ وابستگان به آمریکا
نکته دیگر آنکه برخی نیروهای اصولگرا اخیرا میگویند که اصلاحطلبان با مطرحکردن دوگانه صلح و جنگ یا مقابله-مذاکره به دنبال راهانداختن جنگهراسی در کشورند و با استفاده از این ابزار میخواهند مردم را وادار به رأیدادن به جبهه اصلاحات کنند. طرح چنین ادعاهایی در حالی است که در همین چند روز مشاهده شد وجود فردی مانند ترامپ که باعث انقطاع هرگونه مذاکره میشود، میتواند کشور را در آستانه یک بحران عمیق قرار دهد؛ بنابراین این نکته که اگر مذاکره در میان نباشد ممکن است چالشهای موجود هم تشدید شود، موضوعی غیرواقعی نیست و اصرار بر اینکه تمام مواضع اصلاحطلبان انتخاباتی است، سخنی است که ناشی از واقعیات موجود نیست.
از طرفی اصولگرایان بنا دارند تا با طرح اتهامهای متعدد شرایط را بر اصلاحطلبان بیش از پیش تنگ کنند و احتمالا با اِعمال فشار روانی بر شورای نگهبان زمینه ردصلاحیت گسترده را ایجاد کنند. از سوی دیگر آنها با علم به آنکه بخشی از مردم نسبت به گفتمان مذاکره اقبال نشان میدهند، میخواهند از حالا فضایی ایجاد کنند که این گفتمان بسوزد؛ به معنای آنکه از حالا آنقدر تکرار کنند که مذاکره برابر است با وابستگی به آمریکا و اسرائیل که اصلاحطلبان از بیان استدلالهای خود در این موضوع به طور کلی صرفنظر کنند زیرا اصلاحطلبان در دو دهه اخیر دریافتهاند که بسیاری از القائات میتواند برایشان هزینههای سیاسی بالایی در پی داشته باشد. در آخر به نظر میرسد که اصولگرایان تندرو از حالا شمشیرهای خود را از رو بستهاند و برای رسیدن به پاستور از هیچ حربهای فروگذار نمیکنند؛ هرچند شاید خودشان نیز بدانند که اتهامزنیهای بدون سند هیچ تأثیری بر رأی مردم ندارد و برخلاف آنچه ادعا میکنند اصولگرایان در شرایطی که مردم نسبت به وضع موجود گلایه دارند، نمیتوانند رأی خود را بالا ببرند بلکه در غیاب رأی اکثریت مردم با رأی حداقلیِ سبد رأی ثابتشان پیروز انتخابات میشوند.